جوانانمقالات ارسالیمهارتهای زندگی

جوان و مسئولیت پذیری

جوان و مسئولیت پذیری

نویسنده : احمد لقمانی

هر کسی را وظیفه و عملی است
رشته ای پود و رشته ای تار است
وقت پرواز بال و پر باید
که نه این کار چنگ و منقار است

روزها و لحظه های جوانی لبریز از زیبایی، هیجان، نشاط، احساسات و لذت های متنوع از تفریح و شادی، شیک پوشی و آراستگی، میهمانی های پر خاطره و مسافرت های شیرین و لذت بخش است.

در بیشتر جوانان، احساسات مبنای اراده کارها قرار می گیرد و تنها لذت و خوشی هر روز نخستین هدف می شود، بی آنکه به فردا و فرداهای زندگی توجه شود و یا کاری برای روز نیاز و احتیاج انجام شود. از این رو «راحتی»، «تنوع طلبی»، «سنّت شکنی» و «بی توجهی به هنجارهای خانواده و جامعه» به دور از «بکن و نکن» و «باید و نباید» مطلوب و محبوب نسل جوان است. جوانان روی خوش نسبت به «تکلیف»، «وظیفه» یا «مسئولیت» در زندگی نشان نمی دهند و از هر گونه گفتار و رفتار یا بینش و روش محدودکننده ای گریزان هستند.

خانواده و تربیت / نسل نو

در بسیاری از عرصه ها «ممنوعیت»ها را محترم نمی شمرند و «خط قرمز» برای خواسته های خود نمی دانند. نسبت به واژه هایی همچون «حرام»، «نباید»، «صحیح نیست» و … واکنش نشان می دهند و دوست دارند جوانی خود را که سرشار از غرور، قدرت، آرزو و رؤیاست همسو با خواسته های خود سپری کنند، گرچه به شکافتن مرزهای «باید و نباید» مرسوم در فرهنگ ملی بینجامد و بسیاری را در دستیابی به خواسته های خود برنجاند.

اما چندی نمی پاید که با «شناخت»، «شعور» و «بینش روشنی» که نسبت به «هست ها و نیست ها» و «حقایق هستی» می یابند، تفاهم عقلانی و گفتگویی منطقی و مستدل با انسان های اندیشمند و آگاه برقرار می کنند و تمامی بایدها و نبایدها را باعث «مصونیت» و نشان «انسانیت انسان» و تمایز خود با «حیوان» می بینند. بدین خاطر وظیفه و مسئولیت یا تکلیف و تعهد را هدیه ای الهی به انسان می بینند آن هم انسانی عاقل و خردمند و بالغ و اختیارگرا که مسیری سعادت آفرین برای امروز و فردای خود فراهم می سازد و با رشد و رشادتِ هر چه تمام می گوید:

«به تمام کسانی که به من «نه» گفتند مراتب سپاسگزاری خود را اعلام می کنم زیرا آنها باعث شدند که من خودم مسئولیت هایم را به عهده بگیرم.»

و گاه زمزمه ای اینچنین با خویش می نماید:
به روزگار جوانی خوش است کوشیدن
چرا که خوش تر ازین وقت روزگاری نیست
تو قدر خرمی نوبهار عمر بدان
خزان گلشن ما را دگر بهاری نیست
جلوه های مسئولیت و پیامدهای مسئولیت پذیری جوانان

مسئولیت در سه جلوه همچون ضلع های مثلث رخ می نماید و حاصل آن مسئولیت فردی، مسئولیت اجتماعی و مسئولیت الهی است که به ترتیب در قبال خود، خلق و خدا معنا می یابد. منظور از مسئولیت فردی یا مسئولیت در قبال خود، آن است که آدمی حدود توانایی خویش را به درستی بشناسد، آنها را از نظر اصلی و فرعی از یکدیگر تمییز دهد و تا سرحد امکان، به پرورش و شکوفایی هر یک اقدام نماید و به تعبیری دیگر حق خویشتن را بر خود ادا کند. به یقین هر گاه خط سیر زندگی او از چنین مراحلی عبور کند، موفقیت ها و کامیابی هایی که نصیب وی می شود، فصل درخشان و ارزنده ای از هویتش تکوین می یابد.

آثار مسئولیت پذیری و انجام وظیفه در نسل جوان بسیار است. برخی از پیامدهای برجسته آن عبارت است از:

۱. تقویت حس کفایت و لیاقت در زندگی

زمانی که والدین با نگاهی آکنده از لطف و محبت فرزند سه ساله خویش را به جمع آوری وسایل بازی خود ترغیب و تشویق می کنند و کودک با دستان کوچکش آنها را در جای خویش قرار می دهد، اولین درس «مسئولیت پذیری» با تمام زیبایی اش در کانون خانواده آموخته می شود و نخستین لذت «خودکفایی» و به تعبیر صحیح «خودبسندگی» در کام وجود کودک شکل می گیرد. سالیان بعد، همان کودکِ دیروز، در ایّام جوانی به خوبی می داند مسئولیت پذیری یعنی هر کس کاری را که به او سپرده اند، به خوبی و شایستگی انجام دهد. تقویت حس کفایت و لیاقت زمانی پدید می آید که هر یک از ما احساس می کنیم لیاقت ذاتی خویش را به ظهور رسانده ایم و با قبول تعهد و مسئولیت به قله افتخار «خودباوری» دست یافته ایم.

۲. احساس نشاط پایدار درونی و شادابی معنوی

ور به مکتب وظیفه نشناسی
اوستاد و خلیفه نشناسی
نه وظیفه شناخته نه عمل
گول و نادان و مست ولایعقل
نه امانت نه حس ملیت
نه وظیفه نه پاکی نیت

استقبال از «مسئولیت» و توجه به «تعهد» و «تکلیف» به ویژه در عرصه ارتباط با پروردگار و آفریده های الهی بیانگر گستره شخصیت انسان و تفاوت او با جمادات، نباتات و حیوانات است.

پاسخ به ندای «یا ایها الذین آمنوا» و «یا ایها الناس» یعنی قبول مسئولیت بندگی و عبودیت، یادآور این حقیقت درخشان و دلرباست که انسان دارای «احساس و عاطفه» و «اندیشه و شناخت» است، خردمندانه می بیند، اندیشمندانه تصمیم می گیرد و آگاهانه انجام می دهد و با انجام وظیفه خویش گاه برتر از فرشتگان و ملائک، به مقام خلیفه الهی بار می یابد.

مسئولیت و تعهد در لحظه لحظه های زندگی، حقیقتی غیر قابل انکار است که آیات قرآن با صراحت بسیار به آن اشاره دارد و با سخن از رستاخیز انسان ها و لحظات پاسخگویی افراد، امر الهی را بازگو می نماید که:

«وَقِفُوهُم انّهم مسؤولون؛

بازداشت شان کنید که آنها [نسبت به خود و دیگران] مسئولند و باید پاسخگو باشند.»

رسول گرامی اسلام(ص) نیز با اشاره به این آیه نورآفرین فرمود:

«در روز قیامت هیچ بنده ای قدمی از قدم برنمی دارد مگر اینکه چهار چیز از او سؤال می شود:

۱. از [یگانه سرمایه هستی او یعنی[ عمر وی که [در چه راهی [و چگونه صرف کرده و به پایان رسانده است؟

۲. از دارایی و ثروتش که چگونه جمع آوری نموده و در چه راهی خرج کرده است؟

گرچه در انجام وظایف بندگی سختی وجود دارد اما شیرینی و دلنشینی روحی و رضایت خاطر درونی انسان یکایک ناهمواری ها را هموار و محبوب می سازد.

این بینش موجب آن شده است که برخی از صاحب نظران به این باور دست یابند:

* راهی که به بهشت منتهی می شود، انجام وظیفه است.

* وظیفه، جاده کوهستانی است به سوی خدا.

* انجام وظیفه و پذیرش مسئولیت و تعهد عالی ترین مقصد و منظور زندگی و اخلاق است و زندگی انسان در مرکز دایره وظایف عمومی قرار گرفته است.

* هر کس با عزم و اراده متین سعی در انجام وظیفه نماید، مقصد و منظور اصلی خلقت خویش را به انجام رسانده و شالوده یک اخلاق عالی مردانه ای را در نفس خویش استوار ساخته است.

۳. ایجاد و افزایش حس قدرشناسی از زندگی

«قدرشناسی» یا «شکر نعمت ها» صفات کریمان و بزرگواران است که سنجیده می بینند، سنجیده می پوشند و سنجیده می نوشند؛ لطفی پیدا و پنهان است که پیشوایان روشن اندیش ما برای دستیابی بدان افزون بر عزم و جزم، از خداوند مهربان و رحیم درخواست توفیق کرده اند و بهترین سپاس را اجتناب از گناه و تمام شکر را جمله «الحمدللّه ربِّ العالمین» معرفی کرده اند.

آثار سیل آسا و برکات بی نظیر شکر و سپاس نعمت های الهی به گونه ای رفیع و عظیم است که پیامبر اسلام(ص) با اشاره به آن فرمود:

«ما فتح الله علی عبد باب شکر فخزن عنه باب الزیاده»؛

باب شکر و سپاس به روی بنده ای گشوده نمی شود مگر اینکه خداوند در پی آن، باب افزایش نعمت و لطف خود را به روی او می گشاید.»

در یک نگاه مسئولیت پذیری و تعهد و توجه به وظایف خویش در زندگی، حس قدرشناسی به انسان می بخشد، زیرا آنان که با زحمت و تلاش و سختکوشی و قبول مسئولیت به زندگی خود رشد و بالندگی بخشیده اند، بیش از دیگران شاکر نعمت ها و قدرشناس الطاف الهی هستند.

۴. آمادگی برای ایفای مسئولیت های بزرگ

انجام هر وظیفه و مسئولیتی، رضایت درونی به انسان می بخشد و افزون بر آن بر اعتماد به نفس جوانان می افزاید و آنها را برای قبول مسئولیت های عظیم تر و گسترده تر آماده و مطمئن می سازد. جامعه را بهره مند از مدیران متعهد و خدمتگزاران شایسته می کند و نیز روند نوسازی و توسعه اجتماعی را بهبود چشمگیر می بخشد. «برایتون» جلال و افتخار حقیقی در زندگی را این گونه ترسیم می کند:

«بزرگی و عظمت واقعی انسان در آن نیست که شخصی در طلب آسایش و لذت یا کسب مقام و شهرت برای نفس خود باشد، بلکه جلال و افتخار حقیقی هر کس عبارت از آن است که وظایف و تکالیف شخصی خویش را به درستی انجام دهد.»

و «اپیلکتوس» هم برای حس قدرشناسی آثاری اینچنین بیان می نماید:

«حس وظیفه شناسی برای مردمان دلیر و شجاع به منزله حافظ و پشتیبان است و آنها را سرفراز و پابرجا نگاه داشته، به آنان قوّت و قدرت [برای کارهای بزرگ و سترگ[ می بخشد.»

عوامل پرهیز جوانان از پذیرش مسئولیت

موانع متفاوتی باعث روی گرداندن نسل جوان از استقبال یا قبول مسئولیت در عرصه های فردی، خانوادگی و اجتماعی می شود که شناخت این عوامل ـ به ویژه از سوی پدران، مادران، معلّمان و مربیان ـ زمینه ساز محو این موانع و جایگزین سازی عوامل مثبت و سازنده می شود.

با هم یکایک این ناهنجاری ها را مرور می کنیم:

۱. کم خبری یا بی خبری از ارزش احساس مسئولیّت در زندگی

تفاوت برجسته انسان با دیگر موجودات در «عقل و خرد» یا «شناخت و معرفت» است. آنان که خود را در گستره هستی «انسان» می دانند و انسان را به معنای موجودی مسئول نسبت به خود، خلقت و خداوند و در جلوه های مادی و معنوی یا دنیوی و اخروی تفسیر می کنند، بی شک، پس از ایّام کودکی و با ورود به روزهای نوجوانی، آمادگی درک و دریافت مسئولیت های کوچک و بزرگ را در خود ایجاد می کنند. گرچه از یک نظر زمینه این مهم در آغاز باید از سوی اطرافیان بخصوص والدین صورت پذیرد، امّا فراهم ساختن اندیشه مسئولیت پذیری از سوی جوانان، انگیزه پاسخگویی و مسئولیت طلبی را به گونه ای سهل و آسان فراهم می سازد.

با نگاهی به آموزه های دینی جدّی گرفتن این احساس به طور جامع و فراگیر همه پیروان پاک اندیش را بیداری شایانی می بخشد؛ از سخن خالق حکیم به عیسی بن مریم(ع) این است:

«یا عیسی! اِنَّک مسؤول فارحم الضعیف کرحمتی ایّاک و لاتقهر الیتیم؛

ای عیسی! همانا تو مسئول هستی، پس به ضعیف مهربانی کن مثل رحمت من به تو و از یتیم روی مگردان و با او قهر مکن.»

نیز رسول گرامی اسلام(ص) فرمود:

«مرد، راعی و سرپرست خانواده خود است و هر سرپرستی مسئول نسبت به افراد خویش است و زن نیز مسئول در باره مالِ همسر است و از او در باره دارایی شوهر سؤال می شود.»

سپس آن حضرت اصلی کلّی و مبنایی نسبت به تمامی داده های الهی ارائه فرمود:

«کُلُّ نعیم مسؤول عنه یوم القیامه الاّ ما کان فی سبیل اللّه تعالی؛

تمامی نعمت ها مورد سؤال و بازخواست در روز قیامت قرار می گیرد، مگر آنچه در راه خدا داده شده است.»

این بینش بالنده زمینه ساز سخن حکیمانه ای گردیده که: همه ما به فقر و غنا، سلامتی و مرض، غربت و قدرت و علم و جهل مبتلا هستیم و در باره داده ها و نداده ها مورد امتحان قرار می گیریم.

به یقین باخبری نسل جوانِ ما از چنین بصیرت و بینایی معنوی، روشنی راه، رفع تردید و دودلی و نگرانی، به هرز نرفتن سرمایه های انسانی و استفاده شایسته و بایسته از فرصت های ارزنده زندگانی را به همراه خواهد داشت تا به تعبیر قرآن از روز نخست با قوت و قدرت به مسئولیت خویش رو کنند (خُذِ الکِتابَ بِقُوَّهٍ) و هرگز دچار روزمرّگی و بیهودگی یا سردرگمی و دودلی نگردند ۔

۲. ترس و هراس از زندگی

خودکم بینی، خودباختگی، تلقین های منفی، تحقیرهای بیرونی و کم آگاهی ناهنجاری ترس و بیم را تقویت می کند و به موازات آن انسان را دچار بی ارادگی، مسئولیت گریزی، راحت طلبی و سست عنصری می نماید. از این رو در معارف آسمانی از وجود ترس در ساحت وجود به خدا پناه برده می شود (اللّهم انی اعوذ بک من … الجبن) سپس درباره جُبن یا ترس چنین می خوانیم:

«الجبنُ شینٌ … ذُلٌّ ظاهرٌ … عارٌ و منقصهٌ … آفهٌ؛

ترس باعث شکست و سرافکندگی، ذلّت و زبونی ظاهری، زشتی و نقص و کاستی و آفت [برای فضایل و ارزش های زیبای زندگی ] است.» در رهنمودهای دینی افزون بر معرفی پدیده ترس به عنوان یک ناهنجاری شخصیّتی، دستورالعملی نیز برای پالایش شخصیت انسانی از این آفت بیان شده است

ملک ایران یکی گلستان است
ما گل سرخ این گلستانیم
کار ما ورزش است و خواندن درس
همه از تنبلی گریزانیم
سستی و کارهای بی معنی
کار ما نیست زان که انسانیم

۳. سستی، تنبلی و بی حالی (توانی) آفتی جدّی برای کمال شخصیت همگان بخصوص نسل جوان به حساب می آید و عزم و جزم، بهترین داروی درمان این درد خواهد بود.

اگر این واقعیت والا پذیرفته شود که زندگی دنیا، میدان آزمون و امتحان و به تعبیری رساتر، میدان مسابقه است که افزون بر حرکت، سرعت (سارعوا الی …) و برتر از سرعت، سبقت (سابقوا الی …) مطرح است، هرگز ناهنجاری سستی، مسامحه و بی حالی جسم و جان را اسیر وِلِش بازی، بی خیالی، و یا بازیچه گرفتن تمامی حقایق زندگی نمی کند تا با امروز و فردا کردن از مسئولیت های جدی روی گردانده شود، که رهبران آسمانی فرموده اند:

«لا تجتمع عزیمهٌ و ولیمهٌ … ما اَنْقَضَ النّوم لِعَزائِمِ الیَومِ؛

عزم و همّت [برای کارهای شایسته و چشمگیر] با ولیمه و سورچرانی جمع نمی شود و چه بسیار خواب هایی که عزم و جزم انسان را در انجام امور نقض کرده است [و ساعات او را پوچ و هیچ ساخته است].»

بی دلیل نیست که آنان نخست از حالت ویرانگر سستی و بی حالی به خدا پناه برده اند و گفته اند:

«اللّهم اِنّی اعوذ بک من الکسل و الفشل؛

پروردگارا! همانا به تو پناه می برم از کسالت و بی حالی و سستی و بی توجهی [به حقایق پایدار زندگی].»

۴. نداشتن صبر و ثبات در زندگی

باور این حقیقت گرانبها که بهشت شیدایی، افتخار و سربلندی با سختی ها و تلخی های بسیاری همراه است و پیمودن این مسیر سنگلاخ جز با صبر و بردباری میسّر نمی شود، تمامی سختی ها را سهل و تلخی ها را شیرین می سازد و دستیابی به قلّه بزرگی و بزرگواری را آسان می نماید.

آنان که به خوبی دریافته اند «تکلیف» که مرز امتیاز انسان و حیوان است، از «کُلْفَت» و «سختی» است و با «مسئولیت» انسان بودن همراه است، می دانند که دستاوردهای زیبا و زرّینی از رشد و رویش و کمال و تکامل با خود دارد، از این رو شروع این فصل جدید را با «جشن» آغاز می کنند و «مسئولیت» را نه تنها «محدودیت» نمی شمرند بلکه «مصونیت» از سقوط از بلندای انسانیت به قعر گمراهی و حیوانیت می نگرند. بدین خاطر در راه انجام وظیفه خویش، صبر و استقامت و ثبات و بردباری نشان می دهند و در راه دستیابی به ارزش های والای الهی هرگز احساس خستگی و خمودی یا سستی و کاستی نمی کنند.

۵. تلقین های منفی و خودکم بینی

احساس خود کم بینی، کمرویی، عواطف منفی، گریز از موقعیت های نگران زا و نومیدی، مجموعه عواملی است که در وجود هر یک از ما به ویژه نسل جوان باعث ضعف اعتماد به نفس می شود و آدمی را از پذیرش مسئولیت های کوچک و بزرگ دور می سازد.

شناخت شایسته از خود، فراموشی گذشته ناموفق، بی توجهی به سخنان تحقیرآمیز اطرافیان بی خرد، به یادسپاری آینده ای سرشار از موفقیت، مثبت ارزیابی کردن خویشتن، کاستن از خواهش های بی شمار و گاه خارج از توان و قدرت، تقویت ارتباط به خداوند و نشست و برخاست با انسان های موفق، پرامید و با نشاط، باعث طلوع نوید و افشانده شدن بذر امید در زندگی می شود و پس از چندی نگاهی تازه و فضایی روشن از مثبت نگری و شادکامی برای فرد فراهم می نماید.

یکی از تمرینات معروفی که روانشناسان بر آن تأکید می ورزند، «پالایش افکار» است، که آغاز راه موفقیت، مسئولیت پذیری و سربلندی در زندگی است. در این مرحله، اعتقادات و باورهای رسوخ کرده در عمق جان خویش را درباره ماهیت خود و مردم به باورهای مثبت تبدیل و طبق آن عمل می شود. پس از این مرحله هرگز جایی برای واژه های، «نمی توانم»، «نمی خواهم»، «می ترسم»، «بدبخت ترین آدمم»، «خیلی بدشانس هستم»، «من برای این کار کوچکم»، «گفته اند نمی توانم» و … یافت نمی شود.

این شیوه ناشایست که در معارف دینی «فال بد زدن» یا «طیره» نام گرفته است به معنای نادیده انگاشتن افکار و افعال یا تصمیم و تلاش افراد و بی تأثیری خواست خداوند در عرصه های مختلف زندگی است.
تفأل، گمانه زنی و امثال آن در فرهنگ ها به گونه ای است که می تواند منشأ اثر باشد اما آنچه در واقع عامل این تأثیر است، نوع ارزیابی، بینش، حرکت و کوشش فرد است و چیزی خارج از وجود او نیست. پس بکوشیم مثبت بیندیشیم، مثبت بنگریم و مثبت عمل کنیم که این شیوه، آغاز فرخنده ای در حیات ما خواهد بود.

شیوه های تشویق و ترغیب جوانان به مسئولیت پذیری

بهره مندی از شیوه ها و سلیقه های ناب و تازه و به کارگیری راهکارهای غیر مستقیم نسبت به ایفای وظایف نسل جوان و تشویق آنان به پذیرش مسئولیت و انجام تعهد تأثیری بسیار در گرایش آنان به این مهم دارد. برخی از این شیوه ها عبارتند از:

۱. آگاه کردن والدین به وظیفه آنان در تعویض مسئولیت های مناسب به فرزندان از دوران کودکی و به دنبال آن در ایام نوجوانی و جوانی.
۲. آشنا ساختن مربیان و معلمان با نقشی که مسئولیت های درون مدرسه در سازندگی جامعه دارد، با حوصله، دقت و سازگاری در خور، مسئولیت هایی به دانش آموزان واگذار کنند تا با تمرین بسیار خود را برای مسابقه جدی مسئولیت پذیری در جامعه آماده سازند. به قول «لاکوردر»:

«کارهای بزرگ جهان بر حسب امری است که از حلقوم وظیفه خارج شده است و ناشایسته ترین آنها آن است که با صدای هوس انجام یافته است.»

۳. تفهیم این واقعیت به نسل جوان که لیاقت های آنان بیش از کلام در عمل آنها تجلی می یابد، چنان که برخی از صاحب نظران گفته اند:

«خوشبخت کسی است که طعم وظیفه و مسئولیت را چشیده و هر روز با رضایت خاطر برای انجام بهتر آن تلاش می کند.»

۴. توجیه نسل جوان در زمینه آثار ارزشمند فردی و اجتماعی مسئولیت پذیری و ارائه تحلیل های منطقی و روانشناختی در زمینه ارتباط میان مسئولیت پذیری و رشد اعتماد به نفس و ابراز وجود آثاری گرانبها همچون:

الف) ثبات شخصیت و پایداری و استقامت در برابر دشواری ها و تنگناهای زندگی.

ب) جلب اعتماد دیگران به خویشتن.

ج) بروز خلاقیت ها و ظرفیت های درونی و خدادادی.

د) خوش بینی، مثبت نگری، امید در امروز و طلایی دیدن افق فرداهای زندگی.

۵. ترغیب جوانان به قبول مسئولیت های شخصی و خانوادگی در راستای دستیابی به تجربیات قابل قبول برای مسئولیت های اجتماعی و حتی جهانی؛ به قول شکسپیر:

«کاری که وظیفه و صمیمیت در آن دخالت دارد، خلل پذیر نیست و موفقیت آمیز است.»

۶. آشنایی نسل نو با زندگینامه شخصیت های خودساخته و وارسته و بزرگان عرصه اندیشه و اخلاق برای تشویق جوانان به کوشش آگاهانه و تفکّر خَلاّق.

این روش به گونه ای دلپذیر، روح و روان نسل جوان را به اوج ارزش های انسانی پرواز می بخشد، مقام بلند انسانیت را نمایان می سازد و موفقیت و سربلندی حقیقی را در نگاه آنان تجلی می دهد تا هرگز در پی آب،

سراب نجویند و حقایق حیات را با چشم دل ببینند و بیابند و هماره به خود بگویند:
ای تو را کرده خداوند خدای متعال
داده جان و خرد و جاه و جوانی و جمال
بنده را نیست غم جان و جوانی و جهان
غم آنست که بیهوده در افتی به وبال

۷. تشویق جوانان در جهت دانش افزایی عمومی و گسترش اطلاعات کلی زندگی به منظور پذیرش آگاهانه مسئولیت و ایفای موفقیت آمیز آنها.

تأثیر دانش و دانایی در نوع بینش افراد نسبت به مسئولیت پذیری در زندگی این گونه نمایان است:

* لفظ وظیفه در نظر من بزرگ ترین کلمات دنیاست.

* خوابیدم و خواب دیدم زندگی جمال و زیبایی است، بیدار شدم و فهمیدم زندگی عبارت است از: «وظیفه شناسی»

* هر مسئولیتی را که فراموش کنیم، پرده ای به روی حقیقتی که می بایست بدانیم کشیده می شود.

۸. تفهیم این واقعیت روانشناختی که هر فرد از دو «سن تقویمی و عقلانی» برخوردار است. منظور از سن تقویمی همان سن شناسنامه ای است و مراد از سن عقلانی، میزان پختگی و تدبیر زندگی است و تأکید بر این مطلب که سن عقلانی با مسئولیت پذیری مناسب و ایفای نقش مثبت در این عرصه افزایش می یابد و هرگاه فردی از سن عقلانی بالاتری نسبت به سن تقویمی برخوردار گردید، موقعیت قابل احترام و قابل اعتمادی در جامعه کسب می کند. همان گونه که با تجربه، افزایش دانش، تهذیب نفس، نشست و برخاست با خردمندان و اندیشمندان و افزایش معنویت و نور بصیرت، سن عقلانی جوان قابل افزایش چشمگیری است.

بدون تردید توجه دادن به نسل جوان که آنها در همه حال در محضر خدای متعال هستند و هرگونه مسئولیتی را که بپذیرند، پروردگار شاهد و ناظر آنهاست، زمینه ساز رشد وجدان اخلاقی جوانان در عرصه های قبول و انجام مسئولیت ها می شود و بر این امتیاز ارزشمند در زندگی می افزاید تا بر آن باشند، «مراقبت از نفس» و «یاد خدا» را در عرصه های مختلف حفظ کنند تا خود نیز محفوظ مانند و به شناختی اینچنین دست یابند:
خوشا آنان که الله یارشان بی
به حمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنان که دایم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بی

منبع: مجله پیام زن (با اندکی تصرف) -خرداد ۱۳۸۵، شماره ۱۷۱

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا