دریچه های تردید،ترس و نگرانی را ببند و عشق ر

دریچه های تردید،ترس و نگرانی را ببند و عشق
را بیاموز

نامه یک روانشناس به دخترش – شماره ۳ 

دکتر حمید اسکویی

سحر عزیزم سلام  !

سحر جان مدتهاست که می خواهم سومین نامه را
برایت بنویسم، اما چه کنم که قلم ام یاری نوشتن

نمی داد که به یک بار قلم بر زمین انداختم  و این گونه شد که دل به نوشتن آغاز کرد. از
نخستین شوک انسان مدرن در برابر جهان جادو سخن به میان آورد که چگوه کشف کردند
بابانوئل وجود ندارد. آنان دریافتد تمام اینها تخیلی بیش نیست و فقط حاصل یک سنت
است ، آنگاه با خود اندیشیدیم اگر بابانوئل وجود نداشته باشد خدا، فرشته نگهبان و
زندگی پس از مرگ نیز وجود ندارد، آنگاه زمانی است که رویاهایمان بر باد می رود و
جهان فقیر از حجت می گردد و دیگر هیچ معجزه ای معنا و مفهوم نخواهد داشت و دنیا
سرشار از یأس و نومیدی خواهد بود.

 
واقعاً نیازی هست که چیزی را به کسی ثابت کنیم زیرا هر کس نتیجه عمل خود را
می بیند،چیزی که بیش از این تقاضا داشته است. مهم این است یک مبارز راه روشنایی
این استراژدی را در زندگی خود به کار گیرد که هر کس بخواهد ثابت کد حق با اوست
گمراه خواهد شد، زیرا انسان همان جایی است که تصمیم می گیرد باشد و بدین ترتیب همه
چیز بی نظیر می شود تو هم بی نظیر می شوی،اما بدان پیش دانستن مشتاق شنیدن باشی
سستی ها مانع تجربه کرد ن رازهای بزرگ زندگی نشود و یاد بگیر برای دریافت بزرگی
وجودت باید ابتدا از خود عبور کنی زیرا زندگی رمز است و رمز عبور هرکسی با روش
زندگی کردن او نوشته می شود و معنی می شود چه کسی می داند تو چه خواهی شد و
اگربخواهی روزی زیباترین هدیه خداوند خواهی بود.

 پس
حال اینگوه است دریچه های وجودت را باز کن تا همچون دم مسیحا تو آن را حس خواهی
کرد، در تو عمل خواهد کرد بدون هیچ فشاری در عمق وجودت خواهد نشست، آنگاه تو همچون
گلی خواهی شگفت و در چین شرایطی از دریافت، مراقب باش هر تردیدی از نتوانستن می
تواند لحظه ای سقوط تو از روی ریسمان ایمان را طراحی کند ، پس دریچه های تردید،
ترس و نگرانی را ببند و عشق به زندگی و اطرافیانت را بیاموز و دربهای قلبت را
بازکن تا بابانوئل آسمانی با هدیه های بی کران خود زندگی شماها را پر از برکت شادی
نماید.