تجاوز به نسل "زنا " از دیدگاه قرآن
تجاوز به نسل "زنا " از دیدگاه قرآن
محمد ابوزهره / مترجم: محمود ذبیحی
آشکارترین جنایت در تجاوز به نسل زناست، زیرا اگر این فساد در میان مردمی رواج پیدا کند، نسل آنان را به سوی نابودی می کشاند، همانطور که در میان برخی ملت های معاصر و نیز در بین بعضی از امت های گذشته نیز به چشم می خورد.
قرآن کریم متعرض بیان این گناه و کیفر آن شده است و به خصوص کیفر آن به تفصیل مورد بحث قرار داده و این گناه را به طور اجمال بیان کرده است، و می فرماید:{ وَاللاَّتِی یَأْتِینَ الْفَاحِشَهَ مِن نِّسَآئِکُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَیْهِنَّ أَرْبَعهً مِّنکُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّىَ یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً وَاللَّذَانَ یَأْتِیَانِهَا مِنکُمْ فَآذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمَا إِنَّ اللّهَ کَانَ تَوَّاباً رَّحِیماً } نساء/۱۵- ۱۶
{ و کسانی که از زنان شما مرتکب زنا میشوند ، چهار نفر از ( مردان عادل ) خودتان را به عنوان شاهد بر آنان به گواهی طلبید ، پس اگر گواهی دادند ، آنان را در خانههای ( خود برای حفظ ایشان و دفع هرگونه شرّ و فسادی ) نگاه دارید تا مرگشان فرا میرسد یا این که خداوند راهی را برای ( زندگی پاک و درست ، یا عقوبت ) آنان ( با ازدواج یا توبه ، یا وضع حکم دیگری ) باز میکند و مرد و زنی که از شما زنا میکنند ( و متزوّج نمیباشند ) آنان را بیازارید ( و بعد از شهادت چهار نفر مرد عادل ، توبیخشان نمائید ) . ولی اگر توبه کردند ( و از کرده خود پشیمان شدند ) و به اصلاح ( حال و تغییر احوال خود ) پرداختند ، دست از آنان بدارید ( و نه با گفتار و نه با کردار ، ایشان را به دنبال عقوبت و شکنجه لازم نیازارید و گذشته را به یادشان نیارید ؛ چرا که ) بیگمان خداوند بسیار توبهپذیر و مهربان است.}
این دو آیه بر سه مطلب دلالت دارد:
۱- شهادت بر زنا باید حتما" توسط چهار نفر باشد و کمتر از آن قبول نیست و همین معنا را خداوند در حّد قذف مورد تأکید قرار داده می فرماید:{ وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَهِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَهً …} نور/۴ { کسانی که به زنان پاکدامن نسبت زنا میدهند ، سپس چهار گواه ( بر ادّعای خود ، حاضر ) نمیآورند ، بدیشان هشتاد تازیانه بزنید}
۲- هرگاه مرد و زن مرتکب فحشا و عمل ناپسند _ که دو آیه مزبور مراد آن زنا است_ مرتکب شدند باید کیفری مناسب ببینند، مگر این که با توبه به اصلاح کار خود بپردازند، و اگر این عمل را تکرار کردند. دیگر توبه آنان پذیرفته نخواهد شد، چنانچه بسیاری از فقها به این مطلب_مانند سرقت_ تصریح کرده اند.
۳- زنها کیفری مخصوص دارند که توبه نیز جلوکیر آن نیست، و آن این که تا به هنگام مرگ در خانه نگه داشته شوند، تا خدا راهی چون ازدواج برای آنها تعین کند، و این در حقیقت کیفر نیست، بلکه برای نگه داری زن و وادار کردن او به توبه است، و اگر پس از آن مرتکب خلاف شود باید مورد آزار قرار گیرد.
در این جا ایذاء و آزار اجمال دارد، و در سوره نور مقصود از آن به تفصیل بیان شده است زیرا می فرماید:{ الزَّانِیَهُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَهَ جَلْدَهٍ وَلَا تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَهٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَهٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ الزَّانِی لَا یَنکِحُ إلَّا زَانِیَهً أَوْ مُشْرِکَهً وَالزَّانِیَهُ لَا یَنکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذَلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ } نور/۲-۳ { ( از جمله احکام سوره ، یکی این است که ) هر یک از زن و مرد زناکار ( مؤمن ، بالغ ، حرّ ، و ازدواج ناکرده ) را صد تازیانه بزنید و در ( اجرا قوانین ) دین خدا رأفت ( و رحمت کاذب ) نسبت بدیشان نداشته باشید ، اگر به روز قیامت ایمان دارید ، و باید گروهی از مؤمنان بر ( اجرا حکم ناظر ، و به هنگام زدن تازیانهها و ) شکنجه ایشان حاضر باشند . مرد زناکار ( پیش از دست کشیدن از کار پلشت زنا ، و توبهکردن از آلوده دامانی ) حق ندارد جز با زن زناکار ( فاحشهای که از عمل زشت فاحشهگری دست نکشیده و از آلوده دامانی توبه نکرده باشد ) و یا با زن مشرک ( و کافری که هنوز بر شرک و کفر ماندگار باشد ) ازدواج کند ، همان گونه هم زن زناکار ( پیش از دست کشیدن از کار پلشت زنا و توبه از آلوده دامانی ) حق ندارد جز با مرد زناپیشه ( ماندگار بر زناکاری و توبه ناکرده از آلوده دامانی ) و یا با مرد مشرک ( و کافری که هنوز شرک و کفر را رها نکرده باشد ) ازدواج کند . چرا که چنین ( ازدواجی ) بر مؤمنان حرام شده است.}
از این سخن نیز سه مطلب به دست می آید:
۱- کیفر مرد و زن زنا کار صد تازیانه است که با شدت و قوت بر آنان زده خواهد شد، و این تازیانه ها بازدارنده از گناه است، که هیچ گونه دلسوزی در مورد آنان نخواهد بود.
۲- این کیفر شدید و بازدارنده باید آشکارا و در حضور عده ای از مؤمنان صورت گیرد.
۳- مردی که زنای او آشکار شده است، جز زن زناکار یا مشرک نباید به عقد او تن در دهد و به ازدواج با زن زناکار جز مرد زناکار یا مشرک راضی نخواهدشد، و بر مؤمنان حرام است که با زنا کار ازدواج کنند، و مفهوم آیه این است که تحریم وقتی است که توبه صورت نپذیرفته باشد.
کیفر برده زنا کار
کیفر مزبور در مورد زنان و مردان آزاد است، اما کیفر کنیزان و غلامان زنا کار نصف حد مزبور یعنی پنجاه تازیانه است، زیرا خداوند می فرماید: { وَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلاً أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُمْ بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَهٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَیْرٌ لَّکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ یُرِیدُ اللّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَیَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ وَیَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ} نساء/۲۵-۲۶
{ و اگر کسی از شما نتوانست با زنان آزاده مؤمن ازدواج کند ، میتواند با کنیزان مؤمنی ازدواج نماید . خداوند آگاه از ایمان شما است . ( از ازدواج با کنیزان مؤمن سرپیچی نکنید ، چرا که ) برخی از برخی هستید ( و شما و ایشان در برابر دین یکسان میباشید ) ، لذا با اجازه صاحبان آنان با ایشان ازدواج کرده و مهریّه ایشان را زیبا و پسندیده و برابر عرف و عادت ( به تمام و کمال ) بپردازید . کنیزانی را برگزینید که با عفّت و پاکدامن باشند و برای خود دوستانی ( نامشروع ) برنگزینند . اگر پس از ازدواج ، از ایشان زنا سر زد ، عقوبت ایشان نصف عقوبت زنان آزاده ( یعنی : پنجاه تازیانه ) است . ازدواج با کنیزان به هنگام عدم قدرت برای کسی از شما آزاد است که ترس از فساد داشته باشد ( و بترسد به مشقّتی دچار شود که به زنا منتهی گردد ) . و اگر شکیبائی ورزید ( و از ازدواج با کنیزان خودداری کنید و بتوانید عفّت خود را مراعات دارید ) برای شما بهتر است . و خداوند دارای مغفرت و مرحمت فراوان است . خداوند میخواهد ( قوانین دین و مصالح امور را ) برایتان روشن کند و شما را به راه کسانی ( از پیغمبران و صالحان ) رهنمود کند که پیش از شما بودهاند ، و توبه ( لغزشها و بزهکاریهای پیشین ) شما را بپذیرد ، و خداوند آگاه ( از احوال بندگان است و قوانینی را برایتان وضع مینماید که مصلحت و منفعت شما را در بر دارد ) و حکیم است ( و برابر حکمت ، احکام شریعت را صادر مینماید ) . }
این آیات بر آن دلالت دارد که اولا": بهتر است که مؤمن با زن آزاد ازدواج کند و چنانچه نتوانست، کنیزی را به همسری در آورد تا فرزندان آن کنیز در معرض بنده شدن واقع نشوند.
ثانیا": بهتر است که با کنیزان مالکان آنها زناشویی کنند تا فرزندان آنها آزاد باشند، و کنیزان نیز به واسطه فرزندان از سوی مالکان آزاد شوند و به این ترتیب بر تعداد آزاده ها افزوده شود.
ثالثا": کیفر گناه کنیز شوهر دار پنجاه ضربه تازیانه است. و به اقتضای تساوی احکام _ چنانکه اشاره کردیم _ کیفر غلام نیز مانند کنیز نصف کیفر آزادها است.
با نگاهی کوتاه و مقایسه بین قانون و قرآن روم در می یابیم که در قانون روم کیفر بنده بیشتر از کیفر فرد آزاد است و گفته می شود اگر بنده با زن آزاد زنا کند کشته شود اما اگر یک مرد اشرافی رومی مرتکب زنا شود، باید غرامتی ناچیز بپردازد، پس منطق آنان ظالمانه و برخلاف عدالت است، یعنی اگر مجرم فردی مهم باشد مجازاتش کم و اگر فردی عادی باشد مجازاتش بیشتر و بزرگتر است. اما قانون اسلام بر اساس منطق صحیح استوار است، زیرا کناه از شخص مهم بزرگ محسوب می شود و به همان نسبت کیفرش سنگین تر است، و از شخص عادی کوچکتر به حساب می آید و کیفرش نیز آسانتر است، چه این که گناه و جنایت، کاری خفّت بار و رسواکننده است و طبعا" ارتکابش برای انسان های ضعیف ساده تر است. زیرا آنان از قدرت نفسی که مانع گناه باشد برخوردار نیستند و غلام و کنیز همیشه در ذلت و خواری به سر می برند، بنابراین گناه آنان کمتر و کیفرشان نیز سبکتر است و این قانون خدای بزرگ بر اساس منطق صحیح و عادلانه است.
حدّ قذف
قذف یعنی نسبت دادن زنا به مردان و زنان پارسا و پاکدامن بدون دلیل قانع کننده، فقط از روی گمان و پندار یا اذیت و ستم، و این امر سبب آسان شدن گناه و اشاعه فحشا در میان مؤمنان است، لذا خداوند برای چنین فردی کیفری قاطع تعیین کرده است و پس از بیان حدّ زنا می فرماید:{ وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَهِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَهً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَهً أَبَداً وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ } نور/۴-۵ { کسانی که به زنان پاکدامن نسبت زنا میدهند ، سپس چهار گواه ( بر ادّعای خود ، حاضر ) نمیآورند ، بدیشان هشتاد تازیانه بزنید ، و هرگز گواهی دادن آنان را ( در طول عمر بر هیچ کاری ) نپذیرید ، و چنین کسانی فاسق ( و متمرّد از فرمان خدا ) هستند . مگر کسانی که ( قبل از حدّ ) توبه کنند ، ( و پشیمانی خود را اظهار نمایند و دیگر تهمت نزنند ، که خداوند از ایشان صرف نظر میفرماید ) ، چرا که خداوند آمرزگار و مهربان است . }
از این سخن عالی سه موضوع استفاده می شود:
۱- نسبت زنا جز با شهادت چهار نفر ثابت نمی شود و گرنه قذف باطل خواهد بود و کیفری سخت یعنی هشتاد تازیانه به دنبال خواهد داشت و این کیفری مادّی و بدون ارفاق و ملایمت است.
۲- در کنار کیفر مزبور یک کیفر تأدیبی یا تبعی _ به تعبیر حقوق دانان_ مقّرر شده است و آن این که شهادت آنان برای همیشه مردود است، زیرا آنان زبانشان را به بدترین سخن آلوده کرده اند، بنابراین سزایشان این است که در دادگاه، شهادتشان پذیرفته نشود، و تعبیر به «ابدا" » در آیه نشانگر آن است که توبه نیز موجب آن نخواهد شد که شهادت آنان پذیرفته شود.
۳- توبه آنان _ اگر توبه واقعی باشد _ نزد خدا پذیرفته می شود، اما این، کیفر اصلی و تبعی را از بین نمی برد، زیرا کیفر تیعی، ابدی و همیشگی است.
هدف از این کیفر جلوگیری از اشاعه فحشا است، زیرا نسبت زنا خصوصا" به افراد پاکدامن و عفیف، ارتکاب آن را آسان می کند و خداوند در این زمینه می فرماید:{ إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ …} نور/۱۱ { بیگمان کسانی که دوست میدارند گناهان بزرگی ( همچون زنا ) در میان مؤمنان پخش گردد ، ایشان در دنیا و آخرت ، شکنجه و عذاب دردناکی دارند }
خداوند متعال برا ی مؤمنان داستان عایشه را که عدّه ای به او نسبت ناروا دادند می زند و در مورد آنان می فرماید: { إِنَّ الَّذِینَ جَاؤُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَهٌ مِّنکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرّاً لَّکُم بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیْراً وَقَالُوا هَذَا إِفْکٌ مُّبِینٌ لَوْلَا جَاؤُوا عَلَیْهِ بِأَرْبَعَهِ شُهَدَاء فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَدَاء فَأُوْلَئِکَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْکَاذِبُونَ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ لَمَسَّکُمْ فِی مَا أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُم مَّا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمٌ وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا یَکُونُ لَنَا أَن نَّتَکَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَکَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ یَعِظُکُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَیُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ }نور/۱۱-۱۸ { کسانی که این تهمت بزرگ را ( درباره عائشه ، امّالمؤمنین ) پرداخته و سرهم کردهاند ، گروهی از خود شما هستند ، امّا گمان مبرید که این حادثه برایتان بد است ، بلکه این مسأله برایتان خوب است ( و خیر شما در آن است . چرا که : منافقان کوردل از مؤمنان مخلص جدا ، و کرامت بیگناهان را پیدا ، و عظمت رنجدیدگان را هویدا میکند ، برخی از مسلمانان سادهلوح را به خود میآورد . آنانی که دست به چنین گناهی زدهاند ، هر یک به اندازه شرکت در این اتّهام ، سهم خود را از مسؤولیّت و مجازات آن خواهد داشت و ) هر کدام از آنان به گناه کاری که کرده است گرفتار میآید ، و کسی که ( سردسته آنان در این توطئه بوده و ) بخش عظیمی از آن را به عهده داشته است ، عذاب بزرگ و مجازات سنگینی دارد . چرا هنگامی که این تهمت را میشنیدید ، نمیبایست مردان و زنان مؤمن نسبت به خود گمان نیک بودن ( و پاکدامنی و پاکی ) را نیندیشند و نگویند : این تهمت بزرگ آشکار و روشنی است ؟ چرا نمیبایست آنان ( موظّف شوند ) چهار شاهد را حاضر بیاورند تا بر سخن ایشان گواهی دهند ؟ اگر چنین گواهانی را حاضر نمیآوردند ، آنان برابر حکم خدا دروغگو ( و مستحقّ تازیانه خوردن ) بودند . اگر تفضّل و مرحمت خدا در دنیا ( با عدم تعجیل عقوبت ) و در آخرت ( با مغفرت ) شامل حال شما نمیشد ، هر آینه به سبب خوض و فرو رفتنتان در کار تهمت ، عذاب سخت و بزرگی گریبانگیرتان میگردید . ( عذاب گریبانگیرتان میشد ) در آن زمانی که به استقبال این شایعه میرفتید و آن را از زبان یکدیگر میقاپیدید ، و با دهان چیزی پخش میکردید که علم و اطّلاعی از آن نداشتید ، و گمان میبردید این ، مسأله ساده و کوچکی است ، در حالی که در پیش خدا بزرگ بوده ( و مجازات سختی به دنبال دارد ) . چرا نمیبایستی وقتی که آن را میشنیدید ، میگفتید : ما را نسزد که زبان بدین تهمت بگشائیم ، سبحانالله ! این بهتان بزرگی است ! خداوند نصیحتتان میکند ، این که اگر مؤمنید ، نکند هرگز چنین کاری را تکرار کنید ( و خویشتن را آلوده چنین معصیتی سازید . چرا که ایمان راستین با تهمت دروغین سر سازگاری ندارد ) . خداوند آیات ( احکام واضح و روشن خود ) را برای شما بیان میدارد ، و خدا بس آگاه ( است و از نیازهای شما و عوامل بدی و خوبی زندگیتان باخبر است ) و حکیم است ( و به مقتضای حکمتش احکام و قوانین را برایتان وضع میکند ) . }
این هشداری شدید است برای کسانی که تهمتی را نسبت به زن یا مرد پاکدامنی می شنوند، نخست باید نسبت به مرد یا زن مؤمن گمان خیر و صلاح داشته باشند و اگر گمان بد در مورد آنان بود، باید نسبت دهنده چهار شاهد بیاورد، و اگر نیاورد، فرد مؤمن باید آن را تهمت بداند و نباید سخن بدون دلیل را بپذیرد و بر گمان بد خود بیفزاید و چیزی را که در دل به آن اعتقاد ندارد به زبان بیاورد و آن را امری آسان پندارد با آن که نزد خدا امر بزرگی است.
و این هشدار به کسانی است که شایعه پراکنی می کنند که این صفت در شأن مؤمن نیست و اسلام مردمی پاک و عفیف می خواهد که جز کلام نیکو و درست بر زبان نیاورند.
لعان
مردی به حضور پیامبر اکرم(ص) شتافت و به شکایت پرداخت و گفت: « فردی مرد بیگانه ای را در کنار همسرش می یابد، پس اگر او را بکشد، شما او را خواهید کشت و اگر سخن بگوید، او را خواهید زد و اگر سکوت اختیار کند، سکوتش از روی خشم است، خدایا تو خود حکمش را بیان فرما!» پس از این حادثه حکم لعان صادر شد.
لعان هنگامی است که مرد نسبت به زنا به همسرش بدهد، در این جا خداوند حکم خاصی قرار داده است که شامل نسبت زنا به غیر همسرش نمی شود، زیرا غالبا" تا خطایی از زن سر نزند همسرش او را متهم به ارتکاب گناه نمی کند بنابراین لعان برای روشن شدن حادثه و اثبات مدّعای مرد است، خدااوند در این باره می فرماید: { وَالَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ یَکُن لَّهُمْ شُهَدَاء إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَهُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ وَالْخَامِسَهُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِن کَانَ مِنَ الْکَاذِبِینَ وَیَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ وَالْخَامِسَهَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْهَا إِن کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَکِیمٌ } نور/۶-۱۰ { کسانی که همسران خود را متّهم ( به عمل منافی عفّت ) میکنند ، و جز خودشان گواهانی ندارند ( که بر صدق اتّهامشان گواهی دهند ، از آنان خواسته میشود که برای این که هشتاد تازیانه نخورند و عقوبت نبینند ) هر یک از ایشان باید چهار مرتبه خدای را به شهادت بطلبد که ( در این نسبت زنا که به همسرم دادم ) راستگو هستم . در پنجمین مرتبه ( باید بگوید : ) نفرین خدا بر او باد اگر دروغگو باشد ! اگر زن چهار بار خدا را به شهادت بطلبد ( و سوگند بخورد ) که شوهرش ( در اتّهامی که بدو میزند ) دروغگو است ( چنین شهادتی ) عذاب ( رجم ) را از او دفع مینماید . و در مرتبه پنجم ( باید بگوید که : ) نفرین خدا بر او باد اگر شوهرش راست بگوید ! ( در این که من مرتکب زنا شده باشم ) . اگر بزرگواری و مرحمت خدا شامل حال شما نمیشد ، و او بس توبهپذیر ( از بندگان خود ) و حکیم ( در افعال خویش ) نبود ( دچار رنج زیاد میشدید ، و با احکام و حدود الهی آشنا نمیگشتید ) .}
مقصود از شهادت در این جا، سوگند به خداست، زیرا آدمی به هنگام سوگند، خدا را گواه می گیرد، پس مرد چهار بار قسم یاد می کند که در نسبت دادن زنا به زنش یا در نفی فرزند از خودش _ اگر چنین ادعایی داشت معنایش این است که زن از طریق زنا باردار شده است _ راستگوست و پس از آن برای پنجمین بار به خدا سوگند یاد می کند که لعنت خدا بر او باد اگر دروغ بگوید.
در این صورت کیفر قرآنی بر زن جاری می شود ولی او می تواند برای رفع کیفر از خودش ابتدا چهار بار سوگند یاد کند که شوهرش دروغ می گوید، و برای پنجمین بار قسم بخورد که خشم و غضب خدا بر او اگر مرد راستگو باشد.
اگر سوگند خوردن از مرد وزن به اینگونه پایان یافت، از مرد کیفر قذف(هشتاد تازیانه) و از زن کیفر زنا برداشته می شود، پیامبر(ص) نیز همین گونه حکم کرد.
امّا آن حضرتدستور داد تا مادامی که زن و شوهر این گونه اند برای همیشه از هم جدا شوند، زیرا زندگی زناشویی براساس مودّت و دوستی استوار است، و مودّت، اطمینان آن دو را به هم می طلبد، اما وقتی آن دو به یکدیگر چنین نسبتی دادند و هر کدام دیگری را تکذیب کرد، دیگر اطمینان و دوستی از بین می رود و آن زوجیتی که در قرآن می فرماید:{َو مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً …} روم/۲۱ { و یکی از نشانههای ( دالّ بر قدرت و عظمت ) خدا این است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفرید تا در کنار آنان ( در پرتو جاذبه و کشش قلبی ) بیارامید ، و در میان شما و ایشان مهر و محبّت انداخت ( و هر یک را شیفته و دلباخته دیگری ساخت ، تا با آرامش و آسایش ، مایه شکوفائی و پرورش شخصیّت همدیگر شوید ، و پیوند زندگی انسانها و تعادل جسمانی و روحانی آنها برقرار و محفوظ باشد )} از بین می رود، و اگر یکی از زوجین نسبت به دیگری مشکوک باشد، دیگر مهربانی بین آنان باقی نخواهد ماند.
آنچه ما از آیات قرآن در مورد زنا و قذف و لعان ذکر کردیم به مؤمن هشدار می دهد که باید پاک و پارسا باشد و به جامعه تذکر می دهد که باید فضیلت بر آن حکم فرما باشد و افراد یکدیگر را به کارهای ناروا و گفتار زشت نسبت ندهند، زیرا چنین نسبت هایی سبب انجام آن کارها در خارج می شود.
و شاید فساد جامعه های کنونی ما معلول نسبت های ناروا به یکدیگر _ چه به صراحت و چه به اشاره _ باشد، که افراد آن را آسان و کوچک می شمارند، اما نزد خدا گناهی بزرگ است. و هیچ جنبش و نیرویی جز به یاری خداوند نیست.
________________________________
منبع: معجزه بزرگ (پژوهشی در علوم قرآنی )
مؤلف: محمد ابوزهره
مترجم: محمود ذبیحی
انتشارات: بنیاد پژوهش های اسلامی
نوبت چاپ: ۱۳۷۰ مشهد