مهارتهای زندگی

رابطه متقابل " شما چگونه دنیا را احساس می

رابطه متقابل " شما چگونه دنیا را احساس می کنید؟!"

دکتر فیلیپ مک گرا / مترجم: مهدی قراچه داغی

اصل رابطه متقابل می گوید:«هرچه بدهی پس می گیری» طرز برخورد شما با دیگران چگونگی برخورد آنها را با شما مشخص می سازد.

کسی از آشنایان خود را می بینید. از شما می پرسد:« حالت چطور است؟» و شما در جواب می گویید:« خوبم، حال تو چطور است؟» و او به احتمال زیاد می گوید:«خوبم، بد نیستم.» تا اینجا مطلب تازه ای وجود ندارد. یک تبادل دوستانه و معمولی است. بعید است که در سلام و احوال پرسی از این قبیل کسی به موضوعات احساسی اشاره کند. به عبارت دیگر هر چه را به دیگران بدهید مشابه آن را پس می گیرید.

اما همین گفت و گو می توانست به شکل کاملا" متفاوتی باشد. ممکن است شما صحبت را این گونه شروع کنید:« آه خدای من، ناراحت به نظر می رسی، اتفاقی افتاده؟» حالا تبادل را به سطح عمیق تری برده اید و بعید نیست که جواب عمیق تری هم بگیرید. دلیلش این است که طرف مقابل را به سطح صمیمی تری سوق داده اید. می توانید انتظار داشته باشید که حالا صحبت در سطح صمیمانه تری برگزار شود.

در برخورد با دیگران از سبک ها و شیوه های متفاوتی استفاده می کنیم. از آن گذشته طرز برخورد ما با اشخاص در شرایط مختلف فرق می کند. اما به طور کلی هرکس سبک و طرزی از آن خود دارد. مجموعه سبک و طرزهای شماست که واکنش دیگران به شما را مشخص می سازد و در نتیجه تجربه شما از دنیا را رقم می زند.

البته اشخاص، هرکدام سبک و طرزی دارند. بعضی ها در تعریف اشخاص به شخصیت آنها اشاره می کنند: سخت گیر است، مشتری خونسردی است. بعضی ها زندگی را در قالب یک مبارزه می بینند: رفتار خصمانه دارد. به هر صورت هر کسی با دنیا به شکلی روبه رو می شود. اما هرچه با یک دست بدهید با دست دیگر پس می گیرید.ممکن است از طرز واکنش دیگران گله کنید. اما حرف مرا بپذیرید، واکنش آن ها را شما ایجاد می کنید و این نه تنها در مورد شما، که در مورد همه صدق می کند.

رفتارتان را با دیگران مطالعه کنید. خواهید دانست که چرا دیگران با شما چنین برخوردی دارند. در ادامه مطلب به نمونه هایی اشاره کرده ایم. احتمالا" خود را در یکی از قالب های زیر پیدا می کنید، هرچند این امکان هم هست که به قالب کاملا" متفاوتی تعلق داشته باشید.

 

جوجه تیغی ها

جوجه تیغی ها به هر جا می روند انتظار دارند کسی به آنها حرفی بزند یا توهین بکند. این ها مصمم اند که در هر کس و در هر زمینه ای تقصیری پیدا کنند. بدون توجه به موقعیت، هر رفتاری را در قبال خود توهین آمیز ارزیابی می کنند. نزدیک شدن به این اشخاص دشوار است. به این می ماند که بخواهید یک جوجه تیغی را در آغوش بکشید. به همین دلیل دیگران از حدی به آنها نزدیک تر نمی شوند. تبادل با جوجه تیغی از نوع بازنده- بازنده است. جوجه تیغی ها اغلب از رفتار سرد دیگران شاکی هستند. البته آنها متوجه نیستند که سردی رفتار دیگران ناشی از رفتار خود آنهاست. آنها متوجه نیستند که هر طور با دیگران رفتار کنند دیگران متقابلا" با آن ها به همان شکل رفتار خواهند کرد.

 

پا در هواها

هممه ی ما به سگ هایی برخورد کرده ایم که با آنها به قدری بدرفتاری شده که وقتی به آن ها نزدیک می شویم بلافاصله به پشت روی زمین دراز می کشند و پنجه هایشان را به هوا بلند می کنند. این سگ ها در واقع می گویند که توان دفاع ندارند. بعضی ها نیز این گونه رفتار می کنند:« تقصیر من است، من خراب کردم، مستحق مجازات هستم.» این ها انگار می گویند در هر شرایطی یک شلاق زن و یک شلاق خور وجود دارد و آنها انتظار دارند که در شمار شلاق خورها باشند. این اشخاص دنیا را تشویق می کنند که بر گرده آنها سوار شوند. در این شرایط چه جای تعجب که دنیا دقیقا" به خواسته آنها عینیت بخشد.

 

پادشاهان یا ملکه های جنگل

این اشخاص با اطرافیان خود چنان ارتباط برقرار می کنند که گویی دیگران آدم های فقیر و مفلوکی هستند که شانس آورده اند تا در حضور آن ها قرار بگیرند. این اشخاص در ذهن خود یک افسانه هستند. درباره علایق و خواسته هایشان چنان با آب و تاب حرف می زنند که گویی شنیدن آن برای همه جالب است. این که بگوییم این افراد متکبر و خودبین هستند هرگز کافی نیست. پادشاهان و ملکه های جنگل به راستی معتقدند که تمام عالم هستی حول محور آن ها شکل می گیرد. در این شرایط دنیا با رنجش و دلخوری با آنها برخورد می کند. اعضای خانواده و همکاران، اغلب با رفتار انفعالی- پرخاشگر با آنها برخورد می کنند. مثلا" وقتی هوا بارانی می شود کسی زحمت آن را به خود نمی دهد که به آنها بگوید فراموش کرده اند شیشه اتومبیل شان را بالا بکشند. رفتار پادشاه و ملکه جنگل به گونه ای است که دیگران ناراحتی آنها را جشن می گیرند.

 

متظاهرها

متظاهرها یا عوام فریب ها می خواهند دیگران از آن ها تعریف کنند. آن ها در فروشگاه به گونه ای رفتار می کنند که گویی چیزی نمی دانند. انگار ساده لوحی و ندانستن یک فضیلت است. عوام فریب ها با سؤال کردن از دیگران می خواهند خود را ساده لوح جلوه دهند و این گونه، تعریف و تحسین دیگران را برای خود بخرند. اما تلاش برای خشنود کردن یک متظاهر به این می ماند که به خواهیم بطری بدون ته را در آب پر کنیم. این گونه اشخاص نمی توانند با محیط خود و با اطرافیانشان صمیمی شوند.

 

آدم خوارها

آدم خوارها هدف ساده ای را پی می گیرند. آنها می خواهند همه کس و همه چیز را کنتل کنند، می خواهند بر زندگی شما، بر زندگی خودشان و هرچیزی که از روی بدبیاری باید آن را با آنها سهیم شوید کنترل داشته باشند. آدم خوارها به شما می گویند چه فکری و چه احساسی داشته باشید. آنها از شما و از همه اطرفیان برای رسیدن به خواسته هایشان استفاده می کنند. اگر آسیبی به کسی از دوستان و آشنایان آنها برسد. انگار ابدا"اتفاقی نیفتاده است. مترصد آشنایی دیگری می شوند. در این زمینه آدم خوارها اشتهای سیری ناپذیر دارند. از آن جا که با دنیااین گونه برخورد می کنند، روابط شان با بقیه یک سویه است و در این جریان هرگز عجیب نیست که دیگران علیه آنها بشورند، از آنها رنجش به دل بگیرند، و یا با آنها رفتاری انفعالی را به نمایش بگذارند. در این شرایط تجربه آدم خوارها از زندگی احساس ناراحتی و تنهایی است.

 

مبالغه گرها

برای این دسته از بیماران روانی، حوادث زندگی، حتی معمولی ترین آنها معمولی نیستند. بیماری آنها بدترین بیماری ممکن است. مشکلاتشان را با آب و تاب شرح می دهند. هر مطلبی که از دیگران بشنوند یا به شدت جالب و یا به شدت بی ربط و بی مفهوم است. اطرافیان این اشخاص به زودی متوجه روحیه آنها می شوند و هرچه را آنها بگویند تنزل رتبه می دهند. هیچ مطلبی را از ناحیه آنها جدی نمی گیرند.

قربانی ها

قربانی ها مسبب و مسئول هیچ حادثه ای قلمداد نمی شوند . همه اتفاقات بر سر آنها می آید. خودشان کاری نمی کنند، اما دیگران مسئول همه بدبیاری های آنها هستند. قربانی ها خودشان را مظلوم ارزیابی می کنند. احساس می کنند که سایرین می خواهند آسیبی به آنها برسانند. مرتبا" آه و ناله سر می دهندف می گریند و سرزنش می کنند. اما اطرافیان خیلی زود از آنها ناراحت می شوند و با حرف هایشان رفتار انفعالی پیش می گیرند.

 

اینشتین های تحلیل گر

این ها همه چیز دان هایی هستند که در هر زمینه ای اظهار نظر می کنند. برای هر مورد تحلیلی ارائه می دهند. از آنها که تحلیل های بیش از حد آنها برای دیگران ملال انگیز است، اغلب اشخاص از آنها اجتناب می کنند و در نتیجه زندگی شان ملال انگیز می شود.

 

شایعه سازها

شایعه سازها همیشه به نجوا با شما حرف هایی می زنند که انگار جز خودشان کسی از آن مطلب اطلاعی ندارد. مردم به شایعه سازها و به حرف هایشان اعتماد نمی کنند، زیرا هرکس درباره دیگران با شما حرف بزند درباره شما نیز با آنها حرف خواهد زد. به همین دلیل اشخاص در برخورد با آنها احتیاط می کنند و اصولا" حرف هایشان را با آنها در میان نمی گذارند تا نقل محافل شوند.

بله،اما

از«بله، اما» گوها ملال انگیز تر پیدا نمی کنید. هرچه بگویید، هر راه حلی پیشنهاد کنید، بدون توجه به نوع و کیفیت آن با واکنش«بله، اما» روبه رو می شوید و بعد به تفصیل برایتان توضیح می دهند که چرا پیشنهاد یا راه یا حرف شما نمی تواند درست باشد. مردم اغلب از این اشخاص حذر می کنند. آنها هم دیگران را ناراحت می کنند و هم خودشان ناراحت می شوند.

 

اسکارلت اهارا

این اشخاص در برخورد با مشکلات سعی می کنند اصولا" با آنها برخورد نکنند. می گویند« فردا در این باره فکر می کنم.» اسکارلت اهاراها در نظر دیگران واقع بین نیستند و پشت فرمان خوابشان می برد. اطرافیان در برخورد با این افراد احساس می کنند هر حرفی بزنند بیهوده است، در نتیجه خیلی زود از آنها فاصله می گیرند و آنها را به حال خودشان رها می کنند.

 

نقاب زن ها

نقاب زن ها بر هر حادثه ای نقاب می زنند و پشت آن پنهان می شوند. جالب اینجاست تلاشی که این اشخاص برای پنهان کردن مسائل می کنند به گونه ای است که خود به خود همه مسائل برملا می شوند. مردم دربرخورد با این اشخاص به این نتیجه می رسند که:«هرچه را ببینی با حقیقت فاصله دارد.» بی اعتمادی شاید مردم به نقاب زن ها موفقیت را از آنها دور می کند. برای نقاب زن ها روابط معنی دار عملا" بی مفهوم اند.

 

دو شخصیتی ها

دوشخصیتی ها غیرقابل پیش بینی هستند. با کسی مسائل عاطفی خود را در میان می گذارید و روز بعد معلوم می شود که ابدا" قابل اعتماد نیست. مردم به تدریج متوجه این اشخاص می شوند. دو شخصیتی ها تحت تأثیر رفتارشان با مشکلات عدیده روبه رو می گردند.

 

معیارهای غیر واقع بینانه

در دنیای واقعی، همه لزوما" دارای قلب صد در صد پاک و با انگیزه کاملا" بی شائبه نیستند. اما به کسانی برمی خوریم که متوجه این واقعیت زندگی نمی شوند.انگار باید همه را پاک و معصوم ببینند و الزامی در این که رفتار عاقلانه ای داشته باشند در خود نمی بینند. طوری رفتار می کنند که انگار از جریان واقعی حیات فاصله دارند. این اشخاص برای خود و دیگران معیارهایی به شدت غیرواقع بینانه در نظر می گیرند.

 

کمال طلب ها

کمال طلب ها می خواهند صد در صد کامل و بی عیب و نقص باشند. آنها برخلاف بقیه هستند. معتقدند کمال طلبی یک فضیلت است. طوری عمل می کنند که صد در صد بی عیب و نقص ظاهر شوند. در واقع در رفتار این اشخاص نوعی تکبر و خودبینی مشاهده می شود. می گویند شما ممکن است مرتکب خلاف بشوید، اما من صد در صد بی عیب و نقص هستم. اما از آنجا که بی عیب ونقص صد در صد وجود خارجی ندارد، این اشخاص پیوسته در ناراحتی به سر می برند. کمال طلب ها هرگز به سطح معیارهای خود نمی رسند. آنها مفتخرانه می گویند:« من کمال طلب هستم.» و حال آن که زندگی به آنها می گوید: «زندگی کن.»

 

فاجعه بین ها

در نظر فاجعه بین ها دنیا دارد به آخر می رسد و آنها از آن آگاه اند. در محل کار، در خانه، در روابطشان با دیگران، در زمینه اقتصاد یا هوا، بروز یک فاجعه قریب الوقوع است و در این تردیدی وجود ندارد. فاجعه بین ها نگران و مضطرب هستند. از یک بحران خیالی به سروقت یک بحران خیالی دیگر می روند. در نظر دیگران این رفتار آنها به اندازه کافی ناراحت کننده است.

 

شاکی ها

برای شاکی ها هیچ چیز، تکرار می کنم، هیچ چیز خوب نیست. هوا یا بیش از اندازه گرم و یا بیش از اندازه سرد است. به جایی می خواهند بروند که بیش از اندازه دور است، کاری می خواهند بکنند که بیش از اندازه دشوار است و یا آنها خسته تر از آن هستند که اصولا" کاری بکنند. کسی به اندازه کافی به آنها توجه ندارد. برای آنها زندگی هرگز منصفانه نیست. با آنها مثل سایرین برخورد نمی شود. گله،گله،گله.

 

احساس گناه برانگیزان

این اشخاص به این نتیجه رسیده اند که برای کنترل دیگران بهترین روش ایجاد احساس گناه در آنهاست. آنها از ایجاد احساس گناه برای ساکت کردن دیگران استفاده می کنند. می نالند، خود را مظلوم معرفی می کنند، می گویند شما به آنها بیش از اندازه لطمه زده اید و بنابراین باید احساس گناه کنید.

پس از خواندن فهرست فوق احتمالا" احساس کردید که شما هم به گونه ای در یکی از این حالات قرار می گیرید. تجربه شما از دنیا با این حالات در ارتباط است. شرط می بندم که در نظر شما خیلی ها مشمول این اقدام می شوند. امیدوارم با خواندن این فهرست متوجه شده باشید که آنها چرا دنیا را اینگونه احساس می کنند.

_______________________
منبع: مهارت های زندگی

نویسنده: دکتر فیلیپ مک گرا

مترجم: مهدی قراچه داغی

انتشارات:نشر آسیم-۱۳۸۴

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا