محمّد رسول اللهمطالب جدیدمقالات

کمالات ویژه ی پیامبر از نگاه قرآن

کمالات ویژه ی پیامبر از نگاه قرآن

نویسنده: ادریس قیصری باغچله

 

  • خاتمیت

یکی از ویژگی های پیامبر اسلام خاتمیت اوست خدای متعال فرموده اند:

« ‏ مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً ‏ »[احزاب /۴۰]محمد پدر نسبی هیچ یک از مردان شمانبوده بلکه فرستاده ی خدا واخرین پیغمبران است (ورابطه ی او با شما رابطه ی نبوت ورهبری است)بدین خاطر اوست که واپسین مقررات را وضع می کند تا انسانها برابر آنها راه بروند ومطابق با واپسین رسالت آسمانبرای زمینیان زندگی کنند. رسالتی که تبدیل وتغییری بعد از این در ان روی نمی دهد.[فی ظلال القرآن]

خاتم با فتحه ی تاء به معنی مهر که در پایان نوشته ها قرار می گیرد می باشد یعنی خداوند متعال با فرستادن پیامبر (ص)صحیفه ی رسالت پیامبران را ختم می کند از این جهت است که او را ختم المرسلین می خوانند. وهمچنین خاتم با کسره ی تاء به معنی انگشتری است یعنی پیامبرعظیم الشأن زیور تمام انبیا بوده است.

خاتمیت نشان می دهد که تا روز قیامت احدی بهتر وکامل تر از پیامبر اسلام نخواهد آمد زیرا اگر از وی یافت می شد حتما او به مقام خاتمیت می رسید نه رسول اکرم –صلی الله علیه وآله وسلم- وچون ان حضرت به نص قرآن خاتم پیامبران است پس افضل از وی وجود نخواهد یافت.

  • حامل کامل ترین کتاب وکامل ترین دین:

خداوند متعال می فرماید تمام کتابهای آسمانی زیر سیطره ی قرآن است.

«‏ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِناً عَلَیْهِ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شِرْعَهً وَمِنْهَاجاً وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلَکِن لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُم فَاسْتَبِقُوا الخَیْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ ‏ »[مائده/۴۸]

بر تو(ای پیغمبر)کتاب(کامل وشامل قرآن)را نازل کردیم که(در همه ی احکام واخبار خود)ملازم حق وموافق ومصدق کتابهای پیشین(آسمانی) وشاهد(برصحت وسقم)وحافظ(اصول مسائل)آنها است. پس (اگر اهل کتاب از تو داوری خواستند)میان انان بر طبق چیزی داوری کن که خدا بر تو نازل کرده است. وبه خاطر پیروی از امیال وارزوی های ایشان ،از حق وحقیقتی که برای تو امده است روی مگردان.(ای مردم)برای هر ملتی از شما راهی (برای رسیدن به جقایق)وبرنامه ای(جهت بیان احکام)قرار داده ایم. اگر خدا می خواست همه ی شما (مردمان)را ملت واحدی می کرد(وبر یک روال ویک سرشت می سرشت،لذا راه وبرنامه ی ارشادی انان درهمه ی امکنه وازمنه یکی می شد)واما (خدا چنین نکرد)تا شما را در آنچه (از شرائع )به شما داده است بیازماید(وفرمانبردار یزدان وسرکش از فرمان خدای منان جدا ومعلوم شود).پس ( فرصت را در یابید)وبه سوی نیکی ها بشتابید(وبه جای مشاجره در اختلافات به مسابقه در خیرات بپردازید وبدانید که) جملگی بازگشتتان به سوی خدا خواهد بود واز انچه کا در آن اختلاف می کرده اید آگاهتان خواهد کرد.

قرآن آخرین شکل دین خدا است .واپسین مرجع در کار دینداری است. آخرین مرجع برنامه ی زندگی ،وقوانین مردمان،ونظام زندگی انان است .اصلا تعدیلی وتبدیلی بدان راه ندارد. بدین خاطر است که هرگونه اختلافی را باید بدین کتاب برگرداند نا در باره آن به قضاوت بپردازد،چه این اختلاف در باره ی جهان بینی اعتقادی میان پیروان آئین های آسمانی ئر برگرفته باشد. یا در باره ی شریعتی باشد که این کتاب در شکل اخیر خود آن را به ارمغان اورده است.ویا اینکه چنین اختلافی میان خود مسلمانان پدید آمده باشد. در هرحال مرجعی که اراء ونظرات خود را درباره ی کار وبار زندگی بطور کلی بدان برگردانند. این کتاب است وبس .[فی ظلال القرآن]که براستی کتابی کامل وشامل است.

در جای دیگر خداوند متعال پیامبر عظیم الشأن اسلام را حامل قرآن والگوی مجسم آن معرفی کرده است:

« ‏ وَإِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقرآن مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ ‏»[نمل/۶]وتو (ای محمد)کسی هستی که قرآن از سوی خداوند حکیم(در گرداندن امور آفریدگان و)آگاه(از کار وبار سعادت وشقاوت دنیوی واخروی ایشان)به تو القاءوعطا می گردد. «واژه ی «تلقی»: به توالقاءوعطا می گردد.به تو رسانده واموخته می شود»[فی ظلال القرآن]

ونیز قرآن دین پیامبر را کامل ترین وجامع ترین دین معرفی کرده و وعده ی پیروزی آن را بر همه ی ادیان داده است:

« ‏ هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ ‏»[توبه/۳۳]خدا است که پیغمبرخود(محمد)را همراه با هدایت ودین راستین(به میان مردم)روانه کرده است تا این آئین(کامل وشامل) را برهمه ی آئینها پیروز گرداند (وبه منصه ی ظهورش رساند)هرچند که مشرکان نپسندند.

«دین حق»کرنش بردن وتواضع کردن در برابر یزدان یگانه ی جهان استودر اعتقاد وعبادت وتشریع وقانون گذاری یکجا وروی هم .

دین همان دنیویت است که به معنی : کرنش وفرمانبرداری است… هر برنامه ای وهر مذهبی وهر نظامی که مردمان در ان از یزدان جهان اطاعت وپیروی کنند و ولایت وحاکمیت او را بپذیرند،تحت پوشش دین قرار می گیرند. [فی ظلال القرآن]

  • گواه بر همه جهانیان:

خدای متعال رسول گرامی اسلام را امام وشاهد همه ی جهانیان معرفی کرده واین مطلب نشان می دهد که گیامبر نه تنها امام همه انسانهای عادی ،بلکه امام پیامبران نیز هست واین نشانه ی برتری پیامبراسلام (ص) بر همه ی انبیا ویکی از ویژگی های آن حضرت است:خداوند فرموده است:

« ‏ فَکَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِن کُلِّ أمَّهٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِکَ عَلَى هَؤُلاء شَهِیداً ‏ »[نساء/۴۱] ‏ ( ای محمّد ! حال اینان ) چگونه خواهد بود بدان گاه که از هر ملّتی گواهی ( از پیغمبران برای شهادت بر قوم خود ) بیاوریم و تو را ( نیز به عنوان ) شاهدی بر ( قوم خود ، از جمله ) اینان ( یعنی تنگچشمان و نافرمایان ) بیاوریم‌ ؟ ‏

  • تجلیل خاص در خطاب:

خدای متعال حرمتی خاص برای حضرت رسول –صلی الله علیه واله وسلم- قائل است که چنین حرمتی را برای انبیای گذشته قائل نبود. نشانه های این حرمت خاص در ایات وجود دارد که به بعضی از آنها اشاره می کنیم.

الف)خدای متعال انبیای گذشته را با نام مخصوص انان خطاب می کند مانند یا آدم[سوره بقره/۳۵] یا موسی[قصص/۳۱]یا موسی[هود/۴۶] یا عیسی[مائده/۱۱۶]یا داود[ص/۲۶]… اما پیامبر اسلام را حتی یک بار با نام خطاب نکرده بلکه همیشه او را با تجلیل خاص وبا استفاده از القاب مورد خطاب قرار داده است مانند یا ایها النبی ویا ایها الرسول و…

ب)به امت نیز دستور داده است که پیامبر(ص) را همانند افراد عادی صدا نزنند بلکه با تجلیل وتکریم خاص مورد خطاب قرار دهند:

« ‏ لَا تَجْعَلُوا دُعَاء الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاء بَعْضِکُم بَعْضاً قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمْ لِوَاذاً فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‏»[نور /۶۳]

ای مومنان دعوت پیغمبر را رد میان خویش(برای اجتماع وشرکت در کارهای مهم)همسان دعوت برخی از خود به شمار نیاورید(چرا که فرمانش فرمان خدا ودعوتش دعوت پروردگاراست)خدا آگاه از کسانی است که در میان شما خویشتن را می دزدند وپشت سر دیگران خود راپنهان می دارند(تا پیغمبر انان را نبیند واز انصراف وگریزایشان نپرشد وکاری بدانان حواله نکند)آنان که با فرمان او مخالفت می کنند باید از این بترسند که بلائی (در برابرعصیانی که می ورزند)گریبانگیرشان گردد.یا اینکه عذاب دردناکی گریبانگیرشان شود(اعم از قحطی وزلزله ودیگر مصائب دنیوی ودوزخ ودیگر شکنجه های اخروی).

پس نباید پیغمبر را با نام خود مخاطب قرار داد وگفت ای محمد !ونباید او را با کنیه صدا زد وگفت ای اباالقاسم! بدان گونه که مسلمانان همدیگر را به نام یا کنیه مخاطب قرار می دهند وفریاد می زنند بلکه باید بااحترامی که خدا برای او قائل شده است وی را خواند وگفت: ای پیغمبر خدا ! ای فرستاده ی خدا!

لازم است دلها از احترام وبزرگداشا پیغمبر خدا لبریز شود تا دلها هر واژه ای وهر سخنی وهر رهنمودی از واژه ها وسخنها ورهنمودهای او را مهم وعظیم بشمارد وبا احترام تلقی کند. این هم یک نگرش ضروری است. چه لازم است مربی دارای وقار باشد.ورهبروپیشوا دارای هیبت وحشمت باشد. فرق است میان این که مربی ورهبر وپیشوا دارای وقار وهیبت وحشمت باشند، ومیان اینکه انان متواضع وآرام بوده ونرمش داشته باشند،ودر نتیجه دیگران فراموش بکنند که او مربی ورهبر وپیشوای ایشان است.واورا صدا بزنند بدانگونه که همدیگررا صدا می زنند… لازم است که منزلت ومکانت مربی ورهبر وپیشوا دل ودرون کسانی محفوظ ومصون بماند که ایشان را تربیت ورهبری وپیشوایی می کنند. تا بدین وسیله در ژرفای درونشان بزرگی وسترگی مربی ورهبر وپیشوا در اوج خود بماند ومردمان شرم وحیا بکنند از اینکه از حدود وثغور احترام وتعظیم ایشان کوتاهی وتخطی نمایند.[فی ظلال القرآن]

ج)همچنین از مسلمانان خواسته که صدایشان را بلندتر از صدای رسول نکنند:

« ‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ‏»[حجرات/۲]ای کسانی که ایمان اورده اید صدای خود را از صدای پیغمبر بلند تر نکنید وهمچنان که با هم سخن می گوئید با او به آواز سخن مگوئید،تا نادانسته اعمالتان بی اجر وضایع نشود.

ای مومنان باید که پیغمبر (ص) را تعظیم وتکریم کنید پیغمبری که شما را به سوی ایمان دعوت کرده است تا نادانسته اعمالتان بی اجر وضایع نشود… ابن زبیر گفته است که عمر(رض) پس از نزول این ایه چیزی به پیغمبر نمی گفت ،مگر وقتی که از او درخواست توضیح وتبیین چیزی می فرمود!.. از ابوبکر(رض) روایت شده است که پس از نزول این آیه گفته است به پیغمبر خدا (ص) عرض کردم،ای فرستاده ی خدا به خدا سوگند با توسخن نمی گویم مگر به سان درگوشی!

امام احمد گفته است: هاشم وسلیمان پسر مغیره برایمان از انس پسر مالک روایت کرده اند که گفته است :وقتی این ایه نازل گردید .ثابت پسر قیس پسر شماس صدایی بلند داشت .به خود گفت :من بوده ام که در پیش پیغمبر خدا (ص) صدای خویش را بلند کرده ام .من از دوزخیانم. اعمال من هدر رفته است وضایع گردیده است! در میان اهل وعیال خود غمگین نشست .پیغمبرخدا(ص) از حال واحوال او پرسید یکی از مردمان به سوی او رفت وبدو گفت : پیغمبر خدا تورا می جوید،تورا چه شده است؟ گفت من بوده ام که صدای خود را بالاتر از صدای پیغمبر برده ام وبا صدای بلند با او سخن گفته ام. اعمالم هدر رفته است وضایع گردیده است! من از دوزخیانم ! مردمان به خدمت پیغمبر (ص)آمدندواو را از انچه که ثابت پسر قیس پسر شماس گفته بود با خبر کردند. پیغمبر(ص)فرمود:«لا .بل هو من اهل الجنه» نه بلکه او از زمره ی بهشتیان است. انس گفته است :ثابت پسر قیس پسر شماس در میان ما می رفت ومی آمد وما او را از زمره ی بهشتیان می دانستیم.

د) در آیه ی دیگر رعایت ادب در محضر رسول خدا را نشانه ی تقوی معرفی کرده است و فرموده است:« ‏ إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ ‏»[حجرات /۳] آنان که صدای خود را نزد پیغمبر خدا پائین نموده وآهسته بر می آورند کسانی اند که خداوند دلهایشان را برای پرهیزگاری پاکیزه وناب داشته است. ایشان امرزش سترگ وپاداش بزرگی دارند.

تقوا و پرهیزگاری عطاءبزرگی است خداوند برای تقوا و پرهیزگاری دلهایی را برمی گزیند،پس از انکه آنها را امتحان می کند ومی آزماید وپس از آنکه آنها را می بالاید وپاکیزه می کند .خداوند تقوا وپرهیزگاری را به دلی وارد نمی گرداند مگر اینکه آن دل برای پذیرش تقوا وپرهیزگاری آمدگی پیدا کرده باشد. وثابت شده باشد که ان دل سزاوار تقوا وپرهیزگاری است.کسانی که صدای خود را نزد پیغمبر خدا (ص) پائین آورده اند وآهسته برآورده اند،خدا دلهایشان را امتحان کرده است وآزموده است وان دلها را برای دریافت آن عطا آماده نموده است. عطای تقوا وپرهیزگاری ، خداوند همراه با این عطا مغفرت وپاداش بزرگی را برایشان مقرر فرموده است ولازم گردانده است.

از امیر المومنین عمر بن خطاب(رض) روایت شده است که صدای دو مردرا در مسجد النبی(ص) شنید. دید که صداهایشان بلن گردیده است واوج گرفته است. به پیش ایشان رفت وگفت :آیا می دانیدکجا هستید؟ سپس فرمود اهل کجائید؟ گفتن اهل طائف هستیم. فرمود: اگر از اهالی مدینه بودید با کتک زدن به دردتان می آوردم!

علمای این امت از چنین کاری اطلاع داشته اند واگاهانه گفته اند :بلند کردن صدا نزد گور پیامبر(ص) مکروه است. بدان سان که در زمان حیات پیغمبر (ص) بلند کردن صدا در خدمتش مکروه بوده است. این هم برای احترام پیغمبر در هر حال واحوالی است.

۵-رسالت جهانی:

خدای متعال هر پیامبری از پیامبران گذشته را برای هدایت قومی خاص فرستاده ورسالت هریک از انان محدود به منطقه وزمان خاص بود.خداوند در مورد حضرت صالح می فرماید:

« وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحاً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ »[اعراف/۷۳] ‏ ( از زمره پیغمبران یکی هم ) صالح را به سوی قوم ثمود که خودش از آنان بود فرستادیم . صالح بدیشان گفت : ای قوم من ! خدای را بپرستید ( و بدانید که ) جز او معبودی ندارید .

ودر مورد هود می فرماید: « ‏ وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُوداً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ ‏»[هود/۵۰] ‏ ( ما به عنوان پیغمبر ) هود را به سوی قوم عاد فرستادیم که از خودشان بود . ( هود بدیشان ) گفت : ای قوم من ! خدا را بپرستید که جز او معبودی ندارید . شما ( که به خدایان متعدّدی معتقدید ، در ادّعای خود ) دروغگویانی بیش نیستید . ‏

ودر مورد نوح می فرماید:« ‏ کَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِینَ ‏‏ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ‏ إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ‏‏»[شعرا/۱۰۵-۱۰۷] ‏ ( ماجرای آموزنده دیگری مربوط به قوم نوح است ) . قوم نوح پیغمبران را تکذیب کردند . ‏‏ زمانی که هم‌نژادشان نوح بدیشان گفت : هان ! پرهیزگاری کنید ! ‏‏ قطعاً من برای شما پیغمبر امینی هستم . ‏

یکی از ویژگی های پیامبراسلام آن است که رسالت آن حضرت جهانی وجاودانه است ومحدود به زمان یا مکان یا قوم خاصی نیست. خدای متعال فرموده است:« ‏ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّهً لِّلنَّاسِ بَشِیراً وَنَذِیراً وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ‏ »[سبأ/۲۸] ‏ ما تو را برای جملگی مردمان فرستاده‌ایم تا مژده‌رسان ( مؤمنان به سعادت ابدی ) و بیم دهنده ( کافران به شقاوت سرمدی ) باشی ، ولیکن اکثر مردم ( از این معنی ) بی‌خبرند ( و همگانی بودن نبوّت تو را باور نمی‌دارند ) . ‏

۶-الگوی جامع و کامل در اخلاق:

در قرآن وقتی که قصص نبیین را مطالعه می کنی خداوند متعال هر پیامبری را با چند صفت خاص ستوده است مثلا آدم را به توبه کننده وادریس را به صداقت ونوح را به شکر گذاری و هود را به توکل و صالح را به خیرخواه وامین وابراهیم را به قهرمان انابه وشکیبایی و غیره

اما در باره پیامبر گرامی اسلام علاوه بر شمردن بعضی از صفات برجسته ی وی به صورت جامع وکلی فرموده است:« ‏ وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ ‏ »[قلم/۴]تو دارای اخلاق عظیمی هستی.

این بزرگترین گواهی وتعظیم وتکریم است . چون همه ی جوانب ونواحی جهان هستی در این ستاسش منحصر پیغمبر(ص) بزرگوار همآوا می گردد وآن را پژواک می کند. این ستایش آسمانی در دل جهان هستی استوار وپایدار می شود ! هر قلمی وهر اندیشه ای از توصیف این سخن بزرگ خداوندگار هسنی درمانده وناتوان می ماند. گواهی وشهادتی از جانب خدا است وبا مقیاس ومعیار خدا است،ودر باره ی بنده ی خدا است. ودر این گواهی وشهادت بدو می فرماید:«وانک لعلی خلق عظیم» مدلول خلق عظیم همان است که در پیشگاه یزدان است. چیزی است که کسی از جهانیان نهایت آن را درک وفهم نمی کند.[فی ظلال القرآن]

این تنها محمد است که بدین افق عظیم می رسد . این تهنا محمد (ص) است که به اوج قله ی کمال انسانی مجانس با نفخه ی ربانی در هستی انسانی میرسد.این تنها محمد است که برازنده ی این رسالت آسمانی برای سراسر جهان انسانی است. تا بدانجا که این رسالت در شخص او زنده مجسم می گردد،ودر پیکره ی یک انسان روی زمین راه میرود. این تنها محمد است که خدا می دانسته است او سزاوار این مقام ومنزلت است. خدا بهتر می داند که رسالت خود را به چه کسی ارمغان می دارد. در سوره ی قلم خداوند اعلام واعلان می دارد که محمد(ص) دارای خلق عظیم وخوی سترگ است. در سوره ی احزاب نیز اعلام واعلان فرموده است که یزدان والا مقام وپاک ذات وپاک صفات ،وفرشتگانش بر او درود می فرستند:« ‏ إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیماً ‏».[احزاب/۵۶] ‏ خداوند و فرشتگانش بر پیغمبر درود می‌فرستند ، ای مؤمنان ! شما هم بر او درود بفرستید و چنان که باید سلام بگوئید . ‏

تنها خداوند بزرگوار است که می تواند به بنده ای از بندگانش چنین فضل وکرمی را ارمغان بدارد.

خدایی که تمام موجودات عالم در مقابل عظمتش بی مقدارند از اخلاق پیامبر به عظمت یاد کرده است ،وقتی خدای متعال از چیزی به بزرگی واحترام یاد کند معلوم می شود از عظمت فوق العاده ای برخوردار است.

این ارج نهادن واعتبار دادن ،ارج واعتبار یگانه و ممتازی در اخلاق اسلامی است. اخلاق اسلامی از محیط برگرفته نمی شود،واصلا از ارزشهای زمینی برنمی جوشد.وبر ارزشی از ارزشهای عرف وعادت مردمان یا مصلحت ویا ارتباط ها وپیوندهای ایشان که در نسلی از نسلها بوده است ،یاری نمی طلبد وتکیه نمی کند. بلکه اخلاق اسلامی از آسمان یاری می طلبدوبرآسمان تکیه می کند. از ندا زدن آسمان به زمین استمداد می جوید،ندایی که زمین را فریاد می دارد که به افق بنگرد. اخلاق اسلامی از صفات مطلق خدا یاری می جوید،تا انسانها آن صفات را در حدود تاب وتوان خود تحقق بخشند وپیاده کنند.در نتیجه انسانیت والا را تحقق بخشند وپیاده کنند. [فی ظلال القرآن]

گذشته از این اخلاق اسلامی فضایل جداگانه وگسیخته از یکدیگر ،بسان :صدق وصداقت ،وامانت وعدالت،رحمت وشفقت،خوبی ونیکی ،و… نیست بلکه اخلاق اسلامی برنامه ی کاملی است که در آن تربیت تهذیبی با قوانین نظم ونظام زندگی ،به تعاون وهمیاری می پردازد،واندیشه ی زندگی به طور کلی ورویکرد های آن جملگی ،بر آن برنامه ،استوار وپایدار می گردد ودر پایانه ی گشت وگذار به خدا منتهی می شود،نه به ارزش واعتبار دیگری از ارزشها واعتبارهای این زندگی!

این اخلاق اسلامی با کمال وجمال وهماهنگی وراستی ودرستی وپایداری واستمرار واستقراری که دارد. در محمد(ص) مجسم گردیده است. ودر مدح وثنای یزدان بزرگوار نمودار وپدید آمده است .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا