قرآنمطالب جدید

تناقضات قرآنی- آیا قرآن ناقص است یا کامل و با جزئیات ؟

تناقضات قرآنی یا وسوسه‌های شیطانی پاسخ به شبهات وارده بر قرآن

تحقیق و پژوهش: محمد احمدیان

شبهه‌ی چهاردهم از تناقضات قرآنی

طرح شبهه

تناقضات قرآنی- آیا قرآن ناقص است یا کامل و با جزئیات ؟

در قرآن در جاهایی ادعا می‌کند که کامل است و تمامی جزئیات را دارا می‌باشد، و هیچ چیز باقی نمانده است که در آن نباشد، (سوره‌ی۶ آیه‌ی۳۸، سوره‌ی۶ آیه‌ی۱۱۴، سوره‌ی۱۶ آیه‌ی۸۹)، امّا چیزهای بسیاری هستند که قرآن آن‌ها را نا تمام باقی می‌گذارد.

آیات مطرح در شبهه:

۱- ‏ وَمَا مِن دَآبَّهٍ فِی الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُکُم مَّا فَرَّطْنَا فِی الکِتَابِ مِن شَیْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ ‏

[انعام/۳۸]

«(یکی از دلائل قوی قدرت خدا و حکمت و رحمتش این است که او همه چیز را آفریده است) و هیچ جنبنده‌ای در زمین و هیچ پرنده‌ای که با دو بال خود پرواز می‌کند وجود ندارد مگر این که گروه‌هائی همچون شمایند (و هر یک دارای خصائص و ممیّزات و نظام حیات خاصّ خود می‌باشند). در کتاب (کائنات) هیچ چیز را فروگذار نکرده‌ایم (و همه‌چیز را ضبط و به همه چیز پرداخته‌ایم . بگذار تکذیب‌کنندگان هرچه می‌خواهند بکنند) پس (از گذشت این چند روزه زندگی دنیوی) آنان (همراه همه گروه‌ها و دسته‌های حیوانات موجود) در پیشگاه پروردگارشان جمع‌آورده می‌شوند (و به حساب و کتابشان می‌رسیم).»

۲- ‏ أَفَغَیْرَ اللّهِ أَبْتَغِی حَکَماً وَهُوَ الَّذِی أَنَزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتَابَ مُفَصَّلاً وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِّن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ ‏ [انعام/۱۱۴]

«(ای پیغمبر ! بدیشان بگو : این داوری خدا درباره حق و حقیقت است) آیا جز خدا را ( میان خود و شما ) قاضی کنم‌؟ و حال آن که او است که کتاب (آسمانی قرآن) را برای شما نازل کرده است و (حلال و حرام و حق و باطل و هدایت و ضلالت، در آن) تفصیل و توضیح شده است. کسانی که کتاب (های آسمانی را پیشتر) برای آنان فرستاده‌ایم می‌دانند که این (قرآن) حقیقه از سوی خدا آمده است و مشتمل بر حق است (چرا که کتاب‌های آسمانی خودشان بدان بشارت داده است و تصدیق‌کننده آن است). پس تو از تردیدکنندگان مباش (و پیروان تو نیز درباره حقّانیّت قرآن کم‌ترین تردیدی به خود راه ندهند.»

۳- وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِّکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَهً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ ‏ [نحل/۸۹]

«(قرآنی که برنامه کامل و جامعی در بر دارد) و ما این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرده‌ایم که بیانگر همه‌چیز ( امور دین مورد نیاز مردم) و وسیله هدایت و مایه رحمت و مژده‌رسان مسلمانان (به نعمت جاویدان یزدان) است.»

مقدمه

منتقد در طرح شبهه دو موضوع را مطرح می‌کند: یکی ناکارامدی قرآن در بیان جزئیات و بی‌پاسخ گذاشتن نیازها و خواسته‌های بشری، و دیگری «چیزهای» که قرآن آن‌ها را رها کرده است، هر چند منتقد توضیح نداده است، چیزهای بسیاری که قرآن آن‌ها را ناتمام گذاشته است، چه چیزهای هستند؟ شایسته بود آن‌ها را مطرح و دسته‌بندی می‌کرد که آیا چیزهای ناگفته‌ی مورد نظر منتقد در حیطه‌ی رسالت قرآن است یا خیر! غافل از این‌که قرآن کریم کتاب «هدایت» برای بشریت است چنانچه، در آیه‌ بدان اشاره شده است؛ «هُدیً وَ رَحْمَه بُشْری لِلْمُسلِمِین». لذا ظاهر کلام در مراد به «کُلَّ شَیءٍ» همه‌ی چیزهای است که به هدایت انسان مربوط است، که در برگیرنده‌ی مبدأ، الوهیت، ربوبیت، معاد، اخلاق و احکام است. پس قرآن تبیان برای آن‌ها است، نه این‌که تبیان برای همه‌ی علوم باشد، و محورهای پنج‌گانه‌ی قرآن بیانگر این واقعیت است. لذا یا منتقد ناتوان از جمع‌بندی مفاهیم و آیات و رسالت کلی قرآن است، یا انتظارات او از سطح «تربیت» و «هدایت»، در محورهای قرآنی فراتر رفته است.

پاسخ به شبهه:

۱ـ منتقد یا از مقاصد شریعت غافل مانده است، یا هدفش از طرح شبهه، مغالطه و شبهه پراکنی است. زیرا قرآن به عنوان اوّلین و کامل‌ترین مصدر «تشریع» اهدافی را تعقیب می‌کند، که حدود رسالتش برای اهل خِرد و دانش محرز است.

صاحب‌نظران علوم اسلامی بر این باورند که مقاصد شریعت اسلامی، برای جلب منافع و دفع مفاسد است. از مَنظَر شریعت اسلامی، (شارع مقدس) مصلحت و منافع، چیزی نیست که انسان کاملاً آن را درک و تشخیص دهد. بلکه در باور دینی تعیین میزان و معیار مصالح و مفاسد، بر عهده‌ی «شریعت» است، و هواهای انسانی و نفسانی باید تابع شریعت باشند.صاحب‌نظران مصالح را در سه دسته کلی تقسیم‌بندی می‌کنند:

۱- ضروریات ۲- حاجیات ۳- تحسینیات، «ضروریات» برای حفظ ارکان پنج‌گانه‌ی در «دین، نفس، عقل، نسل و مال» است. که در واقع برای تضمین سلامت جامعه بوده؛ و حفظ هر کدام به بالا بردن رشد جامعه کمک می‌کند. «حاجیات»؛ برای رفع مشقت و حرج از زندگی فردی است، و بدون عنایت به آن، نفس انسان دچار رنج و مشقت طاقت فرسا می‌شود. در واقع حاجیات در بنیان زندگی فردی نقش اساسی و محوری دارد. «تحسینیات»؛ سبب سلامت شخصیت انسان می‌شود، و پرهیز از انحراف اخلاقی، انسان را در مسیر کمالات اخلاقی، هدایت و حمایت می‌کند، و انسان را ملزم می‌کند به رعایت آن در کلیه‌ی امور از جمله: عبادات، معاملات، عادات و غیره. (۱)

بر همین اساس مقاصد شریعت به دو دسته: ۱-مقاصد اصلی ۲- مقاصد فرعی (تابعی) تقسیم‌بندی می‌شود. حفظ «دین، نفس، عقل، نسل و مال» از مقاصد ضروری شریعت، و مشهور به مقاصد «عینی» است، و مقاصد ضروری «کفایی» برای حفظ مصالح عمومی و جامعه است. (۲)

در راستای تحقق مصالح و منافع فوق، صاحب‌نظران قرآن را محور بندی نموده‌اند، و بر پایه‌ی محورهای آن محرز می‌شود که قرآن چه نقشی برعهده دارد؛ و سطح انتظارات ما از قرآن، چه میزان عقلی و خردمندانه است.

محمد غزالی مصری این گونه قرآن را محور بندی می‌نماید و ربط محورها را هم بیان می‌کند:

۱ـ شناخت خداوند؛

۲ـ سناخت عالم هستی و فلسفه‌ی خلق هستی؛

۳ـ داستان پیامبران و پندگیری از آن‌ها؛

۴ـ رستاخیز و پاداش اعمال؛

۵ـ اصول و قواعد تربیتی و تشریعی و قانون‌گذاری در اسلام؛(۳)

در همین باب، استاد رشید رضا هم در کتاب «وحی محمدی» تحت عنوان مقاصد قرآن این گونه بیان می‌کند:

۱ـ مقصد اوّل، ایمان به خدا؛

۲ـ مقصد دوّم، ایمان به روز رستاخیزو رسیدگی به اعمال؛

۳ـ مقصد سوّم، کردار نیک، که مبنی بر دو اصل «تربیتی » است، «تهذیب اخلاق» و روش قرآن در «ارشاد» انسان؛ (۴)

از بیان محوربندی‌های قرآن و اصول سه‌گانه‌ی مقاصد شریعت، به این نتیجه می‌رسیم، که قرآن به عنوان اوّلین مصدر تشریع، رسالتی مشخص دارد و سطح انتظارات منتقد از قرآن نتیجه‌ی عدم آگاهی کافی او از قرآن است.

۲ـ در آیه‌ی (۸۹) سوره‌ی نحل، که منتقد بدان استناد نموده است. واژه‌ی «هُدیً» به معنی هدایت است. راغب اصفهانی آن را راهنمایی با مهربانی ترجمه کرده است، نتیجه‌ی هدایت و تربیت، سلامتی روان و روح انسان است، و اثرات تربیتی، شفا بخشی روح انسان از امراض درونی است و قرآن این اثرات هدایت بخشی را به کسی عطا می‌کند که خود را تسلیم مقررات و اوامرش کند.

‏ وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَاراً ‏ [اسراء/۸۲]

«‏(حق چگونه نیرومند و پیروز نمی‌گردد؟ وقتی که) ما آیاتی از قرآن را فرو می‌فرستیم که مایه بهبودی (دل‌ها از بیماری‌های نادانی و گمراهی، و پاک‌سازی درون‌ها از کثافات هوی و هوس و تنگ‌چشمی و آزمندی و تباهی) و رحمت مؤمنان (به سبب در برداشتن ایمان و رهنمودهای پرخیر و برکت یزدان) است، ولی بر ستمگران (کافر، به سبب ستیز با نور حق و داشتن روح طغیان) جز زیان نمی‌افزاید.‏»

‏ قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ ‏ [نحل/۱۰۲]

«‏بگو: قرآن را جبرئیل از سوی پروردگارت به حق نازل کرده است تا مؤمنان را (در مسیر خود) ثابت قدم گرداند و هدایت و بشارت برای مسلمانان باشد.»

پس در محور خداشناسی قرآنی، بهره‌گیری از آیات آفاقی که در قرآن بدان‌ها اشاره شده؛ سبب تهذیب نفس و رشد اخلاقیات در انسان، زمینه‌ی التزام انسان به قرآن و دستوراتش را فراهم می‌کند. بنابراین اثرات آن «تربیت» فردی در وهله‌ی اوّل (اصلاح درون) و در وهله‌ی دوّم، التزام به احکام و دستورات قرآن است.

درزمینه اجتماعی کلیاتی از حقوق از جمله: رابطه‌ی انسان با خانواده، و رابطه‌ی انسان با جامعه «حقّ و تکیلف» طرفین بیان شده است. و جزئیات امور به خِرد و عقل انسان وانهاده شده است، چیزهای وانهاده شده که منتقد مطرح می‌کند، خارج از رسالت قرآن می‌باشد. و برای رتق و فتق امور جامعه، نظام شورای را در سه حوزه‌ی خانواده، رهبری و اجتماعی بیان کرده است، که اوّلین و اساسی‌ترین گام برای پیش‌گیری از نظام استبدادی بوده، و نظام شورایی بستری برای رشد خِرد جمعی و تحقق مصالح عمومی و دوری از مفاسد می‌باشد.

نظام شورا در سطح خانواده:

فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلاَدَکُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا آتَیْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ‏ [بقره/۲۳۳]

«و اگر (والدین) خواستند با رضایت و مشورت همدیگر (کودک را زودتر از دو سال) از شیر بازگیرند گناهی بر آنان نیست. و اگر (ای پدران) خواستید دایگانی برای فرزندان خود بگیرید، گناهی بر شما نیست، به شرط این که حقوق آنان را به طور شایسته بپردازید، و از (خشم) خدا بپرهیزید و بدانید که خدا بدانچه انجام می‌دهید بینا است (لذا پدران و مادران خدا را در نظر دارند و به تربیت اولاد عنایت نمایند).»

نظام شورا در سطح رهبری:

‏ فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ ‏ [آل‌عمران/۱۵۹]

« ‏از پرتو رحمت الهی است که تو با آنان (که سر از خطّ فرمان کشیده بودند) نرمش نمودی. و اگر درشتخوی و سنگ‌دل بودی از پیرامون تو پراکنده می‌شدند. پس از آنان درگذر و برایشان طلب آمرزش نما و در کارها با آنان مشورت و رایزنی کن. و هنگامی که (پس از شور و تبادل آراء) تصمیم به انجام کاری گرفتی (قاطعانه دست به کار شو و) بر خدا توکّل کن‌؛ چرا که خدا توکّل‌کنندگان را دوست می‌دارد.»

نظام شورا در سطح عمومی جامعه:

‏ وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ ‏ [شوری/۳۸]

«و کسانیند که دعوت پروردگارشان را پاسخ می‌گویند، و نماز را چنان که باید می‌خوانند، و کارشان به شیوه رایزنی و بر پایه مشورت با یکدیگر است، و از چیزهائی که بدیشان داده‌ایم (در کارهای خیر) صرف می‌کنند.‏»

۳ـ قرآن کتاب تفصیل، و جداکننده‌ی حقّ از باطل، است؛ به گونه‌ای که بین حقّ و باطل فاصله مشخص و محرز باشد. تصریح قران به نقش جدایی بخش اشاره به مسیر درست و نادرست، در روند حرکت انسان در نظام زندگی است؛ و بر همین اساس در مقابل «مؤمنین» و «مسلمین» در آیات، «مجرمین» مطرح می‌شود.

‏ وَمَا مِن دَآبَّهٍ فِی الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُکُم مَّا فَرَّطْنَا فِی الکِتَابِ مِن شَیْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ ‏

[انعام/۳۸]

«(یکی از دلائل قوی قدرت خدا و حکمت و رحمتش این است که او همه چیز را آفریده است) و هیچ جنبنده‌ای در زمین و هیچ پرنده‌ای که با دو بال خود پرواز می‌کند وجود ندارد مگر این که گروه‌هائی همچون شمایند (و هر یک دارای خصائص و ممیّزات و نظام حیات خاصّ خود می‌باشند). در کتاب (کائنات) هیچ چیز را فروگذار نکرده‌ایم (و همه‌چیز را ضبط و به همه چیز پرداخته‌ایم. بگذار تکذیب‌کنندگان هرچه می‌خواهند بکنند) پس (از گذشت این چند روزه زندگی دنیوی) آنان (همراه همه گروه‌ها و دسته‌های حیوانات موجود) در پیشگاه پروردگارشان جمع‌آورده می‌شوند (و به حساب و کتابشان می‌رسیم).»

در تفسیر آیه‌ی (۵۲) سوره‌ی اعراف، تفسیر المنار چارچوبی برای سطح انتظارات از قرآن را تعریف می‌کند، تا خوانندگان و مخاطبان قرآن را متوجّه این نکته کند که قرآن دایره‌المعارف نیست، بلکه کتاب هدایت بخش برای انسان است. توضیح می‌دهد: «تَفصِیل»، عبارت است از تعیین «حقایق» و «مسائلی» که در راستای هدایت انسان، به گونه‌ای که برای انسان در فهم حقایق و مسائل هدایت، هیچ شبهه و تردیدی باقی نگذارد. مفهوم «تَفصِیل» این نیست که هر چیزی را به صورت جزئی بیان کرده باشد، و سبب طولانی شدن بیان فروعات گردد. بلکه هر آنچه در امور «دین» و «هدایت» نیازمند بوده، مختصر بیان شده است.

‏ وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِکِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَهً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ‏ [اعراف/۵۲]

«بیگمان کتاب بزرگی (به نام قرآن) را برای ایشان فرستاده‌ایم که با آگاهی (کامل و شامل خدایانه خود از فطرت انسان و سرشت جهان، احکام و معانی) آن را توضیح داده و تبیین کرده‌ایم تا مایه هدایت (ایشان به سوی سعادت) و رحمت (خدا در هر دو سرا) برای کسانی باشد که مؤمنین (بدان) باشند.»

۴ـ واژه‌های کاربردی و محوری در آیات مطرح در شبهه، که منتقد بدان‌ها استناد نموده است، هرکدام با توجّه به آیه‌ی مورد نظر حتّی آیات ماقبل، دارای آن معانی فراگیر نیست، که منتقد از قرآن به عنوان دایره المعارف شامل و کامل انتظار دارد، که عدم کارایی و جوابگویی آن نقدی بر قرآن باشد.

الف- واژه‌ی «فَرَّطْنَا» در آیه‌ی (۳۸) سوره‌ی انعام، محتوا و پیام آیه اداره‌ی امور همه‌ی اشیای هستی از جمله جنبندگان و پرندگان است، که تدبیر این امور به دستور الهی بوده و تفریط و کوتاهی در این مورد صورت نگرفته است.

ب- واژه‌ی «مُفَصَّلاً» در آیه‌ی (۱۱۴) سوره‌ی انعام، موضوع تقابل مرجعیت در داوری بین قوانین خداوند، و غیر خداوند است، و آیه این نکته را بیان می‌کند مرجع حکمیت و داوری الهی که همان «قرآن» تفصیل بخش و توضیح دهنده‌ی کامل است و هیچ نقصی در داوری نمی‌پذیرد.

ج- واژه‌ی «تِبْیان»، در آیه‌ی (۸۹) سوره‌ی نحل، اشاره به یکی از صفات برحقّه‌ی قرآن کریم است، که تبیان برای هر چیز است، چون قرآن کریم کتاب «هدایت» برای عموم مردم و جز این کار، شأنی ندارد، و مراد «لِکُلِّ شَیءٍ» همه آن چیزهایی است که مربوط به هدایت باشد، از معارف مربوط به مبدأ و فلسفه‌ی حیات، الوهیت، ربوبیت، معاد، اخلاق فاضله و احکام قرآن، تبیان همه‌ی این‌هاست. نه این‌که تبیان برای همه علوم باشد. لذا ای محمد با داشتن کتاب هادی چون قرآن، رحمت و مژده‌دهنده برای آنانی هستی که سرنوشت هدایت‌بخش خویش را به قرآن می‌سپارند.

‏ أَفَغَیْرَ اللّهِ أَبْتَغِی حَکَماً وَهُوَ الَّذِی أَنَزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتَابَ مُفَصَّلاً  [انعام/۱۱۴]

«(ای پیغمبر ! بدیشان بگو : این داوری خدا درباره حق و حقیقت است) آیا جز خدا را (میان خود و شما) قاضی کنم‌؟ و حال آن که او است که کتاب (آسمانی قرآن) را برای شما نازل کرده است و (حلال و حرام و حق و باطل و هدایت و ضلالت، در آن) تفصیل و توضیح شده است.»

وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِّکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَهً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ [نحل/۸۹]

«و ما این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرده‌ایم که بیانگر همه‌ چیز (امور دین مورد نیاز مردم) و وسیله هدایت و مایه رحمت و مژده‌رسان مسلمانان (به نعمت جاویدان یزدان) است.»

۵ـ در مورد واژه‌ی «کتاب» در آیه‌ی (۳۸) سوره‌ی انعام، در بین مفسران جای اختلاف است، بعضی بر این باورند که مراد از کتاب، لوح محفوظ است. و بیانگر این حقیقت است که نظام‌های در میان جانوران و حیوانات جاری است، در جهاتی نظیر نظام انسانی است؛ که عنایت خداوند سبحان تقدیر نموده، که انواع حیوانات را بر طبق آن خلق و ایجاد نماید. آن هم در راستای منافع و مصالح انسان. اگر این نظریه را بپذیریم که منظور از کتاب در آیه «لوح محفوظ» باشد نقد وارده‌ی منتقد محلی در إعراب ندارد.

رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ‏ [آل‌عمران/۱۹۱]

«پروردگارا! این (دستگاه شگفت کائنات) را بیهوده و عبث نیافریده‌ای‌؛ تو منزّه و پاکی (از دست یازیدن به کار باطل!)، پس ما را (با توفیق بر انجام کارهای شایسته و بایسته) از عذاب آتش (دوزخ) محفوظ دار.»

نتیجه‌گیری:

با توجّه به مقاصد شریعت، و با توجّه به این‌که اوّلین و کامل‌ترین مرجع برای مقاصد شریعت قرآن است؛ و همچنین عنایت به محورهای قرآن کریم، قرآن کتاب «هدایت» است. و مراد از واژه‌های «تبیان»، «تفصیل» و «فرَّطنا» در آیات مورد بحث منتقد، همگی در راستای هدایت انسان در چهارچوب محورهای مشخص قرآن است؛ نه این‌که در برگیرنده‌ی علوم و مسائلی باشد، که خداوند در نظام حیات بشری آن را به خِرد جمعی، و حوزه‌های تخصصی علوم واگذار کرده است. چون همه‌ی این‌ها به زمان و مکان قابل تغییر است، خِرد انسانی ظرفیت و توانایی آن را دارد تا هر آنچه را انسان برای حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بدان نیازمند باشد، از آن بهره گیرد. اصل و اساس بر این است که قرآن انسان را تربیت نماید در عرصه‌های مذکور حدود و حقوق صاحبان حقّ را مراعات کند، و نتیجه‌ی تربیت و التزام به مقررات الهی که در قرآن آمده است، در ابعادی که «خِرد» و دانش انسان نیازمند «راهنمایی» بود، از قرآن راهنمایی دریافت نموده و از هواهای نفسانی پرهیز نماید. لذا نقد منتقد، از دو منظر اصلی و کلی قابل بحث است:

یکی این‌که در متن شبهه آورده است «چیزهای بسیاری هستند که قرآن آن‌ها را ناتمام باقی می‌گذارد.»، بدون ذکر آن‌ها، در واقع خواننده را به دنبال نخود سیاه می‌فرستد، که چنین روشی در نقد و در ترازوی نقد عالمانه و خِردورزانه، جایگاهی نداشته و فاقد مقبولیت است.

دیگر عدم توجّه به معانی آیات و محور کلّی و پیام کلّی قرآن است، که منتقد انتظاراتی برای قرآن از ظن و گمان خویش تعریف کرده است، نه قرآن همچنین تعریفی از خود بیان کرده است، و نه عالمان قرآن‌شناس آن گونه قرآن را مطرح کرده‌اند، بدین وسیله نقد منتقد صرفاً ایجاد شبهه برای کسانی است که آگاهی اندکی از قرآن و رسالت قرآن دارند. و نقدش فاقد ماهیت و مقبولیت علمی است.

منابع و مراجع:

زیدان، عبدالکریم، الوجیز فی اصول الفقه، دارالاحسان، ۱۹۹۵

امام شاطبی، مقاصد الشریعه، دارالمعرفه، البیروت، ص۴۷۹، ۱۹۹۹

غزالی، محمد، محورهای پنج‌گانه قرآن،محمود ابراهیمی، انتشارات کردستان، ۱۳۸۱

رشید رضا، وحی محمدی، محدعلی خلیلی، بنیاد علوم اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۱

تفسیرفی ظلال،دکترمصطفی خرم دل، نشراحسان، سال۱۳۸۷

تفسیرنور، دکترمصطفی خرم دل، نشراحسان، سال۱۳۸۶

تفسیر کشّاف، علّامه زمخشری، انصاری، نشر قفس، سال ۱۳۸۹

تفسیرالمنار، رشیدرضا، دارالفکر، بیروت

تفسیر روح‌المعانی، آلوسی، دارالحدیث قاهره

احمدیان، محمد، شورا سالاری از خانه تا حکومت، نشر احسان، ۱۳۸۸

راغب اصفهانی، فرهنگ قرآنی، جهانگیر ولدبیگی، انتشارات آراس،۱۳۸۹

سایر تناقضات :

تناقضات قرآنی یا وسوسه‌های شیطانی پاسخ به شبهات وارده بر قرآن

نمایش بیشتر

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا