تربیت، اخلاق و تزکیهجوانانمطالب جدید

چگونه در برابر هجوم لهو و لعب و هوس های جذاب ، آخرت خود را نجات بدهیم ؟

چگونه در برابر هجوم لهو و لعب و هوس های جذاب ، آخرت خود را نجات بدهیم ؟

نویسنده : بدیع الزمان سعید نورسی / مترجم: داریوش موسوی

 

این بخش درباره ی گفتگو با تعدادی از جوانانی است که با وجود قرار گرفتن در برابر فتنه های پرجاذبه، عقل و فکرشان را از دست نداده اند.

تعدادی از جوانان سؤال کردند: «در برابر هجوم لهو و لعب و هوس های جذاب و فریبنده عصر حاضر، آخرت خود را چگونه نجات دهیم؟» و از «رسایل نور» کمک خواستند.

من نیز به نام شخص معنوی «رسایل نور» به آن ها گفتم:

قبر حقیقت است و هیچ کس نمی تواند آن را انکار کند و هر کس خواه ناخواه به آن داخل می شود که برای داخل شدن فقط «سه راه» با «سه شکل مختلف» وجود دارد، نه بیشتر.

راه اول :

برای اهل ایمان، قبر دری است به عالمی به مراتب زیباتر از این دنیا.

 

راه دوم :

برای کسانی که با وجود ایمان به آخرت، باز هم راه سفاهت و ضلالت را برگزیده اند، قبر به منزله ی زندان ابدی و یک سلول انفرادی است که آن ها را از دوستانشان جدا می کند. در واقع قبر برای آن ها دری رو به زندان است، لذا به سبب عمل نکردن به آن چه به وضوح دیده و اعتقاد داشته و باور کرده، این گونه با آنان معامله خواهد شد.

راه سوم :

برای اهل انکار و ضلالت که به آخرت ایمان ندارند، قبر دار اعدام و نیستی ابدی است، یعنی در نظر آن ها قبر اعدامی است که آن ها را با تمام دوستان و علایق شان به دار می آویزد، زیرا بر اساس شناختی که دارند، مکافاتی خواهند شد. این دو مسأله بدیهی است و دلیل نمی خواهد و به وضوح آن را با چشم می توان دید.

مادامی که اجل مخفی است و هر لحظه امکان دارد مرگ به سراغ انسان آمده و سرش را از تن جدا کند و پیر و جوان در نظر او یکی است، پس بی شک انسان ضعیفی که این حادثه وحشتناک را هر آن در برابر چشمانش مشاهده می کند، همواره در جستجوی راه نجات از آن اعدام ابدی و زندان انفرادی است و از بزرگ ترین آرزوهای بشریت – که به اندازه ی دنیا اهمیت دارد – این است که بتواند در قبرش را به عالم باقی و به سعادت ابدی و به عالم نور باز کند.

یک صد و بیست و چهار هزار خبر دهنده راستگو یعنی انبیا – که در دستانشان معجزات گوناگونی بوده که نشانه ی تصدیق آن ها بود – خبر داده اند این حقیقت قطعی با این سه راه حاصل شده و این سه راه با آن سه حقیقت ذکر شده آشکار می شود و یک صد و بیست و چهار میلیون اولیای الهی، آنچه انبیا از آن خبر داده اند تأیید نموده و با کشف و ذوق و شهود بر آن صحّه می گذارند و امضا می کنند و نیز محققان بی شماری گفته ها و اخبار انبیا و اولیا را با دلایل قطعی به اتفاق خبر می دهند که «نجات یافتن از اعدام و زندان ابدی و تبدیل آن راه به سعادت ابدی، فقط با ایمان و اطاعت امکان پذیر است.»

برای نرفتن از یک راه خطرناک، آگاهی یک فرد مبنی بر ناامن بودن راه و خطر مرگ آن، در نظر گرفته می شود ولو این که یک درصد آن صحت داشته باشد، حال اگر کسی با نادیده گرفتن سخن چنین فردی از آن راه برود، آیا نگرانی و اضطراب معنوی ناشی از خطر نابودی، لذت سفر را از او نمی گیرد؟! در حالی که صدها هزار نفر از گویندگان صادق و امین خبر می دهند: «ضلالت و سفاهت، در نهایت انسان را صددرصد به پای اعدام و قبر و زندان انفرادی ابدی – که در پیش روی ماست – سوق می دهد و ایمان و عبودیت به احتمال صددرصد دار اعدام را از سر راه برمی دارد و راه آن زندان انفرادی را مسدود می سازد و قبر در پیش رویمان را به دری تبدیل می کند که رو به خزانه ی ابدی و سرای سعادت گشوده می شود.» و گویندگان این سخنان علایم و نشانه های ادعای خود را نشان می دهند.

اکنون از شما می پرسم: اگر این انسان بیچاره و به ویژه مسلمان که در برابر این مسأله عجیب و غریب و بزرگ و وحشت آور قرار گرفته است، ایمان و عبودیت نداشته باشد، به فرض اگر سلطنت دنیا با تمام لذایذ آن فقط به این شخص فاقد ایمان و عبودیت داده شود، آیا او می تواند نگرانی و پریشانی خود را از قبری که در برابر چشمان اوست و هر لحظه در انتظار فراخوانده شدن به آنجاست، دفع کند؟

مادامی که پیری، مریضی، مصیبت و مرگ و میرهایی که روزانه در هر گوشه و کنار رخ می دهند، دردهای تلخی را به انسان می چشانند و دایم به او هشدار می دهند، پس بی شک اگر اهل ضلالت و سفاهت ولو این که از میلیون ها لذت و سرور دنیا برخوردار باشند، باز هم جهنمی معنوی در قلبشان شعله ور است و آن ها را از درون می سوزاند، اما این غفلت سرسام آور و ضخیم است که سبب می شود تا آن ها موقت آن عذاب دردناک را احساس نکنند.

اهل ایمان و طاعت، قبر پیش رویشان را در برابر خود دری گشوده شده به سوی سعادت ابدی و لایزال و به عنوان خزینه ابدی می پندارند، چون آن ها با وثیقه ی ایمانی و با برگه یی که از قرعه کشی قدر و مقدّرات الهی در دست دارند، می توانند میلیون ها طلا و الماس دریافت کنندد و از انتظار لحظه ای که گفته خواهد شد:«شما برنده شدید، بیایید و جایزه خود را بگیرید!» چنان لذت عمیق و حقیقی و اساسی و ذوق معنوی به آن ها دست می دهد که اگر برای لحظه ای آن را تجسم کنند و بذر آن به درخت مبدل گردد، به حتم برای مؤمن ارزش یک بهشت خصوصی را خواهد داشت که مخصوص اوست.

بنابراین کسی که این ذوق و لذت والا را ترک کند و بر اثر احساسات جوانی و دردهای بی پایان، لذت موقت و غیرمشروع و پست و هوس کارانه را که به عسلی مسموم می ماند انتخاب کند و ترجیح دهد، به درجه ای صدها مرتبه پایین تر از حیوان سقوط خواهد کرد، حتی نمی تواند زندگی اش را مثل افراد غیرمسلمان سپری کند، زیرا کسانی از آن ها که پیغمبر ما را انکار می کنند، بی شک به پیغمبران دیگر ایمان دارند و اگر منکر تمام پیغمبران باشند می توانند به وجود الله ایمان داشته باشند و اگر به خداوند هم ایمان ندارند، می تواننند خصلت هایی بیابند که آن ها را به کمالات انسانی برساند، اما یک مسلمان تنها با پیروی از محمد (ص) می تواند پروردگارش و همه انبیا و هر نوع کمالات را بشناسد، لذا اگر کسی که تربیت او را ترک کرده و از حلقه ی او خارج شده باشد، نه پیغمبری را می شناسد و نه پروردگار را. همچنین نمی تواند پایه های کمالات انسانی را در روح خود حفظ نماید، زیرا او پیغمبری است که آخرین و برگزیده ترین پیامبر از پیامبران است و عموم نوع بشر را به دین و پیامش دعوت می کند، و معجزات و دینش بر عموم برتری دارد و استاد نوع بشر در تمام امور و حقایق اوست و این امر را کاملاً شفاف در چهارده عصر به اثبات رسانده و اصول دین و پایه های تربیتی او مایه ی افتخار نوع بشر بوده است و کسی که او را ترک کند نه تنها نمی تواند نور و کمالی به دست آورد، بلکه محکوم به سقوط و زوال مطلق خواهد بود.

پس ای فریفتگان لذت های دنیوی! و ای بیچارگانی که با نگرانی از آینده در فکر تضمین زندگی و آینده خود هستید! اگر لذت، ذوق، سعادت و راحتی دنیا را می خواهید، به لذت های مشروع اکتفا کنید و همین برایتان کافی است، زیرا همان گونه که از گفتارهای قبلی دریافتید، در لذت های نامشروع و خارج از دایره ی شرع، هزاران درد و رنج وجود دارد.

اگر آن گونه که حوادث و رخدادهای گذشته روی پرده نمایش داده می شوند، می توانستند رخدادهای مثلاً پنجاه سال آینده را روی پرده نمایان سازند، قطعاً اهل غفلت و سفاهت چیزهایی را که امروز به آن می خندند، هزاران بار لعن و نفرین می کردند و اشک می ریختند. پس کسی که خواهان سرور دایمی و ابدی دنیا و آخرت باشد، باید تربیت ایمان محمد (ص) را رهبر خود قرار دهد.

——————————————-

منبع: کلام ها (جلد اول) / مؤلف: بدیع الزمان سعید نورسی / مترجم: داریوش موسوی / انتشارات: نشر احسان ۱۳۹۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا