نیاز ما به نیروی روحی ایمان و معنویت برای رسیدن به پیروزی و مصادر قوت روحی مؤمن
نیاز ما به نیروی روحی ایمان و معنویت برای رسیدن به پیروزی و مصادر قوت روحی مؤمن
نوشته: دکتور عبدالرحمن البر /ترجمه: عبدالخالق احسان
نبرد حتمی
پیکار بین حق و باطل تقدیر الهی است و از خلقت آدم علیه اسلام آغاز گردیده و همه پیامبران و مصلحان وارد این نبرد شده اند، الله متعال می فرماید: ﴿وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ﴾ همان گونه ( که اینان که در صدد هدایت ایشان هستی با تو دشمنی و ستیزه می ورزند) دشمنانی از انسانهای متمرّد و جنّیان سرکش را در برابر هر پیغمبری عَلَم کرده ایم . گروهی از آنها سخنان فریبنده بی اساسی را نهانی به گروه دیگری پیام می داده اند تا ایشان را ( با یاوه سرائیهای رنگین و وسوسه های دروغین ) بفریبند . اگر پروردگار تو می خواست ، چنین کاری را نمی کردند ( ولی همه اینها برابر تقدیر و مشیّت خدا انجام گرفته و انجام می گیرد ) . پس بگذار دروغها به هم بافند ( و خویشتن را گرفتار کفر و ضلال کنند . بر تو تبلیغ است و بر ما هم حساب ).
این پیکار یکی از سنت های هستی است که الله متعال به وسیله آن زمین و دین را حفظ می نماید. ﴿وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِینَ﴾ اگر خداوند برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نکند ، فساد زمین را فرا می گیرد ، ولی خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان دارد . ، ﴿وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا﴾. اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دفع نکند ( و با دست مصلحان از مفسدان جلوگیری ننماید ، باطل همه جاگیر می گردد و صدای حق را در گلو خفه می کند ، و آن وقت ) دیرهای ( راهبان و تارکان دنیا ) و کلیساهای ( مسیحیان ) و کنشتهای ( یهودیان ) ، و مسجدهای ( مسلمانان ) که در آنها خدا بسیار یاد می شود ، تخریب و ویران می گردد . ( امّا خداوند بندگان مصلح و مراکز پرستش خود را فراموش نمی کند ) و به طور مسلم خدا یاری می دهد کسانی را که ( با دفاع از آئین و معابد ) او را یاری دهند . خداوند نیرومند و چیره است ( و با قدرت نامحدودی که دارد یاران خود را پیروز می گرداند ، و چیزی نمی تواند او را درمانده کند و از تحقّق وعده هایش جلوگیری نماید ) .
سنت پاک رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز تأکید دارد که این نبرد تا روز قیامت ادامه داشته و اهل حق درین مبارزه ادامه می دهند، اگر چه همه هست و بود شان قربانی شود. «لا تَزَالُ طَائِفَهٌ مِنْ أُمَّتِی ظَاهِرِینَ عَلَى الْحَقِّ لا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ حَتَّى یَأْتِیَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ کَذَلِکَ». «جمعی از امّت من پیوسته و بر دوام مدافع (دین) حقّ خواهند ماند و کسانی که ایشان را درمانده می نمایند، زیانی را به آنان نمی رسانند، تا زمانی که فرمان خداوند فرا خواهد رسد، ایشان همچنان در سنگر دفاع از حقّ قرار خواهند داشت».
قوت بدون ایمان فریب و نیرنگی بیش نیست:
درست است که گاهی اهل باطل پیروز شده و جولان می کند؛ اما این جولان آنها مؤقتی است و باطل نابود شدنی می باشد. الله متعال می فرماید: ﴿ لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی الْبِلَادِ. مَتَاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ﴾. رفت و آمد ( پیروزمندانه ، و اشتغال به کسب و کار و تجارت و بسر بردن در ناز و نعمت ) کافران در شهرها ، تو را نفریبد . ( این ) متاع ناچیزی است ، سپس ( به دنبال این نعمت و قدرت ناچیز ظاهری ) جایگاهشان دوزخ است ، و چه بد جایگاهی است !
اهل باطل را امکانات شان نفعی نمی رساند.﴿وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَهً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَیْءٍ إِذْ کَانُوا یَجْحَدُونَ بِآَیَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ﴾ ما قوم عاد را از امکاناتی برخوردار کرده بودیم که چنین امکاناتی را به شما نداده ایم. ما بدیشان گوشها و چشمها و دلهائی داده بودیم ( که در درک و دید و تشخیص واقعیّتها آنان را قویتر از دیگران می کرد ) . امّا گوشها و چشمها و دلهایشان سودی بدانان نبخشید ، چرا که آیات خدا را تکذیب می کردند و ( رهنمودهای پیغمبران را نمی پذیرفتند . سرانجام همان ) چیزی ایشان را فرو گرفت که مسخره اش می دانستند ( و آن عذاب خدا بود ) .
ذکاوت، زرنگی، علم، تمدن، پیشرفت و گردن درازی شان مشکل گشای شان نیست؛ چون هلاکت و خسران مصیر حتمی شان بوده و در دنیا نابود گردیده و در آخرت به عذاب ذلتباری دچار می گردد.
شأن باطل سستی و بیهودگی است و در مقابل حق و اهل آن توان ایستادگی را ندارد. ﴿وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا﴾ و ( مشرکان را بترسان و بدیشان ) بگو : حق فرا رسیده است ( که یکتاپرستی و آئین آسمانی و دادگری است ) و باطل از میان رفته و نابود گشته است (که چندتا پرستی و آئین تباه و ستمگری است ) . اصولاً باطل همیشه از میان رفتنی و نابود شدنی است ( و سرانجام پیروزی از آن حق و حقیقت بوده و هست ) . ﴿مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ﴾. کار کسانی که جز خدا ، ( اشخاص و اصنام و اشیائی را به دوستی برگرفته اند ، و از میان آفریدگان ، برای خود ) سرپرستانی برگزیده اند ، همچون کار عنکبوت است که ( برای حفظ خود از تارهای ناچیز ) خانه ای برگزیده است ( بدون دیوار و سقف و در و پیکری که وی را از گزند باد و باران و حوادث دیگر در امان دارد ) . بی گمان سست ترین خانه ها خانه و کاشانه عنکبوت است ، اگر ( آنان از سستی معبودها و پایگاههائی که غیر از خدا برگزیده اند باخبر بودند ، به خوبی ) می دانستند ( که در اصل بر تار عنکبوت تکیه زده اند ) .
باطل در قوت و جبروت خود بر فریب و تشویق شیطان اتکاء دارد و شیطان نیروی مادی شان را زینت داده و بزرگ جلوه می دهد و آنان را به نصرت و پیروزی آرزومند می سازد؛ اما اگر عزم و جدیت اهل حق آشکار گردد، دچار ضعف و سستی شده و قوت شان به مضمحل می گردد. ﴿إِنَّمَا ذَلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ﴾. این تنها اهریمن است که شما را از دوستان خود ( با پخش شایعات و سخنان بی اساس ) می ترساند ، پس ( از آنجا که شما به خدا ایمان دارید ، بیباک و دلیر باشید و ) از آنان مترسید و از من بترسید اگر مؤمنان ( راستین ) هستید .
نتیحه این نبرد حتمی به نفع ایمانداران است:
آیات قرآنی تأکید دارند که پایان بخش این مبارزه و پیکار، علاوه بر توانمندی مادی توانایی ایمانی نیز می باشد. ﴿وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ﴾ و پیروزی جز از جانب خداوند توانای دانا نیست . ﴿هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ﴾. خدا است که پیغمبر خود ( محمّد ) را همراه با هدایت و دین راستین ( به میان مردم ) روانه کرده است تا این آئین ( کامل و شامل ) را بر همه آئینها پیروز گرداند ( و به منصّه ظهورش رساند ) هرچند که مشرکان نپسندند .
این وعده خداوندی است و الله متعال وعده خلافی نمی کند ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾. خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند ، وعده می دهد که آنان را قطعاً جایگزین ( پیشینیان ، و وارث فرماندهی و حکومت ایشان ) در زمین خواهد کرد ( تا آن را پس از ظلم ظالمان ، در پرتو عدل و داد خود آبادان گردانند ) همان گونه که پیشینیان ( دادگر و مؤمن ملّتهای گذشته ) را جایگزین ( طاغیان و یاغیان ستمگر ) قبل از خود ( در ادوار و اعصار دور و دراز تاریخ ) کرده است ( و حکومت و قدرت را بدانان بخشیده است ) . همچنین آئین ( اسلام نام ) ایشان را که برای آنان می پسندد ، حتماً ( در زمین ) پابرجا و برقرار خواهد ساخت ، و نیز خوف و هراس آنان را به امنیّت و آرامش مبدّل می سازد ، ( آن چنان که بدون دغدغه و دلهره از دیگران ، تنها ) مرا می پرستند و چیزی را انبازم نمی گردانند . بعد از این ( وعده راستین ) کسانی که کافر شوند ، آنان کاملاً بیرون شوندگان ( از دائره ایمان و اسلام ) بشمارند ( و متمرّدان و مرتدّان حقیقی می باشند ) .
اگر تنها به قوت مادی اکتفا شود، نتیجه آنی و یا درازمدت آن، سستی، خواری و اندوه می باشد. ﴿وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ﴾ و ( از جهاد در راه خدا به سبب آنچه بر سرتان می آید ) سست و زبون نشوید و ( برای کشتگانتان ) غمگین و افسرده نگردید ، و شما ( با تأییدات خداوندی و قوّه ایمان راستین و نیروی حقی که از آن دفاع می کنید ) برتر ( از دیگران ) هستید ( و پیروزی و بهروزی از آن شما است ) اگر که به راستی مؤمن باشید ( و بر ایمان دوام داشته باشید ) .
فهم صحیح حقیقت پیروزی حق:
نصرت الهی برای ایمانداران به سه صورت می باشد:
1- پیروزی مستقیم حق بر باطل و نابودی کامل آن توسط نیروی های الله متعال در عالم هستی، بخصوص آنگاه که نیروی های حق توان مواجه با اهل باطل را نداشته باشند؛ مثل: هلاکت قوم لوط، مدین، عاد، ثمود، فرعون و قوم نوح. الله متعال می فرماید: ﴿فَکُلاًّ أَخَذْنَا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّیْحَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنَا بِهِ الأَرْضَ وَمِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنَا وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلَکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ﴾. ما هر یک از اینها را به گناهانشان گرفتیم : برای بعضی از ایشان طوفان همراه با سنگریزه حواله کردیم ، و بعضی از ایشان را صدای ( رعب انگیز صاعقه ها و زمین لرزه ها ) فرا گرفت ، و برخی از ایشان را هم به زمین فرو بردیم ، و برخی دیگر را ( در آب دریا ) غرق کردیم . خداوند هرگز بدیشان ستم نکرده است و آنان خودشان ( با ارتکاب کفر و فسق و فجور ) به خویشتن ستم کردند ( و نتیجه آن را هم دیدند و چشیدند ) .
داستان اصحاب فیل بهترین مثال درین زمینه می باشد؛ آنگاه که الله متعال اصحاب فیل را بدون کمترین کاری از طرف مردم مکه، نابود ساخت و به هلاکت رساند.
2- پیروزی حق بر باطل و نابودی آثار آن، توسط لشکریان الله متعال از پیامبران و پیروان شان؛ چنانچه طالوت را در مقابل جالوت پیروز گردانید. ﴿فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآَتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَالْحِکْمَهَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِینَ﴾ سپس به فرمان خدا ایشان را ( مغلوب کردند و ) فراری دادند ، و داود ( یکی از لشکریان طالوت ، ) جالوت را کشت ، و خداوند حکومت و حکمت بدو بخشید و از آنچه می خواست بدو یاد داد ، و اگر خداوند برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نکند ، فساد زمین را فرا می گیرد ، ولی خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان دارد .
پیروزی پیامبر صلی الله علیه وسلم و اصحابش در نبرد با قریش نیز این گونه بود که در نتیجه پیکار ها، مکه را فتح کرده و قبیله های یهود را از جزیره العرب بیرون راندند. هم چنان بود پیروزی های مسلمانان بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه وسلم در شرق و غرب و پایان دادن به امپراتوری فارس و روم به صورت همیشگی.
3- پیروزی حق بر باطل با صبر و ثبات اهل حق و دفاع از ارزش های دینی شان؛ اگر چه درین مسیر کشته، تبعید، زندانی و شکنجه شوند. برخی مردم این حالت را به شکست تعبیر می کنند؛ حقیقت این است که این حالت شکسته نبوده و بلکه پیروزی حتمی ایمانداران می باشد؛ چون به رضایت الله متعال و رسیدن به بهشت برین نایل شده و زندگی شان نمونه از ثبات و پایمردی بر دین و قربانی جان و مال در راه آن گردیده است. این پیروزی شاهراه تحقق دو پیروزی قبلی می باشد؛ یکی از نمونه واقعی این گونه پیروزی داستان اصحاب اخدود است که مسلمانان به قتل رسیدند و خاطرات شان و داستان ثبات شان جاویدانه شده و ضرب المثل ثبات در همه دوره های زندگی گردیده است. نمونه دیگر داستان فرزند کشته شده آدم علیه السلام ( هابیل) می باشد.
صبر و ثبات به معنی تسلیمی و کرنش در مقابل باطل نیست؛ بلکه باید با استفاده از تمام وسایلی که در اختیار داریم با باطل مقابله نماییم و اگر الله متعال بنا به حکمتش و برای آزمایش ما، باطل را بر ما مسلط کرد؛ درین صورت صبر و شکیبایی را پیشه خویش ساخته و بازهم از آمادگی باز نمی ایستیم تا که الله متعال راه پیروزی حق بر باطل را فراهم سازد و او بهترین یاریگر است.
شما چیزی از خدا می خواهید که آنان نمی خواهند:
خوب است که تأکید کنیم که هر دو گروه ( حق و باطل) درین نبرد دچار درد و زخم و مشقت می شوند و تنها مؤمنان نیستند که دردمند شوند؛ بلکه باطل گرایان نیز دردمند شده و عذاب می چشند؛ اما بین این دو چقدر تفاوت وجود دارد، مؤمنان به جهاد شان به سوی الله متعال رو آورده و منتظر پاداش نیکو هستند. ﴿وَلا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لا یَرْجُونَ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا﴾، در جستجوی قوم ( کافری که اعلان جنگ نموده و می کوشند از همه سو بر شما تاخت آورند ) سستی مکنید ( و پیوسته در کمین ایشان باشید و با آنان برزمید ) . اگر ( از جنگ و جراحات ) درد می کشید ، آنان هم مثل شما درد می کشند و رنج می برند ، ( ولی فرق شما و ایشان در این است که ) شما چیزی از خدا می خواهید که آنان نمی خواهند ( و آن رضای الله و بهشت جاویدان است ) و خداوند آگاه ( از اعمال شما و اعمال آنان ، و ) حکیم است ( و به هر یک از شما و ایشان سزا و جزای کارتان را می دهد ) .
هر چه ایمان شان به اجر و مزد الهی بیشتر شود، مشکلات در راه خدا برای شان آسان شده و عزیمت شان تقویت گردیده و الله متعال پیروزی و قدرت شان را آماده می سازد.
این ایمانی است که قلوب ایمان داران را احاطه کرده و احساس امیدواری و اعتماد به نصرت و تأیید پروردگار آسمانها و زمین را برایش ایجاد می کند. دلهای پاک در تاریکی های شب به درگاه پروردگار شان مناجات کرده و در روشنی روز دشمنان را می کوبند و در نتیجه، نصرت الهی فرار می رسد؛ چون این دین الله متعال و عقیده ربانی که الله متعال برای بندگانش برگزیده است، می باشد؛ کسی که چنین ایمانی را برگزیند، در واقع اسباب نجات، نصرت و پیروزی را انتخاب کرده است و کسی خود را به پروردگار توانا بسپارد، در امان خواهد بود و خداوند متعال در دل دشمنانش ترس و سستی را مسلط می کند تا هیچ آمادگی و متاعی کارآمد نباشد.
ما به چنین نیروی قوی روحی در افراد خیلی نیازمندیم، آن نیروی که مصدر قوت جامعه و امت اسلامی می گردد؛ حالا سوالی مطرح است که مؤمن این قوت بزرگ را از کجا به دست آورد؟ در ادامه به جواب این سؤال می پردازیم.
مصادر قوت روحی مؤمن
1- ایمان قوی به الله متعال:
این به تنهای مصدر نصرت می باشد. ﴿إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمْ وَإِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾. گر خداوند شما را یاری کند ( همان گونه که در جنگ بدر یاری کرد ) هیچ کس بر شما چیره نخواهد شد ، و اگر خوارتان گرداند ( و دست از یاریتان بردارد ، همان گونه که در جنگ احد چنین شد ) کیست که پس از او شما را یاری دهد ؟ و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند و بس .
ایمان به الله متعال عزیمت مسلمان را تحریک کرده و در مواجهه با تمام تهدیدات کمکش می نماید. ﴿وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ﴾. آخر چرا نباید به خدا توکّل کنیم ، و حال آن که او ما را به راهمان رهنمود کرده است؟ ( راهی که خودش آن را پدید آورده است و همگان را به پیمودن آن دعوت فرموده است و آئین الهیش نام داده است . ما بر توکّل خود می افزائیم ) و حتماً بر اذیّت و آزارتان شکیبائی می نمائیم ، و متوکّلان باید بر خدا توکّل کنند و بس .
ایمان مؤمن امور ذیل را احتوا می کند:
أ- نصرت و پیروزی دعده الله متعال برای پیامبران و مؤمنان می باشد. ﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آَمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ﴾ ما قطعاً پیغمبران خود را و مؤمنان را در زندگی دنیا و در آن روزی که گواهان بپا می خیزند یاری می دهیم و دستگیری می کنیم . ﴿وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ﴾ و لشکر ما حتماً پیروز می شوند . ﴿وَکَانَ حَقًّا عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ﴾ و همواره یاری مؤمنان بر ما واجب بوده است.
این نصرت متحقق نمی گردد مگر بعد از اصلاح خویشتن، قوت ایمان، توکل و اعتماد و باور به نصرت الهی . ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ﴾. ای مؤمنان ! اگر ( دین ) خدا را یاری کنید ، خدا شما را یاری می کند ( و بر دشمنانتان پیروز می گرداند ) و گامهایتان را استوار می دارد ( و کار و بارتان را استقرار می بخشد ) .
ب- پیروزی به تجهیزات و تعداد زیاد نیرو متحقق نمی گردد؛ بلکه به توفیق الهی و آمادگی در حد توانایی وابسته است: ﴿کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ﴾ چه بسیارند گروههای اندکی که به فرمان خدا ( توفیق نصیبشان شده است و ) بر گروههای فراوانی چیره شده اند . و خداوند با بردباران ( و در صف استقامت کنندگان ) است . ﴿قَدْ کَانَ لَکُمْ آَیَهٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتَا فِئَهٌ تُقَاتِلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَأُخْرَى کَافِرَهٌ یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ وَاللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشَاءُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصَارِ﴾ در دو دسته ای که ( در میدان جنگ بدر ) با هم روبرو شدند ، نشانه ای ( و درس عبرتی ) برای شما است . دسته ای در راه خدا می جنگید ( و برای اعلاء فرمان خدا و انتشار دین حق می رزمید ) و دسته ای دیگر کافر بود ( و در راه اهریمن هوی و هوس نبرد می کرد . چنین کافرانی ) مؤمنان را ( بخواست خدا ) باچشم خویش دو برابر ( تعداد واقعی ) خود می دیدند ( و بدین سبب ترس و هراس بر آنان چیره شد و گریختند ) و خداوند هرکس را بخواهد با یاری خود تأیید می کند ( و پیروزی را نصیب او می گرداند ) . بیگمان در این امر عبرتی برای صاحبان چشم ( بینا و بینش راستین ) است .
گروه مؤمن باید به این حقیقت اطمینان داشته و به این وعده اعتماد کنند و در حد توانایی شان آمادگی بگیرند و تا رسیدن فرمان الهی صبر کرده و عجله نکنند و نا امید نشوند اگر چه وعده الهی طولانی گردید.
اگر گروه ستمگر مال و ثروت زیاد دارند؛ الله متعال می فرماید: ﴿إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ فَسَیُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَهً ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَالَّذِینَ کَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ﴾. کافران اموال خود را خرج می کنند تا ( مردمان را ) از راه خدا ( و ایمان به الله ) بازدارند . آنان اموالشان را خرج خواهند کرد ، امّا بعداً مایه حسرت و ندامت ایشان خواهد گشت و شکست هم خواهند خورد . بیگمان کافران همگی به سوی دوزخ رانده می گردند و در آن گرد آورده می شوند .
اگر آنان مکر و نیرنگ دارند؛ الله متعال می فرماید: ﴿قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَکْرًا إِنَّ رُسُلَنَا یَکْتُبُونَ مَا تَمْکُرُونَ﴾. بگو : خداوند در چاره سازی ( حیله گریهای شما ) از سرعت بیشتری برخوردار است ( و می تواند شما را در اسرع وقت نابود نماید و سریعاً تازیانه عذاب را به تنتان آشنا کند و فوراً در برابر اعمال زشتتان سزایتان دهد . امّا تا آن زمان که خود می داند ، مهلتتان می دهد و به حال خودتان وا می گذارد ) . بیگمان فرستادگان ( مأمو
ر ثبت و ضبط کردار و گفتار و پندار شما یعنی فرشتگان ) ما حیله گریها و چاره سازیهای شما را می نویسند ( و در قیامت کیفر آنها را به کف دستتان می گذاریم ) .
اگر آنان قلعه های محکم و نیروهای فراوان دارند، الله متعال می فرماید: ﴿هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِنْ دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَاأُولِی الْأَبْصَارِ﴾. او کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین گردهمآئی ( و لشکرکشی مسلمانان و برخورد با ایشان در پیرامون مدینه ) از سرزمینشان بیرون راند ( و به خیبر کوچاند ) . شما گمان نمی بردید که آنان بیرون روند ، و ایشان هم گمان می بردند که دژهایشان آنان را از عذاب خدا بدور می دارد . اما خدا از جانبی به سراغشان رفت که فکرش را نمی کردند ( از آن جانب بر آنان بتازند ) . به دلهایشان هراس انداخت ، بگونه ای که با دستهای خود و با دستهای مؤمنان خانه های خویش را ویران می کردند ! ای خردمندان ! درس عبرت بگیرید .
مؤمن قوی و نیرومند می داند که پیروزی او بر اساس کمک الهی است نه توانایی شخصیتی اش. ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیم﴾. ( ای مؤمنان ! ) شما کافران را ( با قوّت و قدرت خود در نبرد بدر ) نکشتید ، بلکه خدا ( با پیروز نمودنتان بر آنان و افگندن هراس به دلهایشان ) ایشان را کشت . و ( ای پیغمبر ! بدان گاه که مشتی خاک به طرف آنان پرتاب کردی و خاک به چشمان ایشان فرو رفت ، در اصل ) این تو نبودی که ( خاک را به سوی آنان ) پرتاب کردی ( چرا که مشتی خاک از حیث کمیّت و کیفیّت آن توانائی را ندارد ) بلکه خداوند ( آن خاک را تکثیر و به سوی ایشان ) پرتاب کرد ( و به چشمان آنان رساند ) تا بدین وسیله مؤمنان را خوب بیازماید ( و با اعطاء خوبیها آزمایششان نماید ) . بیگمان خداوند شنوای ( دعا و استغاثه مؤمنان بوده و از صدق و اخلاص ایشان ) آگاه است .
ج- ایمان به الله متعال کشتی نجات از تمام مهلکه هاست: ﴿فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِیسٍ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ﴾ امّا هنگامی که پندها و اندرزهائی را نشنیدند که بدانها تذکّر داده شدند ، کسانی را که ( دیگران را نصیحت می نمودند و آنان را ) از بدی نهی می کردند از ( عذاب به دور داشتیم و از بلا ) رهانیدیم ، و کسانی را که ( مخالفت فرمان می کردند و بیشتر و بیشتر گناه می ورزیدند و بدین وسیله بر خود و جامعه ) ستم می نمودند ، به خاطر استمرار بر معاصی و نافرمانی ، به عذاب سختی گرفتار ساختیم .
نجات یافتگان عامل بخاطر نصرت دین، کسانی اند که بوسیله ایمان ویژه شان برگزیده شده اند، آن ایمانی که قلب های افراد را مستحکم ساخته است؛ لذا آنان مستحق نصرت الله متعال و نجات از عذاب دامنگیر قوم شان می باشند، این سنت الهی در طول تاریخ انسانی است که تباهکاران را هلاکت کرده و ایمانداران را نجات می دهد. ﴿ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آَمَنُوا کَذَلِکَ حَقًّا عَلَیْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ﴾. پس از آن ( که بلا و عذاب گریبانگیر کافران گردید ) پیغمبرانِ خود و مؤمنان را می رهانیم ( این هم اختصاص به اقوام گذشته و پیغمبران و مؤمنان پیشین ندارد ، بلکه ) همین طور ایمان آورندگان ( به تو ) را ( نیز ) نجات خواهیم داد و این حقی است بر ما ( حقی مسلّم و تخلّف ناپذیر ).
د- کمک الهی مرتبط به قوت ایمان است: ﴿هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا﴾ خدا است که به دلهای مؤمنان آرامش و اطمینان خاطر داده است تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند ( و یقین و باور خویش را تقویت نمایند ) . لشکرهای آسمان و زمین از آن خدا است ، و خداوند بس آگاه و فرزانه است. سیاق آیه بین افزایش ایمان و لشکر آسمان و زمین ربط می دهد و این که همه در اختیار الله است و هر طوری که بخواهد، آنان را رام می کند؛ درین موضوع اشاره است به ارتباط بین لشکر خداوند که اولیای خود را نصرت می دهد و قوت ایمان. این آیه بیان می دارد که نصرت و تمکین به قوت ایمان مرتبط بوده و به قوت آن نزدیک شده و به ضعف آن دور می گردد.
2 –ایمان داشته باشد که بر حق بوده و الله متعال نصرت حق را عهده دار شده است:
مؤمن بخاطر هوای نفسانی و منفعت شخصی خود کار نمی کند؛ بلکه بخاطر حقی تلاش می کند که آسمانها و زمین بر اساس آن استوار اند؛ لذا مؤمن پیروز است. ﴿بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ﴾. بلکه ( ما چنین نمی خواهیم و ) حق را به جان باطل می اندازیم ، و حق مغز سر باطل را از هم می پاشد و باطل هرچه زودتر محو و نابود می شود . وای بر شما ( ای کافران ) به سبب توصیفی که می کنید ( از بی هدفی جهان ، و از افترائی که بر خدا و فرستاده یزدان می بندید ) .
لهذا او از تهدید باطل نمی هراسد. ﴿الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ﴾ آن کسانی که مردمان بدیشان گفتند : مردمان ( قریش برای تاختن بر شما دست به دست هم داده اند و ) بر ضدّ شما گرد یکدیگر فراهم آمده اند ، پس از ایشان بترسید ؛ ولی ( چنین تهدید و بیمی به هراسشان نیانداخت ؛ بلکه برعکس ) بر ایمان ایشان افزود و گفتند : خدا ما را بس و او بهترین حامی و سرپرست است .
زمینه ی برای آزمندی و ترس که نفس انسانی را ضعیف می سازند، وجود ندارد. ﴿قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَکَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالَّذِی فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِی هَذِهِ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا. إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِیَغْفِرَ لَنَا خَطَایَانَا وَمَا أَکْرَهْتَنَا عَلَیْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَیْرٌ وَأَبْقَى﴾ ( جادوگران پاسخ دادند و ) گفتند : ما هرگز تو را بر دلائل و براهین روشنی که برایمان آمده است ، و بر پروردگاری که ما را آفریده است بر نمی گزینیم و مقدّم نمی داریم ، پس هر فرمانی که می خواهی صادر کنی ، صادر کن ( و آنچه می خواهی بکن ، که باکی نیست . امّا بدان ) تو تنها می توانی در زندگی این جهان فرمان بدهی ( و قدرت فرماندهی تو از دائره این دنیا فراتر نمی رود ) ما به پروردگارمان ایمان آورده ایم تا ببخشاید گناهان ما را و جادوگریهائی را که بدان وادارمان می کردی . خدا بهتر ( از هر کسی ) و پایدارتر ( از هر قدرتی ) است .
اموری که قلب مؤمن را مملو از یقین درین زمینه می کند:
أ- قدرت یافتن و تمکین اهل حق در روی زمین وعده الله متعال می باشد: ﴿قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ﴾ موسی به قوم خود گفت : از خدا یاری جوئید و شکیبائی کنید ( و بدانید که فرعون بنده ناتوانی بیش نیست و فرمانروای مطلق خدا است و ) بیگمان خدا زمین را به کسانی از بندگان خود واگذار می کند که خود بخواهد ، و سرانجام ( نیک و پسندیده در گیر و دار جهان ) از آن پرهیزگاران است ( آن کسانی که مراعات سنن و اسباب می دارند . از قبیل اتّحاد و اتّفاق و اعتصام به حق و اقامت عدل و صبر در برابر شدائد ) .
این دیدگاه موسی علیه السلام می باشد که تقرب مؤمنین را وابسته به قوت ایمان و صبر و فداکاری و صلابت در راه دین می داند که درین صورت نصرت الهی فرا می رسد؛ اگر چه قوت مادی کافی هم وجود نداشته باشد؛ این یقین مؤمنان، منافقان را به لرزه در می آورد. ﴿إِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هَؤُلَاءِ دِینُهُمْ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾.
به یاد آور ) آن زمانی را که منافقان و کسانی که ( ضعیف الایمان بودند و ) در دلهایشان بیماری ( کفر و نفاق سَرَک می کشید و در غوغا ) بود ، می گفتند : اینان را آئینشان مغرور نموده و گول زده است ( این است که چنین آماده رزم و فداکاریند و خویشتن را با دست ما به کشتن می دهند . امّا کافران و منافقان و همه مردمان باید بدانند که ) هرکس به خدا پشت بندد ( خدا او را بسنده است و وی را پیروز می گرداند و به مقصود می رساند ) چرا که خدا مقتدر و توانا است و کارها را بجا و از روی فلسفه انجام می دهد ( و حق را بر باطل چیره می گرداند ) .
ب- کفر هیچ سیطره بر ایمان ندارد: ﴿وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً﴾، و ( مادام که مؤمنان دارای ایمان راستین و کردار شایسته و بایسته باشند ) هرگز خداوند کافران را بر مؤمنان چیره نخواهد ساخت .
هیچگاه کافران نمی توانند، اهل ایمان را ریشه کن کرده و نابود و ذلیل شان سازند و بر آنها مسلط گردند تا وقتی که مؤمنان در ایمان شان صادق باشند؛ هر چه ایمان قوی تر باشد، اعتماد به نصرت و پیروزی بیشتر می شود.
ج- با وجود ایمان هیچ بهانه برای سستی وجود ندارد: ﴿وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ﴾ و ( از جهاد در راه خدا به سبب آنچه بر سرتان می آید ) سست و زبون نشوید و ( برای کشتگانتان ) غمگین و افسرده نگردید ، و شما ( با تأییدات خداوندی و قوّه ایمان راستین و نیروی حقی که از آن دفاع می کنید ) برتر ( از دیگران ) هستید ( و پیروزی و بهروزی از آن شما است ) اگر که به راستی مؤمن باشید ( و بر ایمان دوام داشته باشید ) . ﴿وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکَانُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ﴾ و چه بسیار پیغمبرانی که مردان خدای فراوانی به همراه آنان کارزار می کرده اند و به سبب چیزی که در راه خدا بدانان می رسیده است ( از قبیل : کشته شدن برخی از یاران و مجروح شدن خود و دوستان ) سست و ضعیف نمی شده اند و زبونی نشان نمی داده اند ( و بلکه شکیبائی می کرده اند ) و خداوند شکیبایان را دوست می دارد . ﴿فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکُمْ وَلَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ﴾ سست مشوید ، و ( کافران را ) به صلح مخوانید ، چرا که شما برترید و خدا با شما است ، و هرگز از ( اجر و ثواب ) اعمالتان نمی کاهد .
از دیدگاه مؤمنان راستین، این خیلی سنگین است که در راه سستی به دل شان راه یابد و صلح و آتش را به دشمنان پیشنهاد کنند.
د- نیروهای عالم هستی همراه مؤمنان می جنگند: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَکَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرًا﴾ ای مؤمنان ! به یاد آورید نعمت خدای را در حق خودتان ، بدان گاه که لشکرها به سراغ شما آمدند ( تا کار اسلام را برای همیشه یکسره کنند . یعنی پیغمبر را بکشند و مسلمانان را در هم بکوبند و مدینه را غارت کنند ، و بالاخره چراغ اسلام را خاموش سازند ) . ولی ما تندباد ( سخت سردی ) را بر آنان گماشتیم و لشکرهائی ( از فرشتگان ) را به سویشان روانه کردیم که شما آنان را نمی دیدید . ( فرشتگان رعب و هراس را به دلهایشان انداختند و طوفان باد خیمه و خرگاه ایشان را بازیچه قرار داد و بدین وسیله آنان را در هم کوبیدیم ) . خداوند می دید کارهائی را که می کردید . ﴿بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَیَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَهِ آَلَافٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ مُسَوِّمِینَ﴾ آری ! ( شما را بسنده است . و علاوه از آن ) اگر بردباری ( در کارزار ) داشته باشید و پرهیزگاری کنید ( از معصیت خدا و مخالفت با پیغمبر ) ، و آنان ( یعنی دشمنان مشرک ) هم اینک بر شما تاخت آرند ، پروردگارتان ( بر تعداد فرشتگان بیفزاید و ) با پنج هزار فرشته یورشگر و نشانگذار ، شما را یاری کند . ﴿إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَى الْمَلَائِکَهِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آَمَنُوا سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنَانٍ﴾ ( ای مؤمنان ! به یاد آورید ) زمانی را که پروردگار تو به فرشتگان وحی کرد که من با شمایم ( و کمک و یاریتان می نمایم . شما با الهام پیروزی و بهروزی ) مؤمنان را تقویت و ثابت قدم بدارید ، ( و من هم ) به دلهای کافران خوف و هراس خواهم انداخت . ( به مؤمنان الهام کنید : ) سرهای آنان را بزنید ( و از هم بشکافید که بر گردنهای ناپاکشان سنگینی می کند ) و دستهای ایشان را ببرید ( و پنجه هایشان را پی کنید ) .
به هر اندازه که ایمان به وعده الله متعال قوی باشد، تمام کائنات بنا به دستور الهی به جانب ایمان داران ایستاده شده تا از آنان در مقابل نیرنگ دشمنان دفاع نمایند و نصرت و پیروزی نصیب مؤمنان گردد.
3 – ایمان به تقدیر الهی:
برای انسان هر چه برسد، بر اساس تقدیر الله متعال است. ﴿قُلْ لَنْ یُصِیبَنَا إِلَّا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾ بگو : هرگز چیزی ( از خیر و شر ) به ما نمی رسد ، مگر چیزی که خدا برای ما مقدّر کرده باشد . ( این است که نه در برابر خیر مغرور می شویم و نه در برابر شر به جزع و فزع می پردازیم ، بلکه کاروبار خود را به خدا حواله می سازیم ، و ) او مولی و سرپرست ما است ، و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند و بس .
﴿مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَهٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ. لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُم﴾ هیچ رخدادی در زمین به وقوع نمی پیوندد ، یا به شما دست نمی دهد ، مگر این که پیش از آفرینش زمین و خود شما ، در کتاب بزرگ و مهمی ( به نام لوح محفوظ ، ثبت و ضبط ) بوده است ، و این کار برای خدا ساده و آسان است . این بدان خاطر است که شما نه بر از دست دادن چیزی غم بخورید که از دستتان بدر رفته است ، و نه شادمان بشوید بر آنچه خدا به دستتان رسانده است .
این گونه ایمان است که قلب را مملو از جرئت، اقدام، شجاعت و… در مقابله با خطرات می سازد، اگر چه این تلاش به قیمت جانش تمام شود. الله متعال می فرماید: ﴿أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ. وَمَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَلَیْسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انْتِقَامٍ﴾. آیا خداوند برای ( حفاظت و حمایت از ) بنده اش کافی نیست ؟ آنان تو را از کسانی جز خدا می ترسانند . ( مگر بتها و معبودهای دروغین و عداوت کافران و دشمنان و طوفان حوادث زمان ، می توانند کمترین زیانی به کسی برسانند که خدا پشتیبان او است ؟ ) . هر کس را خدا گمراه کند ، راهنما و رهبری نخواهد داشت . و هر کس را خدا رهنمود کند ، هیچ گمراه کننده ای نخواهد داشت . مگر خدا چیره انتقام گیرنده نیست ؟ ( پس ای مؤمنان ! تکیه بر لطف خدا کنید و از انبوه دشمنان نهراسید و از کمی همراهان باک مدارید ) .
ایمان به تقدیر، امنیت روحی برای فرد و امنیت اجتماعی برای امت را متحقق می سازد. ﴿الَّذِینَ آَمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾ کسانی که ایمان آورده باشند و ایمان خود را با شرک ( پرستش چیزی با خدا ) نیامیخته باشند ، امن و امان ایشان را سزا است ، و آنان راه یافتگان ( راه حق و حقیقت ) هستند .
آنانی که امنیت مطلق را نصیب شده اند، به این دو صفت متصف می باشند: اول: ایمان که کمال قوت نظری است و دوم: این که ایمان شان را با ستم نیالوده باشند که کمال قوت عملی است، درین صورت است که در نبرد زندگی مؤفق می گردد.
4 –تمسک به برادری ایمانی و این که او جزء یک کل است:
قوت مؤمن وابسته به حضورش در وسط بنانی بزرگ ایمانی می باشد. در حدیث متفق علیه می خوانیم: «إِنَّ المُؤْمِنَ لِلْمُؤْمِنِ کَالْبُنْیَانِ یَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا» وَشَبَّکَ أَصَابِعَهُ. مومن با مومن مانند اجزای یک دیوار اند که یکی دیگری را مستحکم می سازد .” در سنن ابو داوود آمده: «…، فَعَلَیْکَ بِالْجَمَاعَهِ فَإِنَّمَا یَأْکُلُ الذِّئْبُ الْقَاصِیَهَ».
لازم است که به جماعت بپیوندید، زیرا گرگ گوسفندی را شکار می کند که از گله جدا شده).
امام أحمد روایت نموده : «إِنَّ الشَّیْطَانَ ذِئْبُ الإِنْسَانِ، کَذِئْبِ الْغَنَمِ، یَأْخُذُ الشَّارِدَهَ، وَالْقَاصِیَهَ، وَالنَّاحِیَهَ». شیطان گرگ انسان است مثل گرگ گوسفند و گرگ، گوسفند از گله جدا شده را شکار می کند.
عَبْدِ بْنِ حُمَیْدٍ روایت نموده : «إِنَّ الشَّیَطْانَ ذِئْبُ ابْنِ آدَمَ، کَذِئْبِ الْغَنَمِ، وَإِنَّ ذِئْبَ الْغَنَمِ یَأْخُذُ مِنَ الْغَنَمِ الشَّاهَ الْمَهْزُولَهَ وَالْقَاصِیَهَ، وَلاَ یَدْخُلُ فِی الْجَمَاعَهِ، فَالْزَمُوا الْعَامَّهَ، وَالْجَمَاعَهَ وَالْمَسَاجِدَ». شیطان گرگ بنی آدم است مثل گرگ گوسفند و گرگ، گوسفندی را شکار می کند که به گوشه رفته و از جمع گوسفندان جدا شود؛ لذا به عامه مردم و جماعت و مساجد ملتزم باشید.
به روایت أحمد: «… وَالْجَمَاعَهُ رَحْمَهٌ، وَالْفُرْقَهُ عَذَابٌ». جماعت رحمت بوده و اختلاف عذاب می باشد.
در روایت ترمذی آمده : «… عَلَیْکُمْ بِالجَمَاعَهِ وَإِیَّاکُمْ وَالفُرْقَهَ، فَإِنَّ الشَّیْطَانَ مَعَ الوَاحِدِ وَهُوَ مِنَ الِاثْنَیْنِ أَبْعَدُ، مَنْ أَرَادَ بُحْبُوحَهَ الجَنَّهِ فَلْیَلْزَمُ الجَمَاعَهَ…». بر شما لازم است که به جماعت و گروه مسلمانان بپیوندید و از تفرقه دوری کنید؛ زیرا شیطان با یک نفر است، و از دو نفر دور است. کسی که وسط و میانه بهشت را میخواهد، به گروه مسلمانان بپیوندد.
مسلمان یقین دارد که به تنهایی اش اندک بوده و با برادرانش زیاد می باشد، هرگاه آنان را ببیند احساس قوت نموده و پیشدستی شان در کار خیر، همت او را نیرومند می سازد.
5 –ایمان به آخرت و این که دنیا مرحله مؤقتی است که نابود شدنی است:
مؤمن به دنیا خیلی وابسته نشده و برای آن آنقدر اصرار نمی کند که او را از طلب زندگی حقیقی منحرف سازد. ﴿وَمَا هَذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ﴾ زندگی این دنیا جز لهو و لعب نیست ، و زندگی سرای آخرت زندگی است ، اگر فهم و شعور داشته باشند . ( چرا که به دنبال زندگی جهان مرگ است ، ولی آخرت جاودانگی است ) . ﴿اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَهٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَهٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ﴾. بدانید که زندگی دنیا تنها بازی ، سرگرمی ، آرایش و پیرایش ، نازش در میان همدیگر ، و مسابقه در افزایش اموال و اولاد است و بس . دنیا همچو باران است که گیاهان آن ، کشاورزان را به شگفت می آورد ، سپس گیاهان رشد و نمو می کنند ، و بعد گیاهان را زرد و پژمرده خواهی دید ، و آنگاه خرد و پرپر می گردند . در آخرت عذاب شدیدی ( برای دنیاپرستان ) و آمرزش و خوشنودی خدا ( برای خداپرستان ) است . اصلاً زندگی دنیا چیزی جز کالای فریب نیست .
قرآن کریم کسی را که به زندگی دنیوی راضی شده و آخرت را فراموش می کند و از نصرت حق بازنشسته می شود، مورد سرزنش قرار می دهد. ﴿یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِیتُمْ بِالْحَیَاهِ الدُّنْیَا مِنَ الْآخِرَهِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَهِ إِلَّا قَلِیلٌ﴾. ای مؤمنان ! چرا هنگامی که به شما گفته می شود : ( برای جهاد ) در راه خدا حرکت کنید ، سستی می کنید و دل به دنیا می دهید ؟ آیا به زندگی این جهان به جای زندگی آن جهان خوشنودید ؟ ( و فانی را بر باقی ترجیح می دهید ؟ آیا سزد که چنین کنید ؟ ) تمتّع و کالای این جهان در برابر تمتّع و کالای آن جهان ، چیز کمی بیش نیست .
تردیدی نیست که ایمان به آخرت در پیروزی حق در مقابل باطل سهم بارزی را ایفا می کند؛ چون بنا به این ایمان، اهل حق در بهشت و نعمت هایش به سر برده و اهل باطل در دوزخ و آتش آن می سوزند. این پیروزی را کسی درک کرده می تواند که دارای قلب سلیم و گوش شنوا باشد؛ اما کسی که الله متعال قلبش را مهر زده این مصیر و این نبرد را درک نمی کند مگر آنگاه که در وضعیت دردآور روز قیامت قرار گیرد و بگوید: ﴿ربِّ ارجعونِ لعلِّی أعملُ صالحًا فیما ترکتُ﴾، پروردگارا! مرا برگردان تا اعمال نیکی را انجام دهم. اما جوابی برایش نیست و آنطور که می خواهد تحقق نمیابد و در دوزخ ماندگار می شود.