ویژگی های شخصیتی و دعوی امام شهید حسن البناء (رح) از دیدگاه استاد محمود عبدالحیلم
ویژگی های شخصیتی و دعوی امام شهید حسن البناء (رح) از دیدگاه استاد محمود عبدالحیلم
نویسنده : توفیق الواعی / مترجم: هیوا راشدی
استاد محمود عبدالحلیم میگوید روزی در مرکز علم در خیابان ناصریه بین مغرب وعشا نشسته بودم و دیوان شعری در دستم بود استاد طنطاوی وارد شد و بعد از احوالپرسی از من خواست تا اشعاری را برایش بخوانم که در باره تصوف بود و شروع به خواندن کردم و گفت :پسرم اشعار را اینگونه نمی خوانند آیا در بازار عکاظ این چنین شعر می خواندند
سپس کتاب را گرفت و با آهنگی زیبا شروع به خواندن کرد ، تا اینکه به شعری در باره کشف رسید گفت: ای محمود انسان گاهی درجات ریاضت درونی را پله پله طی می کند تا اینکه به بالاترین درجات می رسد و برایش کشف حاصل می گردد و هستی برایش کشف می گردد و با نور خدا آن چه که از خلق مخفی است برایش عیان می گردد آیا منزلتی بالاتر از این هست ؟
گفتم گمان نمیکنم منزلتی بالاتر از این باشد …
گفت : بلکه مقامی بالاتر از این هست با تعجب گفتم: چه منزلتی می تواند بالاتر از این باشد ؟
گفت : منزلت مردانی است که خداوند آنها را پرورش می دهد و از میان خلقش بر می گزیند و مبارزه با فساد و مقابله با ظلم و افروختن شعله ایمان به خدا در دلها و گسترش روح اخوت در میان مومنان را به آنها واگذار می کند تا اینکه برای دعوت خدا صدایی رسا در زمین بلند گردد و در برابر ظالمان و مفسدان به پا خیزد …
سپس گفت: ای پسرم بدان این وظیفه اقتضا میکند که خداوند غیبش را از آنها پوشیده کند ولی با این وصف از اهل کشف برترند زیرا مردم از أهل کشف بهره نمی برند ، اما مردمان فراوانی از این دعوتگران بهره میبرند ، بلکه ملتها را از حالی به حال دیگر می برند، پسرم بدان از جمله آنها پیامبرانند و مقام موسی از خضر و مقام سلیمان از کسی که خداوند علم کتاب را به او داده بود برتر بود و از جمله اینها بزرگان صحابه امثال ابوبکر و عمر و عثمان و علی و بزرگان مصلحان همچون حسن البنا میباشند.
گفتم: آیا حسن البنا را اینگونه می بینی
گفت : بله
گفتم : او را چگونه شناختی
گفت : در باره اش شنیدم و به نزدش رفتم و با او نشستم و از او پرسیدم به سوی چه چیزی دعوت می کنی؟
گفت به سوی قرآن
گفتم: این لفظ مبارک را از سخنانمان رها کن زیرا این لفظ مبارک مظلوم واقع شدهاست …
زیرا همه این ادعا را می کنند و خود را به آن نسبت میدهند و هیچ فرقه ای در ممالک اسلامی برپا نشده است که این ادعا را نکرده باشد، اگر چه منحرف همه بوده باشد …
پس مرا از تفاصیل آنچه که به آن دعوت می کنی آگاه کن .
وی گفت: او مرا از تفاصیل دعوتش با خبر کرد و دیدم در محدودهی کتاب خداست .
و گفت : سپس در آن جوان چیزهایی دیدم که وی را از دیگران مستثنی می کرد از جمله :
– نظراتش و فهمش نسبت به کتاب خدا
– و تسلطش بر تاریخ
– و فهمش نسبت به جامعهای که در آن زندگی می کنیم
– و زیرکی و نبوغش
– و شخصیت جذابش
– و تواناییش در جمع کردن مردم به دور دعوت
– و صبر بر مشکلات
– و بی نیازیش از آنچه که در دست مردم است
– و بخشش در راه دعوتش
– و مهربانی و تواضع
– و فروتنیش
– و صفاتی را در وی دیدم که صفات رهبری بود ، ن از صفاتی که یک عالم دینی بدان نیازمند است …
—————————–
منبع : کتاب مع العارفین تألیف: توفیق الواعی