حکم تراشیدن ریش
حکم تراشیدن ریش
یکی از مسائلی کهگاها
از آن سئوال می شود ، مسئله ریش است ،در این باره بخاری از ابن عمر روایت می کند
وابن عمر نیز از پیامبر(ص)که پیامبر(ص)فرمود:[به خلاف مشرکین ،رفتار نمایید،ریش ها
را آزاد بگذارید،سبیل ها راکوتاه کنید.][۱]
منظور از باقی گذاشتن
ریش آن نیست که هیچ مویی از آن کم نشود تا طول عرض آن از حد تجاوز نماید وباعث
اذیت صاحبش شود بلکه باید نسبت به اصلاح آن از جهت عرض وطول اقدام شود .
همچنان که این موضوع
درحدیثی که ترمزی آن راروایت کرده آمده است ،وبعضی از سلف صالح نیزدرعرض وطول ریش
خود را کوتاه می کردند.
قاضی عیاض می گوید
:تراشیدن وکوتاه کردن وتسویه ریش کراهت دارد ،اما هنگامیکه ریش بزرگ شود ازعرض
وطول آن کم شود ،بلامانع وبلکه خوب است .منظور از تسویه آن است که موها یک اندازه
شوند.
ابوشامه می گوید:جما
عتی پیدا شده اندکه ریششان را می تراشند ،این قول از اینکه مجوسیان ریششان را می
تراشند ،ازاین قول که می گویند آنرا نمی تراشند بلکه کو تاهش می کردند معروفتر
است.[۲]
من می
گویم(قرضاوی)جمهور مسلمانان،امروز به تقلید از دشمنان دینشان ویهود ونصاری استعمار
گر مملکت هایشان ریششان را می تراشند ،وزبونانه ازآنان پیروی می نمایند
،ودستورپیامبر خدا به باد فراموشی سپرده اند که فرموده است:بایدبه خلاف کفار عمل
کنید،ونبایدمسلمانان خودشان را به صورت کفار دربیاورند :[کسی که خودرا به صورت
قومی درآورد جزو آن قوم به حساب می آید.][۳]
علمای زیادی
صراحتا” تراشیدن ریش را حرام دانسته اند وبه حدیث پیامبر که بیان شد استدلال
می نمایند،دراین حدیث پیامیر امر کرده که ریش باید محفوظ باشد ،واصل درامر ودستور
پیامبر برای وجوب است ،مخصوصا” فلسفه حرمت که عبارت است از مخالفت با کفار که
درحدیث ذکر شده است ،ومخالفت با کفار واجب است ،وتمام سلف صالح هم به این واجب عمل
کرده اند وازهیچ یک از ایشان نقل نشده است که این واجب راترک کرده اند،وریش را
تراشیده باشند .
بعضی از علمای این عصر
تحت تأثیر عمل انجام شده و یاتسلیم به این رفتاری که عامه به آن مبتلامی باشند
گفته اند :ریش تراشیدن مباح است و دلیلشان این است که عامه به آن ملتلا می باشند گفته اند:ریش تراشیدن
مباح است ودلیلشان این است که داشتن ونگه
داری ریش جزء افعال عادی پیامبر بوده وربطی به امور شرعی ندارد وپیروی از
پیامبر (ص)در امور شرعی لازم است نه رفتارعادی .
اما حق این است که
داشتن ریش تنها به رفتار پیامبر ثابت نشده است بلکه دستور صریح و امر قطعی صادر
فرموده است :که با داشتن ریش و نتراشیدن آن با کفاری که آن رامی تراشند مخالفت می
کنید .
ابن تیمه گفته است :بدون شک یکی از اهداف اسلام مخالفت با کفار است .چون تشابه وهم رنگی ،علاقه
ومحبت ودوستی قلبی به بار می آورد ،هم چنان که به عکس آن علاقه درونی باعث ایجاد
مشابهت درظاهر می گردد ،این موضوعی است واضح ،وتجربه ورأی العین آن را ثابت نموده
است .ابن تیمیه می فرماید:قرآن وحدیث واجماع امر به مخالفت کفارمی نمایند واز
تشابه وهم رنگی با آنان نهی می کنند ،چیزی که مظنه فساد نهانی است وقابل اندازه
گیری وکنترل نمی باشد .
[مانند تشابه وتأثیر
آن]حکم به خاطر آن صادر شده است وعلت حرمت همین همرنگی وتشابه دراخلاق ورفتار
مذموم است وحتی این همرنگی ظاهری باعث همرگی در اعتقادات نیز می گردد ،وتأثیر این
همرنگی قابل کنترل نیست .
و فسادی که دراثر این
هم رنگی به وجود می آید ،بعضی اوقات ظاهر نمی گردداما در روح تأثیر می گذارد وبه
نحوی که از بین بردن آن یا ممکن نیست یا بسیار مشکل می گر دد ،از طرف دیگر قاعده
کلی است هر چیزی که باعث وسبب بوجود آمدن فساد باشد ،شارع مقدس آن را حرام کرده
است …[به کتاب اقتضاء صراط مستقیم مراجعه شود.]
نتیجه :
با تفصیل وبیانای که
کذشت ،می بینید سه قول ونظریه وجود دارد
به شرح زیر:
۱- قول به حرام بودن
آن،که ابن تیمیه وغیره این نظر را دارند.
۲-قول به مکروه بو دن
آن،که قاضی عیاض در کتاب الفتح آن را ذکر کرده است و غیراز او کسی دیگر این نظر را
نداده است .
۳-قول به مباح بودن آن
[۴]که
بعضی از علمای معاصر این نظر را دارند.
چنین به نظر می آید که
دربین سه این نظریه قول دوم آنها که همان نظر قاضی عیاض است و می گوید:تراشیدن ریش
مکروه است.به صواب نزدیکتر و عادلانه تر می باشد ،چون امر همیشه بر وجوب نیست هر
چند دراینجا مدلل مخالفت با کفار است وجوب قطعی را نمی رساند ،هم چنان که درمسئله
رنگ کردن مو پیامبر دیتور فرمود به منظور مخالفت با یهود ونصاری شما موهای خودرا
رنگ کنید ،امر مخالفت با کفار برای سنت است نه وجوب،به دلیل اینکه بعضی از اصحاب
موی خود را رنگ می کردنندوبعضی دیگر از رنگ زدن خودداری می کردنند ،پس معلوم است
این امر برای سنت است نه وجوب.
درست است که ازهیچ یک
از سلف صالح نقل نشده است ریشش را تراشیده باشد ،اما ممکن است به خاطر این
باشد که چون همه عادت به ریش داشتند کسی
نیاز به تراشیدن و مخالفه با عادت نداشته است.
————————————————
منبع:حلال وحرام
دراسلام
مؤلف:یوسف قرضاوی
مترجم:حسن زاده
انتشارات :نشر احسان
[۱] -بخاری درصحیح آنرا نقل کرده است
[۴] -مباح آن است که انجام وعدم انجام آن ثواب وعقابی نداشته باشد.