تناقضات قرآنی – به هم چسباندن یا از هم جدا کردن زمین و آسمان ؟
تناقضات قرآنی یا وسوسههای شیطانی پاسخ به شبهات وارده بر قرآن
تحقیق و پژوهش: محمد احمدیان
شبههی دوازدهم از تناقضات قرآنی
طرح شبهه
تناقضات قرآنی – به هم چسباندن یا از هم جدا کردن زمین و آسمان ؟
در مورد ایجاد زمین و آسمان، قرآن یکجا میگوید که آنها از هم جدا بودند، و بعد به هم گرویدند؛ سورهی (۴۱/۱۱) امّا در (سورهی ۲۱/۳۰) میگوید که آنها یکی بودند و بعداً از یکدیگر جدا شدند.
آیات مطرح در شبهه:
۱ـ ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ [فصّلت/۱۱]
«سپس اراده آفرینش آسمان کرد، در حالی که دود (گونه، و به شکل سحابیها در گستره فضای بیانتهاء پراکنده) بود. به آسمان و زمین فرمود: چه بخواهید و چه نخواهید پدید آئید (و شکل گیرید). گفتند: فرمانبردارانه پدید آمدیم (و به همان صورت درآمدهایم که اراده فرمودهای).»
۲- أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ [انبیاء/۳۰]
«آیا کافران نمیبینند که آسمانها و زمین (در آغاز خلقت به صورت توده عظیمی در گستره فضا، یکپارچه) به هم متّصل بوده و سپس (بر اثر انفجار درونی هولناکی) آنها را از هم جدا ساختهایم (و تدریجاً به صورت جهان کنونی درآوردهایم) و هرچیز زندهای را (اعم از انسان و حیوان و گیاه) از آب آفریدهایم. آیا (درباره آفرینش کائنات نمیاندیشند و) ایمان نمیآورند؟»
مقدمه
در بند اوّل طرح شبهه، منتقد دچار سردرگمی فاحش گردیده است، زیرا خداوند در آیهی (۱۱) سورهی فصّلت، اشاره به آسمان و زمین به صورت دو مخلوق مستقل میکند که جدا از هم برای پذیرش مسؤولیت جدید هستند، پس جدای به هم پیوسته نیستند که منتقد مطرح میکند. امّا در آیهی (۳۰) سورهی انبیاء، خداوند اشاره به یک پدیدهی علمی میکند که دانشمندان اخیراً بدان دست یافتهاند و هیچ تناقضی بین رابطهی این دو آیه وجود ندارد. بحث علمی آیهی (۳۰) در ادامه مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. آیهی فوق در برگیرنده سه محور اصلی علمی است. و هر مرحله دربرگیرنده زمان طولانی میباشد.
که میتوان این گونه بیان کرد:
۱ـ مرحلهی اوّل، «رتق» به هم چسبانیدن مواد اوّلیه آسمان و زمین، یعنی تراکم گازهای حاصل شده و درست شدن «سحابی» اوّلیه .
۲- مرحلهی دوّم، بعد از تراکم و فشردن گازها و تراکم مولکولهای حاصله، انفجار دوّم در میان سحابی، و شکلگیری کانون منظومهی شمسی در آیه (۳۰) سورهی انبیاء .
۳- مرحلهی سوّم، جداسازی و صف بندی و در مدار قرار گرفتن زمین از خورشید، که آیهی (۱۱) فصّلت بدان اشاره میکند.
پاسخ به شبهه:
۱-یکی از موضوعات علمی، در علم نجوم و کیهانشناسی به «سپیدهدم کائنات» معروف است. طبق نظر دانشمندان (۱۵) میلیارد سال قبل، کلیّهی کهکشانها دور هم بودهاند، و این زمان را «سپیدهدم کائنات» میگویند، در واقع ابتدا و تولد کهکشانها است. «هابل» در سال ۱۹۲۴م اعلام کرد: که از (۴۱) کهکشان رصد شده، (۵) کهکشان به ما نزدیک و (۳۶) کهکشان از ما دور و دورتر میشوند. پس میتوان گفت نزدیکی کهکشانها در گذشتهی بسیار دور، دلیل بر «رتق» زمین از آسمان، که جزئی بسیار کوچک در میان کهکشان راه شیری در میان سایر کهکشانهاست.
۲- ستارهشناس آلمانی «کارل اف وان و ویزساکر» و ستارهشناس هلندی-آمریکایی به نام «جراد، ب کوپیر» در سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۵ در مورد منظومهی شمسی این نظریّه را ارائه دارند. منظومهی شمسی از ابری شامل «گاز و غبار» که به کندی در حال چرخش بوده، پس از «منقبض» شدن، به وجود آمده است، به تدریج که ابرها سردتر میشد، مواد متراکمتر در لبهی گردابی مانند، حاصل شد و در نتیجه «سیّارات و سیّارکها» پدید آمدند. میتوان گفت منقبض شدن در نظریّه فوق همان «رتق» و به هم چسبیدن میباشد. و در سال ۱۷۵۵م «إمانوئل کانت» و پس از او «لاپلاس» فرضیهی سحابی را مطرح کردند. این فرضیه منشأ منظومهی شمسی را «ابر» یا «سحابی» اوّلیه میداند که تحت تأثیر «جاذبهی گرانشی» قرار گرفته و در نتیجه در مرکز این ابر با سحاب، خورشید به وجود آمد، و در اطراف آن سیّارات شکل گرفتهاند. هر چند نظریّه کیهانشناسی یقینی نیستند و اگر ما پذیرای این نظریّه باشیم و با وجود تفاوت در نظرات، شکلگیری سیّارات همان «فِتق» در ادبیات قرآنی است. هر دو واژه «رتق» و «فتق» به هم چسبیدن و از هم جدا شدن، دو نظریّه علمی در ستارهشناسی و علم نجوم است. نقد منتقد فاقد استدلال علمی است، زیرا موارد مطرح در آیات مطالبی علمی است هر چند علم بشری به رأی قاطع نرسیده و نظریات مدام در معرض تغییر میباشند.
۳- آیه (۳۰) سورهی انبیاء، مرحلهای از خلقت نظام هستی است، و منظومهی شمسی در آیه (۱۱) سورهی فصّلت مرحلهای دیگر، گویی منتقد دچار تناقض گویی شده است. زیرا در آیهی (۳۰) آغاز خلقت و «سپیده دم» منظومهی شمسی است؛ که گویی مرحله ترکیب نطفه و اسپرم در رَحِم کیهان است؛ و هنوز مرحلهی «قرار» صورت نگرفته است. امّا در آیهی (۱۱) سورهی فصّلت که مرحله دوّم است دو قلویی به وجود آمده (زمین و آسمان) تولد یافته و پس نامگذاری، خداوند آنان را برای مسؤولیت جدید فرا خور حال هر کدام، فرا می خواند؛ و هر کدام از قوانین و مقررات ویژه برخوردار میباشند چنانچه در آیهی (۱۲) سورهی فصّلت اشاره به مقررات هر کدام از آسمانها میکند. «£`ßg9Òs)sù yìö7y ;N#uq»yJy Îû Èû÷ütBöqt ۴ym÷rr&ur Îû Èe@ä. >ä!$yJy $ydtøBr& » «آنگاه آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز به انجام رساند، و در هر آسمانی فرمان لازمهاش را صادر (و نظام و تدبیر خاصّی مقرّر) فرمود (و مخلوقات و موجودات متناسب با آنجا را آفرید).».
لذا منتقد از تفکیک مراحل خلقت زمین و آسمان عاجز و ناتوان بود و این ناتوانی را تناقض در خلقت آنان قلمداد نموده است.
۴- طبق نظریات صاحبنظران علم نجوم و اختر شناسی، خلاصهی شکلگیری و تشکیل منظومهی شمسی به زبانی ساده را میتوان این گونه بیان کرد. هر چند نظریات در این مورد بسیار زیاد و غیر قطعی و مرتّب در معرض تغییر و تحول تکمیلی میباشند:
الف- ابر نو اختری (انفجار ستارهای)
طبق این حادثهی اخترشناسی، با انفجار ستارهای از ستارگان کهکشان راه شیری، امواج حاصله از آن باعث متراکم شدن و به هم چسبیدن بسیار زیاد مولکولهای «سحابی» سرگردان میشود. و انفجار و عظیم در مرکز سحابی روی میدهد.
ب- در نتیجهی انفجار عظیم در هستهی سحابی، گرمای زیادی آزاد میشود و باعث ایجاد نیروی قوی گرانشی در هستهی سحابی میگردد. و هستهی اوّلیه ستاره خورشید شکل میگیرد.
ج- ستارهی خورشید بر اثر نیروی گرانشی، مجهز به دو نیروی جاذبهی بیرونی و جاذبهی درونی میشود. طبق قاعدهی علمی فیزیک، تساوی دو جاذبهی بیرونی و درونی «ثبات» ستارهی خورشید را فراهم میکند.
د- با شکلگیری هستهی خورشید، و ثبات حاصله از دو جاذبهی بیرونی و درونی، ذرّات پراکنده از انفجار به دو دسته تقسیم میشوند:
۱-ذرّات پراکندهی نزدیک خورشید، بر اثر نیروی گرانشی، به دور هم جمع میشوند، و هر چه حجم ذرّات جمع شده بیشتر میشود، نیروی گرانشی بیشتر شده و در نتیجه طی مراحل زمانی «سیّارات» شکل میگیرند. و مواد جامد ذرّات برابر پدیدهی «تثبیت» در اطراف خورشید شروع به گردش میکنند، که سیّارات «عطارد»، «زهره» و «زمین» سیّارات داخلی منظومه شمسی، محصول این تحولات کیهانی میباشند.
۲- ذرّات پراکنده دورتر از خورشید که به صورت «گاز» در فاصله دورتر خورشید قرار داشتند. طی مراحل زمانی (میلیاردها) سال، سایر سیّارات خارجی منظومهی شمسی به وجود میآیند و آنان هم برابر قانون «تثبیت» در مدارهای دورتر خورشید مستقر میشوند.
ه- طبق قاعدهی علمی «فیوژن» (گداخت هستهای)، یخهای هیدروژنی (هیدروژن جامد) که نتیجهی تراکم مرحلهی سحابی بوده با تبدیل چهار هیدروژن به هیلم HL=H+H+H+H، سبب ایجاد بخار فراوان نموده، و از بخار حاصلهی هیدروژن با اکسیژن، باران به وجود آمده و سطح زمین را فراگرفته است. میتوان گفت این قسمت تا حدودی با قسمت سوم آیهی (۳۰) سورهی انبیاء هم معنی و هم مفهوم میباشد. (والله أعلم) لذا بحث اخترشناسی و کیهانشناسی بحثی است که دانشمندان فیزیک کوانتوم و اخترشناسی هنوز در دوران ابتدایی آن گام برمیدارد. زیرا کهکشان ما تنها جزیرهی کوچکی در میان اقیانوس کیهان است. دانشمندان در عالم نجوم عاجز از کشف حقایق هستی هستند، تردیدی نیست که منتقد عاجزتر از علماء و اهل نظر؛ و ناتوانی و علم اندک خویش را به تناقض در آیات قرآن، بیان میکند.
تفسیرآیات:
دو کلمهی «رَتق» و «فَتق» با دو معنای متفاوت، در مقابل هم میباشند. راغب در مفردات قرآن میگوید: کلمهی «رتق»، به معنای ضمیمه کردن، و به هم چسبیدن دو چیز است، چه اینکه در اصل خلقت به هم چسبیده باشند، و چه آن را با صنعت بچسبانند، و «فتق»، به معنای جداسازی دو چیز به هم متصل است، و این ضدّ «رتق» است.
توضیح اینکه آسمانها و زمین به یکدیگر متّصل و یکپارچه بودهاند و از همدیگر جدا گردیدهاند؛ این هم مسألهی قابل تأمّلی است. هر زمان که نظریّههای ستارهشناسی برای تفسیر پدیدههای جهانی به تلاش میایستد و پیشرفت میکند، پیرامون این حقیقت سرگشته میشود، حقیقتی که قرآن مجید بیش از ۱۴۰۰ سال قبل آن را بیان داشته است. نظریّهای که امروز در میان است، این است که منظومههای کیهانی، همچون منظومهی شمسی که از خورشید و سیّارههای آن –از جمله زمین و ماه- تشکیل شده است، در آغاز به شکل سحابیها در گسترهی هستی وجود داشته است. پس از یکدیگر جدا گردیده است، و شکلهای کروی به خود گرفته است، و زمین تکّهای از خورشید بوده و بعداً از آن جدا گردیده و سرد شده است.
امّا این جز یک نظریّه ستارهشناسی نیست، که امروز پابرجاست و چه بسا فردا مردود شود، و نظریّهی دیگری برای تفسیر پدیدههای هستی شایسته به شمار آید و فرضیّهی دیگری باشد؛ و به نظریّهای تبدیل گردد. ما پیروان این عقیده نمیکوشیم که نصّ قرآنی یقینی را با نظریّهی غیر یقینی تطبیق دهیم، نظریّهای که امروزه پذیرفته میشود، و فردا پذیرفته نمیگردد. نظریّههای علمی جدای از حقایق ثابت علمی است، حقایق ثابتی که قابل امتحان است و میتوان آنها را آزمایش کرد، مانند انبساط فلزات بر اثر حرارت، و تبدیل آب به بخار، و منجمد شدن آب بر اثر سرما. و حقایق دیگری از این نوع حقایق علمی، این حقایق علمی جدای از نظریّههای علمی است. قرآن مجید کتاب نظریّههای علمی نیست، و برای این هم نیامده است تا علوم تجربی شود، قرآن مجید برنامهی زندگی بطور کلّی است. برنامهای است که عقل را راست و درست و استوار، برقراری میدارد تا به عقل اجازه دهد به کار بپردازد و حرکت کند و به پیش برود. بدون اینکه قرآن به جزئیات و تفصیلات صرف علمی بپردازد.
(فیالظلال القرآن، جلد/۴) کلمهی «استواء» در آیه، به طوری که راغب میگوید: وقتی با کلمهی «إلی» متعدی شود، به معنای استیلاء و تسلط میباشد. و کلمهی «کَره» به فتحهی کاف، به معنای مشقّتی است که از خارج و با اکراه و اجبار دیگران بر آدمی تحمیل شود؛ ولی کلمهی «کُره» به ضمّهی کاف، به معنای مشقّتی است که از ناحیه خود، به انسان برسد.
پس معنای اینکه فرمود: « ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء » سپس ارادهی آفرینش آسمان کرد،» این است که خداوند سپس متوجّه آسمان شد، و به امر آن پرداخت، منظور از توجّه به آسمان خلق کردن آن است، و ظاهر اینکه جمله را با کلمهی «ثُمَّ» عطف کرد، این است که خلقت آسمانها بعد از خلقت زمین بوده است، ولکن بعضی گفتهاند کلمهی «ثُمَّ» صرفاً بُعدیت در خبر را میرساند، نه بُعدیت به حسب وجود، مؤیّد این قول آیات (۳۰-۲۷) سورهی نازعات میباشد، که در آیات خلقت، زمین را بعد از آسمانها میداند، بعضی گفتهاند آیات سورهی نازعات دلالت ندارد براینکه خلقت زمین بعد از آسمان بوده، چون آیات نامبرده گستردن زمین «دَحو» را بعد از آسمان میداند، نه خلقت آن را، ولی این اعتراض وارد نیست، برای اینکه زمین کروی شکل است، و گستردن آن بجز خلقتش با این شکل نمیتواند باشد، (المیزان، جلد/۱۷)
« وَهِیَ دُخَانٌ »، « در حالی که دود (گونه، و به شکل سحابیها در گستره فضای بیانتهاء پراکنده) بود.» این جمله حال است از کلمهی «سَمَاء» و جمله را چنین معنا میدهد، که خدای تعالی متوجّه آسمان شد، تا آن را بیافریند، در حالیکه چیزی بود که خدا نامش را دود (دُخان) گذاشت، و آن مادهای بود که خدا به صورت آسمانش درآورد و آن را هفت آسمان کرد، بعد از آنکه از هم متمایز نبودند، و همه یکی بودند، و به همین مناسبت در آیهی مورد بحث، آن را مفرد فرمود: « ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء » و نفرمود « ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاوات » و در نتیجه به «آسمان و زمین» فرمان میدهد که «$uÏKø$# %·æöqsÛ ÷rr& $\döx.»، « چه بخواهید و چه نخواهید پدید آئید (و شکل گیرید).»، و در جملهی « اِئْتِیَا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً »، که اوّلی فرمان خداوند، و دوّمی پاسخ زمین و آسمان است، آمدن را بر آن دو واجب کرده، ولی مخیّرشان کرده به اینکه به طوع بیایند؛ و چارهای جز هستی پذیرفتن ندارند. و هست شدن آن دو امری است که به هیچ وجه تخلف پذیر نیست، چه بخواهند و چه نخواهند، باید موجود شوند. آسمان و زمین هم این فرمان را پذیرفتند و پاسخ گفتند که ما امر تو را پذیرفتیم، امّا نه به کراهت، نه بدون داشتن استعداد قبلی، بلکه با داشتن آن، و بدین جهت گفتند: « أَتَیْنَا طَائِعِینَ » یعنی ما، استعداد پذیرفتن هستی را داریم.
« قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ »، این جمله پاسخی است از طرف آسمان و زمین، و اگر کلمهی «طائعین» را که مخصوص صاحبان عقل است بکار برد، با اینکه آسمان و زمین دارای عقل نیستند، بدین جهت بود که مقام، مقام مخاطبه و جواب بوده، و این دو مقام مخصوص دارندگان عقل است. و اگر این کلمه را به صیغهی جمع آورده، با اینکه جا داشت بگوید: «أتینا طائعتین»، «ما دو تن به طوع و رغبت آمدیم»، بعید نیست برای این بوده باشد، که خواستهاند اظهار تواضع کنند، بدین منظور خود را از سایر مخلوقات خدا که آنها نیز مطیع امر اویند متمایز حساب نکنند، و بدین جهت به زبان جمع پاسخ دادند، نظیر اینکه نمازگزار با اینکه یک نفر است، میگوید: ایاک نعبد و ایاک نستعین حمد/۵ «تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میطلبیم.».
نتیجهگیری:
موضوع کیهانشناسی، ضمن اینکه موضوع علمی تخصصی است، موضوعی بسیار گسترده و خارج از حیطهی علم صاحبنظران میباشد. به همین خاطر نظریّات کیهان شناسی از یونان باستان تا دوره بلوغ کیهانشناسی در زمان «کپرنیک» و «گالیله» شروع شده، و رشد آن در زمان «کانت» و «لاپلاس» و سایر دانشمندان این حوزه شکل گرفته است، و همچنین نظرات فراوانی که در قرن ۲۰، عرصه علم اخترشناسی را غنا بخشیده است. لذا همین امر باعث کثرت نظر در بین صاحبنظران میباشد. و هر روز ضمن نظر جدید و اصلاح نظریّات قدیم، گاهی نظریّات ماقبل به نوعی منسوخ میشود. بنابراین این اختلاف رأی هم در بین مفسران قرآن به چشم میخورد، هر چند نگاه آنان به آیات، نگاه تفسیری است، نه علمی و تخصصی، نظر به این توسعه میدانی علم نجوم، ناقد با کوتهنگری و عدم درک حوزه علم نجوم و حوزهی تفسیری، بر تناقض آیات اظهار نظر میکند، که دچار خطای آشکار گردیده است. با توجّه به مطالب ارائه شده در پاسخ به شبهات، هر چند پاسخ قطعی هم نیستند و ادّعای قطعیت آن امری دشوار است، ولی خطای منتقد قابل اغماض نیست.
منابع و مراجع:
تفسیرفی ظلال،دکترمصطفی خرم دل، نشراحسان، سال۱۳۸۷
تفسیرنور، دکترمصطفی خرم دل، نشراحسان، سال۱۳۸۶
تفسیر کشّاف، علّامه زمخشری، انصاری، نشر ققنوس، سال ۱۳۸۹
تفسیرالمیزان، حسینی طباطبائی، سید محمّد، باقر موسوی همدانی، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ دوم، ۱۳۶۶
تفسیر امام فخررازی، المکتبه التوفیقه، القاهره
اتمهای سکوت و شگفتیهای تکامل کیهان، اوبرر یوز، عبّاس مخبر، مرکز چاپ، ۱۳۸۱
زمین در فضا، دکتر تقی عدالتی، حسن فرجی، آستان قدس رضوی، سال ۱۳۷۴
زمین در فضا، مهندس، احمد دالکی، گیتا شناسی، سال ۱۳۸۹
مبانی نجوم، ستراد، بلوندز، دکتر حسین زمردیان و دکتر بهروز حاجبی، دانشگاه تهران، ۱۳۶۷
نجوم و اختر، زیلیک و اسمیت، دکتر جمشید قنبری و دکتر عدالتی، دانشگاه، امام رضا مشهد،۱۳۸۱
سایر تناقضات : تناقضات قرآنی یا وسوسههای شیطانی پاسخ به شبهات وارده بر قرآن
ازتمام دوستان و برادرن که درپخش ونشرموضوعات جالب وخواندنی زحمت کشیدند متشکرم،وازبارگاه الله متعال برایشان توانایی بیشتر متمنیم