اندیشهدعوت و داعیمطالب جدیدمقالات

رأی اشاعره و متکلمین در رابطه با قضیه تکفیر

رأی اشاعره و متکلمین در رابطه با قضیه تکفیر

نویسنده : دکتر یوسف قرضاوی / مترجم: مسعود انصاری تالش

در کتاب مواقف به نگارش عضدالدین ایجی و شرح آن از سید شریف جرجانی که از کتاب های عمده ی متأخرین اشاعره به شمار می رود آمده است که:

نظر جمهور متکلمین و فقها بر این است که هیچ یک از اهل قبله تکفیر نمی شوند. حضرت شیخ ابوالحسن اشعری در اول کتاب «مقالات الاسلامیین» فرموده است: مسلمانان بعد از پیامبرشان در اموری اختلاف کردند و بعضی به دیگران نسبت گمراهی دادند و گروهی از ایشان از دیگران دوری جستند و در نتیجه فرقه های مخالف هم پدید آمدند در حالی که جز این نیست که اسلام همه ی آن ها را در خود جای می دهد و جمع می کند. پس مذهب او این است و بیشتر اصحاب ما بر آن هستند و همانا از شافعی نقل شده است که فرمود: «من شهادت هیچ یک از اهل بدعت مگر فرقه خطابیه را رد نمی کنم چرا که آن ها معتقدند، دروغ حلال است».

و حاکم صاحب مختصر در کتاب «المنتقی» از حضرت ابوحنیفه – رحمت خدا بر او باد – حکایت می کند که او هیچ یک از اهل قبله را تکفیر نمی کرد.

و ابوبکر رازی نیز مثل همین را از کرخی و سایرین حکایت کرده است. او گفته است: معتزله ای که قبل از ابوالحسن – که یکی از بزرگان آنان بوده است – بودند به مجادله پرداختند و اصحاب ما را – یعنی اشاعره را – در برخی امور تکفیر کردند و در نتیجه برخی از ما مقابله به مثل نموده و آن ها را در امور دیگری تکفیر کردند … و نیز از اصحاب ما و همچنین تعدادی از معتزله با پیروان فرقه مجسمه که کفر ورزیده بودند مخالفت کردند و استاد ابواسحاق اسفراینی گفت: هر مخالفی که ما را تکفیر کند ما نیز او را تکفیر می کنیم در غیر این صورت ما کسی را تکفیر نمی کنیم.

صاحب کتاب «مواقف» و شارح آن نظر جمهور متکلمین و فقها را در باب عدم تکفیر هیچ یک از اهل اسلام را – حتی اگر در بعضی مسائل اعتقادی مخالف حق باشند – تأیید کرده است، زیرا مسائلی که در آن اهل قبله اختلاف کرده اند مانند این ها بوده است: آیا خداوند ایجاد کننده ی فعل بنده است یا خیر؟ آیا جهاتی دارد یا خیر؟ آیا در آخرت دیده می شود یا خیر؟ آیا او معاصی را از بنده می خواهد یا نه؟ و مانند این مسائل نظری که پیامبر (ص) و نیز اصحاب و تابعین از کسی که به اسلام وارد می شد نمی پرسیدند از اینکه اعتقاد او در این موارد چیست تا به اسلام او حکم کنند.

پس دانسته می شود که همانا دین اسلام موقوف به شناختن حق در این مسائل نیست و اشتباه در این مسائل در واقع عیبی محسوب نمی شود که صحت اسلام بر آن متوقف باشد بلکه خطا در حقیقت این واقعیت و مسأله است که از کیفیت اعتقادشان در این مسائل بحث شود و این گونه مباحث در زمان پیامبر (ص) و اصحاب کرام جاری نبود.[۱]

و امام غزالی بعد از بحث کردن از معتزله و مشبّهه و دیگر فرق مبتدعه در دین و خطاکار در تأویل فرموده است که آن ها در اجتهاد خطا کرده اند.

چیزی که لازم است طالب به سوی آن گرایش پیدا کند این است «تا زمانی که راهی وجود دارد، از تکفیر احتراز شود که همانا حلال شمردن خون و مال نمازگزاران به سوی قبله و اقرارکنندگان به کلمه ی لا اله الّا الله خطا است».

خطای باقی گذاشتن هزاران کافر در قید حیات آسانتر از خطای ریختن قطره ای از خون مسلمانی است.

همانا رسول خدا (ص) فرمود: به من دستور داده است که با مردم بجنگم تا این که بگویند: «لا اله الّا الله محمد رسول الله» پس وقتی آن را گفتند خون و مال ایشان از تعرّض مصون است مگر در مواردی که باید به حق مجازات شوند.[۲]

و نیز فرمود: برای ما ثابت نیست که خطای در تأویل موجب کفر می شود بلکه حتماً دلیلی می خواهد و برای ما ثابت شده است که از گفتن «لا اله الّا الله» مصونیت حاصل می گردد و این حکم مگر با دستور قاطع دیگری باطل نمی شود.

همین اندازه برای آگاهی از این که اسراف در تکفیر از روی برهان نیست کافی می باشد. زیرا برهان، اصل یا قیاس بر اصل است.

اصل نیز تکذیب صریح است و کسی که تکذیب کننده نیست مطلقاًَ مشمول معنای کذب نمی شود و بنابراین به واسطه ی اقرار کلمه ی شهادت در پناه آن و تحت مصونیّت آن اقرار می گیرد.

————————————————————————-

منبع: پدیده ی افراط در تکفیر / مؤلف: دکتر یوسف قرضاوی / مترجم: مسعود انصاری تالش /انتشارات: نشر احسان ۱۳۷۳

[۱] – شرح مواقف، ج ۸ ص ۲۳۹ و ۲۴۰.

[۲] – الاقتصاد فی اعتقاد ص ۲۲۳ و ۲۲۴ چاپخانه ی دارالکتب، بیروت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا