اندیشهمطالب جدیدمقالات

فهم کارکرد دین در پرتو فلسفه و اهداف کلی آن

? فهم کارکرد دین در پرتو فلسفه و اهداف کلی آن

نویسنده: جلیل بهرامی نیا

دنیا به تعبیر مولوی یک مَسبَع یعنی “درندەگاه” و سرای کشاکش و همستیزی است؛هابز هم در توصیف انسان،کم نگذاشته و انسان را گرگ انسان نامیده است؛سنایی غزنوی نیز،این جهان را لاشه یک مردار و دنیاپرستان را کرکس هایی خوانده که همواره با نوک و چنگال بر سر آن با یکدیگر در ستیزند؛انواع بهانه های روانشناختی و اجتماعی نیز برای تنازع فراهم است؛تعصبات گروهی،منافع اقتصادی، اختلافات سیاسی،تعلقات نژادی،تضاد و تزاحم لذات، نزاع های ملی و قومی و زبانی و جنسیتی و صنفی و ….،همه برای برافروختن جنگ و تشدید خصومت در دسترس اند!

دین در یک نگاه کلان،آمده است تا مرهمی برای این زخم ها و آبی بر این آتش ها باشد و خنکایی آسمانی برای آرمیدن خستگان و آزردگان این ستیز و گریز ها باشد؛خطاست اگر گمان کنیم دنیا با کمبود بهانه درندگی و زمینه ستیزه گری مواجه بوده و خدای متعال،دین خود را برای تمهید بستر تخاصم فرستاده است،واقعا خطاست!
اگر سیاست مداران برای دمیدن در کوره تعصب و تهییج توده ها در جهت منافع خویش،فرعون وار در پشت مقدسات می خزند و از انبان بهانه های آماده خویش،گزینه “انی أخاف أن یبدل دینکم” را بیرون می آورند،دینداران راستین و رهروان طریق آخرت،نباید دین و مذهب را به استخدام منافع و تشدید کینه های برآمده از موقعیت اجتماعی خویش بگمارند و دین منادی عدالت حتی با دشمنان را ابزار ظلم و جنایت سازند و به نام دین و مقدسات دینی،خلایق را به جان هم بیندازند و از دارو،درد بسازند!

دین اساساً برای مهار غرائز خشم و شهوت و تنظیم عواطف در پرتو آموزه های نبوی آمده است و نباید به نام دین و مذهب، کرامت و حقوق دیگران را تضییع کرد؛متأسفانه غفلت یا تغافل از وابستگی کارکرد دین به متغیر شخصیت ما،این گمان باطل و ویرانگر را در ما پرورانده است که صرف حضور در ذیل عناوین مقدس و داشتن اهداف دینی،تضمین کننده سلامت و صحت رفتارهای ما با رقیبان و دشمنان ماست و آنان مظهر پلیدی و شیطنت و در نتیجه مستحق انواع تحقیر و ظلم و قساوت اند! اگر این گمان واژگونه ویرانگر نبود چگونه یک انسان می تواند در نهایت بی شرمی و درندگی،همنوع و همدین خویش را هدف پلیدترین و هراس انگیزترین شکنجه ها و جنایت ها قرار دهد و سپس در کمال آسودگی،لبخند رضایت و دست ظفر را به نمایش بگذارد؟!!

از خدا بترسیم و دین و مقدسات را هیزم و نفت نزاع های هویتی و سیاسی نسازیم و ارزش های متعالی دین و سرنوشت اخروی خویش را به تفاخر و تکاثر دنیوی نبازیم! مگر نمی توان دین و مذهب را در سیمای پارسایی و دادگری و خیرخواهی و خدمتگری نمایاند؟! چرا ابوعبیده وار و فاروق آسا و علی گونه، انسان نوازی و عدالت را به ترویج و معرفی دین و مذهبمان نگماریم تا مردمان مخاطب خویش را ستایشگر و دلبرده اسلام گردانیم؟! اگر به علت فرودستی موقعیت تمدنی و سیاسی،دچار عقده و کینه پایدار شده ایم و تحت تأثیر این حالت روانی،التفات و عطش ما به تعالیم و حوادث اشتعال زا و خصومت برانگیز معطوف گشته است و هندسه منتظم دین را در فرودگاه ذهن و فرهنگ گزینشگرانه خویش،تحریف و آشفته کرده ایم،این تدین کاریکاتوری و کژکارکرد را تابعی از ذهنیت و فرهنگ معیوب خویش بخوانیم و خود را مخاطب این فرموده خداوند بدانیم که:
“بئسما یأمرکم به إیمانکم ان کنتم مؤمنین “(بقره:۹۳) : اگر مدعی دینداری هستید،ایمانتان چه به بد کارهایی شما را وا می دارد!

@jbn40

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا