اندیشهقرآنمطالب جدید

ناسخ و منسوخ در قرآن

ناسخ و منسوخ در قرآن

نویسنده: استاد شهید ناصر سبحانی

ناسخ و منسوخ یکی از مباحثی است که در علوم القرآن مطرح می شود، انسان در مسیر کمال در مرحله ای نیاز به چیزهایی دارد که در مراحل بعدی به آنها نیاز ندارد. مثلا یک انسان از آغاز آفرینش از هنگامی که یک نطفه هست تا وقتی که به صورت یک انسان کامل در می آید از اینگونه مراحل می گذرد، یک زمان فقط استعداد دریافت خون دارد و تنها نیاز هم به این دارد. زمانی دیگر وقتی به دنیا می آید دیگر نه استعداد دریافت خون دارد و نه نیاز به آن دارد یعنی دیگر خون نسخ می شود، در برنامه خوراکش اینبار دیگر شیر است این هم تا یک مقطع زمانی، مثلا تا ۶ ماه تنها شیر است که استعداد دریافتش را دارد و نیاز بدان هم دارد. بعد از ۶ ماه تنها شیر بودن نسخ می شود و چیز دیگری می آید و به همین ترتیب تا به آخرین مراحل حیاتش می رسد، یعنی نسخ شدن و نسخ کردن یک امر عادی است که در ارتباط با هر مخلوقی می باشد.

چون حرکت مخلوقات به سوی کمال ارتباط با دگرگونی حالات دارد که همان نسخ است، پس نسخ نه تنها خاص تشریع نیست حتی خاص حیات انسان هم نیست بلکه در ارتباط با همه موجودات است. یک نکته مورد توجه است و آن اینکه انسان وقتی از نطفه به سوی شکل انسان کامل به خود گرفتن حرکت می کند و چیزهایی برایش ثابت و چیزهایی برایش نسخ می شود این ناسخ و منسوخها در ارتباط با اوست یعنی وقتی که خون از برنامه تغذیه یک بچه نسخ میشود یا شیر، بدین معنا نیست که دیگر هیچ بچه ای از آن به بعد هنگام جنین و طفل بودن حق استفاده از خون و شیر را ندارد، بلکه نه تنها آن نسخ نشده دیگران هم مثل او آن مراحل را طی می کنند پس این نکته باید زیاد مورد توجه باشد که وقتی گفته می شود که این آیه ناسخ و آن آیه منسوخ است به این معنا نیست که دیگر آن آیه کاربردی ندارد و تمام شده، اگر کاربردی در بر نداشت اصلا ذکر نمی شد.

 

یکبار یک امر از ابتدائی ترین مرحله شروع کرد و مسیر کمال را پیمود، امر دعوت به خدا از یک فرد شروع شد و مراحل متعدد طی کرد تا منجر شد به اقامه مجتمع ایمانی، نظام حکم به « ما أنزل الله » که هر مرحله که پیش می آمد دستورات خاصی می خواست که گاهی با دستورات و فرمانهای پیشین جور در نمی آمد یعنی آنچه که قبلا بود نسخ می شد و چیز دیگری جای آنرا می گرفت. ولی بدین معنا نیست که دیگر منسوخها برای همیشه منسوخ هستند و ناسخها همیشه ناسخ، هر بار دیگر که جاهلیت حاکم می شود و از نو یک دعوت نطفه می بندد و شروع می کند به حرکت باز هم آن مسائل تکرار می شود و منسوخها مطرح هستند. در هر مرحله برای آن بار اول چه بود، باز ثابت می شوند و تنها در صورتی منسوخ؛ منسوخ است، که دعوت این بار هم به همان مرحله که نسخ صورت گرفت برسد. الآن که دعوت برای خدا وجود دارد که آیات قتال، منافقین و مجتمع اسلامی و نظامی و نظام حکم به « ما أنزل الله » و تفاصیل اینها که منسوخ هستند، چرا که مربوط به عهد مدنی هستند و ما در مرحله دعوت مکی عهد مکه و مجتمع های جاهلی هستیم، وقتی که شرائط عوض شد منسوخها روی کار می آیند، پس نسخ در زمینه ای صورت می گیرد که ارتباط با ظروف و شرائط مختلف دارد یعنی در زمانی یکی از آن مسائل مطرح می شود و در زمانی دیگر این یکی نسخ و آن دیگری مطرح می شود، پس در هر جزئی از اجزاء هدایت الهی نسخ وجود ندارد.

در زمینه بینشها (اعتقادات) الوهیت و ربوبیت، نسخ وجود ندارد و همین طور روز قیامت (بهشت و جهنم) خبر وقتی در یک زمان ثابت بود برای همیشه ثابت است. در ارزشهای اخلاقی؛ بایدها و نبایدها به دو دسته تقسم می شوند:

یکی از احکامی که در هر شرائط و ظروفی می شود مطرح گردند، ارتباط به شرائط خاصی ندارد که اینها هم نسخ در آنها راه ندارد مثل وضو، روزه، حج و نماز .. مسائل طلاق، ارث، همان طور که در نعمتها یک قسمت مستقیما در اختیار انسان قرار داده شده، چون در هر زمان صلاحیت استفاده دارند مثل باد، گرما، روشنائی. هرگز انسان به مرحله ای از پیشرفت نمی رسد که مثلا به آب یا هوا احتیاج نداشته باشد ولی یک قسمت از نعمات هستند که مستقیما در اختیار انسان قرار داده نشده اند مانند رادیو، اتومبیل، هواپیما، کشتی و اسلحه های مختلف و چیزهای دیگر از مصنوعات مانند نفت و آهن و شبه فلزات، اینها چون برای هر زمان و مکانی صلاحیت ندارند و انسان همیشه استعداد استفاده از آنها را نداشته، یعنی در قرنهای پیش و نه نیاز به آنها موجود بوده است، پس به جای این قسمت از معدنهای کلی مقرر شده اند، معدن نفت، زغال سنگ، مس و آهن و غیره تا به تناسب استعداد از آنها استفاده کنند؛ بقیه هم می ماند برای کسانی که در آینده می آیند و خراب نمی شوند.

 قرآن هم یک قسمت از احکامش مثل آن دسته اول از نعمات است که مستقیما در اختیار انسان قرار داده شده چون برای هر زمان و مکانی صلاحیت دارد. یک قسمت هم احکامی است که تفاصیل و جزئیاتش برای زمانها و مکانهای مختلف جور در نمی آید.

 

تفاصیل نظام اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، اینجا دیگر جز در بعضی جهات که تفاصیل دائم و ثابت وارد شده است در بقیه جهات اکتفاء به وضع قوانین کلی شده است. مثلا؛ قانون کلی در نظام سیاسی این است که باید کار، شورائی باشد نظام اجتماعی باید بر اساس إخاء ایمانی باشد. نظام اقتصادی براساس این که انسان خلیفه خداست پس از این کلیات سائر جزئیات و مسائل استخراج می شود. پس اینها هم قابل نسخ نیستند، پس معدن آهن همیشه در ارتباط با بشر است و نسخ نمی شود. پس چه می ماند و نسخ در کجاست؟

گفتیم احکامی که در قرآن است یک قسمت کلیات است و یک قسمت جزئیات ـ کلیات غیر قابل نسخ هستند، جزئیات هم بر دو گونه هستند که یکی برای همه زمانها صالح و ثابت و غیر قابل نسخ هستند؛ و یک دسته از جزئیات می ماند که آنها هم در قرآن بعضی مذکور هستند که در آنها نسخ راه دارد که در ارتباط با شرائط خاص موجود می باشند مثلا: در مورد خوراکی ها در مواضع مختلفی می فرماید که ۴ چیز حرام است « میته، دم، لحم خنزیر، وما أهلّ لغیر الله » از طرف دیگر هم مکرر می فرماید که قرآن مصدّق تورات است. وقتی که تاکید کرد که ۴ چیزحرام است از خوراکهای حیوانی، یهود سر و صدا راه انداختند گفتند: بفرما شما ادعا می کنید که چون این کتاب مصدق تورات است پس از همان سرچشمه آمده که تورات از آنجا آمده در آنجا ۶ چیز حرام است، در قرآن ۴ چیز . جواب این است که؛ این ۴ چیز تحرمشان « إلی یوم القیامه » است ، یعنی  ارتباط با شرائط مکانی و زمانی ندارد. چون این ۴ تا خبث در ذات آنهاست همیشه دم؛ دم است و میته؛ میته باقی است و« ما أهل لغیر الله » خبث معنوی دارد که مظهر شرک است و هرگز از آن جدا شدنی نیست پس اینها همیشه حرامند و آن دو تای دیگر یکی شحوم بقر و غنم و دیگر ذوات ظفر « کلُّ ذی ظُفر » حیوانات چنگال دار مثل: باز و شاهین، می فرماید تحریمی که در رابطه با اینهاست موقت است چون ایشان ستمگر بوده اند و از طرفی امکانات زیاد داشتند بیشتر ظلم و سرکشی کردند، پس یک تنگی برایشان فراهم کردیم و یک مقدار امکانات را از ایشان گرفتیم که تنبیه شوند و از ظلم دست بردارند ولی دیگر الآن آن شرائط نیست حال، اوضاع دیگری حاکم است پس اقتضایی برای ادامه تحریم آن دو نیست. در خود تورات نیز اشاره به تحریم موقت اینها شده است در ضمن دو شرط توسط علماء برای نسخ کردن ذکر شده که یکی از آنها این است که هیچگونه نشود آن دو آیه را با هم جمع کرد, یعنی راهی برای مطرح کردن هر دو در یک زمان نباشد. شرط دوم اینکه تاریخ هم شناخته شود. بدانیم کدامیک اول آمده و کدامیک بعدا که اولی منسوخ و بعدی ناسخ باشد. آیاتی که به عنوان ناسخ و منسوخ شناخته شده اند که در حقیقت این طور نیستند. در سوره بقره آیات ۱۸۰و۱۸۱و۱۸۲ بحث وصیت به وسیله آیات ارث در همان سوره نسخ شده اند در حالیکه این طور نیست و وصیت و سهم اولوا القربی و مساکین از ثلث است و ارث از ثلثین بقیه و هیچ دلیلی برای عدم جمع این دو نیست.

 

آیه ۲۴۰ سوره بقره منسوخ به وسیله آیه ۲۳۴ سوره بقره که این طور نیست، چرا که «متاعاً إلی الحول غیر إخراج » یعنی شوهر می تواند وصیت کند بعد از مرگش به عنوان واجب، زنش می تواند تا یک سال در منزل او مسکن گزیند و برای زن حق است. حال می تواند ببخشد یا نبخشد تازه آیه ۲۴۰ بیان واجبی است بر شوهران و حقی برای زنان و آیه ۲۳۴ بیان واجبی بر زنان شوهر مرده و حقی بر شوهران مرده یعنی عکس یکدیگر. خب؛ هیچ مانعی برای جمع وجود ندارد چرا که عده آن زن همان یک سال می شود و عده این یکی ۴ ماه و ده روز برای از بین رفتن روابط و رابطه روانی که زن با شوهر قبلی داشته است.

 

سوره مجادله، دو آیه پشت سر هم آمده اند که گفته اند دومی اولی را نسخ میکند. پس چه لزومی بود اولی بیاید. آیه ۱۲و ۱۳ سوره مجادله، پس با توجه به آیه ۱۲ که بیان می کند اگر نجوا می کنید باید صدقه دهید چون از حق دیگران استفاده می کنید و آیه ۱۳ تثبیت آیه ۱۳ است نه نسخ آن. چرا که می فرماید: « اگر می ترسید که نجوا زیاد می شود, صدقه هم صدقات می شود » خب همین بس است. معنی آن این نیست که اگر ندارید صدقه بدهید؛ عیبی ندارد که نجوا کنید چرا که اگر صدقه ندهید نجوا هم نمی توانید بکنید.

 

به دنبال آن دستور ثانوی می آید که (اگرندارید که صدقه بدهید و نجوا هم باید بکنید) باید از طریق ‍‍{إقامه صلاه وایتاء زکاه} آن نفع را به جامعه برسانید که ملاحظه می شود هیچ نسخی در دو آیه نیست شبهه ای هم شده که گویا صدقات برای فقراء و مساکین و غیره است که پیامبر هم شاملش می شود در حالی که صدقات بر پیامبر حرام است، این را برای این به وجود آورده اند تا حق و حساب شیخها از جانب مریدها برسد

 

?مقالاتی در باب نسخ در قرآن و حقیقت آن

?متن کامل مقالات را در نوگرا بخوانید??

?نسخ ، نسخ در اصطلاح علمای سلف و متآخرین ، ممکن بودن نسخ

نویسنده : پروفسور مصطفی ابراهیم زلمی/ ترجمه: ابوبکر حسن زاده

?فرق های مهم میان نسخ به معنی خاص و تخصیص

نویسنده : پروفسور مصطفی ابراهیم زلمی/ ترجمه: ابوبکر حسن زاده

?معنای تشریع در شریعت

نویسنده : محمد علی سایس / مترجم: عبدالاحد فضلی

?ناسخ و منسوخ در قرآن

استاد شهید ناصر سبحانی

?شریعت خداوند چگونه می تواند جاودانه باشد؟

نویسنده: استاد ناصر سبحانی / ترجمه: محمد کریم سروش مهر

نسخ در ترازوی عقل و بررسی موضوع نسخ قرآن

نویسنده: محمد عماره / مترجم: یاسین عبدی

? @eslahe

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا