سياسي اجتماعي

حوادث فلسطین، واقعیت ها و حقایق

    حوادث فلسطین، واقعیت ها و حقایق

        نویسنده: راشد غنوشی (روشنفکر مشهور
تونسی

         عضو شورای مرکزی (اتحاد جهانی علمای
مسلمین)

     حتی پس از این که حکومت وحدت ملی با حمایت
عربی و اروپایی تشکیل شد، محاصره با همان قوت قبلی خود ادامه یافت و سیاست رژیم
های عربی و کشورهای دیگر (اروپایی و آمریکا) در نادیده گرفتن نتایج انتخابات و
تلاش برای ساقط کردن حکومت حماس و کنارگذاشتن آن از مشارکت در هر حکومتی ادامه
داشت.

 

     پایگاه اینترنتی الجزیره نت اخیرا مقاله یکی
از رهبران بزرگ نهضت بیداری اسلامی در جهان “راشد الغنوشی” درباره
تحولات اخیر فلسطین (تحت عنوان حوادث فلسطین، واقعیت ها و حقایق) منتشر ساخت که با
توجه به اهمیت این مقاله مرکز اطلاع رسانی فلسطین آن را به فارسی برگردانده و
منتشر می کند.

 

    متن مقاله:

 

     ۱ـ دین مبین اسلام که عنصر اصلی فرهنگ و
ارزش های جوامع مسلمان را تشکیل می دهد، هر نوع درگیری داخلی را تقبیح کرده و
عوامل آن را به عذاب الهی تهدید می کند.

 

    احادیث فراوانی در نکوهش جنگ داخلی از پیامبر
بزرگ اسلام روایت شده است و همه این مسائل احساسی کلی در میان امت اسلام به وجود
آورده که به موجب آن هر نوع نزاع شدید میان مؤمنان قبیح و ناپسند شمرده می شود.

 

    شاید این احساسی باشد که این روزها در قبال
حوادث فلسطین اشغالی از درگیری گرفته تا انتقام ها وجود دارد.

 

    ۲ـ با این وجود آموزه های دین مبین اسلام
واقعیت ها را هم در نظر گرفته است و وقوع درگیری و نزاع میان مسلمانان را بعید
ندانسته است.

 

    در این وضعیت نباید مؤمنان از واقعیت فرار
کرده و دو طرف را مورد سرزنش قرار داده و به مسائلی همچون دنیادوستی متهم کنند.
بلکه باید به خود زحمت داده و به دنبال کشف حقیقت و فهم درست و دقیق مسأله باشند،
تا این که بتوانند مسأله مورد منازعه و عوامل آن و ظالم را از مظلوم تشخیص داده و
بتوانند علیه ظالم ایستاده و مظلوم را یاری دهند.

 

    خداوند بلند مرتبه در این باره می
فرمایند:«وإن طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فأصلحوا بینهما، فإن بغت إحداهما علی
الأخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفیء الی أمر الله.» (سوره حجرات آیه ۹) در این
وضعیت بی طرفی و فرار از واقعیت و تقبیح آنچه روی می دهد و طرفداری از ظالم شایسته
یک انسان مسلمان و مؤمن نیست.

 

    ۳ـ چگونه باید با نزاع موجود در فلسطین میان
فتح و حماس برخورد کرد؟

 

    الف: بیش تر رسانه های رسمی کشورهای عربی به
خصوص رسانه های لائیک در کنار رسانه های جهانی هستند و آشکارا از جبهه فتح حمایت
می کنند و رئیس آن را نماینده قانونی مردم فلسطین می دانند!! و در این خصوص
نماینده قانونی دیگر ملت فلسطین را که طی انتخاباتی آزاد از ۱۵ ماه انتخاب شده
است، نادیده می انگارند.

 

    نظام های عربی، جامعه بین الملل و اسرائیل
محاصره شدیدی را بر ملت فلسطین تحمیل کردند و همه راهکارها برای شکستن سد این
محاصره را ناکام گذاشتند و این گونه ملت فلسطین را به خاطر انتخاب یک گروه شایسته
و ایثارگر مجازات کردند. تنها به این خاطر که این گروه اسلامگراست و بر ادامه
مقاومت پافشاری می کند.

 

    حتی پس از این که حکومت وحدت ملی با حمایت
عربی و اروپایی تشکیل شد، محاصره با همان قوت قبلی خود ادامه یافت و سیاست رژیم
های عربی و کشورهای دیگر (اروپایی و آمریکا) در نادیده گرفتن نتایج انتخابات و تلاش
برای ساقط کردن حکومت حماس و کنارگذاشتن آن از مشارکت در هر حکومتی ادامه داشت.

 

    علی رغم این که حکومت های عربی از تشکیل
حکومت وحدت ملی استقبال کردند، اما هیچ اقدامی برای رفع محاصره ملت فلسطین انجام
ندادند که این سیاست آن ها دو دلیل می تواند داشته باشد: یا این که حتی دیگر اندک
استقلالی در تصمیم گیری های خود ندارند و کاملا تسلیم آمریکا هستند و یا این که در
اصل با حکومت حماس مخالف بودند. بنابراین همگام با آمریکا، اروپا و
“اسرائیل” چه به صورت انفرادی و چه مشترکا حکومت فلسطین به رهبری حماس
را نشانه رفتند و حلقه محاصره را تنگ تر کردند، تا این که وضعیت را به حد
“انفجار” رساندند و عملا هم شاهد وقوع آن بودیم.

 

    استقبال گسترده بین المللی و منطقه ای از حذف
حکومت هنیه خیلی سریع بود و پس از این که مطمئن شدند حتی یک عضو حماس هم در حکومت
اضطراری حضور ندارد، وعده ارسلا کمک ها و رفع محاصره را دادند.

 

     ب: حوادث و اتفاقاتی که طی چند ماه اخیر روی
داد، از جمله ادامه محاصره، شکست همه تلاش ها برای ادغام نهادهای امنیتی در وزارت
کشور بر این نکته تاکید داشت که وضعیت فلسطین برای کوتا علیه مشروعیت برآمده از
انتخابات سال ۲۰۰۶ مهیا می شد. در واقع همه تلاش های وزرای کشور فلسطین که یکی پس
از دیگری این مقام را عهده دار شدند، برای برقراری امنیت و مهار ناامنی ها با شکست
مواجه شد و وضعیت به سمت بحران پیش می رفت ؛ بحرانی به دنبال حمایت های مالی و
تسلیحاتی آمریکا و کشورهای عربی از نیروهای عباس و آموزش این نیروها به وجود آمده
بود.

 

    گارد ریاست تشکیلات خودگردان مانند نیروهای
حفاظتی رؤسای کشورهای جهان نیست و تنها وظیفه مشخص حمایت از رئیس را بر عهده ندارد
و این گونه نیست که تنها مسئولیت نیروهای عباس حمایت از جان رئیس تشکیلات خودگردان
باشد، بلکه این گارد عبارت از یک ارتش است که در مناطق مختلف فلسطین پایگاه دارد و
حتی مرکز آن در غزه برای بازداشت و شکنجه فلسطینیان مورد استفاده قرار می گرفت.

 

    ادامه محاصره حکومت وحدت ملی و به شکست
کشاندن همه تلاش ها و اقدامات برای ادغام سازمان های امنیتی در نهادهای قانونی
دولت، حمایت گسترده بین المللی و عربی از این سازمان ها و باز گذاشتن دست این
نیروها برای آشوب و فتنه انگیزی پیام آشکاری داشت که به نظر می رسد حماس به خوبی
این پیام را دریافت کرده و به این یقین رسید که توطئه ای برای سرکوب این جنبش در
جریان است، بنابراین کسانی را که به کمین این جنبش نشسته بودند، قبل از این که آن
ها دست به کار شوند، از بین برد و این گونه ابتکار عمل را در دست گرفت.

 

    اکنون همه (تشکیلات خودگردان، رژیم صهیونیستی
و آمریکا و غیره) از این بیم دارند که فرماندهان سازمان های امنیتی تشکیلات
خودگردان که به سمت “اسرائیل” و کرانه باختری فرار کرده اند، اسناد مهمی
در مورد هماهنگی تنگاتنگ امنیتی با دشمن صهیونیستی و جمع آوری اطلاعات درباره
نیروهای مقاومت از خود بر جای گذاشته باشند.

 

    اگر سازمان های امنیتی تشکیلات خودگردان
سازمان هایی ملی و میهن دوست بودند و حزبی کار نمی کردند و مهره دشمن صهیونیستی
نبودند و به جاسوسی برای آن اقدام نمی کردند، هرگز فرماندهان این سازمان ها، این
گونه پا به فرار نمی گذاشتند.

 

    ج: تحولات منطقه به گونه ای است که شاید
بتوان گفت حمله به ایران بعید نیست، که این امر اقتضا می کند ابتدا گروه های مخالف
در منطقه سرکوب شوند. این منطقه احتمال دارد وارد جنگی شود که دشمن صهیونیستی یکی
از طرف های آن جنگ باشد، بنابراین این دشمن می خواست که هیبت از دست رفته ارتش را
به آن باز گرداند، تا بتواند به نقش کاربردی خود در حمایت از منافع امپریالیسم در
منطقه عمل کند.

 

    تبلیغات مسموم علیه حزب الله، سوریه و حمایت
گسترده مالی و تسلیحاتی و آموزش نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان از این زاویه
قابل تفسیر است و با هدف عمل دشمن صهیونیستی به این نقش کاربردی خود در منطقه صورت
می گیرد. اظهارات خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس درباره عملیات امنیتی نیروهای
این جنبش در نوار غزه نیز این مطلب یعنی وجود توطئه برای سرکوب حماس را تقویت می
کند. وی این عملیات امنیتی را عملیاتی اضطراری و پیشگیرانه توصیف کرد.

 

    به هر حال آنچه اتفاق افتاد، ضربه دردناک
دیگری به سیاست های آمریکا در منطقه بود که به شکست های مکرر آن در عراق و
افغانستان و لبنان اضافه شد. همه این حوادث شکستی فاجعه بار برای طرح های
امپریالیستی صهیونیستی محسوب می شود.

 

    آیا این می تواند مانعی برای طرح های پنتاگون
باشد، یا نه عامل تحریک دیگری در دست صهیونیست های متنفذ خواهد بود؟ دیدار نخست
وزیر رژیم صهیونیستی از واشنگتن معمولا وقتی صورت می گیرد که برنامه ریزی برای جنگ
علیه امت اسلام بخش مهمی از این دیدار باشد.

 

    ح: نزاع میان حکومت غزه و حکومت رام الله به
کجا ختم می شود؟

 

    ـ بر خلاف آنچه گفته می شود، اختلاف میان
فلسطینیان زمانی آغاز شد که غده سرطانی صهیونیسم در منطقه کاشته شد، در این میان
نزاع مسلحانه عجیب و غریب نیست و این نزاع پس از برپایی رژیم صهیونیستی از سطح
ترور گذشته و به حد جنگ شدیدی در سرزمین فلسطین رسید.

 

    بیش تر این نزاع ها در خصوص اختلاف بر سر
استراتژی تعامل با رژیم صهیونیستی بود. نزاع خونین میان حاج امین الحسینی مفتی
فلسطین و هواداران انقلابی ایشان با رقبایش (گروه نشاشیبی) که با انگلیسی ها در
ارتباط بودند، در این راستا بود.

 

    نزاع کنونی در فلسطین هم خارج از این چارچوب
نیست و همچنان که برخی ها تصور می کنند میان جنبش های حماس و فتح نیست، حتی میان
دو شاخه نظامی گردان های شهید عزالدین قسام و گردان های شهدای الاقصی نیست. همه
این گروه ها مجاهدان مخلصی هستند که که سنگرهای مقاومت آن ها را متحد ساخت و سلاح
های آن ها را به سمت رژیم صهیونیستی هدایت کرد. نزاع کنونی روشن است و به خصوص پس
از پیمان اسلو بروز یافت. این نزاع میان تشکیلات خودگردان و مقاومت فلسطین است.
تشکیلاتی که اساس شکل گیری آن مسائل امنیتی و ادامه حمایت از موجودیت رژیم
صهیونیستی در مقابل هر گونه مقاومت علیه این رژیم است.

 

    در این راستا و با این هدف، حکومت خودگردان
تشکیل شد و نیروهایش آموزش دیدند و مورد حمایت مالی و نظامی قرار می گیرد. خود
یاسر عرفات هم در نهایت به این نتیجه رسید که آنچه انجام می دهد ذلت آور است و حتی
به درجه خیانت می رسد، اما وقتی به این نتیجه رسید که دیر شده و زمان از دست رفته
بود.

 

    اکنون نزاع یک جریان داخل فتح (نه کل فتح) و
گروه های صهیونیست زده “اسلو” (که زمام سازمان های امنیتی را در دست
دارند) با گروه های مقاومت و امانت دار است.

 

    اکنون این گروه های صهیونیست زده در مقابل
گروه های مقاومت به خصوص جنبش حماس به عنوان نماد شامخ آرمان ملی فلسطین ایستاده
اند.

 

    اگر قضیه آزادی فلسطین مسأله اصلی امت اسلام
است، پس همه باید بدانند، کسی که پرچم این آرمان را در فلسطین بر افراشته جنبشی
مردمی (حماس) است که منعکس کننده ارزش ها و امیدها و آرزوهای ملت فلسطین است.

 

    حماس
هم اکنون امانت دار این مسأله است و این پرچم را با جانفشانی و ایثار مثالی زدنی و
تقدیم هزاران زن و مرد شهید و سالخورده و جوان برافراشته است و همواره سعی اش این
بوده است که اولویت را به نبرد با اشغالگران صهیونیست بدهد و آنچه در نوار غزه روی
داد، یک نوع پیروزی بر دشمن صهیونیستی بود.

 

    ـ حماس مجبور شد که اجازه ندهد تشکیلات
خودگردان که فارغ از هر مضمون و محتوایی جز حفظ امنیت رژیم صهیونیستی است، در این
زمینه به نقش مخرب خود ادامه دهد و این کار را برای حمایت مقاومت در مقابل اقدامات
خرابکارانه سازمان های امنیتی این تشیکلات که علیه مقاومت صورت می گرفت، انجام
داد.

 

    حماس از غزه پشتیبانی قوی برای مقاومت خواهد
ساخت، همچنان که جنوب لبنان نیز این وضعیت را دارد.

 

    حماس از غزه پشتیبان بزرگی برای مقاومت ایجاد
خواهد کرد تا معادله ای دیگر برای تحقق وحدت میهن فلسطین و فراهم کردن حداقل
خواسته های مردم و نهادینه کردن مقاومت در بدنه حکومت شکل گیرد.

 

    گفت و گو با همه گروه های ملی به ویژه فتح
ضامن این کار خواهد بود.

 

    رهبران حماس به دنبال دنیا و پست و مقام
نیستند و دکتر رمضان شلح دبیر کل جنبش جهاد اسلامی هم در کنفرانس فلسطین در دوحه
بر این نکته تاکید کرده و می گوید:«من نمی گویم که خالد مشعل در معرض ترور قرار
گرفت، بلکه ایشان ترور شدند و از جهانی دیگر نزد ما باز گشتند.» شخصیت هایی مثل
ایشان (خالد مشعل) هرگز به دنبال دنیا و پست و مقام نیستند، بلکه مصداق بارز این آیه
قرآن کریم هستند:«من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و
منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا.» (سوره احزاب آیه ۲۳)

 

    (در واقع اگر مقامات و رهبران حماس به دنبال
قدرت بودند، با یک اقدام آن هم به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی می توانستند نه
تنها به قدرت برسند بلکه جان خود را هم از عملیات های تروریستی نجات می دادند، اما
چون آن ها به دنبال آخرت هستند و نمی خواهند دین و آرمان فلسطین را به دنیا
بفروشند در مقابل همه خواسته های نامشروع رژیم صهیونیستی و کمیته چهارجانبه بین
المللی ایستادگی کرده و حاضر به شناسایی رژیم صهیونیستی نشدند.)

    مرکز اطلاع رسانی فلسطین:

منبع
: صلاح الدین نت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا