دروسی از فی ظلال

تجارت سودمند و بی ضرر

تجارت سودمند و بی ضرر

شهید سید قطب /مترجم: دکتر مصطفی خرم دل

در سایه ی داستان عقیده، و در جایگاه بیان وعده ی خدا در استقرار بخشیدن و پیروز گرداندن این آئین واپسین، قرآن مجید مؤمنان را فریاد می دارد، مؤمنانی که مخاطبان اولیه ی این خطاب بوده اند، و مؤمنانی که بعد از آنان تا روز قیامت پای به جهان می گذارند، ایشان را فریاد می دارد که بیایند و تجارتی را انجام دهند که پرسودترین بازرگانی در دنیا و آخرت است ، تجارت ایمان به خدا و جهاد در راه خدا:

(‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَهٍ تُنجِیکُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ ‏.‏ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ‏.‏ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَیُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ‏.‏ وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ ‏)صف/۱۰-۱۳

«‏ ای مؤمنان ! آیا شما را به بازرگانی و معامله‌ای رهنمود سازم که شما را از عذاب بسیار دردناک دوزخ رها سازد ؟ ‏.‏ ( و آن این است که ) به خدا و پیغمبرش ایمان می‌آورید ، و در راه خدا با مال و جان تلاش و جهاد می‌کنید . اگر بدانید این برای شما ( از هر چیز دیگری ) بهتر است . ‏‏ ( اگر این تجارت را انجام دهید ، خدا ) گناهانتان را می‌بخشاید ، و شما را به باغهای بهشتی داخل می‌گرداند که از زیر ( کاخها و درختان ) آن جویبارها روان است ، و شما را در منازل و خانه‌های خوبی جای می‌دهد که در باغهای بهشت جاویدان ماندگار ، واقع شده‌اند . پیروزی و رستگاری بزرگ همین است . ‏‏ ( گذشته از این نعمتها ) نعمت دیگری دارید که پیروزی خدادادی و فتح نزدیکی است ( که در پرتو آن مکه به دست شما می‌افتد ) و به مؤمنان مژده بده ( به چیزهائی که قابل توصیف و بیان نیست ، و فراتر از آن است که با الفبای انسانها به انسانها شناساند ) . ‏»

ساختار تعبیر و بیان، با فصل و وصل، و استفهام و جواب، و تقدیم و تأخیری که در آن است، ساختاری است که در آن قصد و هدف استقرار این ندا در دلها با همه ی وسائل و اسباب تأثیر تعبیر و بیان، نمایان و پدیدار است.

این سخن با ندا کردن و صدا زدن به نام ایمان می آغازد:

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا…)

ای مؤمنان!…

به دنبال آن پرسش الهام بخشی می آید. چه یزدان سبحان است که از ایشان می پرسد و آنان را مشتاق پاسخ می سازد:

(آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَهٍ تُنجِیکُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ؟).

« آیا شما را به بازرگانی و معامله‌ای رهنمود سازم که شما را از عذاب بسیار دردناک دوزخ رها سازد ؟ ‏.‏»

کیست که مشتاق نشود که خدا او را بدین تجارت رهنمود فرماید؟ در اینجا این آیه به پایان می آید، و دو جمله برای تشویق انتظار پاسخ مورد نظر، از یکدیگر جدا می افتند، سپس پاسخ در می رسد، پاسخی که دلها و گوش ها چشم به راه آن بوده اند:

(تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ).

«‏( و آن این است که ) به خدا و پیغمبرش ایمان می‌آورید»

آنان به خدا و پیغمبرش ایمان دارند، و لذا دلهایشان هنگام شنیدن نصف پاسخ چیزی که در ایشان حاصل و موجود است، رخشان و پرتو افشان می گردد!

(وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ)

«و در راه خدا با مال و جان تلاش و جهاد می کنید.»

این موضوع اصلی و بنیادینی است که این سوره بدان می پردازد. بدین شیوه می آید، و این گونه تکرار می شود، و با این روند و روال بیان می گردد. یزدان سبحان می دانسته است که نفس بشری به همچون تکراری، و به همچون دگرگونی و تنوعی، و به همچون الهام هایی و پیام هایی، نیاز دارد، تا بدین تکلیف سخت و وظیفه ی دشوار برخیزد، تکلیف و وظیفه ای که ضروری است و برای برقرار نمودن و استوار داشتن ایبن برنامه، و برای پاسداری از آن در زمین، گزیری و گریزی از آن نیست… آن گاه بر عرضه ی این تجارت پیرو می زند، تجارتی که با تحسین و تزیین و آراستن و پیراستن آن ، ایشان را بدان راهنمائی کرده است:

(ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ )

«اگر بدانید این برای شما ( از هر چیز دیگری ) بهتر است .»

آگاهی از حقیقت ، شخص دانا را بدان خیر و خوبی مؤکد سوق می دهد و می کشاند… آن گاه این خیر و خوبی را در آیه ی بعدی مستقلی، شرح و بسط می دهد. زیرا شرح و بسط مفصل، به دنبال سخن مجمل و مختصر، دل را مشتاق آن می سازد، و آن را در حس و شعور استقرار می بخشد و جایگزین می کند:

(یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ)

((اگر این تجارت را انجام دهید، خدا) گناهانتان را می بخشاید.)

این، خودش بس است! چه کسی است آن که خدا تضمین کند گناه او را ببخشد، افزون بر این چیز دیگری را چشم بدارد؟! یا چه کسی است آن که خدا تضمین کند گناه او را ببخشد، افزون بر این چیز دیگری را چشم بدارد؟! یا چه کسی است که خدا تضمین کد گناه او را ببخشد، او دارائی خود را در راه فراچنگ آوردن آن صرف نکند، و چیزی را دریغ بدارد و در پیش خود باقی بگذارد؟! به هر حال لطف و فضل خدا بسیار است و حدود و ثغور ندارد:

(وَیُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ)

«، و شما را به باغهای بهشتی داخل می‌گرداند که از زیر ( کاخها و درختان ) آن جویبارها روان است ، و شما را در منازل و خانه‌های خوبی جای می‌دهد که در باغهای بهشت جاویدان ماندگار ، واقع شده‌اند .»

این تجارت، پرسودترین تجارت است، این که مؤمن در زندگی کوتاه خود جهاد بکند- حتی وقتی هم همه ی این زندگی را از دست بدهد- سپس عوض آن، چنین باغهائی و چنین خانه هائی را در بهشت پرنعمت ماندگار بدو بدهند… واقعا":

(ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ)

«پیروزی و رستگاری بزرگ همین است»

انگار حساب و کتاب تجارت پرسود در اینجا به پایان می آید. این سود فراوان و شگفتی و شگرفی است که مؤمن دنیا را بدهد و آخرت را بستاند. چه کسی که درهمی را در تجارت خرج کند و ده درهم را با آن به دست آورد، موجب رشک همه ی کسانی خواهد شد که در بازارند. پس حال کسی چگونه خواهد بود که در بازارند. پس حال کسی چگونه خواهد بود که در روزگاران اندک و قابل شمارش این زمین به تجارت بپردازد، و کالاها و خوشی های محدود و معین آن را  در این زندگی بدهد و با آن بازرگانی کند، و در برابرش جاودانگی و سرمدی ای را به دست آورد که جز خدا کسی از چگونگی و اندازه ی آن اطلاع ندارد، و به کالاها و خوشی هایی برسد که نه قطع می گردد و نه قدغن می شود؟

بیعت با همچون معامله ای میان پیغمبر خدا(ص)و میان عبدالله پسر رواحه در شب عقبه به پایان آمد. عبدالله پسر رواحه به پیغمبر خدا گفت:« برای خدای خود و نفس خویش آنچه را می خواهی بخواه و شرط نما. پیغمبر (ص) فرمود:

« آنچه را که برای خدای خود شرط می نمایم و می خواهم این است که خدا را بپرستید و چیزی را انباز او مگردانید. و آنچه را که برای خود شرط کرده و می طلبم این که از آنچه خودتان و اموالتان را از ان محفوظ می نمائید و به دور می دارید، مرا نیز از آن حفظ و نگهداری کنید».

عبدالله پسر رواحه گفت: اگر چنین کنیم، پاداش ما چه خواهد بود؟پیغمبر (ص) فرمود:

بهشت

گفتند: معامله ی پرسودی است و آن را می پذیریم و به انجام آن مبادرت می ورزیم و آن را به هم نمی زنیم و پشیمان هم نخواهیم شد.

و اما فضل و لطف خدا گسترده و فراوان است. خدا می داند که دلهای انسانها آویزه ی چیز نزدیک موجود در این کره ی زمین است. این است که یزدان بدین خواست انسانها پاسخ مثبت می دهد، و بدانان مژده ی چیزی را می دهد که در علم نهان و پنهان خود مقدر و مقر فرموده است. و آن چیره و پیروز گرداندن این دین در زمین، و پیاده کردن و تحقق بخشیدن برنامه ی خود و پاسداری خود از زندگی در میان آن نسل است:

(‏ وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ ‏)صف/۱۳

« ‏ ( گذشته از این نعمتها ) نعمت دیگری دارید که پیروزی خدادادی و فتح نزدیکی است ( که در پرتو آن مکه به دست شما می‌افتد ) و به مؤمنان مژده بده ( به چیزهائی که قابل توصیف و بیان نیست ، و فراتر از آن است که با الفبای انسانها به انسانها شناساند ) . ‏»

در اینجا معامله به اوج سودی می رسد که جز خدا کسی حاضر به پرداخت آن نیست. خدایی این سود را عطاء می کند که گنج هایش تمام شدنی نیست و به پایان نمی آید. خدائی است که کسی نمی تواند جلو رحمت او را بگیرد. این رحمت مغفرت و باغهای بهشت و خانه های خوش و پاک آنجا و بهشت پر نعمت جاودانه ی خدا در آخرت است. بالاتر از این و افزون تر بر این…

بلی بالاتر از این و افزون تر بر این بیعت سودمند و معامله ی سودآور، پیروزی و فتح نزدیک است…چه کسی است که خدا او را بدین تجارت رهنمون و رهنمود فرماید، آن گاه او از آن تجارت عقب نشینی کند و دست بردارد یا کناره گیری و دوری کند؟!

در اینجا در برابر این تشویق و ترغیب و شیفته و شیدا کردن، اندیشه ای به دل می گذارد…مؤمنی که حقیقت جهان بینی ایمانی را  درباره ی جهان هستی و زندگی درک وفهم می کند، و با دل در این جهان بینی بسر می برد، و از کرانه ها و فاصله های این جهان بینی آگاه است، آنگاه  به زندگی بدون ایمان می نگرد، و آن را در محدوده ی تنگ کوچکش ورانداز می کند، و آن را در سطح های فرودین خوار، و با تلاشها و کوششهای پوچ و ناچیز می بیند… همچون دلی نمی تواند یک لحظه هم بدون آن چنان ایمانی زندگی کند، و یک لحظه هم در کار جهاد شک و تردید به خود راه نمی دهد و برای پیاده کردن آن جهان بینی بزرگ و فراخ و والا در جهان واقعیت، به جهاد می پردازد تا در جهان واقیعت زندگی کند و مردمان پیرامون خود را نیز ببیند که در آن زندگی می کنند… همچون کسی در برابر این جهاد خود، پاداشی بیرون از جهاد نمی خواهد. چه خود جهاد پاداش است. این جهاد، و آنچه جهاد از خوشنودی و آسایش به دل می ریزد و می دهد، پاداش مجاهد است… دیگر چنین مجاهدی نمی تواند در جهان فاقد ایمان زندگی کند. نمی تواند بدون جهاد بنشیند، جهادی که جهانی را به وجود می آورد که ایمان که ایمان بر آن حکومت می کند. او یکپارچه به جهاد پرت می گردد، و به جهاد می نشیند، سرنوشت او در جهاد هر چه می خواهد بشود، باک نیست…

امّا یزدان سبحان می داند که نفس انسان ضعیف می گردد، و جهش و پرش سقوط می کند. و جدّ و جهد کاسته و خسته می شود و عشق به سلامت گاهی همه ی آن احساسات پاک و والا را پائین می آورد، و آن­ها را به سوی خشنود شدن به واقعیت دنیای پست و فرودین می کشاند…

بدین خاطر قرآن با همچون نفسی آن چنان جهادی را می آغازد، و با آن چاره جویی به چاره سازیش می پردازد، و با آن گونه فریادهای مکرّر و متنوع، در مناسبت­های گوناگون با الهامها و انگیزه ها فریادش می دارد و ندایش می زند، و نفس آدمی را تنها به ایمان وانمی­گذارد و فقط به یک صدا و ندا زدنش به نام این ایمان بسنده نمی کند.

هان! این قرآن است که این سوره را به صدا و ندای تازه ای پایان می دهد. صدا و ندائی که قالب جدیدی، و تشویق جدیدی، و الهام و پیام جدیدی دارد و می فرماید:

(‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا کُونوا أَنصَارَ اللَّهِ کَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ فَآَمَنَت طَّائِفَهٌ مِّن بَنِی إِسْرَائِیلَ وَکَفَرَت طَّائِفَهٌ فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آَمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ ‏). صف:۱۴

 ای مؤمنان ! یاران ( دین ) خدا باشید ، همان گونه که عیسی پسر مریم به حواریون گفت : چه کسانی یاران من برای ( یاوری دین ) خدا خواهند بود ؟ حواریون گفتند : ما جملگی یاران ( دین ) خدا خواهیم بود . سپس گروهی از بنی‌اسرائیل ایمان آوردند ، و گروهی کافر گشتند . ما کسانی را که ایمان را پذیرفتند ، علیه دشمنانشان مدد کردیم ، و آنان پیروز شدند . ‏

حواریّون شاگردان مسیح (ع) بودند. گفته اند: حواریّون همان دوازده نفری هستند که بدو پناه می آوردند، و برای یاد گرفتن و دانش اندوزی کردن از او، گوشه گیری می کردند و از دیگران می بریدند. آنان بعد از وفاتش به نشر تعالیم او و محافظت از وصایا و سفارش­هایش پرداختند.

این آیه در اینجا موقعیت را به تصویر می کشد. هدفش تنها به تصویر کشیدن موقعیت آنان است، نه شرح و بسط داستانی از زندگانیشان. ما نیز با این آیه به پیش می رویم و در زیر سایه های مراد و مقصود آن به سوی هدف بیانش در این جایگاه سوره، گام برمی داریم:

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا کُونوا أَنصَارَ اللَّهِ ).

ای مؤمنان ! یاران ( دین ) خدا باشید.

یاران خدا باشید در این موقعیت ارزشمند و والائی که خدا شما را در آن به سوی خود می برد. آیا مکانی هست که والاتر از مکانی باشد که خدا بنده را در آنجا یار و یاور بخواند؟! این صفت، ارج و ارزشی را بیان می دارد و در خود دارد که بزرگ تر از بهشت و نعمت­های آن است … یاران و یاوران خدا باشید، همان گونه که:

( کَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ ).

همان گونه که عیسی پسر مریم به حواریون گفت : چه کسانی یاران من برای ( یاوری دین ) خدا خواهند بود ؟ حواریون گفتند : ما جملگی یاران ( دین ) خدا خواهیم بود .

بدین امر برخاستند و بدین بزرگی و بزرگواری رسیدند. عیسی آمد تا به پیغمبر جدید و دین واپسین مژده دهد … بسی سزاوار پیروان محمد (ص) است که بدین کار همیشگی برخیزند، همان گونه که حواریّون بدین کار موقت برخاستند! این پسوده ی روشنی در بیان این گفتگو در همچون روندی است.

سرانجام چه شد؟

( فَآَمَنَت طَّائِفَهٌ مِّن بَنِی إِسْرَائِیلَ وَکَفَرَت طَّائِفَهٌ فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آَمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ ).

سپس گروهی از بنی‌اسرائیل ایمان آوردند ، و گروهی کافر گشتند . ما کسانی را که ایمان را پذیرفتند ، علیه دشمنانشان مدد کردیم ، و آنان پیروز شدند .

تفسیر این نصّ را می توان متوجّه یکی از دو معنی کرد: یا کسانی که ایمان آورده اند به رسالت عیسی (ع) مسیحیان هستند، چه کسانی که بر شاهراه توحید مانده اند، و چه کسانی که خرافه ها به عقیده ی ایشان داخل گردیده است و منحرف شده اند. خداوند مسیحیان را بر یهودیانی پیروز فرموده است که اصلاً به عیسی ایمان نیاورده اند. همان گونه که در تاریخ مذکور است. و یا این که کسانی که ایمان آورده اند همان کسانیند که بر توحید مانده اند و بر یگانه پرستی پافشاری کرده اند، و با مسیحیانی رزمیده اند و جنگیده اند که عیسی را خدا دانسته و به سه خدا معتقد گردیده اند و سایر مذاهب دیگری که از توحید و یگانه پرستی منحرف شده اند. معنی این که آنان پیروز و چیره شده اند، یعنی با حجّت و برهان برتری پیدا کرده اند و موفق گردیده اند. یا این که یگانه پرستی و توحیدی که آنان بر آن هستند همان چیزی است که خدا با آن دین واپسین را پیروز و چیره کرده است و واپسین چرخش و گردش را در زمین نصیب آن نموده است و برتریش بخشیده است همان گوه که در تاریخ آمده است. این معنی اخیر، نزدیک تر و برتر در این روند به نظر می آید.

درس عبرتی که از این اشاره و از این ندا، می توان آموخت، درست عبرتی که بدان اشاره کردیم. و آن جنبش و خیزش همّت مؤمنان در پرتو دین واپسن است، مؤمنانی که امینان برنامه ی خدا در زمین و پاسداران آن هستند، و وارثان عقیده و رسالت الهی می باشند، آن کسانی که برای این کار مهم بزرگ برگزیده شده اند و انتخاب گردیده اند، جنبش و خیزش همت ایشان برای کمک و یاری کردن خدا و آئین او …

(کَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ ) .

همان گونه که عیسی پسر مریم به حواریون گفت : چه کسانی یاران من برای ( یاوری دین ) خدا خواهند بود ؟ حواریون گفتند : ما جملگی یاران ( دین ) خدا خواهیم بود .

پیروزی، عاقبت نصیب یاران مؤمن خدا خواهد شد. این چرخش و گردش واپسین در این سوره است. و آخرین پسوده در روند این سخن است. این پسوده دارای رنگی و دارای مزه ای است که با فضای این سوره و روند آن مناسبت دارند. رنگ آن تازه به تازه می شود، و مزه ی آن تنوّع دارد و گونه به گونه می گردد.

———————————————————

فی ظلال القرآن

نویسنده : سید قطب

مترجم: دکتر مصطفی خرم دل

انتشارات : نشر احسان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا