سياسي اجتماعي

استبداد

اســــتـبـداد

رئوف اصلاح جو

انسان به درازای زندگیش در این زیستگاه از
استبداد رنجها برده است، تا حدّی که خداوند برای نجات از این ظلم پیامبران را
فرستاده است، سیاست غلط فرعون که مبتنی بود بر: مَا أُرِیکُمْ إِلَّا مَا أَرَى
وَمَا أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشَادِ. من جز آنچه صلاح دیده‌ام و پیشنهاد
کرده‌ام صلاح نمی‌بینم و به شما پیشنهاد نمی‌کنم ، و من جز به راه هدایت و منتهی
به سعادت ، شما را رهنمود نمی‌کنم .

رحمت خداوند چنان اقتضا نمود که موسی و
هارون علیهم السلام را برای رو دررویی با آن سیاست غلط مبعوث نماید.

از دیر باز گفته­اند تاریخ تکرار می­شود،
امروز هم، هنوز شاگردانی ازهمان فرعون با همان سیاست راه استبداد را می پیمایند، و
بر عقل مردم حِجر می نهند ، فقط حرف خود را می­پذیرند، به دیگران اجازه­ی تکلُّم نمی
دهند و سیاست او را دنبال می­نمایند.

پس لازم است شاگردان موسی و هارون نیز در هر
عصر و زمانی وجود داشته باشند، تا سدّی باشند در برابرآن حرکات زورگویانه، و
بنواسرائیل­ها را از چنگ فرعون صفتان بستانند.

 

در نظام استبدادی نه گفتن به حاکمیّت
مساوی است با برخورد خشن و تند حاکم، قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهاً غَیْرِی
لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ./شعراء:۲۹‏ ( فرعون سخت برآشفت و ) گفت :
اگر جز مرا به پروردگاری برگزینی تو را از زمره زندانیان خواهم کرد ( و در بیغوله‌های
زندان همچون دیگران خواهی پوسید ) . ‏

 امّا
در نظام اسلامی نه گفتن به حاکم یک واجب شرعی است، که انسان با ترک کردن آن
مستلزم عذاب خداوند در قیامت خواهد شد.

امر به معروف و نهی ازمنکر در جامعه اسلامی قاعده
عامّی است که حاکم هم از آن مستثنی نمی­باشد.

وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ
بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ
الْمُنکَرِ./توبه:۷۱

مردان و زنان مؤمن ، برخی دوستان و یاوران
برخی دیگرند . همدیگر را به کار نیک می‌خوانند و از کار بد باز می‌دارند.

‏ لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن بَنِی
إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذَلِکَ بِمَا عَصَوا
وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ. ‏کَانُواْ لاَ یَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنکَرٍ فَعَلُوهُ
لَبِئْسَ مَا کَانُواْ یَفْعَلُونَ./مائده:۷۹ـ۷۸    

کافران بنی‌اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر
مریم لعن و نفرین شده‌اند . این بدان خاطر بود که آنان پیوسته ( از فرمان خدا )
سرکشی می‌کردند و ( در ظلم و فساد ) از حدّ می‌گذشتند . ‏ آنان از اعمال زشتی که
انجام می‌دادند دست نمی‌کشیدند و همدیگر را از زشتکاریها نهی نمی‌کردند و پند نمی‌دادند
. و چه کار بدی می‌کردند !  ( چرا که دسته‌ای
مرتکب منکرات می‌شدند و گروهی هم سکوت می‌نمودند ، و بدین وسیله همه مجرم می‌گشتند
) . ‏

پیامبر خدا (ص)می­فرمایند: دین نصیحت و خیر
خواهی است. گفتیم برای چه کسی؟ فرمودند: برای خدا، کتاب خدا، پیامبر خدا، پیشوایان
مسلمانان و توده مسلمانان.[۱]

استبداد و دیکتاتوری در حاکمیّت زشت ترین نوع
ظلم است، اگر در استبداد خانودگی فردِ سالار، حاکم ـ مرد یا زن ـ بر خانواده ازچند
نفر معدود ظلم می­نماید، در استبداد سیاسی بر ملّتی و یا گاهاً بر چند ملّت ظلم
خواهد شد.

حاکم ظالم مبغوض ترین انسان نزد خداوند است.

ابی سعید خدری (رض) می­فرمایند:رسول
خدا(ص)فرمودند:محبوب ترین و نزدیکترین انسانها در قیامت به خداوند پیشوای عادل
است، ومبغوض ترین آنان نزد خداوند پیشوای ظالم است که به شدیدترین عذاب او را عذاب
خواهد داد.[۲]

مردی که ـ در حال ـ  سوارشدن مرکبش بود، از رسول الله (ص) سوال کردند
ای رسول خدا افضل ترین نوع جهاد کدام است؟ فرمودند: بیان نمودن حق نزد حاکم ظالم.[۳]

عبدالله ابن عمرو (رض) از رسول خدا (ص)
روایت می­کند: هر گاه امّتم را دیدی که به ظالم نمی گفتند: تو ظالمی، در آن وقت
کمک و تأیید خداوند از ایشان قطع خواهد شد.[۴]

جامعه اسلامی شهروندان را چنان تربیت می­کند،
که با وظیفه خطیر امر به معروف و نهی از منکر، جلو استبداد حُکّام را بگیرند،
حکّامی هم که از قلبِ آن جامعه قدرت را به دست گرفته باشند، نه اینکه مردم از بیان
نمودن حقّ در برابرشان در هراس نیستند و خطری آنها را تهدید نمی­کند، بلکه حاکم
خود در برابر آحاد ملّت اعلام می­نماید: ای مردم من حاکم و خلیفه­ی شما شده­ام در
حالیکه بهترین شما نیستم، اگر مرا بر حق دیدید یاریم کنید، و اگر مرا بر باطل
دیدید به راه راست هدایتم کنید.[۵]

 و
از فرمایشات گهر بار سیدنا عمر(رض) است که در منبرِ مسجد اعلام میدارد: هر کس از
شما عمر را دید که از راه راست خارج شده­است باید او را به راه راست برگرداند.

در چنین جامعه­یی، حُکّام خود کامه نیستند و
شهروندان نیز به وظیفه خود در برابر آنان عمل می­کنند، استبدادجایگاهی ندارد.

حاکمِ مستبد آزادی را از شهروندان سلب می­نماید،
آنها را ملزم به پذیرش مذهب خود می­کند، و اگر کسی در برابر او و مذهبش نه
گفت باید از صحنه حذف شود.

در حالیکه خداوند می­فرماید: لاَ إِکْرَاهَ
فِی الدِّینِ./بقره:۲۵۶

اجبار و اکراهی در ( قبول ) دین نیست. 

بعد از گذشت ۱۴ قرن وجود یهود و نصاری و
معابد و کنائس آنها گواهی صادق بر این مدعا است.

عبد الله بن عمرو(رض) می­گوید: رسول خدا(ص)
فرمودند:هر کس غیر مسلمانی را که با مسلمانان هم پیمان است به قتل برساند، بوی
بهشت را استشمام نخواهد کرد،ـ در حالیکه ـ بوی بهشت از فاصله چهل سال استشمام می­شود
.[۶]

 

استبداد، زمانی بر جامعه­ای حاکم خواهد شد
که در آن جامعه شورا جایگاهی نداشته باشد، یا اگر اسمی از شورا وجود داشته باشد
فقط به عنوان سر پوش گذاشتن براستبداد حکّام وجودی صوری است.

در نظام اسلامی وجود شورا ضرورتی است شرعی ،
و جزئی است جدانشدنی از پیکر امّت،بدون وجود شورا سیستم سیاسی اسلامی بی معنی و بی
مفهوم خواهد بود.[۷]

از زمانی که مستبدین، نظام شورا را از سیستم
حاکمیّت اسلامی حذف کردند، تلاش و جهاد مستمرّ برای اعاده­ی آن واجب شرعی هر
مسلمانی است، تحمّل زندان ، اشکنجه و آزار ائمه اربعه و سایر علمای اسلامی در همین
راستا بوده است.

استبداد در هر قالبی باشد، خانوادگی،عشیره­ای،
حزبی و حکومتی مذموم است، و یکی از عوامل تأثیر گذار در عدمِ رشد و شکوفائی
استعدادها،و در نتیجه جامعه خواهد بود.

 

شورا و استبداد از آن دسته مفاهیمی هستند در
مقابل یکدیگر قرار گرفته اند، به اصطلاح منطقیون: قضیه، مانعه الجمع و مانعه الخلو
است، بدین معنی که حتماً یکی از این دو بر جامعه حاکم می­شود، و چون با هم در تضاد
می­باشند جمع شان نیزمحال است.

 

علم و آگاهی سیاسی یکی از راههای مبارزه با
استبداد است، کسانی که تن به ظلم و خود محوری سیاستمداران می­دهند، هنوز قدر
ومنزلت و استعدادهای خود را نشناخته­اند.

متی استعبدتم الناس و قد ولدتهم امهاتهم
احرار.

نمی دانند که خداوند آنها را آزاد آفریده
است، نمی دانند که حق دارند، و وظیفه­ی شهروندی­شان چنان اقتضا می­کند که خود سر
نوشت خود را رقم بزنند.

لذا ضروری است که اندیشمندان به روشنگری در
جامعه بپردازند، انسانها را به جایگاه واقعی­شان که همان خلافت خدا است آشنا کنند،
برای همه تبیین کنند که هیچ حکومتی مشروعیّت نداردـ اگر چه در رأس آن خلفای راشدین
هم قرار گرفته باشند ـ تا شهروندان به بیعت نمودن، به آن مشروعیت نبخشند.

 

حاکم مستبد و دیکتاتور حق تعیین سرنوشت تمام
شهروندان را برای خود قائل است.

‏ فرد دیکتاتور خود را در جایگاه خدا قرار
داده است و برای خود حق تشریع قائل است،وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ
مَا عَلِمْتُ لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرِی./قصص:۳۸

فرعون گفت : ای سران و بزرگان قوم ! من
خدائی جز خودم برای شما سراغ ندارم .

همچنانکه خدا به اقتضای الوهیتش ‏ لَا
یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ، در برابر کارهائی که می‌کند، مورد بازخواست قرار نمی‌گیرد،او
هم، چنان می­پندارد که نباید هیچ کس او را در برابر اعمال، آراء و نظریاتش
بازخواست نماید.

 استبداد
پدیده­ای ریشه دار است، و لازم است با آن جهاد مستمر صورت گیرد تا بتوان آن را در
قلبها بیرون آورد، تا این پدیده­ی شوم از قلبها خارج نشود، هر کس به صندلی قدرت
تکیه نماید خود یک دیکتاور خواهد شد.

به همین دلیل در دعوت اصلاحی انبیاء قبل از
هر چیز باید قلبها را اصلاح نمود.

إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ
حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ./رعد:۱۱

خداوند حال و وضع هیچ قوم و ملّتی را تغییر
نمی‌دهد ( و ایشان را از بدبختی به خوشبختی ، از نادانی به دانائی ، از ذلّت به
عزّت ، از نوکری به سروری ، و . . . و بالعکس نمی‌کشاند ) مگر این که آنان احوال خود
را تغییر دهند.

در نظام استبدادی تنها سیاست نیست که فاسد
می­شود، بلکه اقتصاد، اخلاق و مدیریت جامعه نیز فاسد می­شوند.

در نظام استبدادی ثروت به صورت عادلانه در
بین افراد جامعه توضیع نخواهد شد، بیشتر ثروت جامعه به جای اینکه به افراد مستحق
داده شود، به عنوان ابزاری جهت بقای حاکمیّت از آن استفاده می­شود،پدیده­هائی چون
اختلاس ـ دزدی ـ رشوه به نام هدیه اقتصاد جامعه را فاسد می نمایند.

صاحبانِ امر در آن سیستم افراد سر سپرده ،
نوکر و بیگانه از مردم را در پست های کلیدی قرار می­دهند، که لیاقت و شایسته­گی آن
جایگاه را ندارند ، رسول خدا (ص) می­فرمایند: “إذا ضیعت الأمانه فانتظر
الساعه قیل: وکیف إضاعتها؟ قال: إذا وسد الأمر إلى غیر أهله فانتظر الساعه”.

هر گاه امانت ضایع شد منتظر آمدن قیامت باش،
گفته شد: امانت چه جوری ضایع می­شود، فرمودند: هر گاه کار به غیر اهل خودش سپرده
شد.

در بازارِ نظام استبدادیِ پر از تزویر و
دروغ ، کالای نفیس و با ارزش عرضه نخواهد شد، تا انسانهای با اخلاق تربیت شوند، در
آن بازار: ذلّت، نفاق و ترس عرضه می­شود، طبیعی است در چنین بازاری افرادی پرورش
می­یابند منافق، ترسو،که مردانگی و شجاعت از آنها سلب شده است. [۸]

پروردگارا قلبهای ما را اصلاح فرما، مرض
استبداد را از درون ما دورگردان، پروردگارا ما از ظلم ظالمین به تو پناه می گیریم،
پروردگارا ما دردنیا بیزاری خود را از مستبدّین اعلام میداریم، در قیامت نیز ما را
با آنها محشور مفرما.

 



[۱] صحیح مسلم/۹۵

[۲] مسند امام احمد/۱۱۵۴۲

[۳]
مسند امام احمد/۱۸۸۵۰ سنن ابو داوود/۴۳۴۴

[۴] مسند امام احمد/۶۷۷۶ المستدرک/۷۰۳۶

[۵]
نطق اول سیدنا ابوبکر در برابر مردم مدینه

[۶]
بخاری/۶۵۱۶

[۷]
در سیستم سیاسی اسلام، تصمیمات شورا لازم الاجرا است، و هیچ قدرتی نمی تواند آنرا
نقض کند. جز اینکه با ذکر دلیلی  شورا از
تصمیم خود منصرف شوند.

[۸] الاستبداد السیاسی وتداعیاته
/ فتوای دکتر قرضاوی / در سایت اسلام آن لاین. / با تصرف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا