تناقضات قرآنی -خلقت، شش روز بود یا هشت روز؟
تناقضات قرآنی یا وسوسههای شیطانی پاسخ به شبهات وارده بر قرآن
تحقیق و پژوهش: محمد احمدیان
شبههي نهم از تناقضات قرآنی
طرح شبهه
تناقضات قرآنی -خلقت، شش روز بود یا هشت روز؟
«سورهی7/54، سورهی10/3، سورهی 11/7، سورهی 25/59، به روشنی اعلام میکند که الله زمین و آسمانها را در (6) روز آفرید، امّا در «سورهی 41/9-12» جمع روزهایی که الله بدانها اشاره میکند (8) روز است».
آیات مطرح در شبهه:
1ـ إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (اعراف/54)
«پروردگار شما خداوندي است كه آسمانها و زمين را در شش دوره بيافريد، سپس بر تخت (مركز فرماندهي جهان) چيره شد (و به اداره جهان هستي پرداخت). با (پرده تاريك) شب، روز را ميپوشاند و شب شتابان به دنبال روز روان است. خورشيد و ماه و ستارگان را بيافريده است و جملگي مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشيد كه تنها او ميآفريند و تنها او فرمان ميدهد. بزرگوار و جاويدان و داراي خيرات فراوان، خداوندي است كه پروردگار جهانيان است.»
2ـ إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ
(یونس/3)
«پروردگار شما خداوندي است كه آسمانها و زمين را در شش دوره بيافريد، سپس به اداره جهان هستي پرداخت. زمام اداره جهان هستي به دست او است (و چرخش امور آن به فرمان او). كسي ميانجي نميتواند بشود مگر پس از اجازه او. اين خدا است كه صاحب و پروردگار شما است ، پس او را پرستش كنيد (نه ديگري را). آيا گوشزد نميشويد (و پند و عبرت نميگيريد)؟»
3ـ وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ (هود/7)
«خدا آن كسي است كه آسمانها و زمين را در شش دوره بيافريد و (پيش از آن، جهان هستي جز موادّ مذاب گازي شكل گسترده در گستره گيتي نبود، و اين جهان هستي و پاي) تخت قدرت خدا بر (اين ماده عظيم به ظاهر) آب، قرار داشت. (اين آفرينش سترگ و شگفت را بدين خاطر ساخت ) تا شما را بيازمايد ( و معلوم شود) كه چه كساني از شما كارهاي نيكو ميكنند ( و چه افرادي از شما كارهاي بد ميكنند). اگر به آنان بگوئي شما بعد از مرگ برانگيخته ميشويد (و زندگي دوباره پيدا ميكنيد) كافران (از روي شگفت) ميگويند (چيزي را ميگوئي باوركردني نيست و واقعيّت ندارد؛ بلكه ) اين يك جادوگري آشكاري است (كه خردها را به بازيچه ميگيرد).»
4ـ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيراً [فرقان/59]
«آن كسيكه آسمانها و زمين را و همه چيزهاي ميان آن دو را در شش دوره آفريده است ، و آن گاه بر تخت (فرماندهي و اراده امور جهان) نشسته است (و كار و بار كائنات را با دست قدرت خود چرخانده است و پيوسته مراقب احوال و اوضاع عالم بوده است). او داراي رحمت فراوان و فراگير است (و رحمت عام وي همه موجودات را دربر گرفته است و مطيع و عاصي و مؤمن و كافر بر اين خوان يغما نشستهاند اگر ميخواهي از ادوار آفرينش هستي باخبر گردي) پس از شخص بسيار آگاه و فرزانه بپرس.»
5ـ قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَاداً ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ * وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِينَ * ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ * فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
[فصلت/ 12-9]
«بگو : آيا به آن كسي كه زمين را در دو روز آفريده است ايمان نداريد، و براي او همگونها و انبازهائي قرار ميدهيد؟ او (علاوه از اين كه آفريدگار زمين است) آفريدگار جهانيان هم ميباشد. او در زمين بر فراز آن كوههاي استواري قرار داد، و خيرات و بركات زيادي در آن آفريد ، و موادّ غذائي (مختلف و جوراجور ساكنان ) زمين را به اندازه لازم مقدّر و مشخّص كرد . اينها همه ( اعمّ از خلق زمين و ايجاد كوهها و تقدير اقوات) روي هم در چهار روز كامل به پايان آمد، بدان گونه كه نياز نيازمندان و روزي روزيخواهان را برآورده كند (و كمترين كم و زيادي در آن نباشد). سپس اراده آفرينش آسمان كرد ، در حالي كه دود (گونه ، و به شكل سحابيها در گستره فضاي بيانتهاء پراكنده) بود. به آسمان و زمين فرمود : چه بخواهيد و چه نخواهيد پديد آئيد (و شكل گيريد). گفتند: فرمانبردارانه پديد آمديم (و به همان صورت درآمدهايم كه اراده فرمودهاي). آنگاه آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز به انجام رساند، و در هر آسماني فرمان لازمهاش را صادر (و نظام و تدبير خاصّي مقرّر ) فرمود (و مخلوقات و موجودات متناسب با آنجا را آفريد). آسمان نزديك را با چراغهاي بزرگي (از ستارگان درخشان و تابان) بياراستيم و (آن را كاملاً از آفات و استراق سمع شياطين) محفوظ داشتيم. اين (امور مذكوره، اعم از آفرينش جهان هستي و دوران شكلگيري و نظم دقيق، برجوشيده از) برنامهريزي خداوند بسيار توانا و بس آگاه است.»
مقدمه
جملهی کوتاه «فِی سِتَّه ایَّام» که معادل فارسی، «در شش روز» است، در چندین جای قرآن مطرح شده است. از جمله سورههای اعراف، یونس، هود و فرقان که منتقد بدانها استناد نموده است. و در مقام مقایسه موضوعهای مطرح شدهی فوق، با طرح این موضوع در آیات (9-12) سورهی فصّلت تحت عنوان :
قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَاداً ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ * وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِينَ * ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ * فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
تناقض و عدم انسجام در رشتهی کلام، در قرآن را میبینید. در نگاه سطحی و بدون دقّت به سیاق آیات، و بدون توجّه به آیات دیگر در همین باب، نوعی تضاد و تناقض مشاهده میشود، چون (6) روز آیات فوق، با (8) روز جمعبندی ظاهری آیات فصّلت، این گونه برداشت میکند. ولی واقعیّت امر خلاف این است.
پاسخ به شبهه:
1ـ ابتدا لازم است، این نکته مورد بررسی قرار گیرد که «ایَّام» و «یَوم» در آیات مطرح در شبهه، روز معمول و متداول (12) ساعتی که از گردش زمین به دور خودش حاصل میشود، نمیباشد؛ بلکه «ایَّام» به معنی «دوران» و برههای از زمان است، که شاید این دوران هزار سال یا کمتر، یا شاید میلیونها سال طول هر دورهی زمانی باشد. چون «یَوم» به معنی «روز» معمول نتیجهی شکل گیری منظومهی شمسی، و چرخش زمین به دور خودش و خورشید است که صورت نگرفته است، لذا لفظ «یَوم» به مفهوم امروزی بیمعنی و فاقد اعتبار علمی می باشد، و منتقد آن را نادیده گرفته، دكتر محمدعلي رضايياصفهاني، در كتاب پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، آورده كلمهي «يوم» در قرآن به معاني زير آمده است:
الف- از طلوع خورشيد تا غروب آن: «فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ» بقره/196
و هر كس كه [قرباني حج] نيافت [بايد] در هنگام صبح سه روز روزه بگيرد. بقره/ 183و184
ب- مقدار دورهاي از زمان: «فذكّرهم بِأيَّامِ اللهِ» و روزهاي خدا را به آنان يادآوري كن. ابراهيم/5
ج- زمان خارج از مفهوم مادي: يوم القيامه- اليومالآخر، که در این حالت «یَوم» در مقابل کلمهی «لَیل» قرار نمیگیرد، و مترادف لفظ «نهار» نیست.
2- تصوّرات منتقد در محدودهی زمین و منظومهی شمسی است، هر چند «یَوم» در بقیهی سیّارات منظومهی شمسی یکسان نیست. چون از نظر کیهان شناسی و علم نجوم سال «کهکشانی» با سال زمینیان تفاوت فاحشی دارد. «اوبر یوز» فیزیکدان در کتاب «اتمهای سکوت» سال کهکشانی را اینگونه تعریف میکند : گردش خورشید در مدت 200 میلیون سال به دور محوری در فضا، سال «کهکشانی» است. حال بنا به این تعریف علمی، اگر سال 200 میلیون را به 365 روز مطرح در زمین و منظومهی شمسی تقسیم کنیم، عدد حاصل قابل مقایسه با (12) ساعت ساکنان زمین نمیباشد.
3- نظرات متفاوت در خلق زمین:
الف- نظریّهی اوّل در خلق زمین از نظر سیاق آیات (10) «وَ جَعَلَ فِیها رَوَاسیَ» عطف بر «خَلَقَ الأرضَ» در آیهی (9) گردیده است. و دو جملهی « فِی یَومینِ لَه أنداداً، ذلِکَ ربُّ العالمِین» معترضه بوده، و فصل آن دو در آیات جداگانه، هیچ خللی بر جمله سازی و پیام اصلی آیات ندارد، و مجموعهی عطفها بر قید واحدی برمیگردند. زیرا از نظر ادبی و علم بلاغت، عطفهای پیدرپی به یک قید واحد (مکانی-زمانی) امری ممکن است؛ چون اصل بر اشتراک معطوف و معطوف علیه، بر قید واحد است. برای مثال : «أکرَمتُ زیداً و ضَرَبتُ عَمرواً و رأیتُ خالِداً فِی الدّارِ» کلیّهی عطفها به قید واحد «الدّار» ارجاع داده شدهاند. طبق این نظریه خلق زمین و متعلّقاتش (4) دوره طول کشیده، و خلق آسمانها (2) دوره، جمعاً (6) دوره میشود.
قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَاداً ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ * وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِينَ *
[فصّلت/9و10]
«بگو : آيا به آن كسي كه زمين را در دو روز آفريده است ايمان نداريد، و براي او همگونها و انبازهائي قرار ميدهيد؟ او (علاوه از اين كه آفريدگار زمين است) آفريدگار جهانيان هم ميباشد. او در زمين بر فراز آن كوههاي استواري قرار داد، و خيرات و بركات زيادي در آن آفريد ، و موادّ غذائي (مختلف و جوراجور ساكنان ) زمين را به اندازه لازم مقدّر و مشخّص كرد . اينها همه ( اعمّ از خلق زمين و ايجاد كوهها و تقدير اقوات) روي هم در چهار روز كامل به پايان آمد، بدان گونه كه نياز نيازمندان و روزي روزيخواهان را برآورده كند (و كمترين كم و زيادي در آن نباشد). » فصّلت/9و10
ب- نظریّهی دوّم در خلق زمین از نظر آیات، نکته دیگری که از نظر علم کیهان شناسی قابل بحث و بررسی است، این است که اگر سیّارات هفت گانهی منظومهی شمسی که مافوق زمین ما قرار دارند، را به «سَبع سَماوات» تعبیر و تفسیر کنیم، دو روز یا دوران مذکور در آیهی (9) فصّلت، با دو روز یا دوران مذکور در آیهی (12) فصّلت مقارن و همزمان می باشند، چون مهندسی خلقت هستی و مراحل تکوّن نخستین زمین، یعنی مرحلهی اوّل مرحلهی «خاص» و کالی، و مرحلهی دوّم پختگی و رسیده شدن، یا به عبارتی مرحلهی ذوب شدن و گازی، و دیگری مرحلهی منجمد شدن، و شکل گیری کرات، همزمان آفرینش زمین را نیز دربردارد. زیرا چهار روز یا دوران مذکور در آیهی (10) خاص زمین و مکمّل دوران قبلی، که روی هم شش دوران میباشند. آیات (27 تا 32) سورهی نازعات هم اشارهای به این نظم و مهندسی در خلقت کرات است، طبق این نظریه خلق زمین و آسمانها در (2) دوره شکل گرفته، و (4) دوره در آیهی (10) فصّلت مربوط به مهیّا شدن زمین برای زندگی گیاهی و انسانی است. و با این نظریه (6) دوره مجموعه زمین و آسمانها شکل گرفته است.
دو مرحلهی شکلگیری نظم و خلق زمین:
مرحلهی اوّل:
1ـ خلق آسمان، با توجّه به آیات دیگر در قرآن، اشاره به خلق خورشید، کانون منظومهی شمسی است.
أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا نازعات/27
«(اي منكرانِ معاد !) آيا آفرينش (مجدّد پس از مرگ ) شما سختتر است يا آفرينش آسمان كه خدا آن را (با اين همه عظمت سرسامآور و نظم و نظام شگفت، بالاي سرتان همچون كاخي) بنا نهاده است؟» نازعات/27
2- سقف مورد اشاره، نظم بخشیدن به جاذبهی خورشید و در مدار قرار دادن سایر سیّارات از جمله «زمین» در منظومهی شمسی است.
رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا نازعات/28
«ارتفاع و بلنداي آن را بالا برد و گسترشش داد، و آن را آراسته و پيراسته كرد و سر و سامانش بخشيد.» نازعات/28
3- دفع تاریکی و ایجاد روشنایی، بیانگر این واقعیت است که قبل از در مدار قرار گرفتن سیّارهی زمین، و نظم بخشی منظومهی شمسی، تاریکی و ظلمت حاکم بوده است، سپس نور و روشنایی پا به حیات میگذارد در نتیجهی چرخش زمین به دور خودش، «لَیل» «ضُحی» به وجود میآید.
وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا نازعات/29
«و شب آن را تاريك كرد، و روزِ آن را پديدار و روشن ساخت.» نازعات/28
این مرحله، و آیات آن، مرتبط و هم معنی با آیات (9-11-12) فصّلت است.
مرحلهدوّم:
1-در مرحلهی دوّم، زمین به صورت مستقل مورد بحث قرار میگیرد. در این مرحله از خلق آن صحبت نمیشود. چون خلق زمین همزمان با خورشید در مرحلهی اوّل شکل گرفته است، بلکه صحبت از «دَحو» مرحلهی بعد از خلق، گستراندن و شکل بخشی به زمین برابر مسؤولیت آن است.
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا نازعات/30
«و پس از آن، زمين را غلتاند و (به شكل بيضي در آورد و) گستراند.» نازعات/30
2- بعد از گسترش زمین، آمادهی آبخیزی و رشد گیاهان و مراتع را پیدا میکند.
أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا نازعات/31
«آب آن را و چراگاه آن را پديدار كرد.» نازعات/31
3- با توجّه به سیاق آیات در مرحلهی نهانی جهت استواری زمین و بسترسازی شرایط زیست محیطی، کوهها شکل میگیرد.
وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا نازعات/32
«و كوهها را محكم و استوار كرد.» نازعات/32
این آیات هم معنی با آیهی (10) سورهی فصّلت است. در این نظریه (4) دوره یا روز اختصاصی به این مرحله دارد. و در روز یا (دوره) در آیات (9-11-12) مربوط به خلق زمین، خورشید و سایر سیّارات است. «وَاللهُ أعلَم»
ج- نظریّهی سوم در خلق زمین از نظر آیات، بعضی از مفسرین با تقدیر مضاف «تَتِمِّه» در نتیجه تقدیر کلام چنین میشود: «وَ قَدَّرَ حُصُولَ أقوَاتِها فِی تَتَمّهِ أربَعَه أیّامٍ» یعنی «خداوند خلق و ایجاد ارزاق را در تتمهی چهار روز مقدّر فرموده، که ظرف چهار روز، ظرف برای خلقت زمین و پدید آوردن «ارزاق» با هم است. و مفسّران برای تفهیم موضوع در معیار زمانی میگویند : خداوند روز یکشنبه و دوشنبه زمین را خلق کرده، و سهشنبه و چهارشنبه موجودات و سایر مخلوقات مطرح در آیه آفریده است. و مراد خداوند از چهار روز، در تتمّهی دو روز اوّل است. که جمعاً چهار روز میشود.»
شرح تفصیلی آیات :
یوم در لغت به معنی روز است. که در معادل فارسی در بسیاری از موارد، به معنی «دوران» استعمال میشود نه به معنی (12) ساعت، به عنوان مثال میگوییم (یک روز مردم در سایهی پیام اسلام زندگی میکردند و روز دیگر، جبّاران بنیاُمیّه و بنی عبّاس به مردم مسلط شدند)؛ پیداست (روز) در این تعبیرات به معنی (دوران) است خواه یکسال باشد، یا هزاران و یا میلیونها سال، یا میگوییم یک روز کرهی زمین یکپارچه آتش بود، روز دیگر سرد شد، و آماده حیات، تمام این تعبیرات اشاره به دوران است.
اگر تصوّر شود که آسمان و زمین در شش روز آفریده شده به مصداق روز دنیای ما، بر خلاف فهم از قرآن و علم است. چون علم میگوید طبق نظریهی دانشمندان، میلیاردها سال طول کشیده تا زمین و آسمان به وضع کنونی درآمده است. و در قرآن اشارههای زیادی به یوم و ایّام شده که منظور قرآن دوران است، و این دوران متفاوت است؛ شاید این دوران هزاران یا میلیونها سال طول هر کدام از این دورهها باشد.
مثلاً یوم به معنی تعبیر از عالم رستاخیز (یوم القیامه) واقعاً با تعبیر و تفسیر روز معمولی ما نمیخواند.
تصور، از یوم و تعمیم آن به روز حیات دنیای ما، در منظومهی شمسی، و تعمیم آن به یومهای مورد نظر قرآن، که هر کدام موقعیتی و دورانی را اشاره میکند، بر خلاف اصول علمی است. در حیات دنیای منظومهی شمسی ما، (یوم یا روز) ما حصل حرکت سیّاره زمین روی مدار به دور خودش است، که طی شبانهروز (24) ساعت، یک شبانهروزی را پشتسر میگذارد، و طی یکسال یا 365 روز، یک دور کامل روی مدارش به دور خورشید گردش میکند. حال اگر برای دو سیّارهی دیگر این منظومه ساکنانی فرضی در نظر بگیریم. و سال و شب و روز، ساکنان سیّارهی زمین خودمان را با آنان مقایسه کنیم، چنین خواهد شد که با این تفسیر و تعمیم از (یوم و روز) مورد نظر قرآن کاملاً متفاوت خواهد بود. عطارد نزدیکترین سیّاره به خورشید که فاصلهاش 58 میلیون کیلومتر است؛ زمان گردش آن به دور خورشید طی 24/0 سال انجام میگیرد؛ یعنی حدود (6/87) روز، حدود سه ماه، و پلوتون فاصلهاش از خورشید 5900 میلیون کیلومتر؛ و زمان گردش یک دور کامل آن به دور خورشید، (248) سال است.
حال: مقایسه یک روز معمول و متعارف حیات ساکنان این سه سیّاره به طور تقریبی هر چند در بهار و پاییز طول شب و روزها، کم و زیادی دارد، امّا به تقریب طول و زمان یک روز در سیّارهی زمین 12 ساعت در نظر بگیریم، در عطارد که یک دورش به دور خورشید، طی حدود سه ماه صورت میپذیرد، یعنی در واقع سال آن سیّاره در سه ماه تمام میشود. روزش چند ساعت است ؟
یک روز زمین، 12 ساعت است یکسال یک دور زمین میچرخد.
X عطارد که سه یک دور خورشید میگردد، یک روزش (3) ساعت می شود
یعنی: زمان یک روز یا طول یک روز برای ساکنان عطارد، (3) ساعت است.
و در سیّاره پلوتون : 12 ساعت 1 سال
ساعت 2967= 12× 248= X × 1 = X 248 سال
یعنی: زمان یک روز یا طول یک روز برای ساکنان پلوتون، 2967 ساعت یا 266/8 سال زمینی خواهد بود.
نتیجه می گیریم، ایّامی که در قرآن به آن اشاره شده، به هیچ وجه قابل تقسیم و تفسیر به روز حیات منظومه شمسی ما نیست، بلکه هر کدام اشاره به موقعیت و دورانی است؛ که در یک قالب سنجش واحد و مترادف با روز دنیای ما نمیگنجد و قابل تعمیم و تفسیر واحد و یکنواخت نبوده و نخواهد بود.
در آیات (اعراف/54 – یونس/3 – هود/7 – حدید/4 – سجده/4 – فرقان/59 – ق/38) مراحل خلقت جهان در شش دوره (یوم) گفته شدهاست.
إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (اعراف/54)
«پروردگار شما خداوندي است كه آسمانها و زمين را در شش دوره بيافريد، سپس بر تخت (مركز فرماندهي جهان) چيره شد (و به اداره جهان هستي پرداخت). با (پرده تاريك) شب، روز را ميپوشاند و شب شتابان به دنبال روز روان است. خورشيد و ماه و ستارگان را بيافريده است و جملگي مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشيد كه تنها او ميآفريند و تنها او فرمان ميدهد. بزرگوار و جاويدان و داراي خيرات فراوان، خداوندي است كه پروردگار جهانيان است.» (اعراف/54)
إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ (یونس/3)
«پروردگار شما خداوندي است كه آسمانها و زمين را در شش دوره بيافريد، سپس به اداره جهان هستي پرداخت. زمام اداره جهان هستي به دست او است (و چرخش امور آن به فرمان او). كسي ميانجي نميتواند بشود مگر پس از اجازه او. اين خدا است كه صاحب و پروردگار شما است ، پس او را پرستش كنيد (نه ديگري را). آيا گوشزد نميشويد (و پند و عبرت نميگيريد)؟» (یونس/3)
وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ (هود/7)
«خدا آن كسي است كه آسمانها و زمين را در شش دوره بيافريد و (پيش از آن ، جهان هستي جز موادّ مذاب گازي شكل گسترده در گستره گيتي نبود، و اين جهان هستي و پاي) تخت قدرت خدا بر (اين ماده عظيم به ظاهر) آب، قرار داشت. (اين آفرينش سترگ و شگفت را بدين خاطر ساخت ) تا شما را بيازمايد ( و معلوم شود) كه چه كساني از شما كارهاي نيكو ميكنند ( و چه افرادي از شما كارهاي بد ميكنند). اگر به آنان بگوئي شما بعد از مرگ برانگيخته ميشويد (و زندگي دوباره پيدا ميكنيد) كافران (از روي شگفت) ميگويند (چيزي را ميگوئي باوركردني نيست و واقعيّت ندارد ؛ بلكه ) اين يك جادوگري آشكاري است (كه خردها را به بازيچه ميگيرد).» (هود/7)
هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (حدید/4)
«او است كه آسمانها و زمين را در شش دوره آفريد و سپس بر تخت (فرمانروائي كائنات) قرار گرفت. و او ميداند چه چيز به زمين نازل و از آن خارج ميشود، و چه چيز از آسمان پائين ميآيد و بدان بالا ميرود. و او در هر كجا كه باشيد ، با شما است. و خدا ميبيند هر چيزي را كه ميكنيد.» (حدید/4)
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ (سجده/4)
«خدا كسي است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه در ميان آن دو است در شش دوره بيافريد و سپس بر تخت فرماندهي جهان قرار گرفت. بجز خدا براي شما هيچ ياوري (كه شما را از عذاب خدا برهاند ) و هيچ شفيعي (كه در پيش خدا – جز با اجازه خدا – برايتان شفاعت كند) وجود ندارد . آيا يادآور ميشويد؟» (سجده/4)
امّا در آیات سوره فصّلت/9-12 به نظر میرسد که هشت دوره بیان شده است :
قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَاداً ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ
(فصّلت/9)
«بگو: آيا به آن كسي كه زمين را در دو روز آفريده است ايمان نداريد، و براي او همگونها و انبازهائي قرار ميدهيد؟ او (علاوه از اين كه آفريدگار زمين است) آفريدگار جهانيان هم ميباشد.» (فصّلت/9)
وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِينَ (فصّلت/10)
«او در زمين بر فراز آن كوههاي استواري قرار داد، و خيرات و بركات زيادي در آن آفريد، و موادّ غذائي (مختلف و جوراجور ساكنان) زمين را به اندازه لازم مقدّر و مشخّص كرد. اينها همه (اعمّ از خلق زمين و ايجاد كوهها و تقدير اقوات) روي هم در چهار روز كامل به پايان آمد ، بدان گونه كه نياز نيازمندان و روزي روزيخواهان را برآورده كند (و كمترين كم و زيادي در آن نباشد).» (فصّلت/10)
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ (فصّلت/11)
« سپس اراده آفرينش آسمان كرد ، در حالي كه دود (گونه ، و به شكل سحابيها در گستره فضاي بيانتهاء پراكنده) بود. به آسمان و زمين فرمود : چه بخواهيد و چه نخواهيد پديد آئيد (و شكل گيريد). گفتند: فرمانبردارانه پديد آمديم (و به همان صورت درآمدهايم كه اراده فرمودهاي).» (فصّلت/11)
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (فصّلت/12)
« آنگاه آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز به انجام رساند، و در هر آسماني فرمان لازمهاش را صادر (و نظام و تدبير خاصّي مقرّر ) فرمود (و مخلوقات و موجودات متناسب با آنجا را آفريد). آسمان نزديك را با چراغهاي بزرگي (از ستارگان درخشان و تابان) بياراستيم و (آن را كاملاً از آفات و استراق سمع شياطين) محفوظ داشتيم. اين (امور مذكوره، اعم از آفرينش جهان هستي و دوران شكلگيري و نظم دقيق، برجوشيده از) برنامهريزي خداوند بسيار توانا و بس آگاه است.» (فصّلت/12)
طبق ظاهر آیات این گونه به نظر میرسد که مجموع دوران هشت دوره بیان شده است.
فِي يَوْمَيْنِ – أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ– فِي يَوْمَيْنِ » که جمعاً هشت مرحله (دوران) میشود.
نظر مشهور و معروف بعضی از مفسّران آن است که بگوییم آنجا که قرآن میفرماید : چهار دوران (أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ) (فصّلت/10) منظور تتمّهی چهار دوره است، بدین ترتیب که در دورهی اوّل از این چهار دوره، زمین آفریده شد، و در دو دورهی بعد از همان چهار دوره، سایر متعلّقات زمین بوجود آمدهاند. و دو دوره هم که خلقت آسمانها بود، مجموعاً شش دوره (یَوم) میشود. که در آیات هفتگانه، بدان اشاره شده، یعنی آیات هفتگانه (ستّة ایّام) قرینهی این تفسیر و تقدیر میشود، بنابراین تفسیر، آیهی (10) سورهی فصّلت، مربوط به اصل خلقت زمین و آسمانها نیست، و از آیهی قبل و بعدش مستقل است.
چرا خدای قادر مطلق جهان را در یک لحظه نیافرید؟
برخی مفسران با طرح این پرسش اینگونه پاسخ دادهاند.
خداوند قادر مطلق است و میتوانست جهان را در یک لحظه بیافریند. ولی چرا در شش دوره آفرید : پاسخ این پرسش را در این مطلب می توان یافت که اگر خدا جهان را در یک لحظه میآفرید، انسان کمتر میتوانست علم و قدرت و نظم و برنامهریزی حساب شده خلقت را احساس کند. همین طی مراحل مختلف و طولانی، میتواند نظم فوقالعاده و قدرت ناظم را به بشر بشناساند. مثل کودکی که در طی 9 ماه با طی مراحل مختلف بوجود میآید. پژوهشگران علوم کیهان شناسی و ریاضیات، میگویند : یکی از رموز پیچیده در آثار خلقت، تفهیم و توجیه قضیه تکامل است. شروع از نقطهای بسیط و رسیدن به پیچیدگی و در غایت کمال شیء است. انسان و سایر موجودات زنده باید مسیر تکامل را از نطفه، علقة، مضغة و… شروع کند و دوران شکم، فارغ شدن از آن زندان سه جداره، کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی، دوباره تدریجی، کهولت و پیری را سپری میکند؛ و جریان تکامل تدریجی خویش پشتسر بگذارد، آیا نمیشد خداوند همین طور انسانها را بدور از دوران جنین، طفل و سایر مراحل سرپا و تمام شده خلق کند ؟ امّا خلقت آنی نه تنها هیچ لطفی نداشت و امر بیمفهوم بود. بنابراین تکامل تدریجی نامحسوس غیرقابل فهم و بیارزش و بیأثر بود. پس خلقت تمام خلایق مرحله و دورانی داشته و دارد. و کاملاً امری لازم و ضروری در قضیه تکامل بوده و خواهد بود.
نتیجه گیری :
با توجّه به دلایل ارائه شده و رأی و تفسیر صاحبنظران در باب تفسیر، و نظم آیات و اسلوب ادبیات عرب، که نه تنها تناقض در آیات نسبت به خلق هستی در شش روز نیست، بلکه مجموعهی آیات در سورههای فصّلت و نازعات، نظمی سازمان یافته در خلق هستی را به تصویر میکشد. امّا بعضی از آیات جزء آیات «متشابهات» بوده و تفسیرپذیر، برای همین گاهی نظرات و رویکرد مفسّران هم متفاوت است البته این موضوع نه تنها در میان مفسّران جای تفاوت آراء و اختلاف نظر است، علمای نجوم هم در مورد خلقت زمین، منظومهی شمسی و حوادث پیش آمده هم با توجّه به امکانات نجومی که در اختیار دارند به رأی و نظر واحدی دست نیافتهاند. ولی در تفاوت دیدگاه صاحبنظران تناقض به چشم نمیخورد؛ آنچه به نظر منتقد تناقض است کاستی و ناتوانی و درک ایشان نسبت به آیات قرآن است.
منابع و مراجع:
- تفسیرفی ظلال،دکترمصطفی خرم دل، نشراحسان، سال1387
- تفسیرنور، دکترمصطفی خرم دل، نشراحسان، سال1386
- تفسیرالمراغی، مصطفی مراغی، داراحیاءالتراث العربی، بیروت
- تفسیرالمنار، رشیدرضا، دارالفکر، بیروت
- تفسیرالمیزان، محمدحسین طباطبایی، محمد جوادحجتی کرمانی، نشرفرهنگی رجا,1366
- اتمهای سکوت شگفتیهای تکامل کیهان، اوبر یوز، عباس مخبر، مرکز چاپ، 1381
- پژوهش در اعجاز علمی قرآن، دکتر محمدعلی رضایی، انتشارات کتاب مبین، 1380
- تفسیر امام فخر رازی، تفسیر کبیر، مکتبة التوفیقیه
- اعجاز علمی قرآن، دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی، جلد/1، صفحه 107
سایر تناقضات قرآنی:
تناقضات قرآنی یا وسوسههای شیطانی پاسخ به شبهات وارده بر قرآن
آقا نظریه ی سوم از نظر بنده دروغه چون اگر به قرآن مراجعه کنید خواهید دید که تتمه در آیه ی ۱۰ نیامده
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
من از قرآن این رو یاد گرفتم که هیچوقت افرادی که اینگونه تناقضات را مطرح میکنند را دشمن قرآن و اسلام ندانم بلکه آنان نسبت به بنده که قرآن را خوانده ام اما در آن تدبر نکرده ام و اینگونه تناقضات را ندیده ام اجر بیشتری نزد خداوند خواهند داشت. به نظرم یافتن اینگونه تناقضات در آینده به اثبات حقانیت قرآن کمک بسیاری خواهد کرد (مکروا و مکر اللَّه واللَّه خیر الماکرین). به این موضوع باور دارم که قرآن برای تمام زمانهاست نه فقط همین زمانی که ما در آن زندگی میکنیم. اگر اکنون نمیتوان به برخی تناقضات پاسخ قطعی داد به این دلیل است که علم محدود بشری هنوز تکمیل نشده است. البته نباید بیکار نشست و منتظر ماند تا تنها کسانی که مشرک هستند با پیشرفتهای علمی و اجتماعی خود به حقانیت قرآن کمک کنند (مکروا و مکر اللَّه واللَّه خیر الماکرین). اگر به گفته ی خود قرآن این کتاب برای جنیان نیز میباشد و حضرت محمد (ص) پیامبر آنان نیز هست دقیقتر نگاه کنیم شاید (باز هم میگویم شاید) برخی از تفاوتهایی که در اعداد دیده میشود را بتوان به تفاوت این دو دنیای موازی (عالم جن و عالم انس) ربط داد و راهی باشد برای دست یابی به دنیاهای موازی که غربی ها در سالهای اخیر آنرا مطرح کرده اند.