چند توصیه اساسی در تربیت کودکان
چند توصیه اساسی در تربیت کودکان
حامد بهرامی
هم چنانکه میدانیم تمامی والدین دوست دارند
فرزندانی متفکر، دقیق، خودباور و سرافراز تحویل جامعه نمایند. و حتی بسیاری از
والدین دوست میدارند که فرزندانشان برتر و بهتر از خودشان بدرخشند، اما شاید به
دلیل کمبود وقت (به دلیل وجود مشکلات اقتصادی، اجتماعی، شغلی و….) و یا به
دلیل عدم آشنایی و آگاهی بر روشهای درست تربیت کودکان، دچار مشکلات عدیدهای در
این زمینه خواهند شد.
حال که به لطف و کرم پروردگار، ما در میان
جمع و گروهی به سر میبریم که هدف اصلی آن تربیت و اصلاح خود و جامعه میباشد، امید
میرود به یاری همدیگر و با کمک مربیان دلسوز و با همکاری جدی و پیوستهی والدین
در این راه قدم بردایم و تربیت و اصلاح فرزندان را مقدم بر جامعه بدانیم که از
نظر دینی نزدیکان بر دیگران ارجحیت و اولویت دارند.
بدان امید که از این به بعد این مشکلات
برطرف گردد و دستهای والدین یاریگر مربیان و دست مدد خداوند بر دستان همهی ما
نگهدار باد.
امید است که والدین گرامی نکات زیر را مد
نظر قرار داده و در عمل به آنها بکوشند:
۱. ایجاد تعادل در استفاده از تلویزیون، ماهواره،
کامپیوتر، اینترنت، بازیهای کامپیوتری و آتاری.
هم چنان که دوری از اینها و عدم استفاده از
آنها در این عصر به ضرر کودکان و نوجوانان میباشد افراط در بهرهگیری از آنها نیز
به گونهای دیگر فرزندان را تخریب میسازد. که باید برای آنها جایگزین مناسب و
درخور تعیین نمود تا فرزندان بدون اجبار به طرف جایگزینها کشیده شوند زیرا که در
صورت اجبار، بر استفادهی بیشتر از آن وسایل حریصتر میگردند.
این جایگزینها میتوانند اینها باشند:
الف- علاقهمند نمودن فرزندان به انجام ورزش
(نه دیدن ورزشهای تلویزیونی چون فوتبال)، که میتوان به باشگاهای ورزشی چون
باشگاههای رزمی یا هر ورزش دیگری رهنمون شوند چون افرادی که به فعالیتهای ورزشی
علاقهمند میشوند کمتر به فساد و برنامههای غیر مفید روی میآورند.
ب- خود والدین باید در بازی با فرزندان کوشا
باشند. والدین باید در شبانهروز تا حدودی با فرزندان کم سن و سال خود بازیهای
بدنی (عروسک بازی، موش و گربه و…) انجام دهند تا فرزندان به والدین اعتماد و
علاقهی بیشتری پیدا کنند. هر چه والدین همبازیهای خوبی برای فرزندان باشند
کودکان نیز احساس دوستی و نزدیکی بیشتری با والدین خود پیدا خواهند کرد. در نتیجه
هم هیجانات خود را تخلیه خواهند کرد هم حرف شنوی بیشتری خواهند نمود. در این رابطه
خستگیهای بیرون و روزانه نباید مانع چنین فعالیتهایی شود، هرچند که این امور
اندک باشد اما باید در برنامهی روزانهی والدین گنجانده شود.
ج- حفظ ارتباط کلامی والدین با تمامی
فرزندان خصوصاً با فرزندان بزرگتر خود.
اگر چه کودکان تا دورهی راهنمایی همچنان به
بازی علاقهمند میباشند اما در سنین نوجوانی و جوانی به ارتباطهای کلامی بیشتری
روی میآورند. والدین باید سعی کنند در طول روز خصوصا زمانی که دور هم جمع میباشند،
با بازیهای کلامی و داستان گویی، مباحثه، نقل خاطراتی از گذشته و….. کودکان
را دور خود جمع سازندو از ارزش تلویزیون و وابستههای دیگر بکاهند. والدین نباید
از گفتن خاطرات یا داستانهای تکراری مخصوصا برای کودکان خود بپرهیزند چرا که
کودکان به داستانهای و خاطرات تکراری علاقه نشان میدهند. چه بسا کودکانی دیده میشوند
بارها داستان تیتیل و بیبیل یا بازی (گورطانه شهوی) را شنیدهاند و ازآن بیزار
نشدهاند.
والدینی دیده شدهاند که داستانهای جالب و
جذاب و طنزگونه را برای تمام خانواده میخوانند و یا خود قبلاً آنها را خوانده و دوباره
آن را از زبان خود و درخور فهم کودک و با آب و تاب بیشتری نقل مینمایند و فرزندان
را هر چند در سنین نوجوانی و جوانی بودهاند اما توانستهاند دور خود جمع نموده و
از تلویزیون دور نمایند.
د- علاقهمندنمودن فرزندان به مطالعه یکی از
بهترین راههای ارتباط والدین با فرزندان و یکی از بهترین ابزارهای حفظ و پربار
نمودن اوقات آنها و دور نمودنشان از فساد و تباهی میباشد.
کودکانی که به دنیای کتاب علاقهمند میشوند
معمولاً درس خوانتر، متفکرتر و خلاقتر میباشند و این افراد کسانی هستند که از
همان کودکی با کتاب انس میگیرند.
بسیاری از والدین چنان گمان میبرند که
کودکان قبل از ورود به مدرسه نمیتوانندکتاب بخوانند و پس از ورود به مدرسه نیز
مانع تحصیلشان خواهد شد بنابراین هیچ وقت کتاب را وارد دنیای کودک نمیسازند. در
حالی که امروزه حتی برای کودکان یک ساله، کتابهای متنوعی تهیه شده است. کتابهای
مصور، داستانهای تصویری، کتاب حمام، کتاب خواب و…. وجود دارد و متأسفانه ما
از همه ی آنها بی اطلاع میباشیم.
قبل از دبستان باید با کتابهای تصویری و
داستانهای کوتاه شروع کنیم و خود برای آنها داستان و شعر و… بخوانیم که یکی از راههای
ایجاد ارتباط کلامی نیز میباشد و در هنگام تحصیل نیز او را از خواندن منع ننمایم.
چراکه کتاب قدرت فکری آنها را بارور میسازد. جملهسازی، جملهبندی، روانخوانی،
گسترش دامنهی لغات، تقویت املاء و….را به آنها یاد میدهد و در نویسندگی آنان
را یاری میدهد. حتی به آنها احترام به خود میآموزد چرا که کودکان با خواندن کتاب
جایگاه اجتماعی و پرستیژ جمعی در جمع دوستان کسب مینمایند که به راستی همین دو
مورد برای رهنمون شدن کودک به سوی کتاب کافی است. و قطعاً بر قبولی در دانشگاه و
کنکور تأثیر مثبت خواهد گذاشت.
در این راستا والدین باید با اهداء کتابهای
مناسب در زمانهای مشخصی چون؛ عید، قبولی، انجام کاری مناسب و یا کسب هرگونه
موفقیتی و یا برای هر گونه تشویقی، کودک را با کتاب همراه سازند. و با بردن او به
کتاب فروشیها و نمایشگاههای کتاب او را در امر خرید کتاب دخیل نمود؛ تا خود او
احساس مالکیت بر کتاب نماید. هرچند ممکن است در ابتدا کتابهای نامناسبی انتخاب
نماید اما مهم نیست چرا که بعد از مدتی به شناخت مناسبی از کتاب و کشف علاقه
واستعداد خود دست خواهد یافت.
همچنین در منزل قفسهای را به عنوان
کتابخانه ی فرزندانمان انتخاب نماییم که هر کدام اموال شخصی خود را چون؛ روزنامه، آلبوم،
کتاب و غیره را در آن قرار دهدو این گونه حس مالکیت و شخصیت اجتماعیاش را تقویت
نماییم. هم چنین از این راه او نیز به علاقه و احترام والدین نسبت به خود پی میبرد
و روابط آنها حسنهتر خواهد گشت.
خلاصه باید گفت مطالعهی کتاب در طول سال با
درس و تحصیلشان متضاد نیست بلکه مکمل درسها و کاهش دهندهی علاقه به تلویزیون و
حواشی آنها نیز میباشد.
هـ- آشنا نمودن فرزندان با مراکز و مؤسساتی
که به گونهای یاریگر ما در امر آموزش و پرورش کودکان میباشد. مثلاً عضو نمودن
آنها در کتابخانههای سطح شهر(برای نوجوانان و جوانان) و یا عضویت آنها در کانون
پرورش فکری کودکان و نوجوانان (برای کودکان و نوجوانان) میتواند هم قسمتی از
فعالیتهای فکری و جسمی و ذهنی کودکان ما را سرشار سازد و هم در امر خرید کتاب و
بعضی از فعالیتهای دیگر به والدین کمک مالی نماید. یعنی در بعضی از خریدها صرفهجویی
نماید. البته نباید به بهانهی عضویت در کتابخانهها یا کانون، دیگر به فرزندان
اجازه ی خرید کتاب نداد.
و- مهد کودک نیز با مربیان آن میتواند
زمینهی مناسبی در کودکان خردسال و نوباوه بوجود آورد. بنابراین از همین آغاز
کودکی باید به فکر فرزندان خود باشیم و با ثبت نام آنان در این مهد کودک، جنبههای
اجتماعی و هم اخلاقی و غیره ی آنان را بیشتر تقویت نماییم، چرا که سرآغاز مناسب
کودکی میتواند رشد او را در مراحل بعدی هموارتر سازد. اما با آغاز به کار این مهد
کودک، چه بسیار خانوادههایی که فرزندانشان در مهد دیگری عضو بوده است اما به
دلایلی چون نزدیکی منزل به مهد یا عضویت قبلی در مهدی دیگرآنها را به این مهد
معرفی نکرده اند. در حالی که والدین باید برای چنین مهدهایی سرمایه گذرای نمایند و
از خود علاقهی بیشتری نشان دهند چرا که در بسیاری از مهدها به دلیل برنامههای
غلط یا نامناسب، کودکان به چیزهایی علاقهمند میشوند که چه بسا به زیان کودکان
خواهد بود.
اگرهدف ما، پرورش کودکان و نوجوانان و
جوانان در تمام سطوح است پس خود والدین باید مشتاقتر از همه به این برنامهها
پاسخ مثبت دهند و در استقرار آن بکوشند.
ز- علاقهمند نمودن فرزندان به هنر نیز میتواند
یکی از راههای تعدیل کودکان در استفاده از آن وسایل و حفظ آنها باشد. این را باید
بدانیم که همهی کودکان و نوجوانان یکسان نمیاندیشند و همه مانند هم در یک امر
استعداد ندارند، بنابراین باید آنها را در زمینهی مناسب پرورش داد و
استعدادهایشان را شکفت. نه اینکه با توجه به علاقه و تفکر والدین آنها را مجبور به
کاری کرد. قطعاً علاقهی آنها به یک آلت موسیقی یا یک هنر چون خوشنویسی، گرافیک، طراحی
و…. میتواند آنها را در زمینهی اجتماعی و چه بسا در رشتهی دانشگاهی نیز یاری
نماید و موفق سازد.
ح- فعالیت اقتصادی (برای جوانان) و متناسب
با ذوق آنان خود به گونهای دیگر جلو فساد و انحراف آنها را میگیرد و با امور
اقتصادی و اجتماعی آشنایشان میسازد. بسیاری از والدین فقط به دلیل نفع اقتصادی، فرزندان
را ناچار به کار و فعالیتی اقتصادی خواهند نمود که این ممکن است زیان روحی فراوانی
به آنها وارد نماید. از طرف دیگر بسیاری از والدین گویا برای کمک به روحیه ی
فرزندشان هیچ وقت حاضر نیستند نه تنها در یک فعالیت اقتصادی (حداقل تابستانها)
شرکتشان دهند حتی بسیاری از کارهای منزل را به آنان نمیسپارند و خود به انجام آن
برمیخیزند در حالی که تعادل در این امر بسیار مفید میباشد. در تابستان فرزندان
خود را (خصوصاً پسران) به کارهای مناسبی چون برخی از فعالیتهای ساختمانی (و نه
کارگری) و یا صنعتی (الکتریکی، کارهای تعمیری و….) رهنمون شویم. که میتواند
آیندهی بهتری برای آنها رقم زند و از طرف دیگر با درک سختیهای امور اقتصادی و
زندگی، زمینهی روحی بهتری برای درس خواندن و کمتر اسراف کردن و هدر دادن سرمایهی
پدری در او بوجود خواهد آمد و از زمان و فرصتهای بیهودهی او خواهد کاست و با این
عمل نیز از انحراف دورتر خواهد گشت.
۲. سعی کنیم در زندگی و امور دینی روحیهای
شاد به فرزندان خود بدهیم و کمتر آنها را سرخورده، مأیوس، ناراحت و سرکوب سازیم
و در کلاسهایتربیتی و بحثهای دینی و خانوادگی بیشتر از نعمتها و رحمتهای الهی
یاد کنیم و آنها را امید وار به سعادت و سرافرازی نماییم و کمتر از خشم و غضب الهی
یا ضعفها و کاستیهایشان یاد کنیم. آنها را بیشتر به امور مثبت و نقاط قوتشان
آشنا و بر آنها تشویقشان سازیم.
۳. مقایسه میان فرزندان یا با کودکان دیگر
بسیار خطرناک و شکننده میباشد اگر از نقاط قوت کودکان و همسالان و دوستان به گونهای
غیر مستقیم بحث و تعریف کنیم میتواند زمینهی تقلید و مزین نمودن خود به آن خصائل
را در فرزندان بارور سازیم اما مقایسهی کودک با کسی دیگر در هر امری (درسی، رفتاری،
اخلاقی، عبادی و…) معکوس عمل خواهد کرد و کودک خود را هم از آن شخص و هم از آن
عمل بیزار خواهیم ساخت. بنابراین با مقایسههای خود کودکان خود را سرکوب ننماییم.
۴. اهمیت دادن به کودکان و افکار و گفتار و
آرزوهایشان و توجه به امور و برنامههایشان برای خانواده بسیار راهگشا خواهد بود.
چه بسیار والدینی که به بهانههایی چون خستگی، کار، مهمان و … گفتار کودکان را
قطع میکنند یا هر چند که داد و بیداد نمایند به آنها توجه نمیکنند. سخنانشان را
بیارزش و افکارشان را خام و آرزوهایشان را تقبیح مینمایند و این چنین کودک
سرخورده شده و اعتمادش از والدین سلب میگردد و او نیز در پی جبران برای سخنان و
تهدیدات و نصایح والدین هیچ ارزشی قائل نمیشود.
۵. رعایت عدالت در علاقه و محبت به فرزندان،
یکی دیگر از راههای اعتمادسازی بین والدین و فرزندان میباشد. همهی کودکان را
مثل هم نگریستن و مورد احترام و ارزش قرار دادن و فراهم نمودن امکانات برای همهی
آنها به طور مساوی میتواند بسیاری از مشکلات میان فرزندان و والدین را کاهش دهد.
هرچند که ممکن است والدین یکی از فرزندانشان را به دلایلی چون آرام بودن، اطاعت
کردن، سر به زیر بودن، کوشا بودن، درسخوان بودن و … بیشتر دوست داشته باشند
اما نباید این علاقه و محبت را بروز دهند و یا در تهیهی وسایل و امکانات برای او
بر دیگر برادران و خواهران ظلمی رود.
البته این به معنی تهیه نکردن وسایل مورد
نیاز هر فرد به عنوان مواد درسی یا کمک درسی بدین بهانه نمیباشد. چرا که هر رشته
و هر هنر و کاری به وسایلی نیازمند است که باید با توجه به استعداد و رشته برای هر
فرزند فراهم شود و این به معنی بیعدالتی نیز نمیباشد.
۶. حریم بین والدین و فرزندان باید حفظ شود.
سعی شود هیچگاه اختلافات و بگومگوهای والدین (که نباید وجود داشته باشد- اما در
صورت بروز) از چشم و گوش فرزندان دور بماند. گاهی کودک سرگرم بازی است والدین با
این خیال که او نمیشنود، به سخنان و یا اموری میپردازند که کودک نباید خبردار
شود باید دانست که قسمتی از هوش و حواس کودک در حین بازی و سرگرمی نیز به اطراف میباشد.
اما خانوادههایی دیده شدهاند که والدین در
مخالفت با همدیگر و جلبنظر فرزندشان بر همدیگر سبقت میگیرندو فرندان را به
مخالفت با والد مخالفترغیب مینمایند. که این امر فرزندان را در هم میشکندوتربیتشان
را دستخوش بحران خواهد ساخت.
۷. حال که در سطوح مختلف برای فرزندان ما
کلاستربیتی دایر شده است انتظاراتی از ما میرود که باید بدانها توجه نمود:
این کلاسها فقط ویژهی تابستان نیست و
قرار است در طول سال ادامه داشته باشد. یعنیتربیت و کلاسهای جمعی کودکان، نوجوانان
و جوانان نباید مختص به تابستان شده و در بقیهی طول سال تعطیل شود. بنابراین:
(الف): در حالی که بیشتر والدین از عدم
آگاهی بر روش درستتربیت و یا عدم وقت کافی بر اجرای روش درست گله مینمایند حداقل
باید به کسان یا افرادی که در این امر تخصص بیشتر و یا وقت کافی دارند و همچنین
برای رضای پروردگار و جهت پر بار نمودن اوقات فرزندان ما از اوقات خود میگذرند
فرصت داد تا د ر کار خود بدون مانعی پیش روند و اهداف ما را برآورده نمایند. بسیار
شنیدهایم که وقت از کف رفته برنمیگردد اما باید گفت آن را تا حدودی با سرمایه
گذاری میتوان جبران نمود. چه بسیار والدینی که در زمان مناسب به کودکانشان
نپرداختهاند و از صرف سرمایهای اندک جهت پر بار نمودن اوقات آنها قدم پیش
نگذاشتهاند و به قول خود در بعضی از امور لازم صرفهجویی نمودهاند اما اکنون که
فرزندانشان بیراهه را در پیش گرفتهاند و راه والدین را گم نمودهاندآرزو دارند
تمام سرمایهی خود را بدهند و فرزندشان اصلاح گردد. و ما اکنون که فرصت و سرمایه
ای در دست داریم باید در این راه صرف نماییم تا فردا پشیمانی و حسرت به دل نمانیم.
تمام مواردی که قبلاً گفته شد عضویت در مهد
کودک، کانون، باشگاه ورزشی، کتابخانه، امور هنری، خرید کتاب و … با صرف
هزینه امکانپذیر است. آیا والدین میتوانند در این راه سرمایهگذاری مناسبی
بنمایند و فردا آن را با کمال رضایت درو نمایند؟
چه بسیارند والدینی که در امر پوشاک و تغذیهی
کودکشان از هیچ چیزی دریغ نمیکنند اما صرف کمترین هزینه را در امور فرهنگی و دراز
مدت ذکر شده در بالا را بیارزش میشمارند و در این راه قدمی پیش نمیگذارند.
(ب): در برنامههای تابستانی فرزندان جهت
اردو و … به هزینههای زیادی احتیاج داریم. اما به تجربه ثابت شده است که هرگاه
پولی را مستقیماً از کودکان برای هزینهی آن امور گرفتهایم کودکان از آن امکانات
زیاد بهره نبردهاند و ما به هدف خود نرسیدهایم.که آن هم به دلایلی بوده است:
۱. کودک وقتی این پول را از والدین خواسته
متأسفانه آنها یا به تندی با او برخورد کرده و آن کار را بیهوده دانستهاند و
مربیان و کارشان را به نقد کشیدهاندو تا دادن پول (که البته بعضی از خانوادهها
اصلاً پرداخت نکردهاند) کودکشان را زجرکش نمودهاند که دیگر آنها از آن برنامه
یا اردو اصلاً لذت نبردهاند.
۲. یا با درخواست پول از آنها، والدین به
شرح بدبختیها و بیپولیهای خود پرداختهاند و استفاده از آن مقدار پول را برای
آن کار اسراف شمردهاند و با هزار ناله و سرکوب آن را پرداخت کردهاند. که در هر
دو صورت کودک از آن فعالیت لذتی نبرده چون در طول آن برنامه سرزنشها، نالهها، حسرتها،
فقیری، تهدید و بیهوده بودن کار از طرف والدین را در پیش نظر داشته است.
بنابراین تصمیم گرفته شد برای استفاده ی هر
چه بیشتر از آن فعالیت و حفظ دنیای شاد کودک مستقیماً از خانوادهها هزینه گرفته
شود به طوری که خود کودکان از آن بویی نبرند و تقبل هزینه را از طرف مربیان تصور
نمایند تا هر چه بیشتر به مربیان و کارها و فعالیتهای آنان علاقمند شوند.
(ج): والدین نباید عقاید، نظرات، پیشنهادات
و فعالیتهای مربیان را در حضور فرزندشان به نقد بکشند و مربیان را سرزنش و سخنان
آنان را نادرست و کارهایشان را بیهوده بشمارند. البته این به معنای غیرقابل نقد
بودن مربیان نیست بلکه چون فرزندان ما مربیان خود را یک الگو میدانند نقد آنها در
حضور متربیان باعث درهم شکستن شخصیت مربی در ذهن کودک شده و از آن به بعد به مربی
خود توجه نمینماید و یا در مورد او دید منفی پیدا میکند. اما در صورتی که نقدی
ار کار یا عقاید یا سخنان مربیان داشتیم بهتر آن است به خود زحمت دهیم و به طور
مستقیم با مربی تماس بگیریم و نقد خود را مطرح سازیم که در صورت درست بودن نظرات
ما مربیان قطعاً از آن استقبال مینمایند و در رفع آن میکوشند و در صورت اشتباه
بودن نظرمان با دلایل مربی توجیه میشویم و دیگر بر او خرده نمیگیریم.
(د): سعی کنیم همانگونه که به مدرسه و
متولیان امر آن اعتماد داریم و گاه حاضر میشویم فرزندانمان در اردوها و فعالیتهای
جانبی مدرسه حضور یابند، بهتر از آن به مربیان و فعالیتهای آنها اعتماد داشته
باشیم و همراه و همگام با آنها در پیشبرد کار آنها بکوشیم.
از طرف دیگر بسیاری از والدین به فرزندانشان
(خصوصاً دخترانشان) اجازه میدهند در طول سال به تنهایی به مدرسه بروند اما با
حضور او در یک کلاستربیتی به بهانهی دور بودن یا تنها بودن مخالفت مینمایند.
باید بدانیم وقتی که فرزندانمان برای حضور در یک کلاستربیتی بیرون خواهند رفت از
جهت روحی و ظاهری آمادهتر از زمانی هستند که به مدرسه میروند. بنابراین نباید
جلو آنها را بگیریم بلکه با سفارشهای مناسب مربی و پیشنهادهای دوستانهی والدین
هم او را با روحیهی بهتر رهسپار کلاس خواهیم کرد و هم با اعتمادسازی در درون
فرزندان، اعتماد و احترام به والدین را رشد خواهیم داد و دیگرآنها در فکر سوء
استفاده از آزادیهای خود نخواهند بود.
(ه): همانگونه که قبلاً هم اشاره شد با صرف
هزینههایی میتوان از این مشکلات کاست به طور مثال: در صورت دوری مکان مورد نظر
(کلاس تربیتی، کلاسهای جانبی چون کانون، کتابخانه، محل امور هنری یا ورزشی، مهد
کودک و…) با گرفتن یک سرویس مطمئن همراه دیگر خانوادههای نزدیک، این بحران و
دلهره را پشتسر نهاد تا هم والدین آسوده خاطر باشند و هم فرزندان محفوظتر.
بنابراین همانطور که اشاره شد دوری بهانه است و گرفتن سرویس راه حل. و ما باید با
پرداختن هزینههایی راه تعالی فرزندانمان را هموارتر سازیم.
(و): بسیاری از والدین کلاسهای تربیتی را
در حفظ قرآن و حدیث و بحثهای دینی خلاصه مینمایند اما باید دانست کودکان (کودک و
نوجوان) به همان اندازه به بازی و نشاط احتیاج دارند و حتی جوانان نیز از این نشاط
بینیاز نمیباشند. بنابراین اگر در کلاسهایتربیتی مربیان علاوه بر موراد لازم
خصوصاً برای کودکان و نوجوانان به فعالیتهای دیگری چون انواع بازی، گردش دستهجمعی،
اردو و … پرداختند چنان تصور نکنیم که این امور بیفایده میباشد و با این بهانه
که چون همراه با خانواده به گردش و صحرا میروند دیگر نیازی به اردو و گردش دستهجمعی
کودکان همراه با مربی ندارند و از این کار جلوگیری نمود.
باید دانست یکی از مشکلات کودکان، نوجوانان
و جوانان نداشتن یک یا چند دوست خوب میباشد. چه بسیار خانوادههایی که با رفتار
درست خود کودکان را پرورش میدهند اما چون به سن نوجوانی و جوانی میرسند به دلیل
نزدیکی و دوستی با افراد ناصالح و علاقه به آنها، راه آنها را در پیش میگیرند و
از راه پدر و مادر سر برخواهند تافت. دوستان و گروه آنها مهمترین زمینهی بحرانساز
در نوجوانان و جوانان میباشد. اینرا هم میدانیم که به صورت مستقیم هرگز نمیتوانیم
فرزندان خود را از دوستی با افراد مشکوک و یا ناسالم بازداریم مگر اینکه بهطور
غیر مستقیم جایگزین مناسبی برای دوستی او برگزینیم که به راستی امر مشکل و پیچیدهای
است.
پس چه بهتر که سعی کنیم که در همان زمان
کودکی و نوجوانی دوستانی از میان خانوادههای سالم برای آنها تعیین نماییم و این
امر با مشارکت آنها در اردوها و سفرها و بازیها و گردشها انجام میپذیرد.
خانوادههای محترم باید به این امر دقیق
بنگرند و مانع امر اجتماعسازی و گروهپروری و گزینش دوستان مناسب از طرف فرزنداشان
و از طریق این کلاسها نگردند.
(ز): حتیالامکان سعی نماییم کودکان و
فرزندان خود را در جلساتتربیتی تشکیلشده در منزل خود یا دیگر منازل همراه
نسازیم. در خانوادههایی که کلاسهای تربیتی دایر میباشد حضور کودک و رفت و آمد
او میان جلسه باعث میشود جسته گریخته کلماتی بشنود و با مفاهیم و کلیات دروس
تربیتی آشنا شود اما چون خود در چنین کلاسهایی نبوده و به تدریج تعالی نیافته
همواره از این کلاسها ناراضی و ناخشنود میباشد زیرا:
۱. این کلاسها را محدود کننده و مانع خود
میشمارد چراکه از فعالیت و آزادی او کاسته است.
۲. چون مفاهیم کلی را شنیده خود را بینیاز
از کلاسهای تربیتی میداند و کمتر احتمال دارد به یک کلاس تربیتی تا در آن حضور
یابد راضی شود.
پس بهتر آن است که هرچند مشکلآفرین میباشد
اما به گونهای از این کلاسهایتربیتی در منزل بکاهیم و با انتقال آن به منازلی
که چنین مشکلاتی ندارند یا انتقال فرزند به خانهی دوستان و اقوام که از آنها
مطمئن میباشیم از این مشکل جلوگیری نماییم. البته فرستادن فرزندان به منازل دیگر
خود نباید زمینهساز مشکلات دیگری گردد.
(ح): از همه بهتر آن است که خود والدین
الگوی رفتاری و گفتاری مناسبی برای فرزندان خود باشند. این را بدانیم کودکان آینهی
رفتار ما هستند. سخاوت، خست، دروغ، غیبت، وفا به عهد و پیمانشکنی و … را از
والدین میجویند و از آنها یاد میگیرند. از طرف دیگر برخورد مناسب همسران (پدر و
مادر) نیز به گونهای دیگر، خانوادهای سالم و زمینهای مناسب برای رشد فرزندان
آماده میسازد.
برای آشنایی بیشتر با وظایف همسران نسبت به
هم، به کتاب) سرافرازی در ازدواج- اثر استاد صلاحالدین محمد بهاءالدین) مراجعه
فرمایید و حتماً آن را مطالعه نمایید. بدان امید که خانوادهی مناسب و کلاسهای تربیتی
پربار و زمینههای رشد را برای فرزندان خود فراهم سازیم.
و خداوند یاریگر همگی باد.
منبع : وبنوشت آقای بهرامی “طلوع دوباره”