خدمت به مردم و کمک به دیگران، یک اخلاق زیبای اسلامی
خدمت به مردم و کمک به دیگران، یک اخلاق زیبای اسلامی
نویسنده: فاروق ابراهیمی
یکی از نقاط قوّت اخلاق اسلامی توجه به انسانها، حس همکاری، نیکوکاری و خدمترسانی به مردم است که در جلوههای مختلف به وجود میآید و یکی از شاخههای ارتباط یک انسان مسلمان در کنار ارتباط با خالق و ارتباط با خویش، ارتباط با محیط و انسانها است که یکی از راههای آن خدمت به خلق و اهتمام به این امر میباشد.
حال سؤالاتی مطرح میشود: که آیا در اسلام تشویق و ترغیب فقط برای کمک به دیگران است یا نوع و ادامهی مسیر نیز مهم است؟
تعامل و وظایف خدمتشونده و کمکرسان چگونه باید باشد؟
فرهنگ دینی در ارتباط با هم و اسباب خیر همدیگر شدن چگونه است؟
مسیر خدمتگزاری به خلق، آیا بعد از نیکی و کمک به دیگران ادامه دارد؟
و پرسشهایی از این قبیل که در این نوشته با مراجعه به متون دینی قرآن و سنّت در جستوجوی آنها خواهیم بود!
اهتمام به جمعی بودن و اجتماعی بودن و همکاری در فرهنگ اسلامی به کرّات مورد توجه واقع شده است و باهم بودن و ارتباط روزانه و عبادات دستهجمعی در زندگی روزانه از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد، حال در این ارتباطات روزانه و معایشتها، خداوند منّان اسبابی را در جامعه قرار داده است که انسانها عامل آن برای همدیگر هستند تا امورات و مشاکل یکدیگر را حل کنند و مایهی خیر برای هم بهسبب این دستگیریها شوند.
عوامل و اسبابی مانند:
کمک و یاریرساندن به هم، سبب خیر و رفع مشکلات و آسانتر شدن مسیرهایی که در زندگی پرتلاطم برای هر فردی بسته به مقاطع رخ میدهد و نسبت به هر شرایط برای افراد متفاوت است و چه زیبا اسلام ترغیب میکند مؤمنان را برای گشایش گرههای همدیگر، شاید فردی نیاز مادی یا نیاز به راهنمایی و حمایتهای معنوی، داشته باشد.
لذا در این تعاملات و ارتباطات اجتماعی هم زندگی ما و هم اسباب خیر بودنش، هر دو امتحان الهی هستند و باید مراقب باشیم در این آزمون و در ادامهی مسیر سربلند بیرون آییم تا سرافکنده نشویم.
مطالعهی قرآن و سنّت و سیرهی نبوی نشان میدهد که ارزش و ثواب خدمت به خلق، از عبادات سنّت، بیشتر است و مؤمنان را ترغیب و تشویق به کمک به انسانها و مسبّب رفع مشاکل یکدیگر میکند.
قرآن مىفرماید «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ» (مائده/۲) «واجب است که در کارهاى خیر به یکدیگر کمک کنید.»
و یا در سنت نبوی:
از عبدالله بن عمر -رضی الله عنه- نقل است که رسول الله -صلى الله علیه وسلم- به یارانش فرمودند:
«أحبُّ الناسِ إلى الله أنفعُهم للناس وأحبُّ الأعمالِ إلى الله سُرُورٌ تُدْخِلُه على مسلم أو تَکْشِفُ عنه کُرْبَهً أو تَقْضِى عنه دَیْناً أو تَطْرُدُ عنه جُوعاً ولأَنْ أمشىَ مع أخی المسلمِ فی حاجهٍ أحبُّ إِلَىَّ من أن؟ أعتکفَ فی هذا المسجدِ شهرًا ومن کفَّ غضبَه سترَ اللهُ عورتَه ومن کَظَمَ غَیْظَه ولو شاء أن یُمْضِیَه أَمْضاه ملأ اللهُ قلبَه رِضًا یومَ القیامهِ ومن مشى مع أخیه المسلمِ فی حاجهٍ حتى تتهیأَ له أثبتَ اللهُ قدمَه یومَ تَزِلُّ الأقدامُ وإنَّ سُوءَ الخُلُق لَیُفْسِد العملَ کما یُفْسِدُ الخلُّ العسلَ»
«محبوبترین مردم در نظر خدای متعال، سودمندترین آنان برای مردم است؛ دوستداشتنیترین کار در نگاه خداوند، شادی و شعفی است که به درون مسلمانی میچشانی؛ مثلاً او را از دشواری و تنگنایی نجات دهی، بدهیاش را بپردازی یا او را از گرسنگی نجات دهی؛ سوگند به خدا اگر با دوستی همراه شوم تا نیازش را برآورده کنم، در نظرم از یک ماه اعتکاف در این مسجد ارزشمندتر و دلچسبتر است! هر کس خشماش را مهار کند، خداوند آبرویش را پاس میدارد؛ هر کس در عین توانایی انتقام و تخلیه خشم خویش، آن را فرو خورَد خداوند به خاطر این کار، در روز قیامت درونش را از خوشنودی لبریز خواهد کرد؛ هر کس برادرش را برای رفع یک مشکل همراهی کند، خدای متعال در روزی که گامها (بر پل صراط) میلغزد، گامهای او را استوار خواهد کرد؛ بیگمان بد اخلاقی، به سان سرکه که عسل را فاسد میکند، رفتار را تباه میسازد!»
(أخرجه الطبرانی فی الأوسط (۶/۱۳۹ ، رقم ۶۰۲۶) وفى الکبیر (۱۲/۴۵۳ ، رقم ۱۳۶۴۶) ، وفى الصغیر (۲/۱۰۶ ، رقم ۸۶۱) ابن أبى الدنیا فی کتاب قضاء الحوائج (ص ۴۷ ، رقم ۳۶) قال الألبانی( حسن ) انظر حدیث رقم : ۱۷۶ فی صحیح الجامع)
و یا حدیثی صحیح دیگر:
«ولأن أمشی مع أخی المسلم فی حاجه أحب إلی من أن أعتکف فی المسجد شهراً»
«همانا همراه بودن با برادر مسلمان در هنگام نیاز، نزد من بهتر از یک ماه اعتکاف در مسجد است.»
لذا متون دینی که این چنین ما را به وجد میآورد تا زندگی اجتماعی نیکی که بیتفاوت نسبت به سایر انسانها و افراد محیط زندگیمان نباشیم و بلکه ما با هوشیاری ارتباطاطی آموخته از زندگی اجتماعی نبوی و در سایهی فرهنگ دینی داشته باشیم. منابع اسلامی، دستگیری از نیازمندان را والاتر و دوست داشتنیتر از یک ماه اعتکاف در مسجدالنبی میخواند؛ توقع آن است که در فرهنگ مسلمین نیز انساننوازی، هم بسیار ثوابآور انگاشته شود و اشتیاق مسلمین برای خدمت به هم بیشتر باشد و تعامل آنان بر اساس احسان و ایثار و سبب خیر همدیگر شدن بچرخد.
و اما ادامهی مسیر و احتمال وجود امتحان که شاید هم برای فرد خدمتشونده و هم برای فردی که خدمتی کرده و یا اسباب خیری شده پیش بیاید:
هر فرد مسلمانی که مورد لطف قرار میگیرد باید سپاسگزار باشد چه الطاف ربّانی و چه کمکهای زمینی؛ لذا در اسلام سپاسگزاری جزو اخلاق دینی فرد مسلمان میباشد و هر فردی باید با زبان و یا دعا و یا در دل به کسی که در حق او خوبی کرده است در پی جبران باشد:
خداوند در قرآن تشکر از پدر و مادر را بهدنبال شکر خودش میآورد و ارزش این کار برای ما نمایان میشود که بعد از شکر ربّانی، باید از کسانی که برای ما در زمین مسبّب خیر و نیکی هستند نیز تشکر کنیم.
«… أَنِ اشْکُرْ لی وَ لِوالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصیر»
«… سفارش کردیم که سپاس من و پدر و مادرت را به جای آر؛ زیرا بازگشت به سوی من است». (سوره لقمان/۱۴)
در مقابل وظیفهی کسی که به او خدمتی شده، وظایفی نیز برای مؤمنانی که انفاقی یا مسبب خیری شدهاند در اسلام قرار داده شده است و چه بسا تأکید بیشتر بر ادامهی مسیر فرد خیّر است و باید مراقب باشیم در این آزمون و در ادامهی راه سربلند بیرون آییم تا سرافکنده نشویم؛ چونکه وسوسه که عوامل متعددی خواهد داشت، امکان لغزش را بالا میبرد که مؤمن کار خیری را که انجام داده بود به فنا دهد، که با بار منّتنهادن بر دیگران و یا طعنه و زخمزبان کمکی که کرده را نهتنها از ثواب خارج بلکه این آزمایش و ادامهی مسیر را به سرافکندگی و نارضایتی معبود و رنجش افراد تبدیل کند.
عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ مُسْهِرٍ، عَنْ خَرْشَهَ بْنِ الْحُرِّ ، عَنْ أَبِی ذَرٍّ , أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ :
«ثَلاثَهٌ لَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ : الْمَنَّانُ الَّذِی لَا یُعْطِی شَیْئًا إِلَّا مَنَّهُ ، وَالْمُنْفِقُ سِلْعَتَهُ بِالْحَلِفِ الْفَاجِرِ، وَالْمُسْبِلُ إِزَارَهُ»
«سه نوع افراد هستند که خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمیگوید: منتگذاری که چیزی نمیبخشد مگر از روی منت؛ فروشندهای که کالایش را با سوگند ناحق میفروشد و آنکه متکبّرانه لباس بلند میپوشد و کمک به دیگران را باید سببی برای خشنودی یزدان و فرصتی برای خیرو جمع توشه به حساب آوریم، نه تبدیل به تهدید و در مجالس و نزد عموم که من بودم که برای او این کار را انجام دادم که باعث منت و خشم پروردگار شود و باعث آزرده خاطر شدن کسانی که به آنها کمکی شده، شود. در فرهنگ غنی تعاملات دینی، حتی اگر فردی که به او کمکی شده اگر ناسپاس هم باشد مجوز منتنهادن و قطع کمک در دین داده نشده است.
برای نمونه چه خوب است نگاهی به سیرهی ابوبکر صدّیق -رضی الله عنه- بیندازیم:
در ماجرای افک، مسطح بن اثاثه، پسر دخترخالهی ابوبکر، به رغم آنکه پروردهی سخاوت و حمایت ابوبکر بود، بر ضدّ امالمؤمنین عائشه -رضی الله عنها- شایعهپراکنی میکرد؛ ابوبکر نیز با مشاهدهی این جفا و نمکنشناسی، به شدت از مسطح رنجید و سوگند یاد کرد که از آن پس کمکی به او نکند! امّا خدای ابوبکر، نظر دیگری دارد و در ضمن فروفرستادن آیات بیانگر برائت امالمؤمنین عائشه، ثروتمندان مصمّم بهقطع بخشش به جفاکاران را چنین هوشیار ساخت: « وَلَا یَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَالسَّعَهِ أَنْ یُؤْتُوا أُولِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاکِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ » (نور:۲۲) «توانگران شما نباید سوگند یاد کنند که به خویشاوندان و بینوایان و مهاجران راه خدا کمکی نکنند؛ بلکه باید درگذرند و چشمپوشی کنند؛ مگر دوست ندارید که خدای متعال شما را بیامرزد؟!
با فرود آمدن این آیه، ابوبکر نیز از بلندای رنجش و انتقام فرود آمد و پاسخ داد:«بلی، والله إنا نُحبّ یا ربّنا أن تغفر لنا»: چرا سوگند به الله که دوست داریم ما را بیامرزی ای پروردگار! سوگندی یاد کرد که هیچگاه از کمک به مسطح دریغ نورزد؛ ابوبکر به برکت بلندنظری مؤمنانه، باز کمک بیمنت برای رضای حق و آمرزش را ادامه داد.
لذا امورات روزمرهی ما و تعاملات اجتماعی ما باید مؤمنانه و متّقیانه و هوشیارانه باشد تا بتوانیم از آزمونها سربلند در آییم و اگر رفتار و ارتباطات ما نیاز به اصلاح و جبران داشت، ابوبکر گونه در پی تغییر مسیر و جبران رفتار و تصمیم صحیح برای رضای ربّ و آسودگی خاطر مخلوق باشیم.
به امید آنکه دست گیریم و خدمت ارزندهی بیمنّت در ارتباط با مخلوق ارائه دهیم.