ترکیه و اردوغان یک سال پس از کودتا
در یک سالگی کودتای ۱۵ جولای منتظر چه آینده ای باشیم؟
ترکیه و اردوغان یک سال پس از کودتا
محمدعلی دستمالی، کارشناس سیاسی مسائل منطق
یک سال کامل از کودتای نافرجام ترکیه گذشت. کمال قلچداراوغلو رهبر حزب جمهوری خلق (CHP) یعنی بزرگ ترین جریان مخالف حزب حاکم، بر این باور است که کودتای مورد اشاره، ساختگی و کنترل شده بوده و همه چیز زیر سر اردوغان و یاران اوست!
قلچداراوغلو به عنوان رهبر یک جریان بزرگ آتاترکی رو به افول، در شرایطی چنین موضعی گرفته که حزب او به عنوان یادگار مصطفی کمال و قدیمی ترین حزب ترکیه در بدترین شرایط ممکن است، اردوغان در رفراندوم تغییر قانون و توسعه اختیارات، با رای ناپلئونی برنده شده و سوسیال دموکرات های گرد آمده زیر چتر حزب قلچداراوغلو، گفتمان و امکانی برای جلب آراء و توجهات طیف گسترده اسلام گرایان ترکیه ندارند و تاریخ در حال تکرار شدن است. یعنی اگر به مدت چند دهه، حکومت در دست حزب جمهوری خلق بود و اسلام گرایان، محکوم به سکوت و به حاشیه رانده شدن بودند، حالا دوران زین به پشت بودن لائیست ها و کمالیست ها فرا رسیده و در سربالایی نفس گیر، خسته و سخت، قدم بر می دارند.
از دیگر سو، رجب طیب اردوغان در مقام رئیس جمهور و رهبر حزب عدالت و توسعه (َAKP) با مساعدت و همراهی دولت باغچلی، رهبر حزب حرکت ملی (MHP) و مصطفی دستیجی، رهبر حزب وحدت بزرگ (BBP)، توانسته است یک بلوک و جبهه سیاسی اجتماعی گسترده به وجود بیاورد که دست کم، ۶۵ درصد از کل مردم ترکیه را تشکیل می دهد. اگر چه همه این آمار به دلایلی به عنوان رای موافق سر از صندوق رفراندوم در نیاورد، ولی وقتی پای مقابله با کودتا، سرکوب پ.ک.ک و دفاع از امنیت ملی ترکیه به میان می آید، این جبهه، حرف و آرمان واحدی دارد. به عبارتی دیگر، اردوغان و یاران او در اتاق فکر آکپارتی، موفق شدند از پدیده ی فتح الله گولن و کودتا، عامل و ملاتی بسازند که همه اجزا و تکه های امنیت خواه و آسایش طلب را، به هم بچسباند.
اکنون و در یک سالگی این کودتای عجیب که بدون شک از بسیاری جهات، بسیار بزرگ تر و مهم تر و اثرگذارتر از کودتاهای سالیان ۱۹۶۰ و ۱۹۸۰ و ۱۹۹۷ است، به بیان برخی بندها و پاراگراف های کوتاه، در مورد ترکیه، اردوغان و کودتا می پردازم که بخشی از آن یادآوری آن چه گذشت و بخش دیگر نیز، ناظر بر حال و آینده ی ترکیه است:
کودتای ترکیه، نه نمایشی بود و نه کنترل شده و ساختگی. یک ضربه سخت و مهلک بود که شاید به اندازه کافی و کارآمد، به شکل حرفه ای و اثرگذرا نواخته نشد. آن تانک ها، آن ژنرال ها، سربازان، تفنگ ها و هواپیماها، همگی واقعی بودند و آن تیمی که به هتل مانیسا رفت، به جد به دنبال ربودن و کشتن اردوغان بود و سران کودتا با کسی شوخی نداشتند. اما بنا به دلایل بسیاری که مهم ترین آنها، حضور مردم در میدان نبرد بود، کودتا به فرجام و آرمان خود نرسید.
مردمی که در شب کودتا به خواست اردوغان به میدان آمدند، غالبا هوادار حزب عدالت و توسعه بودند. در مورد ویژگی های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی این طیف، باید بیشتر تامل کنیم. در میان آن آدم هایی که به میدان آمدند و ۲۵۰ نفر از آنان جان خود را از دست دادند، همه جور آدمی بود. از پروفسور و آکادیمسین و بچه مرفه، تا کارمند، معلم، دانشجو و پابرهنه و کارگر و دستفروش. کودتای نافرجام، فرصت آن را فراهم آورد که آکپارتی، بزرگ ترین سرمایه خود را به روشن ترین شکل ممکن به معرض نمایش بگذارد. سرمایه ای که عبارت بود از همان مردمی که از تانک و هواپیما و تفنگ نترسیدند.
وقتی که بن علی یلدرم نخست وزیر، از طریق تلفن از مردم خواست به خیابان بیایند، خبری نشد. اما همین که اردوغان با پیگیری سمجانه گوینده ای به نام خانم خنده فرات از یک نرم افزار ارتباطی تلفنی با صدا و تصویر هراسان از مردم کمک خواست، ورق برگشت. معتقدم که درک این نکته مهم، بزرگ ترین کارت مثبت و در همان حال بزرگ ترین پاشنه آشیل آکپارتی را به ما نشان می دهد و به ما می گوید: اگر چه آکپارتی واجد بسیاری از شرایط یک حزب مقتدر، فراگیر، مدرن و پیشرو است اما در همان حال، فردمحور است و مشخص نیست اگر اردوغان در میان نباشد، چه بلایی بر سر حزب او خواهد آمد.
فتح الله گولن، یک پدیده به تمام معنا است. یک انسان عجیب با اهداف مرموزانه ای که بدون اغراق، گستره ی کار او، بسیار وسیع تر از قلمرو امپراتوری عثمانی است. او در یک صد و پنجاه کشور جهان، دارای مدارس، سازمان های آموزشی، خانه فرهنگ و دانشگاه است و گردش مالی مجموعه تحت امر او، بسیار غنی تر و پویاتر از بزرگ ترین بانک های ترکیه بود! او چیزی ساخته بود، که بسیار مهم تر و بزرگ تر از یک دولت و یک کشور بود. هیچ کدام از شاگردان او وزیر نبودند، اما تعیین می کردند چه کسی وزیر شود. شاگردان او خلبان نبودند اما می توانستند ژنرال و خلبان، انتخاب و تربیت کنند. آنها مدیر نبودند اما می توانستند با نفوذی که در سازمان سنجش و تشکیلات استخدامی داشتند، صدها قاضی، فرمانده ی پلیس، مدیر بانک، بازاری، روزنامه نگار، مهندس، کارآفرین و عالم دینی به بدنه بزرگ نهادهای مختلف ترکیه تزریق کنند و شبکه نفوذی بزرگی به وجود بیاورند که بدون آن که حزبی تشکیل دهد و خود را گرفتار رقابت انتخاباتی کند، با اشاره انگشت، همه چیز را بالا پایین کند. بنابراین نباید گول اشک های گولن را خورد و باید این واقعیت را پذیرفت که درک ماهیت این مجموعه ضدامنیتی اسرارآمیز، نه تنها برای ترکیه، بلکه برای همسایگانش هم، ضرورت دارد.
آیا در مساله گولن، اردوغان و حزب او مقصرند؟ بله. بدون شک. اردوغان و همراهان او، به مدتی مدید، از امکانات و توانمندی های گولن و شاگردان او استفاده کردند و بر نفوذ و زمامداری پنهان این دار و دسته عجیب، چشم بستند. بنابراین آنها نیز در این جریان قطعا مقصر هستند و باید خوب می دانستند که اجازه دادن به رشد یک جریان نفوذی گسترده، تا چه اندازه می تواند خطرناک و مهلک باشد. پس از دستگیری های گسترده، نزدیک به چهل هزار واحد ملک و مستغلات از جریان تحت امر گولن مصادره شد که غالبا بسیار گران قیمت و نفیس هستند و این ثروت عظیم در کنار ده ها هزار کادر کوچک و بزرگ در یک ساختار منابع انسانی عجیب داخلی و خارجی، یعنی یک دم و دستگاه بسیار بزرگ و وحشتناک که می تواند نه تنها یک کشور، بلکه چندین کشور جهان را فلج کند. در نظر داشته باشیم که فرزندان صدها و بلکه هزاران دیپلمات، متنفذین، اغنیاء و مقامات جهان در آسیا، اروپا، آمریکا و آفریقا در مدارس گولن درس خوانده و می خوانند!
سوال: آیا شرایط تداوم شرایط اضطراری امنیتی و سرکوب کودتاگران منصفانه است؟ بدون شک، مساله پاکسازی و جمع کردن بساط گولن، برای ترکیه و اردوغان، مساله حیات و ممات است و حفظ امنیت ملی، برای هیچ کشوری شوخی بردار نیست. اما جای هیچ تردیدی نیست که در این مسیر، زیاده روی هایی نیز صورت گرفته، خطاهایی روی داده، حق هایی ناحق شده و افراط و تفریط مشاهده شده و در کنار همه این خطاها، به مخالفین دولت هم جفا شده و فضای سیاسی و رسانه ای ترکیه، به شکلی غیر ضروری، محدود و دوقطبی شده است. اردوغان می توانست در برابر کودتاگران، قاطع و در برابر مخالفین، منعطف و اهل تعامل باشد. اما او، غالبا با مخالفین خود، به شکل تند و تحقیرآمیز برخورد می کند و این مساله بعد از کودتا نیز، تشدید شده است.
در دوران پس از کودتا، اردوغان نتوانست با اروپا و آمریکا تعامل خوب و مثبتی برقرار کند و ترکیه از این ناحیه آسیب دیده است. صد البته اروپا نیز در برخی موارد دورویانه و با اتخاذ مواضع و استانداردهای دوگانه برخورد کرده و غربی ها نشان دادند که غالبا دلشان می خواست کودتا پیروز شود!
اگر چه بساط کودتا جمع شده اما آمریکا حاضر نشده گولن را تحویل دهد و از این گذشته، خاطر اردوغان از بابت انتخابات سال ۲۰۱۹ میلادی، چندان آسوده نیست.
احتمال تکرار کودتای نظامی در ترکیه، بسیار بعید و دور از ذهن است و می توان گفت؛ مخالفین آکپارتی، برای ضربه فنی کردن این حزب قدرتمند، تقریبا از هر روشی استفاده کرده اند و چنین به نظر می رسد که راه هایی جز کنار زدن اردوغان به شیوه های غیر دموکراتیک یا ممانعت از پیروزی او در سال ۲۰۱۹ وجود ندارد. اما هر دو گزینه دشوار هستند و شواهد نشان می دهد که کودتای نافرجام گولن، با وجود همه خساراتی که به ترکیه و همه لطماتی که به اعتبار این کشور زد، اما خون تازه ای در رگ های آکپارتی دوانده است و حالا حالاها در ترکیه، شاهد پاگرفتن جریان آلترناتیو نخواهیم بود.
منبع: دیپلماسی ایرانی