حركات و احزاب

اخوان المسلمین و پیوند برادری

اخوان المسلمین و پیوند
برادری

دکتر یوسف قرضاوی / مترجم:عبدالعزیز
سلیمی

امام حسن البنا از
همان آغاز تأسیس جماعت اخوان المسلمین به این موضوع اهمیت می داد. حتی در ضمن اسمی
که برای این جماعت انتخاب شده این مفهوم و موضوع وجود دارد؛ زیرا اخوان المسلمین
شامل دو معنی مهم و اساسی«اسلام» و «اخوت» است.

امام حسن البنا بر مفهوم
اخوت و ارتباط آن به جنبه ی الهی و ربانی بودن تأکید می نمود، برادری خاصی که در
راستای عبودیت و محبت خداوند باشد، زیرا استوارترین عامل ایمانی محبت به خاطر
خداوند و خشم در راستای رضایت اوست. مگر ایمان جز حب و بغض چیز دیگری است؟

امام حسن البنا مدام
درس ها روز سه شنبه را در مرکز اخوان المسلمین در قاهره با شعله ور کردن آتش عاطفه
ایمانی و الهی آغاز می کرد. چراغ عاطفه ی محبت تنها به خاطر خداوند فروزان نگاه می
داشت و مدام آیات و احادیثی را در راستای زنده و شاداب ماندن این روحیه به آنان
یادآور می گردید.

برای مثال آیاتی مانند
آیه زیر را مدام یادآور می نمود:

(الْأَخِلَّاء
یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ)زخرف/۶۷

«دوستان ، در آن روز ،
دشمنان یکدیگر خواهند شد ، مگر پرهیزگاران .»

و مانند این حدیث
پیامبر(ص):

«سه چیزند که اگر در
هر کس باشد به وسیله ی آنها شیرینی ایمان را خواهد چشید، این که خداوند و پیامبر
از همه چیز برای او محبوب تر باشند و کسی را که دوست می دارد، تنها به خاطر خداوند
دوست بدارد. همچنان که از انداخته شدن به میان آتش هراسناک است، از افتادن در میان
کفر هراسان باشد.»

و این حدیث که می
فرماید:

«هفت نفر را خداوند در
روزی که هیچ سایه ای جز سایه ی او وجود ندارد مورد لطف و رحمت خویش قرار می
دهد…»که موردی از آنها …«دو نفری هستند که تنها در جهت رضایت خداوند با هم می
نشینند و بر می خیزند…»

من بارها نقل این حدیث
را از ایشان می شنیدم که:

«در روز قیامت خداوند
می فرماید: کجا هستند آن هایی که تنها به خاطر من یکدیگر را دوست می داشتند، تا
آنان را در روزی که جز سایه ی من  سایه
دیگری وجود ندارد، مورد لطف و رحمت خویش قرار بدهم.»

امام حسن البنا به
ایجاد ارتباط میان اعضای جماعت برپایه ی اصولی استوار و ناگسستنی بسیار علاقمند
بود و تلاش می کرد و هیچ عاملی را بهتر از عامل برادری اسلامی نمی دانست.

بسیاری از مردم در این
جهان بر پایه ی عوامل مختلفی مانند: رابطه نسبی، نژادی و زبان و فرهنگ یا مصالح
مشترک و دیگر عوامل ارتباط مادی و دنیوی ناپایدار که مدام در معرض فروپاشی قرار
دارند، با یکدیگر ارتباط برقرار می نمایند، اما رابطه ای برادری ایمانی رابطه ای
ماندگارتر و استوارتر و گرامی تر است؛ زیرا بر اساس ارتباط با خداوند و توجه به او
استوار شده و هر چیزی که در راستای رضایت خداوند باشد، ادامه و داوم آن بیش تر و هر
چیزی که برای غیر خداوند باشد منقطع و ناپایدار است.

امام حسن البنا برای
حمایت و نصرت دعوت بیداری اسلامی و آزادسازی سرزمین هاس مسلمانان و ایجاد وحدت در
میان مردم مسلمان و تحقق آرزوهای بزرگ آنان در عرصه نهضت و سازندگی و ترقی و ادای
نقش الهی خویش در تلاش برای هدایت بشریت به بهره گیری از نور خداوند، کار و اقدام
جمعی و سازمان یافته را ضرورتی حیاتی به شمار می آورد.

اما در واقع امام حسن
البنا خود اولین پایه گذار تلاش جمعی و سازمان یافته ی اسلامی بود. بر این باور
بود که فعالیت فردی- هر چند همراه با خلوص نیت و فداکاری انجام پذیرد- نمی تواند
به اهداف مهم و اساسی کوتاه و دراز مدت اسلام جامه ی عمل بپوشاند.

در همین رابطه اوامر و
توجیهات قرآنی و نبوی اهل ایمان را به وحدت و همکاری و تفاهم ترغیب می نمایند؛
زیرا تنها با یک دست نمی توان کف زد و دست نصرت و حمایت خداوند در پشت سر جماعت
قرار دارد و شیطان در کنار آدم تک و تنها قرار می گیرد. حتی از دو نفر هم که با
یکدیگر دست همکاری بدهند، دورتر می شود. در میان گوسفندان گرگ تنها به سراغ گوسفند
تنها و بر جای مانده از گله می دود و آن را لت و پار می کند. انسان مؤمن برای دیگر
مؤمنان همچون ساختمانی است که هر قسمت آن قسمت های دیگر را محکم نگاه می دارد.

چیزی که ضرورت کار
جمعی و منسجم را مورد تأکید قرار می دهد این است که دشمنان اسلام و ملت مسلمان به
صورت فردی و به طور پراکنده فعالیت نمی کنند، بلکه در قالب سازمان ها و اتحادیه
های منظمی فعالیت دارند که اهداف آن ها مشخص شده و روش ها و راهکارهایش به دقیق
ترین روش معلوم گردیده و کار گزاران و مدیران آن ها به دقت انتخاب شده اند و برای
آن ها بودجه های ثابت و اضطراری مشخص شده است.

رویارویی با آن فعالیت
های سازمان یافته و هم پیمانی های گسترده از طریق فعالیت های فردی- که توانایی
حمایت از دوستان و مقابله با دشمنان را ندارد- به هیچ وجه روا و مطلوب و کارساز
نیست.

تا زمانی که- از نظر
ما- وجود جماعت منظم از یک طرف فریضه و از طرف دیگر یک ضرورت است،فریضه ای که دین
آن را واجب گردانیده و ضرورتی که واقعیت آن را لازم می شمارد، برای ایجاد ارتباط
استوار و ماندگار میان افراد آن به عاملی قوی نیاز مبرم وجود دارد که به سیمان و
بتونی که در وسط آجرهای یک ساختمان قرار می گیرد و آنها را سفت و محکم به هم می
چسپاند، مشابهت بسیار دارد. همچنان که خداوند متعال می فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ
یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُم بُنیَانٌ
مَّرْصُوصٌ»صف/۴

« خداوند کسانی را
دوست می‌دارد که در راه او متحد و یکپارچه در خط و صف واحدی می‌رزمند ، انگار
دیوار سربی بزرگی هستند .»

آن عامل ارتباطی همان
برادری صادقانه ای است که در کنار ایمان قرار گرقته و نشانه ی آن به شمار می آید.
همچنان که خداوند متعال می فرماید:

(إِنَّمَا
الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ)حجرات/۱۰

«رابطه ی مؤمنین با
یکدیگر رابطه ی برادری است»

همان گونه که در حدیث
صحیح آمده است:

«مسلمان با مسلمان
دیگر برادر است، به او ستم نمی کند و دست از حمایت او برنمی دارد و هرکس که در پی
رفع نیاز برادر خود باشد، خداوند در پی رفع احتیاجات او بر خواهد آمد.»

تنها زمانی برادری
دینی صادقانه تحقق پیدا می نماید که از اهداف و مقاصد دنیوی پاک و در جهت حمایت از
دین و در راستای رضایت خداوند باشد و معنای محبت به خاطر خداوند- که در احادیث
بسیاری در فضیلت آن روایت شده- همین است.

از جمله این روایت
ابوهریره از رسول خدا(ص) که می فرماید:

«در میان بندگان خدا
کسانی وجود دارند که پیغمبر نیستند، اما پیغمبران و شهیدان به ایشان غبطه می
خورند. سوال شد که آنان کیستند تا ما دوستشان بداریم؟ فرمود: کسانی هستند که در
پرتو نور خداوند- بدون ارتباط قوم و خویشی یکدیگر را دوست می دارند
، چهره
هایشان نورانی و بر منابری از نور قرار دارند. هرگاه دیگران را ترس و وحشت
فراگیرد، آنان هراسی به دل راه نمی دهند و هرگاه دیگران نگران باشند، ایشان نگرانی
به خود راه نمی دهند.»

پس از آن پیامبر این
آیه را تلاوت فرمود:

(أَلا إِنَّ
أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ)یونس/۶۲

« هان ! بیگمان دوستان
خداوند ( سبحان ) ترسی بر آنان ( از خواری در دنیا و عذاب در آخرت ) نیست و ( بر
از دست رفتن دنیا ) غمگین نمی‌گردند ( چرا که در پیشگاه خدا چیزی برای آنان مهیّا
است که بسی والاتر و بهتر از کالای دنیا است ) .»

روزی یک نفر به معاذ
بن جبل گفت: قسم به خداوند تو را به خاطر خدا دوست دارم. گفت: تنها برای رضای
خداوند؟ گفت: آری. گفتم:برای رضای خداوند. او گوشه ی ردایم را گرفت و مرا به سوی
خود کشانید و گفت: مژده باد تو را که خودم از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود:

«خداوند متعال فرموده
است: من دوستی و محبت کسانی را که یکدیگر را تنها به خاطر من دوست دارند و آن هایی
که در جهت رضایت من با هم جمع می شوند و آن هایی که به دیدار هم می روند، بر خود
واجب نموده ام.»

این گونه از احادیث و
امثال آن ها در میان جماعت اخوان بسیار رایج شده و آن را حفظ نموده و بازگو می
کردند. در رساله ی آنها عواطفی خروشان و احساساتی جوشان از محبت صادقانه برای
خداوند و رابطه ی دینی مخلصانه رشد و نمو کرده و نوعی ارتباط را به وجود آورده بود
که با هیچ نوع از انواع روابط دیگر قابل مقایسه نبود. همچنان که استاد سعید رمضان-
رحمه الله- گفته اند: هیچ رابطه ای استوارتر از رابطه ی عقیده نیست و هیچ عقیده ای
با قوت و استواری عقاید اسلامی قابل مقایسه نیست.

امام حسن البنا آن
ارتباط ایمانی را پس از نیروی عقیده دومین مظهر قوت مورد نظر به شمار می آورد و
قدرت اسلحه و امکانات را پس از قوت اخوت و برادری قرار می داد. چیزی که او را در
مورد آن راجع به اخوان دچار نگرانی می کرد، پیدایش پدیده ی پراکندگی و از هم گسستن
پیمان برادری بود. یک با  خطاب به ایشان
فرمود: من در مورد شما از انگلیس و روس و آمریکا و دیگر حکومت های دیکتاتوری و خود
کامه ی غرب و شرق احساس نگرانی نمی کنم : اما به راستی تنها در دو مورد است که
برای شما احساس خوف می کنم:

اول: این که
خداوند  را نافرمانی کنید و در مورد قیام
به مسولبت  های ایمانی خویش کوتاهی  نمایید و به همین دلیل خداوند از شما حمایت
نفرماید و شما را به حال خود واگذارد!

دوم: دچار تفرقه و
پراکندگی بشوید و تنها پس از از دست رفتن فرصت به خود بیایید و راه تفاهم و وحدت
را در پیش بگیرید،همچنان که خداوند متعال می فرماید:

(وَلاَ تَنَازَعُواْ
فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ)انفال/۴۶

«با یکدیگر به نزاع
نپردازید، تا دچار شکست نشوید و توانتان از دست نرود.»

اخوت را در رساله ی
التعالیم یکی از ارکان بیعت قرار داده و در توضیح آن می فرماید: منظورم از اخوت:
ارتباط پیدا کردن دل ها به وسیله ی رابطه ی عقیده است و استوارترین و ارزشمندترین
رابطه ها رابطه ی عقیدتی است . اخوت هم ردیف ایمان و تفرقه همراه کفر است. مهم
ترین توانایی در استواری وحدت قرار دارد. بدون محبت وحدتی تحقق پیدا نخواهد کرد و
حداقل محبت سالم دور بودن دل از حقد و حسادت و کینه است و اوج آن در ایثار قرار
دارد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید:

(وَیُؤْثِرُونَ عَلَى
أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ
فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) حشر/۹

«هرچند که خود سخت
نیازمند باشند .اما احتیاج دیگران را بر نیاز خود ترجیح می دهند، کسانی که از بخل
نفس خود ، نگاهداری و مصون و محفوظ گردند ، ایشان قطعاً رستگارند»

برادری اسلامی ایجاب
می نماید که دیگر برادرانش را بر نفس خود ترجیح بدهد؛ زیرا اگر در کنار ایشان
نباشد با دیگران نیز نمی تواند همراهی کند و آنان نیز اگر با او همراه نشوند،
دیگرانی را برای همراهی خواهند یافت، «گرگ گوسفند تنها مانده را در میان گوسفندان
می درد.»اهل ایمان برای یکدیگر همچون ساختمانی هستند که هر قسمت از آن دیگر قسمت
ها را نگاه می دارد.

(وَالْمُؤْمِنُونَ
وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ
وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ)توبه/۷۱

« مردان و زنان مؤمن ،
برخی دوستان و یاوران برخی دیگرند . همدیگر را به کار نیک می‌خوانند و از کار بد
باز می‌دارند »

این گونه باید بود!

اخوت و برادری مطلبی نغز
و پر مغز است و معانی بسیار مهمی را در بر می گیرد.

امام حسن البنا به
همین تبیین و تأکید اکتفا ننموده است؛ زیرا یکی از خصوصیات آن مرد بزرگوار ایجاد
ارتباط میان علم و عمل، اندیشه و حرکت و نظریه و اجرا بود.

به همین خاطر
نهاد«اسره» را که نظامی منحصر به فرد بود و از ابتکارات استاد به شمار می آمد، با
استفاده از تجارب عرفانی و مطالعات علمی و تجارب عملی، تأسیس نمود.هدف او از آن
اقدام به بالا بردن سطح برادری ایمانی در میان اخوان از کلام و نظریه به عمل و
اجرا بود.

امام حسن البنا سه
پایه را برای آن نهاد و نظام در نظر گرفته بود:

۱- تعارف: که منظور از
آن گسترش روح برادری ایمانی و احساس روحیه ی اخوت کامل و راستینی در میان پیروان
اخوان بود. به کارگیری همه ی توان و تلاش برای جلوگیری از آلوده شدن صفای برادری،
لازمه تحقق چنین هدفی آشنایی اعضای «اسره» با یکدیگر و اطلاع از وضع و حال و شرایط
و نیازها و مشکلات و استعداد و توانایی و امکانات طرف مقابل است.

۲- تفاهم: منظور ایشان
از تفاهم، استقامت بر راه حق و اجرای اوامر خداوند و پرهیز از منهیات او و محاسبه
و بازبینی مداوم و منظم نفس در مورد فرمانبرداری و نافرمانی خداوند و اقدام هریک  از برادران به نصیحت دیگری زمانی که نقص و عیبی
را در او مشاهده می کند و قبول اندرز و نصیحت آن برادر با روی گشاده و اظهار تشکر
و امتنان از نصیحت کننده.

از طرف دیگر نصیحت
کننده نباید دل خویش را در مورد برادرش حتی به اندازه ی یک ذره دگرگون نماید و
نصیحت شونده نیز باید از سرکشی و خشم و خشک طبعی و تغییر نظر خود در مورد نصیحت
کننده به شدت خودداری نماید؛ زیرا منزلت محبت ایمانی در جهت رضای خدا برترین منزلت
است. نصیحت و ارشاد یکی از ارکان دین به شمار می آید.

۳- تکافل: که پایه ی
سوم است، بدین معناست که برادران اخوانی بار مسئولیت یکدیگر را بردوش بگیرند و
انتظار همکاری و مساعدت از همدیگر داشته باشند و از تعاون و همکاری در حد توان
دریغ نورزند.

امام حسن البنا- رحمه
الله- به همه ی اسره ها توصیه فرموده که دارای اجتماع و دیدار هفتگی باشند، حتی
طرح کلی مسائلی را که در ان اجتماعات مورد بحث قرار می دادند برای آنان ترسیم
نموده بود که می توان به موارد زیر اشاره نمود:

الف) بررسی امور خاص
به خود و مشکلات شخصی و جمعی که برای ایشان روی می دهد، تلاش برای ارائه راه حل آن
ها در فضایی مملو از صداقت و محبت و خلوص نیت؛ زیرا چنین اموری سبب تقویت اطمینان
و ارتباط می شود.«مؤمن برای دیگر مؤمنان همچون آینه است » از این طریق است که
ارائه تصویری از روابط اهل ایمان توسط رسول خدا(ص) واقعیت پیدا می کند، که همانند
یک جسم واحد هستند.

ب) یکی دیگر از
محورهای بحث در مجالس اسره بحث و بررسی امور و مسئل مربوط به اسلام و مسلمانان در
عرصه های مختلف و قرائت نامه ها و بیانیه ها و توجیهاتی بود که از جانب رهبریت
جماعت ارسال شده بودند. در فضای پر از صفا و صمیمیت اسره به هیچ وجه جایی برای
مجادله و رویارویی و تندی و بلند نمودن صدا وجود نداشت. امام حسن البنا می فرماید:

«چنین اموری در فقه و
فرهنگ اسره ممنوعند. اما تبیین و توضیح خواستن همراه با مراعات ادب و احترام
متقابل جایز است.»

ج) مطالعه ی کتاب یا
کتاب های سودمند به صورت درسی.

پس از آن استاد بنا به
بیان راهکارهای علمی سفرهای فرهنگی و علمی و ورزشی و گرفتن یک روز روزه در هفته و
اقامه ی نماز صبح همراه با جماعت(حداقل در یک روز معین از هفته) می پردازد.

اما بعدها اخوان نظام
و برنامه های تربیتی همه جانبه ای را برای اسره تهیه کردن و مدام آن را در معرض
تغییر و تجدید نظر قرار داده و می دهند.

در واقع این روح و
مفاهیم و این نظام ها و برنامه ها دارای اثرات زیادی بر روی پیروان اخوان بودند،
حتی در زمینه ی الفت و برادری و ارتباط محکم و استوار زبان زد همگان شده بودند. تا
آن جا که یکی از روزنامه نگاران مصر به نام احسان عبدالقدوس در مقاله ای تحقیقی که
مجله ی آخر الساعه مصر آن را منتشر نموده بود، می گوید:«هرگاه یکی از افراد جماعت
اخوان در اسکندریه عطسه کند، دیگری که در اسوان است می گوید: عافیت باشد و برای او
دعای رحمت و مغفرت می نماید.»

______________________

اخوان المسلمین هفتاد
سال دعوت، تربیت و جهاد

نویسنده: دکتر یوسف
قرضاوی

مترجم:عبدالعزیز سلیمی

انتشارات:نشر احسان

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا