سرمقاله رای الیوم: «آینده مبهم عراق نوین در دو راهی اصلاحات و تجزیه»
سرمقاله رای الیوم: «آینده مبهم عراق نوین در دو راهی اصلاحات و تجزیه»
«عراق نوین با قیام بی سابقه ای روبرو است که مقتدی صدر آن را رهبری می کند و امکان دارد با پشتیبانی برخی مرجعیت ها و احزاب شیعی و سنی به انقلابی تبدیل شود که نظام حکمرانی العبادی را سرنگون سازد، به احتمال زیاد قیام کنونی گسترش و ادامه می یابد و ممکن است به انقلابی شبیه انقلاب ژانویه ۲۰۱۱ مصر تبدیل گردد به ویژه اگر از پشتیبانی اهل تسنن و برخی گروه های شیعه خشمگین از سهمیه بندی فرقه ای و ناکامی نخبگان سیاسی برخوردار شود.»
روزنامه اینترنتی «رای الیوم» به سردبیری عبدالباری عطوان، روزنامه نگار و تحلیلگر برجسته جهان عرب در سرمقاله اخیر خود تحت عنوان «آیا قیام جریان صدر به انقلابی تبدیل خواهد شد که عراق نوین را از هم بپاشد و سرآغاز عراق متفاوت دیگری باشد؟ آیا شکاف ها به درون اهل تشیع و مرجعیت های دینی و حزبی آنها منتقل شده است؟ یا این که این تنها یک جنگ بر سر قدرت است نه بیشتر نه کمتر؟ چرا العربیه و الجزیره از این قیام جانبداری می کنند؟» آورده است:
«عراق به اصلاح نوین با قیام بی سابقه ای روبرو است که جریان صدر به رهبری مقتدی صدر آن را رهبری می کند، قیامی که احتمال دارد با پشتیبانی برخی مرجعیت ها و احزاب شیعی و سنی به انقلابی تبدیل شود که نظام حکمرانی تحت رهبری حیدر العبادی را سرنگون می سازد.
معترضان که میدان های پایتخت عراق مملو از آنها شده بود، وارد پارلمان شده و برگه ها و پرونده های آن را پاره کرده و روی زمین ریختند همان گونه که پیش از آن نیز وارد منطقه سبز بغداد شده بودند، منطقه ای که امن ترین جای عراق به شمار می آید و علاوه بر مقرهای دولت، وزارتخانه ها و دستگاه های امنیتی، سفارتخانه آمریکا را نیز در بر گرفته که برخی نمایندگان پارلمان برای آن که در امان باشند، به آن پناه بردند.
اهمیت و خطر این قیام در زمان آن و همچنین عوامل مهم دیگری نهفته است که بازتاب دهنده چیزی هستند که این قیام می تواند در حال و آینده بیانگر آن باشد:
نخست این که جرقه این اعتراض ها پس از سفر جو بایدن، معاون رئیس جمهوری آمریکا به عراق و دیدار مقتدی صدر با نوری المالکی، نخست وزیر پیشین این کشور در بیروت زده شد و این در حالی است که برخی گزارش ها از ناکامی دو طرف دارای دشمنی مشترک با دولت کنونی، در دستیابی به توافق حکایت دارند.
دوم این که این قیام شعارهایی از قبیل مخالفت با سهمیه بندی حزبی و مذهبی در توزیع پست های وزارتی و مخالفت با تقسیم بندی های فرقه ای را سر داد که در میان شهروندان عراقی بازتاب مثبتی دارند، به گونه ای که «ما سنی و شیعی برادریم و این وطن را نمی فروشیم» و «با جان و خون، فدای عراق می شویم» شاخص ترین شعاری بود که تظاهرکنندگان سر می دادند.
سوم این که علیه فساد و مفسدان اعلام جنگ کرده و روی برآورده ساختن نیازهای افراد فقیر تاکید دارد که اکثریت ملت عراق را تشکیل می دهند، جایی که مقتدی صدر خود را به عنوان یاور فقرا و نیازمندان معرفی می کند و در کنفرانس خبری دیروز (شنبه) نیز که در آن از اعتکاف دو ماه خود خبر داد، روی فروپاشی عراق و نبود هیچ گونه خدمات عمومی تاکید کرد.
چهارم این که این اعتراض ها تایید کرد که شکاف ها از شکاف های میان اهل تسنن و اهل تشیع به شکاف های میان خود شیعیان یعنی جریان صدر و مرجعیت ها و احزاب شیعه دیگری همچون حزب الدعوه به رهبری حیدر العبادی و مجلس اعلای عراق به رهبری عمار الحکیم منتقل شده است.
پنجم این که این اعتراض ها در حالی به راه افتاده که آماده سازی های دولت العبادی و هم پیمان آمریکایی آن برای آغاز حمله گسترده جهت بازپس گیری کنترل الموصل و اخراج نیروهای داعش از این شهر رو به افزایش نهاده است.
ششم این که شبکه های العربیه و الجزیره به طور ضمنی توافق کرده اند از این قیام پشتیبانی کنند و پوشش رسانه ای را برای آن فراهم سازند همان گونه که کنفرانس خبری مقتدی صدر را به صورت مسقیم پخش کردند، اقدامی که از نظر خیلی ها به معنای پشتیبانی عربستان سعودی و قطر از این قیام است و این اصلا جای تعجب ندارد چرا که صدر چندین بار به ریاض سفر کرده و در آن جا به گرمی مورد استقبال قرار گرفت.
نتیجه ای که از همه مسائل مذکور می توان گرفت این است که به احتمال زیاد قیام کنونی گسترش پیدا کرده و ادامه می یابد و ممکن است به انقلابی شبیه انقلاب ۲۵ ژانویه سال ۲۰۱۱ میلادی در مصر تبدیل شود به ویژه اگر از پشتیبانی اهل تسنن و یا دست کم برخی از آنها و همچنین حمایت برخی دیگر از گروه های شیعه خشمگین از سهمیه بندی فرقه ای و ناکامی نخبگان سیاسی برخوردار شود، نخبگانی که به همراه اشغالگران آمریکایی وارد عراق شدند و در ارائه الگوی جایگزین نظام بعث سرنگون شده از سوی آمریکا، شکست خوردند.
در واقع عراق پس از گذشت ۱۳ سال از اشغال آن از سوی آمریکا به یک کشور نیمه ناکام تبدیل شده که فاقد هویت ملی فراگیر بوده، فساد آن را فرا گرفته و از نبود خدمات عمومی از قبیل آموزش، آب، برق و بهداشت رنج می برد آن هم در شرایطی که صادرکننده نفت بوده و دو رود دجله و فرات نیز در خاک حاصلخیز آن جریان دارند.
پیش بینی تحولات روزها و هفته های آینده اوضاع عراق کاری بس دشوار است و تنها چیزی که می توان گفت این است که جرقه قیام زده شده و دوران زمامداری العبادی نیز که در حال حاضر در مکان امنی پنهان گشته، اگر عملا به پایان نرسیده باشد چیزی به پایان آن باقی نمانده است، چرا که وی در متحد کردن کشور، تحقق آشتی ملی، فراهم ساختن امنیت برای شهروندان و ادغام مذاهب و قومیت های مختلف در دولت وحدت ملی واقعی نماینده همه عراق و یا دست کم بیشتر اقشار آن بر اساس کارایی و نه سهمیه بندی و تسلیم شدن در برابر خواسته ها و دستورهای جناح های سیاسی فاسد، شکست خورد.
یک عراق جدید در حال بیرون آمدن از «عراق نوین» است و اگر این قیام در تحقق اصلاحات، نابودی فساد، دستیابی به وحدت ملی و دست کم کاهش شکاف های فرقه ای موفق عمل نکند، ممکن است جایگزین آن چیزی جز تجزیه این کشور به سه کشور شیعی در جنوب، سنی در مرکز و کردی در شمال نباشد و در آن صورت نیز این احتمال وجود دارد که کشورهای جدید در حال درگیری با یکدیگر، دچار شکاف و فرآیند تقسیم به کانتون هایی شوند که آنها نیز در میان خود درگیر باشند.
در پایان باید گفت که متاسفانه آینده عراق روشن به نظر نمی رسد و احتمال دارد دست کم در کوتاه مدت و میان مدت بسیار بدتر از وضعیت کنونی آن باشد، این قیام علیه فساد و سهمیه بندی فرقه ای، تلاش برای تقریب میان اهل تسنن و اهل تشیع و ایجاد زمینه مناسب برای وحدت ملی این کشور نیز شاید زنگ خطری باشد و به خفتگان در قبال خطرهای کنونی و آینده هشدار دهد، اما در هر حال تنها خداوند از آینده خبر دارد.»
منبع: روزنامه اینترنتی رای الیوم
ترجمه از: شفقنا