مسئولیت دعوت به اسلام و همکاری در راه دعوت
مسئولیت دعوت به اسلام و همکاری در راه دعوت
نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی
درستکار بودن به تنهایی کافی نیست، بلکه اسلام از فرد مسلمان می خواهد که علاوه بر خویشتن دیگران را نیز به صلاح آورده و مردم را به صلاح و درستکاری دعوت نماید.
از این رو خداوند عزوجل در سوره ی عصر یکی از شرایط نجات انسان از زیانکاری را در این دانسته که دیگران را به حق سفارش نموده و خود نیز سفارش دیگران را پذیرا شود:
(والعصر* ان الانسان لفی خسر* الا الذین آمنو و عملو الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر*)
«سوگند به عصر (غلبه ی حق بر باطل). که واقعاً انسان دسخوش زیان است. مگر کسانی که مؤمن شده و کارهای شایسته کرده و همدیگر را به حق سفارش کرده و به شکیبایی توصیه کرده اند.»
فرد مسلمان به ایمان و عمل صالح بسنده کند، بلکه باید حق را به مردم رسانده و آن را از دیگران بپذیرد، یعنی این امر باید دو سویه باشد که در حقیقت معنای (تواصی) همین است. به همین دلیل باید نفس خود را در مسیر حق بسیج نماید و آن را بر شکیبایی و صبر در این مسیر عادت دهد. از این رو خداوند عزوجل سفارش به حق را همراه سفارش به صبر ذکر نموده تا این دو همیشه همراه یکدیگر باشند.
لقمان حکیم به هنگام پند و اندرز به فرزندش می گوید:
(یا بنی اقم الصلاه و امر بالمعروف و انه عن المنکر و اصبر علی ما اصابک ان ذلک من عزم الامور)
« ای پسرک من، نماز را بر پا دار و به کار پسندیده وادار و از کار ناپسند بازدار و بر آسیبی که بر تو وارد آمده شکیبا باش. این (حاکی) از عزم (و اراده تو در )امور است».
صبر و شکیبایی به ویژه در عصر حاضر لازم ضروری می نماید: خداوند پاک و بلند مرتبه در آغاز عصر نبوت به پیامبرش می فرماید: (انا سنلقی علیک قولا تقیلا)
« در حقیقت ما به زودی بر تو گفتاری گرانبار (سنگین) القا می کنیم»
دعوت به سوی خدا بسیار دشوار و سخت است و ما وارثان این کار سخت و دشواریم.
در عصر حاضر سختی دعوت به سبب رویگردانی مردم از دین، کم شدن یقین، دنیا گرایی، پشت کردن به آخرت، وجود موانع بر سر راه خیر و افزایش امور گمراه کننده بیشتر شده است، به همین علت دعوتگران و اصلاحگران باید سختی بیشتری تاب آورند.
چه بسا دعوتگر در این راه موانع را در کنار خود حتی در منزل خو ببیند؛ ممکن است پدر، برادر، دوستان و خویشاوندان نزدیک بر سر راه دعوتگر قرار گیرند، و اراده اش را در این راه سست کنند و بگویند: تو به این مسائل چه کار داری؟ می خواهی تو را به زندان افکنند؟ می خواهی دستگیرت کنند؟ دوست داری شکنجه شوی؟ می خواهی این بلا و آن بلا را به سرت آورند؟
و اگر دعوتگر خانم باشد اورا به سبب پوشش و حجاب شرعی مورد سرزنش و ریشخند قرار می دهند.
سال گذشته دختری دیدم که با روسری موها و گردن خود را پوشانده و لباس بلند و شرعی پوشیده بود، ولی امسال متوجه شدم که بر اثر فشارهای خویشاوندان از جمله مادر، عمه، خاله، دختر عمه ها و دختر خاله ها که لباس شرعی و حجابش را به باد مسخره گرفته بودند، حجاب خود را به دور انداخته و بی حجاب شده بود.
طبعاً زنان با اراده و مؤمن نه تنها این فشارها را نادیده می گیرند، بلکه هر چه در این زمینه فشار بیشتر شود، پافشاری آنان نیز در رعایت حقوق و حدود خداوند بیشتر می شود، ولی متاسفانه این خواهر مسلمان ایمانش ضعیف شده و تحت تاثیر این سخنان باطل و فساد انگیز قرار گرفته بود.
امروزه عوامل بسیاری وجود دارد که مردم را گمراه می کنند و آنان را از دین و ایمانش جدا می سازند.
در حدیثی از پیامبر خدا (ص) آورده اند که فرمودند: (ان القابض علی دینه کالقابض علی الجمر)
«کسی که دین خود را محکم نگه دارد بسان کسی است که اخگری را در دستان خود نگه داشته باشد».
نیکوکار در این ایام –ایام غتنه و آشوب –اجر و پاداش پنجاه صحابه ی پیامبر (ص) را دارد. پرسیدند: پنجاه نفر از ما یا از خودشان؟و حضرت فرمودند:« بلکه پنجاه نفر از شما».
و در روایتی فرمود:«شما یاورانی را بر نیکوکاری می یابید، در حالی که آنان چنین یاورانی را نمی یابند».
بنابراین لازم است علارغم همه ی فشارهای خانوادگی، اجتماعی و سیاسی موجود با چنگ و دندان به اسلام ملتزم باشیم و دیگران را به آن، را فرا خوانیم.
باید با همه ی این مشکلات ایستادگی کنیم و خود را نیرو و توان بخشیم. دعوتی نیست که نیاز به مقاومت و ایستادگی داشته نباشد. هر دعوتی دشمنان و مقاومت کنندگانی دارد. خداوند می فرماید:
(کذالک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن)
« و بدین گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان های انس و جن بر گماشتیم».
و می فرماید: (کذالک جعلنا لکل نبی عدوا من المجرمین)
« و این گونه برای هر پیامبری دشمنی از گناهکاران قرار دادیم».
_کسی که حضرت آدم (ع) را آفریده شیطان را نیز آفریده است.
_کسی که ابراهیم خلیل (ع) را آفریده نمرود را نیز آفریده است.
_و کسی که موسی کلیم (ع) را آفریده فرعون را نیز آفریده است.
_و کسی که محمد (ص) را آفریده ابوجهل را نیز آفریده است.
امثال فرعون، نمرود و ابوجهل در هر زمانی وجود دارند، هر چند اسم و نامشان فرق کند، ولی چه بسیارند گرچه نام های مختلفی دارند!
در این عصر چنانکه آن را عصر ایدئولوژی های نوین نامیده اند، کمونیست ها، یهودیان، اعضای فراموشخانه، مسیحیان، بهائیان،قادیانیان هر کدام پیروان و دعوتگران خاص خود را دارند. در اینصورت آیا اسلام نباید دعوتگران و طرفدارانی داشته باشد؟
در حالی که اسلام به طبیعت خود دین دعوت و قابل انتشار است:
( و من احسن قولا ممن دعا الی الله و عمل صالحا و قال اننی من المسلمین)
« و کیست خوش گفتارتر از آن کس که به سوی خدا دعوت نماید و کار نیک کند و گوید:من در برابر خدا از تسلیم شدگانم.»؟
به همین دلیل است که ما می گوییم جوان مسلمان باید خویشتن را بر دعوت به سوی خدا تربیت کند؛ و هیچ مسئولیتی مهم تر و بزرگ تر از این مسئولیت وجود ندارد، چون این مسؤلیت ادامه ی مسئولیت پیامبران الهی است. این مسئولیت پذیری باعث می شود تا پذیرنده ی آن به ریسمان استوار الهی چنگ در زند. زیرا چون دیگران را به اسلام فرا خواند خود نیز خواهد کوشید تا الگوی عملی خوبی برای مسایلی باشد که دیگران را به سوی آنها فرا می خواند، و او را وا می دارد تا به آموزه های اسلامی پایبند باشد.
ارتباط و همکاری در راه دعوت
جوانانی که خود را ملزم نموده اند تا دین را به درستی فرا گیرند و به آن ایمان قوی داشته باشند و دیگران را به آن سفارش و دعوت کنند لازم است با یکدیگر همکاری داشته باشند و ارتباط خود را تقویت بخشند. در اسلام کاری به صورت انفرادی وجود ندارد، چون کار انفرادی کافی نیست و ما را بی نیاز نمی گرداند.
کارها باید به صورت جمعی انجام یابد، منظورم از کارهای جمعی این است که ما با یکدیگر ارتباط برادرانه داشته باشیم. دوستی، دیدار، همنشینی و بخشش ما همگی به خاطر خدا باشد. در مسائل مشترک با همدیگر به تفاهم برسیم، هر چند در روش دعوت به گروه های دیگری وابسته باشیم.
در غیر اینصورت هرگز نخواهیم توانست کاری به پیش ببریم چون به قول معروف یک دست صدا ندارد. خداون بلند مرتبه می فرماید:
(والذین کفروا بعضهم اولیاء بعض الا تفعلو تکن غتنه فی الرض و فساد کبیر)
«و کسانی که کفر ورزیدند یاران یکدیگرند اگر این دستور را به کار نبندند،در زمین فتنه و فسادی بزرگ پدید خواهد آمد.»
کافران به کمک یکدیگر می شتابند و همدیگر را یاری می کنند؛ ما نیز باید به کمک یکدیگر شتابیم و همدیگر را یاری کنیم و با هم در ارتباط باشیم تا اینطور نباشد که دعوتگران به باطل عملشان منسجم، متشکل و هماهنگ باشد، ولی داعیان به حق از هم گسیخته و فردگرا باشند. چون در این صورت زمین پر از فتنه و آشوب شده و فسادهای بزرگ رخ خواهد داد.
و در پایان باید گفت:
جوان مسلمان باید این مسئولیت ها را خوب دریابد و از خود بپرسد که آیا حق آنها را ادا نموده است؟ آیا این مسئولیت ها را بدوش کشیده است؟ جوان مسلمان باید مسئولیت خود را در عصر حاضر بداند و از رخدادهای تاریخی دور و نزدیک کمال بهره را ببرد و بیاموزد که چگونه در مسیر اسلام و همراه با اسلام حرکت نماید تا اسلام نیرو گیرد و حکومتی واقعاً اسلامی شکل گیرد.
مایه ی ننگ و زشتی مسلمان است که هر مذهب و دینی دارای حکومت و کشور است، جز دین اسلام!
ما برای دین اسلام خواهان دولتی هستیم که بتواند عقیده، شریعت، اخلاق، فرهنگ، تمدن، نظام زندگی اسلامی را برپا کند. بدون شک ناگزیر چنین روزی خواهد رسید:
(و یومئذ یفرح المإمنون* بنصر الله ینصر من یشاء و هو العزیز الرحیم* وعدالله لا یخلف الله وعده و لکن اکثر الناس لا یعلمون*)
« و در آن روز است که مؤمنان از یاری خدا شاد می گردند. هر که را که بخواهد یاری کند و اوست شکست ناپذیر مهربان. وعده ی خداست، خدا وعده اش را خلاف نمی کند، ولی بیشتر مردم نمی دانند.»
———————————–
نام کتاب: مسئولیت دینی نسل جوان در عصر اینترنت / نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی /ناشر:ایلاف