ایستادگی در برابر خودکامگی و استبداد
ایستادگی در برابر خودکامگی و استبداد
نویسنده: دکتر محمد عماره
ترجمه: واحد ترجمەی پایگاە اطلاعرسانی اصلاح
بر اساس بینش اسلامی همهی تکالیف مربوط به کار جمعی ـ یعنی فرایض اجتماعی ـ زیر فریضهی امر به معروف و نهی از منکر وارد میشود، زیرا ایمان دینی در اسلام منحصر به تأیید قلبی نمودیافته در مناسک، شعایر و عبادات نیست؛ که مجموعهای فراگیر در زندگی است و هفتاد و چند شاخه دارد، والاترین آن جملهی «لا إله إلا الله» و پایینترین آن دور ساختن عوامل آزار از مسیر است.
به سبب وجود چنین واقعیتی در اندیشهی اسلامی، وظیفهی فرمان به خوبیها و بازداشتن از بدیها در واقع انقلابی فراگیر در برابر خودکامگی و خودکامگان است، و طبق آنچه برخی میپندارند، تنها برای تشویق بر انجام عبادات نیست.
حجت الإسلام أبوحامد غزالی (۴۵۰ ـ ۵۰۵ هـ /۱۰۵۸ ـ ۱۱۱۱م) در دانشنامهی منحصر به فردش (إحیاء علوم الدین) گنجینهای از سنت نبوی گرد آورده که مربوط به موضوع مقاومت در برابر استبداد است. احادیث زیر نمونههایی از آن است:
۱.«لتأمرن بالمعروف ولتنهون عن المنکر، ولتأخذن على ید الظالم، ولتأطرنه (تجبرونه) على الحق أطرا، أو لیضربن الله قلوب بعضکم ببعض، ثم تدعون فلا یستجاب لکم». (حتما به معروف فرمان دهید، از منکر بازدارید، دست ستمگر را بگیرید و او را بر پیروی از حق مجبور سازید، و گرنه خداوند دلهایتان را به هم میاندازد، آن گاه دعا میکنید، اما به شما پاسخ داده نمیشود).
۲.«من رأى منکم منکرا فلیغیره بیده، فإن لم یستطع فبلسانه، فإن لم یستطع فبقلبه، وذلک أضعف الإیمان». (هر کس از شما کار ناشایستی دید، حتما آن را با دستش تغییر دهد، اگر نتوانست با زبانش و اگر نتوانست با دلش، و این ضعیفترین ایمان است).
۳.«خیر الشهداء حمزه بن عبد المطلب، ثم رجل قام إلى إمام جائر فأمره ونهاه فی ذات الله تعالى فقتله على ذلک». (بهترین شهیدان حمزه بن عبدالمطلب است، سپس مردی که نزد حاکمی ستمگر رفت، او را برای ذات خداوند متعال امر و نهی کرد، اما بدین سبب حاکم او را کشت).
۴.«أفضل الجهاد کلمه حق عند سلطان جائر». (برترین جهاد، گفتن سخن حق نزد پادشاه ستمگر است).
۵.«إذا رأیتم الظالم فلم تأخذوا على یدیه یوشک الله أن یعمکم بعذاب من عنده». (هرگاه ستمگر را دیدید و او را باز نداشتید، خداوند با عذابی از سوی خود شما را فرا خواهد گرفت).
۶.«ما من نبی بعثه الله فی أمه قبلی إلا کان له من أمته حواریون وأصحاب یأخذون بسنته ویقتدون بأمره، ثم إنها تخلف من بعدهم خلوف، یقولون ما لا یفعلون، ویفعلون ما لا یؤمرون، فمن جاهدهم بیده فهو مؤمن، ومن جاهدهم بلسانه فهو مؤمن، ومن جاهدهم بقلبه فهو مؤمن، ولیس وراء ذلک من الإیمان حبه خردل». (هر پیامبری که خداوند در امتهای پیشین فرستاد، همنشینان و یارانی داشت که شیوهاش را میگرفتند و به فرمانش اقتدا میکردند، اما پس از آنان، کسانی جانشین شدند که میگویند آنچه را نمیکنند، انجام میدهند آنچه را بدان فرمان نیافتهاند. هر کس با ایشان با دستش جهاد کند، او مؤمن است، هر که با زبانش با آنان جهاد کند، او ایمان دارد و هر کس با دلش با اینان جهاد کند، او مؤمن است، اما پس از آن به اندازهی یک دانهی خردل هم ایمان نیست).
۷.«سیکون من بعدی أمراء یکذبون ویظلمون، فمن صدقهم بکذبهم وأعانهم على ظلمهم فلیس منی ولست منه، ولم یرد علی الحوض، ومن نابذهم نجا، ومن اعتزلهم سلم أو کاد أن یسلم، ومن وقع معهم فی دنیاهم فهو منهم». (پس از من امیرانی خواهند بود که دروغ میگویند و ستم میکنند. هر کس دروغ آنان را تأیید و در ستمگری ایشان را یاری دهد، از من نیست و من هم از او نیستم و کنار حوض نزدم نخواهد آمد. هر کس آنان را دور اندازد، نجات مییابد، هر کس از ایشان گوشه بگیرد، در امان میماند یا در امان خواهد ماند و هر کس با ایشان در دنیایشان همراه گردد، از ایشان است).
۸.«أبغض القراء إلى الله تعالى الذین یزورون الأمراء، وخیر الأمراء الذین یأتون العلماء، وشر العلماء الذین یأتون الأمراء، والعلماء أمناء الرسل على عباد الله ما لم یخالطوا السلطان، فإن فعلوا ذلک فقد خانوا الرسل، فاحذروهم واعتزلوهم». (منفورترین قاریان نزد خداوند متعال کسانیاند که به دیدار امیران میروند. بهترین امیران کسانی هستند که نزد علما میآیند و بدترین عالمان کسانی هستند که نزد امیران میروند. علما امینان پیامبران بر بندگان خدایند تا زمانی که با سلطان نیامیزند، اگر چنین کردند به پیامبران خیانت کردهاند، پس از ایشان بر حذر باشید و از آنان گوشه بگیرید).
۹.«إن الله لیغضب إذا مُدح الفاسق». (به یقین خداوند خشمگین میشود، هنگامی که فاسق ستایش شود).
۱۰.«من أکرم فاسقا فقد أعلن على هدم الإسلام». (هر کس فاسقی را بزرگ بدارد، قطعا ویرانی اسلام را اعلام کرده است).
۱۱.«من دعا لظالم بالبقاء فقد أحب أن یعصى الله فی أرضه». (هر کس برای ستمگری دعای ماندگاری کند، قطعا دوست دارد که در زمین خدا معصیت شود).
۱۲.«لا تزال هذه الأمه تحت ید الله وکنفه ما لم تمالئ قراؤها أمراءها». (این امت پیوسته زیر دست و بالین خدایند تا وقتی که قاریانشان همنشین امیرانشان نگردند).
۱۳.«إن الله لعن علماء بنی إسرائیل إذ خالطوا الظالمین فی معاشهم». (هنگامی که علمای بنی اسرائیل با ستمگران در زندگیشان درآمیختند، خداوند به یقین ایشان را نفرین کرد).
۱۴.«اللهم لا تجعل لفاجرعندی یدا فیحبه قلبی». (خدایا برای هیچ فاجری نزدم کاری وامگذار تا دلم او را به دوستی نگیرد).
اینها سرمایهی هنگفتی از احادیث مرتبط با مقاومت در برابر استبداد، منکرات و حاکمان ستمگر است که بیرون از چارچوب شریعت اسلامی همتا ندارد. این روایات جامع فریضهی امر به معروف و نهی از منکر و شامل تمام فرایض اجتماعی است که از فرایض فردی مورد تأکید بیشتری قرار گرفتهاند.