عقیده

مرگ از دو دیدگاه متفاوت!

مرگ از دو دیدگاه متفاوت!

پرویز تاجداری

یکی از واقعیت ها ی اساسی و غیر قابل انکار برای هرمتفکری مرگ است، مرگ همراه با تولد انسان متولد می گردد و این دوقلوی بهم پیوسته یعنی زندگی و مرگ همواره در طی زندگی خاکی با انسان همراه است، لیکن انسان بعلت ملموس بودن زندگی آن را احساس می کند ولی بعلت عدم شناخت مرگ آن را به فراموشی می سپارد و بعضا" تا دوران معینی از زندگی خود آن را باور ندارد. در طول اعصار و قرون متمادی این پدیده اساسی توجه بشر را به خود جلب کرده و بطوریکه انسان به موضع گیریهای متفاوتی در برابر آن پرداخته است. به طور کلی می توان دو دیدگاه متفاوت در باره مرگ تشخیص داد:

 

الف- دیدگاه کسانی که مرگ را پایان زندگی می دانند و پس از زندگی در این جهان خاکی، زندگی دیگری را برای انسان قائل نیستند و یا بعلت غوطه ور شدن در هوسها و شهوات حد ارزشهای انسانی را زیر پا گذاشته اند(انسان دارای دو بعد حیوانی و انسانی می باشد که بعد حیوانی آن پس از رنسانس بشدت مورد توجه قرار گرفت ولی بعد انسانی او که شامل صفات و ملکات اوست به باد فراموشی سپرده شد و اصولا" فلاکت و بدبختی امروز ناشی از همین طرز فکر اوست.) و دنیا را معبود و معشوق خود قرار داده اند. اینان مرگ را ناگوار و و وحشت ناک می دانند و همواره از آن فراری و نسبت بدان هراسناک اند. در نظر آنان مرگ عفریتی است که انسان ها را یکی پس از دیگری با بی رحمی می بلعد. برای اینان مرگ دارای چهره ای زشت و هراسناک است و مرگ را پایان همه چیز می دانند این دسته افراد و رجال و فلاسفه مربوط با این طرز فکر را مادیون می نامند که از دیرباز در جهان وجود داشته اند و امروزه نیز در عرصه موجود هستند، نمونه پیروان این طرز فکر، تفکرات و روش مادیون امروز جهان است.

 

ب_ دیدگاهی که در مقابل دیدگاه مادیون وجود دارد و پس از شکل گیری مذاهب و ایجاد فلسفه الهیون به وجود آمده است دیدگاه الهیون می باشد. از این دیدگاه و با توجه با آموزش های فلسفی-الهی آنها مرگ پایان بخش دفتر زندگی نیست بلکه انتقال از یک جهان و رسیدن به جهان دیگری است و مرگ نسبت با این جهان و محسوسات آن مرگ و فناست ولی نسبت به جهان دیگر که بر ما ناشناخته است تولدی دیگر و زندگی نوینی است و در نتیجه آدمی مرگ مطلق ندارد. در این راستا پیامبران الهی دستورات و فرامین خاصی را برای انسان ها به ارمغان آورده اند، از آن جمله پیامبر بزرگ اسلام در این رابطه فرموده است (برای بقا و نه برای نابودی و فنا خلق شده اید و با مرگ تنها از عالمی به عالم دیگر منتقل می شوید) یعنی نوع زندگی و برداشت شما از زندگی تغییر می نماید.

خداپرستان واقعی در جهان زندگی می کننداما دل بدان نمی بندند، مرگ را ناگوار نمی دانند زیرا آموخته اند که با مرگ نه تنها چیزی را از دست نمی دهند بلکه به سعادت جاودانی نائل می گردند. آنان با توجه به آموزشی که دیده اند و با درک مفاهیمی که برایشان نقل شده است، هدف نهایی خود را در این دنیای زودگذر قرار نداده اند که با مرگ آن را از دست بدهند در این خصوص بزرگان مذاهب مطالب فراوانی گفته اند که از آن جمله حضرت علی (ع) فرموده است:( انس و اشتیاق من به مرگ بیش از علاقه کودک به پستان مادر می باشد) انس بالموت من الطفل بندی امه ی. (نهج البلاغه خطبه ۱۵ ) و لذا وقتی در مسجد کوفه به دیار حق شتافت گفت: به خدای کعبه رستگار شدم. فزت و رب الکعبه.

چنین برداشتی از مرگ سیمای زندگی و نحوه برخورد با آن را در این جهان بکلی دگرگون می سازد تا جائی که یاد مرگ خاطره ای با عظمت و دلپذیر می شود. امام صادق می فرماید:( مرگ برای اهل ایمان شبیه بیرون آوردن گوهری از صندوق یا پریدن مرغ از قفس است) یا به قول شاعر: چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است – روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم

مکتب های مادی و ماده گرایان از یک طرف آرمان انسان را در دنیا قرار داده اند و آدمی را فریفته و مجذوب زندگی دنیوی کرده اند و از طرفی زندگی را امری پایان پذیر و موقت معرفی می کنند که با مرگ انسان همه چیز از بین می رود و بدین وسیله سخت ترین رنجها را برای انسان تولد و وجود، با خود به ارمغان می آورد. در جهان امروزه هیچ فلسفه و شرنگی تلخ تر از تفکر مادی در روبروی انسان قرار نگرفته است این تفکر و پیامدهای آن است که سبب از بین رفتن مفاهیم اساسی انسانیت شده است و صفات اولیه را بر صفات ثانویه در دوران رنسانس علمی اروپا ترجیح و بالنتیجه انسان را بصورت مفلوک و غیر متفکر امروزی بار آورد.

مکتب های الهی اثر مهم دیگری در روی انسانها از حیث مفهوم مرگ می گذارند و آن استقبال از مرگ در راه خدا یا شهادت طلبی است، زیرا افرادی که اعتقاد به جهان ابدی پیدا کنند، ارزش های دنیوی را در مقابل ارزش های ابدی ناچیز می شمارند و لذا اگر روزی فرا رسد که حفظ حیات جز ننگ و ذلت چیز دیگری در برنداشته باشد با میل باطنی این امانت الهی را برمی گردانند و تکلیف خویش را به انجام می رسانند. (باید توجه داشت که مفهوم شهادت به نحوی که در اسلام مطرح است در سایر ادیان عنوان نگردیده است و بنابراین برداشت امروز مسلمانان از این کلمه با برداشت مسیحیان و کلیمیان متفاوت است و این عدم یگانگی مفهوم سبب ابهامات برای پیروان این ادیان الهی شده) .

در اینجا باید تأکید شود که دلپذیری یاد مرگ و یا استقبال از شهادت در راه آرمان های مذهبی و دستورات الهی، به این معنا نیست که انسان برای زندگی دنیوی خود ارزش قائل نباشد و در حفظ آن کوتاهی کند، بلکه برعکس از نظر مذهب، اولین نعمتی که خداوند تبارک و تعالی به انسان ارزانی داشته است نعمت (حیات) و زندگانی است و باید در حفظ و حراست و استفاده صحیح از این نعمت الهی کوشش و جد مبذول داشت و به رایگان آن را از دست نداد. دوران محدود عمر تنها فرصتی است که انسان می تواند آمادگی لازم برای رسیدن به کمال و طی مدارج عالی انسانی را در خود ایجاد کند و لذا هر لحظه عمر از دیدگاه ادیان آسمانی دارای ارزشی بس گرانبها است.

_________________________________________

منبع: بقایای روح یا جسم ؟

مولف: پرویز تاجداری

انتشارات: انتشارات اتا ۱۳۷۳

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا