سياسي اجتماعي

وضعیت احزاب غیر اسلامی در حکومت اسلامی

وضعیت احزاب غیر اسلامی در حکومت اسلامی

 

استاد راشد غنوشی

 

آیا شهروندان غیر مسلمان حکومت اسلامی که به این حکومت اعلام و فاداری کرده اند حق دارند چنان که بنابر نقل ابن عبدالبر ، مشهور مذهب مالک است ، به رغم مذهب و دیانت خود و هر چند بت پرست هم باشند برای خود حزب تشکیل دهند و یا برای رسیدن به حکومت در انتخابات شرکت کنند ؟

از این حقیقت نباید غافل بمانیم که حکومت اسلامی مبتنی بر نگرشی عقیدتی سیاسی است و این اقتضا می کند که همه ی تشکل ها تابع اصول و مبانی و رویکرد های اسلامی باشند کسانی هم که مسلمان نیستند برای برخورداری کامل از همه ی حقوق شهروندی از جمله ارتقا یافتن به برخورداری از حق ریاست حکومت ، یا ریاست مجلس یا فرماندهی ارتش و یا ریاست دیوان عالی کشور –برای نمونه –راهی جز آن ندارند که اسلام بیاورند اما اگر راهی جز این برگزینند کسی مزاحم انتخاب آنان نیست ،مشروط به اینکه حق اسلام به عنوان دین اکثریت جامعه را در مورد سازماندهی و رهبری زندگی عمومی به رسمیت بشناسند و در کار آن خلل و مانعی ایجاد نکنند آنها پس از این پایبندی حق دارند برای مطالبه ی حقوقی از قبیل نمایندگی در مجلس که که شریعت اسلام برایشان مقرر داشته است و یا برای رفع ستم از جامعه ی خود به تشکیل حزب اقدام کنند ،چنان که می توانند هم به عضویت احزاب اسلامی در آیند

آیا غیر  مسلمانان حق دارند مسلمانان را به آیین و اندیشه ی خود بخوانند ؟

برخی بدان استناد که این امر مسلمانان را در دینشان دچار غتنه رویاروی می کند و در معرض ارتداد قرار می دهد که این کار را ممنوع می دانند ،چنانکه این دیدگاه اغلب ادیشمندان اسلامی است .اما برخی دیگر هیچ مانعی برای آن نمی بینند مانند علامه مودودی و شهید فاروقی ، و ما نیز همین دیدگاه را بر می گزینیم ، مشروط بر آنکه همه به آداب عمومی گفت و گو پایبند باشند ؛ چه به رسمیت شناختن آیین یک کس برای او ضرورتآ مقتضی آن است که به وی اجازه داده شود از رهگذر آشکار ساختن خوبیهای آیین خویش و بدیهای آیین مخالف به دفاع از آیینی که دارد بپردازد ،چنان که این شیوه جوهره ی کار هر مبلغ است و می کوشد از طریق بیان خوبیها و نقاط قوت آنچه دیگران را بدان می خواند و هم چنین اشاره به بدی ها یا نقاط ضعف آنچه دیگران مناد ایش  هستند مردم را به عقیده و آیین خود متمایل سازد .

چنان که شیخ قرضاوی در یکی از مصاحبه هایش می گوید ،بر آیین حق هیچ بیمی از این ناحیه نیست که در برابر دیدگان مردم و داوری آنها ،همانند مناظره های تلوزیونی ،به عرصه رویاروی و میدان های نبرد اندیشه و آرائ در آید .اگر اسلام در آن روزگاران که طرفدارانش اندکی از مردمان مستضعف بودهاند و دشمنان دستگاه های حکومتی را در اختیار داشته ا ند  توانسته باشد از خود دفاع کند چگونه در شرایطی که به نظریه راهبر زندگی عمومی و پایه ی تربیت و تعلیم و قانونگذاری بدل شده است از این ناحیه بر آن بیم رود

اگر خطری حقیقی برای اسلام وجود داشته باشد که باید از آن بیمناک بود این خطر جمود و تحجر افکار و اندیشه ها و خود کامگی حکمرانان است : اما آزادی همه خیر و برکت است و یکی از اهداف بزرگ آیین اسلام ،کهع با نبودش انسانیت انسان رخت برمی بندد و دین خدا در معرض بزرگترین خطرها قرار می گیرد .

بر پایه ی این نگرش هیچ منعی وجود ندارد که در حکومت اسلامی احزابی غیر اسلامی و با رویکردهای مختلف مشروط به وفاداری نسبت به حکومت ،تشکیل شوند و در طرح آشنای و بازشناسی ملتها ،امتها و ادیان و مذاهب …یا همان طرح تمدن و فرهنگ اسلامی مشارکت جویند :‌‌‌‌((ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ها و قبیله ها گرداندیم تا همدیگر را باز شناسید ))

ما معتقدیم که حتی احزاب لائیک (در کشورهای اسلامی )از وابستگی به اسلام دم می زنند و می دانند در برابر سرپیچی از این آیین در معرض عزلت قرار خواهند گرفت و به حاشیه رانده خواهند شد ،اختلاف بر سر مشروعیت یا غیر مشروعیت تشکیل احزاب غیر اسلامی در حکومت اسلامی اثر قابل ذکری در عرصه ی واقعیت های بیرونی ندارد و به هر روی حضور آشکار این گونه احزاب در صحنه ی فعالیت نسبت به فعالیت زیر زمینی آنها زیان کمتری خواهد داشت ،هرچند این احزاب نخواهند توانست به وضعیتی بهتر از وضعیت یک حزب اسلامی یا کمونیست در انگلستان و آمریکا دست    یابند

بدیهی است که این بدین معنا نیست که شکل گیری احزاب بر مبنای جز اسلام در حکومت اسلامی با مشکل روبه رو و یا ممنوع تلقی می شود ؛چه،به لحاظ نظری و اصولی بر چنین ممنوعیتی اجماع و اتفاق نظر وجود ندارد اما به لحاظ عملی چنین احزابی حتی پس از شکل گرفتن تنها گروههای در حاشیه ی قدرت و جامعه خواهند بود ،همانند گروهها ی چپ تندرو در جوامعع سرمایه داری و یا هر جماعت نو ظهور نا سازگار با بستر عمومی جامعه و بیرون از چهار چوب اجماع و اتفاق نظرمحیط  خود .به هر روی ،تا هنگامی که این گونه احزاب به آداب گفت و گو پایبند و به حکومت وفادار باشند حق دارند از حمایت قانون برخوذدار باشند ؛چه،کار صاحبان اندیشه را باید به

اندیشمندان وا گذاشت که در دین هیچ اکراهی نیست

در حکومت اسلامی گروههای غیر اسلامی به رغم آنکه در دیانت یعنی در اصول و اهداف جامعه با مسلمانان اختلاف دارند از این حق برخوردار هستند که جامعه ی خود را به شکلی که می پسندند و برای تضمین بقای خود و دفاع از خویش مناسب می بینند سازمان دهند .اما با وجود این حق ندارند تغیر مبانی جامعه و و تخریب آنها را هدف قرار دهند ،چونان که برخوردی هم که با پدیده ی ارتداد شده مربوط به هنگامی بوده است که این پدیده به حرکت سیاسی خشونت باری بدل شده که تخریب مبانی جامعه را هدف گرفته بود .در مورد پدیده های فردی و حاشیه ای نیز ساز و کارهای دفاعی جامعه مدنی عهده دار آن می شود و نیازی به اعمال قدرت قانون نیست بدین سان برای رویاروی با صاحبان یک اندیشه یا نظر راهی جز توسل به همان سلاح که آنها به کار گرفته اند وجود ندارد و از همین زاویه است که در تاریخ اسلام بر سر دقیق ترین و حساسترین مسائل عقیدتی مناظره های میان مسلمانان و دیگران در مساجد و دربار شاهان صورت می پذیرفته است ،و هیچ پیش نیامده که اسلام در مناظره ای شکست خورده باشد .بنا بر این از ناحیه ی آزادی هیچ بیمی بر اسلام نیست و یگانه دشمن سر سخت این آیین استبداد و خود کامگی است .

 

————————————–

منبع : آزادی های عمومی در حکومت اسلامی

مؤلف : استاد راشد غنوشی

مترجم : حسی صابری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا