آفات شناخت در دین
آفات شناخت در دین
بهنام سلیمی
« شخصیت گرایی »
گاهی افراد از نظر علمی و دینی به گونه ای هستند که دیگران را مجذوب شخصیت خود می نماند به طوری که عامه ی مردم خواه ناخواه سخن و دیدگاه های علمی ، دینی و …. آنان را می پذیرند و این پذیرش را با نقد و بررسی همراه نمی سازند به عبارت دیگر هاله ای از تقدیس بر گرد شخصیت علمی و دینی آنان نهاده اند . در این وضعیت شناخت و پذیرش سخن بر محور « من قال » می چرخند نه « ما قال » . اینگونه تفکرات نیز شناخت را دچار اشکال و ایراد می کند زیرا این افراد اسطوره شده در عین والا بودن جایگاه علمی و دینیشان ، مرتکب خطا و اشتباه هم می شوند .
منطق اینگونه شناخت بر این اصل مبتنی است که چون فلانی می گوید ، این مورد صحیح است و چون او نمی پذیرد ، این مورد غلط و اشتباه می باشد . قرآن کریم می فرماید : « فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه » (( بشارت باد بر بندگانی که گفته ها را می شنوند و بهترین را می پذیرند )) { زمره : ۱۸ } .
منطق پذیرش سخن در این آیه مبتنی بر پذیرش بر اساس مقایسه گفتارها و گزینش بهترین آنهاست نه بر اساس شخصیت گوینده ی سخن . البته در حالت عکس یعنی هنگامی که شخصیت فرد زیر سؤال باشد افراد در پذیرش سخن از آن فرد باید ره احتیاط را بیشتر بپیمایند . قرآن در این مورد می فرماید : « إن جاء کم فاسق بنبإ فتبینوا » (( هرگاه شخصی فاسق خبری را برای شما آورد تبیین خبر نمایید )) { حجرات : ۶ } .
چس شناخت ما اگر مبتنی بر این باشد که نظرات علمی و شخصی فردی بخصوص را بطور مطلق بپذیریم و هیچگاه حق نقد و شک را برای خود باقی نگذاریم این شناخت ، وزین و متین نخواهد بود . بنابراین اگر شناخت دینی و کسب معرفت مذهبی ما حاصل پذیرش مطلق سخن فرد یا افراد بخصوص از صاحب نظران دینی باشد و حق نقد و بررسی را برای خود قائل نباشیم و حتی آنرا گناه بدایم ! باید ضمن احترام و اکرام در حق شخصیت های علمی و دینی . .. در پذیرش دیدگاه های آنان بسیار دقت نمود .
البته توان نقد و تحلیل و بررسی دید گاه شخصیت های والای علمی ، دینی … از عهده هر کس بر نمی آید و تأکید بر این مطلب بدین معنا نیست که هر کس در هر جایگاه علمی و دینی می تواند نظریات افراد بر جسته را مورد نقد و بررسی قرار دهد و سخنان آنان را رد کند کسانی می توانند در این عرصه قدم بگذارند که علاوه بر داشتن بنیه قوی علمی و دینی دارای جنبه ایمانی قوی و نیت خیر در این زمینه باشند در غیر این صورت جامعه علمی و دینی دچار هرچ و مرج خواهد شد و آراء و نظریات بی اصل و اساس از هر سو سر در خواهند آورد .
« تکیه بر حدس و گمان »
تکیه بر حدس و گمان هیچگاه شناخت صحیح به ما نخواهد بخشید آنچه ما ملزم به تبعیت از آن هستیم واقعیات صحیح و حقایق می باشند در قرآن آمده است : « ان بعض الظن اثم » (( پاره ای از حدس و گمان ها گناه می باشد )) { حجرات : ۱۲ } . بنابراین چگونه منشأ گناه می تواند باعث شناخت صحیح گردد . « ان یتبعون الا الظن و ان هم الا یخرصون » (( آنان جز از ظن و گمان پیروی نمی کنند و آنان جز به دروغ و گزاف سخن نمی گویند )) . { انعام : ۱۱۶ } . کلمه یخرصون یعنی از روی ظن و گمان سخن می گویند نه از روی علم و یقین . این آیه تکیه بر حدس و گمان را گزاف می داند . « ان الظن لا یغنی من الحق شیئاً » (( یعنی شک و گمان هرگز انسان را از حقیقت بی نیاز نم سازد )) { یونس : ۳۶} آیات مذکور بیان می نماید که تکیه بر گمان جای یقین را پر نمی کند و سودمند نمی افتد .
تحقیق و کشف حقایق امری است نیازمند به تحمل ، دقت و سعی و تلاش فراوان و لذا آدمی بسیار اوقات تحمل این چنین مشکلاتی را نداشته و برای او راحت تر است که با تکیه بر حدس و گمان ( که مسلماً نیازمند سعی و تلاش و تحمل و دقت نیست ) به سوی کشف حقایق پیش برود .
در پاره ای اوقات این ظن و گمان عواقب جبران ناپذیری از خود به جای می گذارد از اسامه بن زید رضی الله عنهما روایت می کنند که فرمود : رسول خدا (ص) ما را به منطقه ی حرقه از قبیله جهینه فرستاد و ما سپده دم مردم را در سر آبهاشان یافتیم من و مردی از انصار یکی از آنان را تعقیب کردیم و چون به وی رسیدیم گفت : – لا اله ال الله – انصاری از وی منصرف شد ولی من او را با نیزه زدم و کشتم و چون به مدینه رسیدیم این خبر به پیامبر (ص) رسده و به من فرمود : آیا بعد از آنکه لا اله الا الله گفت وی را کشتی ؟ گفتیم : یا رسول الله او پناه جوینده بود بازفرمود : آیا او را بعد از آنکه لا اله الا الله گفت کشتی ؟ و این سخن را به اندازه ای تکرار فرمود که آرزو کردم کاش پیش از این روز مسلمان نشده بودم . و در این روایتی دیگر آمده که باز رسول الله (ص) فرمود : آیا لا اله الا الله گفت و را کشتی ؟ گفتیم : یا رسول الله از بیم شمشیر این کلمه را گفت . فرمود : آیا دلش را شکافتی تا بدانی از این سبب آنرا گفته یا نه ؟ و به اندازه ای این سخن را تکرار نمود که آرزو کردم کاش در آن روز اسلام می آوردم . لذا تکیه بر حدس و گمان در مسیر شناخت حقایق روشی مقول و پسندیده نیست و ضررهای جبران ناپذیری را هم می تواند د پی داشته باشد .
« خود خواهی و تکیه بر هواهای نفسانی »
یکی دگر از آفات شناخت منیت و مقهور هواهای نفسانی گشتن است زیرا شناخت هنگامی صورت می پذیرد که فرد پذیرای تغییر و تحول و دگرگونی در دیدگاه های گذشته خود باشد و بتواند بر علیه کیش شخصیت قیام کرده و کژی ها را اصلاح نماید اما اگر خود محوری و تبعیت از هواهای نفسانی چنان بر او سایه افکنده باشد که لیجاد تغییر و تحول را در او غیر ممکن یا بسیار دشوار نماید مسلماً راه کشف حقایق بر او بسته می شود و ره به جایی نخواهد برد به قول مولانا « علیه الرحمه » (( این تکبر زهر قاتل دادن که هست )) گاهی اوقات آدمی دشنی جز خویشتن و خود محوری ندارد در حالی که دیگران را به دشمنی با خود متهم می سازد . مولانا در جایی دیگر می فرماید :
گرنه زهر است آن تکبر پس چرا کشت شه را بی گناه و بی خطا
در باره ی تبعیت از هواهای نفسانی قرآن م فرماید : « فلا تتبعوا الهوی ان تعدلوا » (( از هو و هوس پیروی نکنید که منصرف می شوید )) { النساء : ۱۳۵ } .
در این جا پیروی و تبعیت از هوی منشأ انحراف و کژ روی دانسته شده است « و لا تتبع الهوی فیضلک عن سبیل الله » (( از هوی و هوس پیروی مکن که از راه خدا منحرف می شوی )) { ص : ۲۶ }.
در این آیه خداوند به داود پیامبر (ع) یاد آور م شود که در میان مردم به حق حکم نماید و تابع هوی و هوس نشود که این تبعیت باعث گمراهی او از راه خدا می گردد یقیناً کسی که از راه خدا منحرف گردد شناخت صحیح نخواهد داشت . « افرأیت من اتخذ الهه هواه و اضله الله علی علم » (( هیچ دیده ای را که هوی خود را خدای خود گرفته است و با وجود آگاهی ( از حق و باطل ، آرزو پرستی کرده است و ) خدا او را گمراه ساخته است )) { جاثیه : ۲۳ } .
این آیه شرفه افراط افراد را که به دنبال هو و هوس خود را به جای خدای خود قرار داده اند اینان با وجود اشراف بر حق و باطل باز هم اسیر خود و منیت خود می باشند اینگونه اشخاص ممکن است راه رسیدن شناخت صحیح را هم بدانند اما منیت و هواهای نفسانی بال پروازشان را چیده و توان رفتن و سیر را از آنان گرفته است . تنها راه رهایی ، از خود رهیدن است :
چون رهند از دست خود دستی زنند چون جهند از نقص خود رقصی کنند
متأسفانه در جامعه کنونی ما این آفت های مختلف مشهود هستند و فهم صحیح و شناخت درست را از ما می گرند . باید حکیمانه دردا را شناخت و آفت ها را یافت و سپس به معالجه خردمندانه و اصولی آن پرداخت فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسی و از پشروان مکتب تجربه گرای عصر جدید برای شناخت حقیقت معتقد ست که ابتدا باید بت های شخصی و فردی را شکست و پیشداوری های غلط و تصورات نادرست را از بین برد .
ما وقتی می توانیم جامعه ی خود را به سوی ممدنیت همراه با سلامت پیش بریم که راه های صحیح شناخت و آفت های آن را بیابیم و از آفت ها دوری گزیده و با راه ها و روش های صحیح شناخت ، انس بگیریم . در چنین شرایطی است که افراد جامعه ، منطقی سخن می گویند و سخنان منطقی را می پذیرند ، خوش بینی ها و بد بینی ها قانون مند می شود . گذشته گرایی نطقی ، ما را اصالت می بخشد و نوگرایی منطقی ، ما را به سوی تکامل و پیشرفت و استفاده از دست آوردهای ن.ین می کشاند .
رعایت این نکات به عنوان یک قاعده کلی در عرصه های مختلف نظیر تحقیقات ، پژوهش و فرهنگ و در عرصه دعوت اسلامی و سیر به سوی ک جامعه متمدن ، ضروری و اجتناب ناپذیر است .
————————————————-
منبع : خردورزی در دین و آفات شناخت
تألیف : بهنام سلیمی
انتشارات : نشر احسان ۸۲