جوانان
احتیاجات اساسی جوانان در دوران بلوغ
احتیاجات اساسی جوانان در دوران بلوغ
مصطفی شریعتی
روان شناسان در مکاتب مختلف و مبتنی برتئورهای متفاوت، برای نوجوانان بالغ نیازهای متنوعی را نام برده که قسمت عمده و مشترک آن به شرح زیر است:
۱- احتیاج به بدن سالم و سلامت روح: نوجوان به خاطر افزایش نیروی جسمی و تغیرات عضلانی و مستعد شدن وی برای فعالیت هایی که احتیاج به تحرک بدنی دارد،به خود توجه پیدا می کند و به وضع فیزیکی خویش اهمیت داده و با نگرانی سعی می کند از طریق ورزش و تمرینات تناسب اندام به توازن بدنی و مهارت های جسمی بپردازد. به همین منظور باید به نوجوان کمک نمود تا از سلامت جسمی و روحی لازم برخوردار گردد. این موضوع منجر به افزایش قابیت های وی گشته و در میزان نشاط و شادابی او نقش مهمی خواهد داشت و احساس برتری طلبی را در وی قوی می سازد. یکی از ویژگی های این دوره افزایش نرخ سلامت جسمانی به تناسب دوره های سنی قبل در نوجوانان می باشد.
۲- اختیاج به استقلال عاطفی: منظور از استقلال عاطفی این است که نوجوان باید به تدریج وابستگی شدید عاطفی خودش را از پدر و مادر کم کند و از طریق ایجاد روابط دوستانه با همسالانش عالم تازه ای برای خود به وجود آورد. نوجوان قهرا" مثل یک کودک، غالبا" اوقاتش را در خانه صرف نمی کند، وارد دبیرستان می شود، با شرکت در فعالیت های متنوع گروهی، محیط تازه ای برایش به وجود می آید. برای بعضی ها، به علت وابستگی شدید به پدر و مادر، ایجاد استقلال عاطفی مشکل است. در نتیجه، مستقل شدن و خود تصمیمی نیز مشکل شده و سعادت اجتماعی و فردی نوجوان دچار اشکال می شود. در دوره بلوغ، سلب استقلال از نوجوان، موجب ایجاد خشم و دشمنی در دل او می شود. پدر و مادری که نوجوان را به وابستگی ترغیب می کنند، در واقع به دست خود در دل او خارخشم و کینه می کارند. نوجوانان آرزوی استقلال دارند. هرچه بیشتر بکوشیم تا آنها خود را مستقل و بی نیاز احساس کنند، نسبت به ما کمتر احساس دشمنی خواهند کرد.
۳- احتیاج بهاستقلال اقتصادی و تربیت حرفه ای: با پیدایش ساختارهای منطقی ذهنی، قدرت استدلال استقراء و استنتاج نتایج علمی و منطقی از تجربیات سنین نوجوانی افزایش می یابد و قسمت اعظم استعدادهای هنری و شغلی نیز که اینک از تنوع و گوناگونی برخوردار است، به ظهور رسیده و زمینه تدارک برنامه های فنی و حرفه ای علاقمند بوده و آشنایی او با دنیای کار و تلاش، وی را برای فردای مطمئن تر آماده می سازد. از طرفی، زمینه استقلال اقتصادی او را مهیا کرده تا خود بتواند با کسب درآمد، تمرین هزینه سازی را در کنار راهنمایی های والدین به منصه ظهور برساند. در ضمن، طی این دوره بتواند به پس انداز و هزینه کردن پرداخته و نسبت به وضعیت اجتماعی _ اقتصادی خود و جامعه اش مطلع گردد.
۴- احتیاج به فهم حقوق و وظایف خود در جامعه: نوجوان هر چه کمتر به حساب آورده شود، روح طغیان و سرکشی در او بیشتر تقویت می شود و به تلاش های خود بر اثبات این مسأله که «بزرگ» شده است، می افزاید. او به فرصت های بیشتر برای کسب استقلال احتیاج دارد، در حالی که تجاربش برا ی استقلال مطلق کم هستند و یاریش نمی دهند. نوجوان فقط با تلاش خویش می تواند به استقلال دست یابد. در این راه باید با ایجاد زمینه و فراهم نمودن فرصت های تجربی به او کمک کنیم تا بتواند ضمن یافتن جایگاه خود در جامعه، به تکالیف و وظایف خویش آشنا گشته و با پذیرفتن مسؤلیت های آتی، به کمک دیگران تجربه های ارزشمندی را کسب کند. در غیر این صورت فردا جوانی خواهد بود بدون اعتماد به نفس کافی و منفعل که جایگاه اصلی و نقش اساسی خود را درست انجام نخواهد داد و آمادگی لازم را برای ورود به مسؤلیت های اجتماعی نخواهد داشت.
۵- احتیاج به فهم روش علمی و نقش علوم در زندگی بشر: در مقام برقراری ارتباط معقول با عالم طبیعت، تعلیم و تربیت باید شناخت عالم طبیعت و کشف و درک قوانین حاکم بر آن و ایمان به هدفداری جهان مبتنی باشد و آدمی را به اقتضای این علم و ایمان، در سعی مستمر و عمل صالح و بهره گیری فعال و متعادل و مشروع از منابع و مواهب و زیبایی های طبیعت طبیعت و اقدام در حفظ و حراست آن و تحقق حیات طیب، تشویق و ترغیب و مساعدت کند.شناخت عوالم طبیعت به عنوان آیات الهی از طریق مشاهده، تعقل و تفکر و براساس مقیاس ها و ضوابط تجویزی قرآن کریم و تعالیم عالیه اسلام و به عنوان فریضه صورت خواهد گرفت و به تشخیص، درک و تنظیم قوانین حاکم بر جهان و در نهایت به تعظیم خالق و ناظم و حافظ همه امور جهان یعنی خداوند متعال خواهد انجامید. تفکر و تأمل درباره روش های علوم باید به ایجاد روحیه علمی و درک کمال و جمال طبیعت و شناختن و شناساندن آیات الهی از این نقطه نظر بیانجامد. نوجوان به همه این اطلاعات نیازمند است تا بداند که بیهودگی در سپهر خلقت نامناسب بودهو شناخت و بهره برداری مناسب تنها به توانایی و دانایی و اراده ناشی از خداوند بستگی دارد. انسان موجودی هست با فطرت الهی و مسؤل در برابر سرنوشت خود و افراد جامعه، و همه مواهب زندگی به نسبت حیات او امانتی است برای بهره برداری صحیح او د رامانات الهی. اگر او لیاقت و شایستگی خود را بارز سازد، خلیفه الله می شود و اگر نتواند و نخواهد، به ناچار سزای بد عمل خویش را باید پذیرا باشد و خواهد دید.
۶- احتیاج به رشد اخلاقی: اگر در دوران کودکی با موجودی سر و کار داریم که از نظر تحول روانی _ اخلاقی در مرحله دگر پیروی است و خود را با اصل واقعیت تطبیق می دهد و مفهوم جهان از نظر وی تابع ساختهایی است که دیده و یا حس کرده است و روابط ذهنی او بر محور دستورات خانواده و زندگی خانوادگی دور می زند، برعکس، هنگامی که با نوجوان روبه رو هستیم، وضع کاملا" متفاوت است. نوجوان خواهان «خودپروری» و «خود محوری» است. برای خود، مقیاسی از ارزش ها بنا می کند. احساس تعلق به یک گروه اجتماعی در وی به وجود می آید. می خواهد آزادی خود را بنمایاند؛ پیش از آنکه خود را با واقعیات اجتماعی ممکن که دورتر از واقعیت های کنونی است سازش دهد. نوجوان خود را برابر بزرگسالان می داند و به این می اندیشد که در جامعه بزرگسالان وارد شود، اما با خود «نقشه زندگی» و « طرح های تغییر و اصلاح جامعه» را همراه داشته باشد و در آن به کار بندد. حال در این موقعیت، ممکن است نوجان دچار انواع تردیدها شده نتواند بر اساس تشخیص صحیح به ایجاد رابطه حسنه با دیگران بپردازد و درنتیجه، روابط معیوبی با دیگران پیدا می کند. یک نوجوان تازه بالغ به شدت نسبت به دوست هایی از هر جنس وفادار است. انکار فظیلت دوستان به وسیله والدین، بچه(نوجوان) را سخت خشمگین می سازد و با وجود نامطلوب بودن دوستان، سبب صیمیت بیشتر وی با آنها می گردد.
۷- احتیاج به فهم و ارزش و اهمیت امور هنری: هنر فقط برای انسان مطرح است.یعنی فعالیت های روانی و ساختمانی مغزی بشر طوری تعبیه شده است که هنر برای او معنا می یابد. جای شگفتی است که نوع انسانی با این همه عظمت هایی که در به وجود آوردن آثار هنری یا در بهره برداری از آنها، از خود نشان می دهد، پیشتازن علوم انسانی کمتر یه این فکر افتاده اند که درباره مختصات مغزی و روانی بشری که به وجود آورنده و درک کننده هنر می باشد، درست بیاندیشند و در تقویت آن مختصات از راه تعلیم و تربیت های منطقی بکوشد. نر، آبشار خیال نوجوان را به آینده های نه چندان دور پیوند می زندو عرصه صدف انرژی روانی او و محل بلوغ عاطفی و ذهنی وی می باشد. وی با هنر جان می گیرد و به جهان هنر نمایی خود را می نمایاند. او را باید یاری کرد تا هنرمندانه با هنر برخورد با پدیده بلوغ آشنا شود و در این «دوره بحران» با پنجه افکندن در پنجه شیطان کمین کرده، فاتح از میدان نبرد به دوران جوانی برسد. نوجوان زیباست، چون زیبایی گل نو شکفته در مقابل یادهای مسموم که در کمین او هستند. باید زندگی هنری او را هنرمندانه تقویت کرد و گسترش داد ولیکن باید مواظبت نمود که هنر وسیله تعالی روح او باشد، نه وسیله تجلی پلیدی ها. هنر، عرصه متعادل شدن و تقویت روحیه نوجوان است، اگر خوب عرصه شود و مراقبت مناسب و مستمر به عمل آید، چنین نتیجه ای حاصل می شود. در غیر این صورت، هنر جولانگاه خودنمایی ها و خود خواهی ها خواهدشد.
۸- احتیاج به درک ارز ش های دینی و معنوی: انسان در طول حیات خود نیازهای متنوع و گاهی متناقض دارد. درک ارزش های دینی و معنوی، یکی از نیازهای سطوح عالی و در عین همزاد آدمی می باشد که در دوره نوجوانی، به جهت گسترش افقی فکری، خود را بارزتر می سازد و نوجوان سعی دارد با مکاشفه و از طریق منطق و استدلال به آن دست یابد. پاسخ به نیازهای فطری و فهم مسایل دینی باعث می گردد که دین باوری با گوشت و استخوان نوجوان عجین گردد و او را در دوره های بعدی زندگی فردی و اجتماعی، متعبد و متدین معرفی کند. در صورت عدم آشنا سازی نوجوان با معارف دینی، زمینه انواع انحرافات فکری و عقیدتی از طریق عناصر ضد دین داخلی و خارجی پیدا شده و اساس شخصیت نوجوانان را متزلزل می سازد. مسئله علاقه مذهبی در جوانان به دو دلیل می باشد: ۱- جذابیت مذهب و نیز شخصیتی که جوان در ارضای نیازهای فطری خود احساس می کند. به همین خاطر باید دین را به صورت حقیقی زیبا و بدون پیرایه های خرافی به آنها ارائه داد: ۲- می تواند ناشی از یک نوع احساس کمبود شخصیت اجتماعی به حساب آید. یعنی اینکه بدون تعلق به یک مبدأ مطلق و آرام بخش، فردی احساس می کند که دچار نقصان بوده و در اجتماع به دنبال چیزی هست که او را ارضا نماید و به وی اطمینان ببخشد. نوجوان کنجکاو و جویای فطرت را باید دریافت و راهنمایی نمود، نه اینکه او را تعطیل گذاشت و به پرسش های اساسی او پاسخ نداد تا دشمنان فطرت پوش، ذهن شفاف او را مشوش سازند.
۹- احتیاج به درک اهمیت خانواده: خانواده را پایه اصلی جامعه خوانده اد. زندگی خانوادگی برا یافراد بالغ اهمیت زیاد دارد. کودک، تشنه آغوش گرم مادر و نوازش پدر است و محرومیت از این نیاز طیعی، اختلافاتی را در رفتار باعث می شود که تظاهرات آن بلافاصله . یا پس از گذشت سالیان زیاد به صورت واکنش های غیر طبیعی در فرد نمایان می گردد. نوجوان گریزان از خانه و دوری گزین از افراد، فقط به عنوان مستقل شدن دست به چنین کاری نمی زند، بلکه به زبان بی زبانی به والدین خود نسبت به سرنوشت عاطفی _ روانی خویش اعتراض کرده و آنها را مقصر در ساخت شخصیتی خویش معرفی می کند. والدین طرد کننده، نوجوانی پرخاشگر، بی تفاوت و گاهی ضد اجتماعی خواهند داشت. پدر و مادر مهربان و با محبت، نوجوانی معقول و آرام و همراه با تعاملات اجتماعی پرورش خواهند داد. نوجوان باید خانه و خانواده را محیط امن بپندارد تا به حفظ و استحکام و تشکیل آن در آینده خوشبین و علاقمند باشد.
۱۰- احتیاج به درک اینکه « چگونه باید اوقات بیکاری را صرف کرد»: گفته شده است که « سال های بلوغ، دوران آشفتگی است که در طول آن انطباق با محیط، موقتی و رنج آور می گردد و جوان در حال تحریک و نشان دادن شخصیت خود می باشد». و ا زاین طریق ضمن از دست دادن فرصت های اساسی زندگی، نمی داند اوقات فراغت خود را چگونه، بگذراند. "آنا فروید" در این باره می گوید:« برای نوجوان، طبیعی است که به نحوی متلون و بی ثبات و پیش بینی ناپذیر رفتار کند. با احساس هاس خود هم بجنگد، هم آنها را بپذیرد. هم پدر و مادر خود را دوست بدارد، هم از آنها متنفر باشد». گاهی با پرسه زدن در کوچه و خیابان و گاهی تجمع در معابر عمومی به صورت دسته جمعی و صحبت های بلند و قهقه خندیدن و پرسرو صدا و تکراری خاطره تعریف کردن، فکر می کند که لذت گذراندن عمر همین است و تفاقا" وقتی به دوره های بعدی سن می رسد، با یادآوری آن دوره، زبان به سرزنش خویش وا می کند. نوجوان اگر بتواند با راهنمایی های دیگران برای خود برنامه ریزی داشته باشد، اوقات فراغت خود را نیز می تواند به نحو مطلوب بگذراند، که البته اوقات فراغت نوجوانان در شرایط عادی بیشتر به هدر می رود.
_______________________
منبع: دنیای بلوغ/مؤلف: مصطفی شریعتی/انتشارات: نشر عابد/بهار ۱۳۸۴