عاشورا روز هلاکت طاغوت و نجات امت
عاشورا روز هلاکت طاغوت و نجات امت
نویسنده: اسامه جادو / ترجمه: عبدالخالق احسان
درین ماه کریم، روز نیکو و مبارکی است که برکت زیاد داشته و جایگاه بزرگ و حرمت قدیمی دارد؛ پیامبران علیهم السلام درین روز، روزه می گرفتند، هیچ روزی نیست که پیامبران آنرا مثل روز عاشوراء روزه داشته باشند. این همه توجه بخاطر فضیلت و مکانت این روز است؛ چون عاشوراء روز توبه است، روزی که خداوند توبه آدم علیه السلام را و توبه قوم یونس علیه السلام را پذیرفت؛ چنانچه علی بن ابی طالب رضی الله عنه روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: « اگر می خواستی بعد از رمضان یک ماه را کامل روزه بگیری، ماه محرم را روزه بگیر؛ چون محرم ماه خداست و در آن، روزی قرار دارد که خداوند توبه قومی را پذیرفته و توبه دیگران را نیز می پذیرد» مسند امام احمد و سنن ترمذی.
فرموده رسول الله صلی الله علیه وسلم که توبه دیگران را می پذیرد، تشویقی است به تجدید توبه نصوح در روز عاشورا به امید آمرزش، رحمت و پذیرش توبه از جانب خداوند متعال، همانگونه که توبه گذشتگان را درین روز پذیرفت.
از الله متعال می طلبیم که توبه همه مان را قبول کرده و ما را مورد مغفرت و رحمت خویش قرار دهد و این آیه قرآنی را با هم تکرار می کنیم:”رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنْ الْخَاسِرِینَ (۲۳)” (الأعراف) پروردگارا ! ما ( با نافرمانی از تو ) بر خویشتن ستم کرده ایم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود .
عاشوراء روز نجات است که الله متعال درین روز حضرت نوح علیه السلام را از غرق نجات داده و کشتی او در کوه جودی لنگر انداخت؛ حضرت نوح علیه السلام این روز را به شکرانه نجات خود و مومنان همراهش، روزه گرفت.
درین روز الله متعال حضرت موسی علیه السلام و قومش را از چنگال فرعون و دارودسته اش نجات داد و موسی به شکرانه این نعمت، این روز را روزه گرفت. امام بخاری ومسلم (رضی الله عنهما) از عبد الله بن عباس (رضی الله عنهما) روایت نمودند که فرمود: “قدم رسول الله صلى الله علیه وسلم المدینه، فوجد الیهود صیامًا یوم عاشوراء؛ فقال لهم رسول الله صلى الله علیه وسلم: ما هذا الیوم الذی تصومونه؟ قالوا: هذا یوم عظیم أنجى الله فیه موسى وقومه، وأغرق فرعون وقومه، فصامه موسى شکرًا، فنحن نصومه. فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم: “فنحن أحق وأولى بموسى منکم” فصامه رسول الله صلى الله علیه وسلم وأمر بصیامه”. رسول الله صلی الله علیه وسلم به مدینه آمدند و دیدند که یهود روز عاشوراء را روزه می گیرند؛ رسول الله برای شان گفت: این چه روزی است که شما روزه می گیرید؟ گفتند: این روز بزرگی است که الله متعال موسی و قومش را نجات داد و فرعون و قومش را غرق کرد و موسی علیه السلام این روز را روزه گرفت و ما هم روزه می گیریم. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: ما به موسی علیه السلام، از شما مستحق تر و نزدیک تریم؛ سپس خودشان این روز را روزه گرفته و به روزه گرفتن امر نمودند.
در مسند امام احمد آمده: (قالوا هذا الیوم الذی نجى الله- عزّ وجل- موسى علیه السلام وبنی إسرائیل من الغرق وأغرق فیه فرعون، وهذا یوم استوت فیه السفینه على الجودی، فصامه نوح وموسى علیهما السلام؛ شکرًا لله عز وجل. فقال النبی صلى الله علیه وسلم: “أنا أحق بموسى وأحق بصوم هذا الیوم، فأمر أصحابه بالصوم”. یهودی ها گفتند: این روزی است که الله متعال موسی علیه السلام و بنی اسرائیل را از غرق نجات داده و فرعون را غرق نمود، درین روز کشتی نوج بالای کوه جودی لنگر انداخت و نوح و موسی علیهماالسلام این روز را به حیث شکرانه روزه گرفتند. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: من به موسی و روزه گرفتن این روز سزاوارترم؛ لذا صحابه را به روزه این روز دستور دادند.
سول الله صلی الله علیه وسلم به روزه روز عاشورا خیلی تلاش می کردند؛ عبدالله عباس روایت نموده که “ما رأیت النبی صلى الله علیه وسلم یتحرى صیام یوم فضله على غیره إلا هذا الیوم یوم عاشوراء، وهذا الشهر یعنی شهر رمضان” (رواه البخاری ومسلم) رسول الله صلی الله علیه وسلم را ندیدم که برای روزه گرفتن زیاد تلاش نمایند؛ مگر به روز عاشورا و ماه رمضان.
در روایات ثابت است که رسول کریم صلی الله علیه وسلم این روز را روزه گرفته و اصحاب را به روزه گرفتن آن قبل از فرضیت ماه رمضان دستور دادند و بعد از فرضیت رمضان نیز این روز را حتی در سال وفات شان روزه گرفته اند.
خاطرات این روز میمون را تازه می کنیم، مژده ها و تأیید های اهل حق و پیروان شان و آن چه دلهای مومنان را از اساسات ایمانی پر می سازد، به یاد می آوریم. منظره نجات مؤمنان را به سرکردگی سیدنا موسی علیه السلام یاد آور می شویم؛ آنگاه که از ترس فرعون و لشکریان ستمگر او و بخاطر حفظ دین و عقیده شان فرار کرده و به دستور پروردگار عالم ملتزم بودند؛ الله متعال می فرماید: “وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ (۵۲) فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ (۵۳) إِنَّ هَؤُلَاءِ لَشِرْذِمَهٌ قَلِیلُونَ (۵۴) وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ (۵۵) وَإِنَّا لَجَمِیعٌ حَاذِرُونَ (۵۶) فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ (۵۷) وَکُنُوزٍ وَمَقَامٍ کَرِیمٍ (۵۸) کَذَلِکَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِی إِسْرَائِیلَ (۵۹). ما به موسی وحی کردیم که شبانه بندگان ( مؤمن بنی اسرائیل ) مرا ( از مصر ) کوچ بده. شما حتماً تعقیب می شوید ( و فرعون و فرعونیان برای دستگیری شما دنبالتان می کنند ). ( توسّط جاسوسان خبر به دربار رسید که موسی و بنی اسرائیل در صدد کوچ به سرزمین دیگری هستند ) پس فرعون ( مأمورانی ) به شهرها فرستاد تا ( نیرو ) جمع کنند ( و جلو ایشان را بگیرند ). ( فرعون به مأموران دستور داد و گفت : به اهالی شهرها بگوئید: ) اینها ( که قصد فرار و تجمع و تقویت در جای دیگری را دارند ) گروه اندک و ناچیزی هستند ( و ما با نخستین تاخت ایشان را گرفتار و به شکنجه و آزار می رسانیم ). آنان ما را بر سر خشم می آورند. (البتّه جای هیچ گونه نگرانی نیست، و لیکن ) ما گروهی هستیم محتاط ( و بیدار و دوراندیش ). (سرانجام آنچه می بایست بشود شد، و عاقبت بنی اسرائیل بر فرعون و فرعونیان پیروز شدند ) و ما آنان را از باغها و چشمه سارها بیرون راندیم . و ( ایشان را ) از میان گنجها و کاخهای مجلّل ( به در کردیم ). این چنین ( شد که بنی اسرائیل پیروز گشتند ) و آنها را میراث بنی اسرائیل کردیم.
موقعی که مؤمنان دستور الله متعال را اجابت کردند، فرعون مستبد آنان را دنبال کرده و به تعقیب شان رفت حتی که نزدیک بود در کنار دریا، مؤمنان را دریابد. قرآنکریم مصاف جنگ بین حق و باطل را برای ما به تصویر می کشد که پیروان حق و باطل به صف ایستاده بودند، مسیر کاملاً واضح و مبرهن شده بود؛ سخنان الله متعال را بشنو: “فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِینَ (۶۰) فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَکُونَ (۶۱) قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ (۶۲) فَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ (۶۳) وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِینَ (۶۴) وَأَنْجَیْنَا مُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ (۶۵) ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ (۶۶) إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَهً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ (۶۷) وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ (۶۸). ( فرعون و فرعونیان ) بنی اسرائیل را تعقیب کردند و به هنگام طلوع آفتاب بدیشان رسیدند. هنگامی که هر دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: ما ( در چنگال فرعونیان ) گرفتار می گردیم ( و هلاک می شویم ). ( موسی ) گفت: چنین نیست. پروردگار من با من است . ( قطعاً به دست دشمنم نمی سپارد و به راه نجات ) رهنمودم خواهد کرد. به دنبال آن به موسی پیام دادیم که عصای خود را به دریا بزن . ( وقتی عصا را به دریا زد ) دریا از هم شکافت، و هر بخشی همچون کوه بزرگی گردید ( و دوازده راه خشک در آن پدیدار شد، و هر گروهی از اسباط دوازده گانه بنی اسرائیل در جاده ای حرکت کرد ). و در آنجا دیگران را ( نیز به موسی و بنی اسرائیل ) نزدیک گرداندیم ( و فرعون و فرعونیان را وارد آن راه های دوازده گانه کردیم ). موسی و جملگی همراهان او را نجات دادیم. سپس دیگران را غرق کردیم . بی گمان در این ( ماجرای نجات مؤمنان و غرق کافران ) درس عبرت بزرگی است ( برای کسانی که چشم باز و دل آگاه داشته باشند و درباره سرگذشت جبّاران مغرور بیندیشند و اوراق تاریخ مکتوب و منظور را به دقّت بخوانند و ببینند ) . ولی اکثر آنان ایمان نیاوردند ( و کمتر ایشان ، همچون آسیه و جادوگران ، به جمع مؤمنان پیوستند ) . بی گمان پروردگار تو با عزّت و توانا ، و با محبّت و مهربان است .
وقتی که قوم موسی علیه السلام به سوی فرعون و لشکریانش نگریستند و قوت و نیرومندی و وسایل جنگی و تسلیحات او را به یاد آوردند؛ به سر حضرت موسی فریاد کشیده و گفتند: ما گرفتار شدیم؛ چون ایمان ویقین شان ضعیف وسست بود، نتوانستند به الله متعال گمان نیک داشته باشند؛ لذا گفتند: هلاک می شوند؛ زیراکه در جلوی شان دریا بود که اگر به آن وارد می شدند، هلاکت بود و اگر می ماندند، فرعون طغیانگر و ارتش او پشت سر شان بودند؛ این هم هلاکت شان را حتمی می کرد؛ اما انسان صاحب یقین کامل، سخن ماندگاری دارد که درسی برای اهل حق می باشد که راه نجات را برای شان ترسیم می نماید، می بینیم که موسی علیه السلام با اعتماد کامل به الله متعال که مالکیت همه در دست اوست می گوید: ( کلا إنَّ معی ربى سیهدین)، او به الله متعال اعتماد دارد که او را خوار نکرده و ضایعش نمی سازد، قلبش از یقین سرشار است که گشایش الهی نزدیک است و بخشش او بندگان مؤمن را شگفت زده می کند؛ لذا از جولان باطل و جبروت طاغی متأثر نشد؛ بلکه به حبل متین الله متعال چنگ زده و به زبان یقین نطق نمود: ( إنَّ معی ربى سیهدین) ، ناگاه بخشش ربانی که دوستان الله را شگفت زده می کند، فرود آمد و گشایش طوری آمد که کسی گمان نمی کرد و توقع نداشتند، ناگهان از مسیری که هلاکت خویش را تصور می کردند، راه نجات نمایان گردید. “فَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ”.
سبحان الله، سبحان الله، خداوند بزرگ امید بندگانش را به نا امیدی مبدل نمی سازد، اگر به او تعلق گیرند و خود را در پناه او قرار دهند و به او توکل نموده و برای او اخلاص داشته باشند؛ خداوند متعال دریا را راه نجات دوستانش و هلاکت دشمنانش قرار داد.
امروز، چقدر با دیروز شباهت دارد؛ صفحات مقابله بین حق و باطل تجدید می گردد، امتحان و آزمایش تکرار می گردد تا الله متعال بین خبیث و طیب جدایی افگند؛ روز عاشور همیشه این درسهای نافع و سودمند را حمل می کند و مؤمنان را فرامی خواند که با الله متعال باشید و به او اعتماد داشته و توکل کنید؛ پیروز شده و نجات میابید و دشمن شما هلاک شده و پادشاهی او زایل می گردد و سلطنت او فرو میریزد، امروز امت ما خیلی نیازمند است قلب های فرزندانش را از یقین موسی پر نماید تا بگویند:
( کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ )، و ایمان و ثبات و پایداری محمد صلی الله علیه وسلم و یاران گرامی شان را در وجود خود نهادینه سازند: “الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ (۱۷۲) الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ (۱۷۳) فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ (۱۷۴) إِنَّمَا ذَلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (۱۷۵)” سوره آل عمران.
کسانی که پس از ( آن همه ) زخمهائی که خوردند و جراحتهائی که برداشتند، فرمان خدا و پیغمبر را اجابت کردند ( و هنوز زخمهای جنگ احد التیام نیافته به تعقیب مشرکان پرداختند و به سوی حمْراءُ اْلاُسُد شتافتند و بدین وسیله کار بسیار نیکوئی کردند، ) برای کسانی از آنان که ( چنین کار ) نیکی کردند و ( از نافرمانی خدا و رسول ترسیدند و ) پرهیز نمودند، اجر و پاداش بس بزرگی است. آن کسانی که مردمان بدیشان گفتند : مردمان ( قریش برای تاختن بر شما دست به دست هم داده اند و ) بر ضدّ شما گرد یکدیگر فراهم آمده اند ، پس از ایشان بترسید؛ ولی ( چنین تهدید و بیمی به هراسشان نیانداخت؛ بلکه برعکس ) بر ایمان ایشان افزود و گفتند: خدا ما را بس و او بهترین حامی و سرپرست است . سپس آنان ( برای جهاد بیرون رفتند، ولیکن دشمنانشان را خوف و هراس برداشت و از رویاروئی با چنین مؤمنانی خودداری ورزیدند ، و مسلمانان ) با نعمت بزرگ ( شهامت و عافیت و استقامت و بردن ثواب جهاد ) و فضل و مرحمت سترگ خداوند ( که با رعب و وحشت انداختن به دل دشمنان ، نصیب مسلمانان کرد و ایشان را از دست کشتار و آزار کافران رستگار کرد ، به مدینه ) برگشتند ، و حال آن که هیچ گونه آسیبی بدیشان نرسید ، و رضایت خدا را خواستند ( و در پی خرسندی پروردگار بودند و شایستگی بزرگواری او را پیدا کردند ) و خداوند دارای فضل و کرم سترگی است . این تنها اهریمن است که شما را از دوستان خود ( با پخش شایعات و سخنان بی اساس ) می ترساند ، پس ( از آنجا که شما به خدا ایمان دارید ، بیباک و دلیر باشید و ) از آنان مترسید و از من بترسید اگر مؤمنان ( راستین ) هستید .
اعتماد ما به الله متعال زیاد است و قلب های ما به سوی آسمان ها مرتبط می باشد و یقین داریم که الله متعال بعد از سختی، آسانی را رونما می سازد و گشایش او نزدیک بوده و نصرت او برای بندگانش آمدنی است و هیچ شکی نداریم و این زود خواهد بود.
روزه روز عاشورا، کفاره گناهان یک سال گذشته می باشد؛ صحابه از رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد فضیلت روز عاشورا سوال کردند، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: یک سال را کفاره است و در روایت دیگر فرمودند: بر خداوند باور دارم که گناهان یک سال قبل را کفاره کند. سلف صالح از امت محمد صلی الله علیه وسلم بر روزه روز عاشورا، خیلی حریص بودند، حتی در سفر آن را فراموش نمی کردند؛ از جمله عبدالله بن عباس، امام زهری تابعی و امام احمدبن حنبل.
مراتب روزه روز عاشورا:
روزه عاشورا سه مرتبه دارد، کاملترین آن این است که سه روز روزه گرفته شود یعنی نهم و دهم ویازدهم محرم که در صورت کاملترین مزد را نصیب می گردد. انشاء الله تعالی
مرتبه دوم این که دو روز روزه گیرد، نهم و دهم یا دهم و یازدهم که درین صورت اراده پیامبر صلی الله علیه وسلم از مخالفت با یهود تحقق میابد.
سوم: اکتفا به روزه روز عاشورا که درین صورت هم بنا به خبر رسول الله صلی الله علیه وسلم گناهان یک سال آمرزیده می شود.
یکی دیگر از موضوعات مرتبط، عادت دادن کودکان و تمرین شان به روزه روز عاشورا می باشد؛ خداوند از یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم، خشنود باد که به اطاعت و فرمانبرداری از رسول خدا حریص بوده و به سرعت دستور شان را اجابت می کردند؛ آنان به عمل خود هم اکتفاء نکرده و فرزندان و اطفال شان را نیز به روزه عاشورا تشویق می کردند. امام بخاری و مسلم در صحیح شان از ربیع بنت معوذ رضی الله عنها روایت نمودند که فرمود: رسول الله صلی الله علیه وسلم، صبح روز عاشورا کسانی را به قریه های انصار در اطراف مدینه فرستادند که هر کس روزه گرفته، روزه اش را کامل کند و کسی که روزه نگرفته و صبح چیزی خورده است، دیگر چیزی نخورد و باقی روز را روزه باشد.
راوی می گوید: ما بعد از این عاشورا را روزه می گرفتیم و فرزندان و اطفال ما نیز روزه داشتند، اگر گرسنه می شدند؛ آنها را به بازی مصروف می کردیم تا که شام می شد و روزه شان را افطار می نمودند.
درین حدیث اشاره واضحی است به این که اصحاب کرام رضی الله عنهم، ارزش روزه عاشورا و فضیلت آن را از رسول الله صلی الله علیه وسلم دریافته و پاداش بزرگی که بر آن مرتب می شود را دانسته بودند؛ لذا خود شان و اطفال شان به روزه این روز حرص داشتند. درین حدیث دلالت روشنی وجود دارد به مسوولیت والدین در تربیه فرزندان شان بر اساس ایمان و طاعت و عبادت، و عادت شان و تمرین شان تا بر طاعت الهی انس بگیرند و در وقت بزرگ شدن در انجام عبادات دچار حرج نشوند؛ این همه مسایل در حالی بوده که طفل کوچک مکلف نمی باشد تا که به سن بلوغ برسد؛ اما این گونه عادت دادن، طفل را کمک می کند تا موقع بلوغ و رسیدن به سن رشد، به انجام عبادات انس داشته و به راحتی انجام شان دهد.
این حدیث پیام صریحی دارد به پدر و مادری که از الله متعال خشیت دارند و اجز و پاداش می خواهند، آرزو دارند که اطفال شان بر عبادت الله بزرگ شود؛ باید دست در دست طفل گذاشته او را به عبادت تشویق کنند، به مسجد ببرند، به انجام اعمال صالح تشویق نمایند، باید در موقع عبادت پدر، طفل در سایه پدر باشد و باید در تربیه ایمانی و عبادی اطفال کوشا باشند؛ همانگونه که به رشد جسمی و عقلی و علمی او باید تلاش نمایند.
آین آیه قرآنی را با هم می خوانیم: “رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا (۷۴)” (الفرقان). و کسانیند که می گویند : پروردگارا ! همسران و فرزندانی به ما عطاء فرما ( که به سبب انجام طاعات و عبادات و دیگر کارهای پسندیده ، مایه سرور ما و ) باعث روشنی چشمانمان گردند ، و ما را پیشوای پرهیزگاران گردان ( به گونه ای که در صالحات و حسنات به ما اقتداء و از ما پیروی نمایند ).
تقبل الله منا ومنکم، وأعاننا جمیعًا على طاعته، وصلى الله وسلم وبارک على سیدنا محمد معلم الناس الخیر.