امام حسین در قلب ماست
امام حسین در قلب ماست
نویسنده: عبد الوهاب بن ناصر طریری
ترجمه: واحد ترجمەی پایگاە اطلاعرسانی اصلاح
سؤال: میخواهم بپرسم شما دربارهٔ امام حسین و روز عاشورا چه نظری دارید؟
سیدنا حسین بن علی رضی الله عنهما نوهٔ رسول خدا و ریحان او در دنیاست؛ او شبیهترین فرد به رسول خداست و آن حضرت [از فرط محبت] همواره دهان مبارکش را میبوسید. حسین و برادرش حسن سرور جوانان اهل بهشت هستند. حسین پسر امیر المؤمنین علی بن ابی طالب است؛ کسی است که خدا و رسولش را دوست داشت و دوستی او نشانهٔ ایمان و بغض او نشانهٔ نفاق است. مادر او بتول سرور زنان جهان است و حسین به واسطهٔ او به سلالهٔ پاک رسول خدا میرسد. حسین بهترین فرد خاندان رسالت است؛ خداوند پلیدی را از این خاندان زدوده است و رسول خدا در روز غدیر فرمود: دربارهٔ اهل بیتم شما را به خدا سوگند میدهم.
حسین سرور ماست؛ ما به او عشق میورزیم و معتقدیم که دوستی او ایمان محکمترین رشتهٔ ایمان و بهترین وسیلهٔ نزدیکی به خداوند است و رسول خدا نیز در این زمینه میفرماید: انسان با کسی که دوستش دارد خواهد بود. کسی که حسین را دوست بدارد پیامبر خدا را دوست داشته است و هر کس بغض او را در دل داشته باشد بغض پیامبر را در دل دارد.
ما بر این باوریم که حسین مظلوم کشته شد و نزد خدا از هر فاجر و تبهکاری که چنین شخصیتی را کشته است یا کمک کرده است یا از کشتنش خشنود بوده است تبری میجوییم. باور داریم آنچه برای او رخ داد بخشی از کرامت خداوندی در حق او بود؛ این حادثه مقامش را بالا برد و درجاتش را ترفیع داد همان گونه که جدش رسول گرامی اسلام فرموده است: «أشد الناس بلاء الأنبیاء ثم الأمثل فالأمثل». بیشترین بلایا را انبیاء متحمل میشوند سپس کسانی که بیشتر به آنان شباهت دارند. خداوند با این حادثه او را به منازل شهدا رساند و به خاندان پاکش که در اوایل دعوت اسلامی به اقسام بلایا دچار شدند و صبر پیشه کردند ملحق کرد. امام حسین نیز بعدها راه آنان را در پیش گرفت و بر بلایا صبر کرد؛ بنابراین خداوند با شهادت نعمتش را بر او کامل کرد. در نزد خداوند منازلی وجود دارد که جز اهل بلا و بردباری به آن دست نمییابند و حسین یکی از آنان است. میدانیم که مسلمانان از زمان شهادت حسین تا امروز به مصیبتی بزرگتر از آن دچار نشدهاند. هر وقت مصیبت ابو عبد الله را که از زبان دخترش فاطمه – که شاهد ماجرا بود – بیان شده است به خاطر میآوریم به یاد این سخن از جدش رسول خدا میافتیم که فرمود:
«ما من رجل یصاب بمصیبه فیذکر مصیبته وإن قدمت فیحدث لها استرجاعاً إلا أعطاه الله من الأجر مثل أجره یوم أصیب» فنقول: «إنا لله وإنا إلیه راجعون»
هر کس به مصیبتی گرفتار شود و بعدها مصیبتش را یاد کند – هر چند گذشته باشد – سپس استرجاع بر زبان آورد، خداوند مانند روزی که دچار مصیبت شده بود به او پاداش میدهد. پس ما نیز میگوییم: إنا لله وإنا إلیه راجعون. باشد که ما نیز در زمرهٔ کسانی باشیم که خداوند در حق آنان میفرماید:
«وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ*الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ*أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» [بقره: ۱۵۶]
و مژده ده شکیبایان را؛ [همان] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد، مىگویند: ما از آنِ خدا هستیم، و به سوى او باز مىگردیم.
با این حال در دوستی و محبت او از حدودی که رسول خدا قرار داده است فراتر نمیرویم. رسول خدا فرمود: «لا تطرونی کما أطرت النصارى عیسى ابن مریم إنما أنا عبد فقولوا عبد الله ورسوله». در حق من غلو نکنید آنگونه که نصارا در حق عیسی کردند من تنها بندهای هستم پس بگویید بندهٔ خدا و رسول او.
ما او را با صفاتی که مخصوص خداوند است تعظیم نمیکنیم؛ از او دعا نمیخواهیم و استغاثه نمیکنیم؛ ما پیامبر و خاندانش را شریک خداوند قرار نمیدهیم همانگونه مسیحیان عیسی و مادرش را به مرتبهٔ الوهیت رساندند. ما ویژگیهای پیامبران از قبیل عصمت و تشریع را برای حسین و هیچ یک از اهل بیت نبوت قایل نیستیم. بلکه میگوییم آنان راستگوترین مبلغان اسلام بودند و بیش از همه از رهنمودهای پیامبر اسلام پیروی میکردند. میدانیم که آنان هم بشر بودهاند اما در مقام و جایگاهی بالاتر از همه؛ با این حال هیچگاه به نزدیکی خود به رسول خدا بسنده نکردند بلکه بیش از همه تابع دین و آیین او بودند همانگونه که زینالعابدین و نور چشم اسلام علی بن حسین فرموده است: «من امیدوارم که خداوند به نیکوکاران ما پاداش دو چندان بدهد و بیم آن دارم که برای بدکاران ما دو برابر گناه بنویسد».
ما اهل سنت پیامبر، از جدش نافرمانی نمیکنیم زیرا او ما را از نوحهسرایی و بر صورت زدن و سینه دریدن منع کرده است و فرموده است که اینها اموری جایز نیستاند. عمویش حمزه شهید شد و پیکر پاکش را مثله کردند و رسول خدا هیچ وقت به چنان مصیبتی دچار نشد با این حال روز شهادت او را روز اندوه و نوحهسرایی قرار نداد؛ علی هم در وفات رسول خدا چنین نکرد و حسن و حسین هم در شهادت پدرشان چنین نکردند. بنابراین ما هم روز شهادت حسین را روز نوحهخوانی و بر سر و صورت زدن قرار نمیدهیم و در این کار خود را تابع رهنمود رسول خدا و عمل امام علی و دو پسرش حسن و حسین میدانیم: «أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ» [انعام: ۹۰]. اینان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده است، پس به هدایت آنان اقتدا کن.
دربارهٔ روز عاشورا باید گفت که خداوند در چنین روزی پیامبرش موسی و یارانش را از دست فرعون نجات داد و رسول خدا به شکرانهٔ این نعمت این روز را روزهٔ میگرفت؛ ما نیز با اقتدا به پیامبرمان این روز را روزه میگیریم. در این روز فرزند پیامبرمان حسین هم شهید شده است و ما صبر پیشه میکنیم و از خداوند طلب اجر و پاداش داریم. مسلمانان این روز را با شکر و صبر گرامی میدارند؛ شکر از آن جهت که خداوند در چنین روزی موسی را نجات داد و صبر از آن جهت که در همین روز شهادت فرزند پیامبرمان رخ داده است. همچنان که روز ۱۷رمضان روز جنگ بدر و شهادت امیر مؤمنان علی را گرامی میدارند. روز دوازده ربیع الأول هم مصادف است با ولادت پیامبر و در عین حال وفات او. پس عاشورا هم روز شکرگزاری است و هم روز صبر و بردباری؛ با اقتدا به پیامبرمان خدای متعال را به خاطر نجات موسی شکر میکنیم و به خاطر شهادت فرزند پیامبر صبر میکنیم و امید پاداش داریم همانند صابران میگوییم: إنا لله وإنا إلیه راجعون.
بدان که عمر کوتاهتر از آن است که در حیرت و سرگردانی صرف شود پس هر یک از ما باید برای دستیابی به حق تلاش کنیم و به خدا پناه ببریم و از او بخواهیم تا در مسایل اختلافی راه حق را در برابر ما قرار دهد و در راهی که مورد رضای اوست یعنی صراط مستقیم توفیقمان دهد؛ صراط مستقیم راه کسانی است که خداوند متعال نعمتشان داده است و پیامبران و صدیقین و شهدا و صالحان را شامل میشود. همگان باید بدانیم که اگر رحمت خدا شامل حال ما نشود و قلبهایمان را به سوی حق هدایت نکند همچنان در حیرت و گمراهی خواهیم بود: «ذَلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِه» [زمر: ۲۳]. این است هدایت خدا، هر که را بخواهد، به آن راه نماید.
از خداوند متعال خواستاریم محبت پیامبر و خاندان و پیروان او را نصیبمان کند و ما را در زمرهٔ آنان محشور فرماید و از کسانی قرار دهد که به نیکی از آنان پیروی کردند.
*با اندکی تلخیص و تصرف
پس بین خلیفه با حاکم فرقی قایل نیستید؟
دوست عزیز این آیه به مقام خلافت بشریت بطور کلی در زمین برای انجام بندگی که شما عمران زمین و تزکیه نفس هست می باشد
تفاسیر معتبر را نگاه کنید متوجه می شوید
پس این آیه قرآن که انی جاعل فی الارض خلیفه چی میشه؟
مقام خلافت طبق این آبه که بشری نیست؟!
چون خلافت موروثی نیست و امری است بشری که به خود صحابه واگذار شده بود
ایشون گفته اند:
بلکه میگوییم آنان راستگوترین مبلغان اسلام بودند و بیش از همه از رهنمودهای پیامبر اسلام پیروی میکردند. میدانیم که آنان هم بشر بودهاند اما در مقام و جایگاهی بالاتر از همه؛ با این حال هیچگاه به نزدیکی خود به رسول خدا بسنده نکردند بلکه بیش از همه تابع دین و آیین او بودند.
خب وقتی اینان راستگوترین مبلغان بودند و بیشتر از همه تابع دین و آیین او بودند پس چرا خلافت به آنان نرسید بعد از حضرت رسول؟