مقالات
ولاء قانون هستی است!
ولاء قانون هستی است!
استاد محمّد احمد راشد
پدید ی همبستگی و هماهنگی در رفتار و روابط مخلوقات به اولین عنصر تشکیل دهنده ی نظریه «صنعت زندگی» اشاره دارد. این پدیده ی حیاتی در صور مختلف متجلی می شود بعضی از این صورت ها بر هر بیننده ای آشکار است و آن را به وضوح در رفتار حیوانات و گیاهان مشاهده می کند اما برخی دیگر جز برای شخص دانشمند و جز از راه وسایل لازم و آزمایشگاه معلوم نمی گردد.
شایسته ی داعی است که با اندکی بردباری ما را در یک گردش علمی همراهی کند که در لابلای کتاب هستی حروف [ و آثار ] برنامه ریزی را ببیند. از بارزترین مصادیق پدیده ی « رفتارهای همانند » در هستی پدیده فرعی است که می توانیم آن را « پدیده ی ولاء » یا پیروی وابستگی یا همگرایی بنامیم که تعریف آن چنین است:
« گردش برخی از مخلوقات به دور برخی موجودات برگزیده و نیرومندتر از خود به گونه ای که عنصر نیرومندتر به صورت محور یا کانونی در می آید که آفریده های دیگر پیرامونش جمع می شوند و شایستگی این را دارد که ضعیف تر از خود را اسیر به خود مربوط نماید به گونه ای که از رها شدن و خودسرانه عمل کردن جلوگیری می کند.
به عنوان نمونه ساختمان بزرگ هستی و ساختمان اتم – دو مثال کاملاً متضاد یکی بی نهایت بزرگ، و دیگری در نهایت کوچکی که در عین اختلاف و تضاد مقیاسی و کمیتی با هم – هر دو تسلیم یک قانون واحد می باشند.
هنگامی که صحت و وحدت قانون پیوند دهنده ی اجزای آن دو پی بردیم، تصور کردن مخلوقات بی حد و شمار میان دو سر این طیف که تحت [شمول] این قانون می باشند، سهل می نماید. انسان هم [ به عنوان یکی از اجزای این هستی ] یکی از مصادیق بارز این ضابطه است.
در یک برنامه ی علمی از تلویزیون، مدیر مرکز ستاره شناسی کالیفرنیا را مشاهده کردم که آخرین اکتشافات خود و همکاران ستاره شناس را درباره ی ساختار این هستی بزرگ تشریح می کرد. وی یادآور می شد که « ستارگان دور و جدا از هم تنها منظره ای است که چشم غیر مسلح و تلسکوپ های کوچک آن را می بینند، اما رصدخانه های بزرگ ستاره شناسی در دهه ی سی از قرن حاضر اثبات کرده اند که این کون از اجزایی تشکیل شده است که روی هم و در کنار همدیگر چیده شده اند. که به صورت پایان ناپذیری تکرار می شوند. هر یک از این هسته ها متشکل از ستاره ای بزرگ و نیرومند است که به کانون و محوری تبدیل می شود که ستاره های ضعیف تر به شکل کهکشان به گرد آن می گردند که به ستاره های خوشه ای موسوم اند، به اندازه دوری ستاره ها از مرکز ازدحام آن ها کاسته می شود که در نتیجه ی این بعد مسافتی خلأی پدیدار می شود. به همین شکل خوشه های دیگری از جهات مختلف آن پدید می آیند ».
وی همچنین ادامه داد که: « در اواسط دهه هشتاد وقتی که قوه ی دید تلسکوپ ها به اوج رسید، ۲۶۰۰ عکس فضایی از تمام زوایا گرفتیم و به این نتیجه رسیدیم که هر کدام از این مجموعه های خوشه ای به دور یک خوشه ی نیرومندتر و بزگتر که «کانون» آن ها به حساب می آید در گردشند و توزیع خوشه ها در نزدیک خوشه ی کانون، متراکم تر و بیشتر است و هر چه از مرکز دورتر شویم از میزان تراکم کساته می شود. وی ادامه داد این منظومه را «منظومه ی خوشه ای» نامیدیم و هنوز هم برآنیم که این منظومه های خوشه ای همچو خشت هایی، عناصر ساختمان آسمان می باشند. این عکس ها نشان می دهد مه میزان پراکندگی آن خوشه ها در جهات مختلف هستی به یک شکل و بافت هماهنگ، و هندسه ای مانند است و آشفته و پریشان و بی ارتباط نیستند. و همواره هداوند این خوشه ها را در مقیاسی هماهنگ خلق می کند و این هستی ادامه می یابد و خداوند هر اندازه که بخواهد به آفریده های خود می افزاید.
عناصری مختلف و قانونی واحد
اتم در طرف مقابل به همین منوال خلق شده است. در اواخر دهه ی هشتاد و بعد از این که ما اتم را از روی آثار آن شناختیم میکروسکوپهای الکترونی قوی به وضوح اتم را دیدند. بدون هیچ تردیدی به اثبات رسیده است که اتم متشکل از یک هسته ی نیرومند با بار مثبت است که ساده ترین نوع اتم گاز هیدروژن است که هسته ی آن دارای یک پروتون است که جسمی کوچک به نام الکترون با یک بار منفی به دور آن می گردد که اگر یک پروتون دیگر به هسته ی آن اضافه شود آن گاه است که ما در مقابل عنصر دیگری به نام هلیم قرار می گیریم، هسته ی این عنصر دو الکترون را در مدار خود به گردش درمی آورد و به همین صورت است که خداوند تمام عناصر را اعم از گازها، فلزات و معادن آفریده است. و هر اندازه به پروتون هسته افزوده شود عنصر دیگری پدید می آید که در خواص با عنصر قبلی مختلف است.
الکترون های در گردش به دور هسته مساوی عدد پروتون های هسته می باشند. هسته ی هر عنصر « عدد اتمی » آن عنصر نامیده می شود. فیزیکدانان عدد اتمی هر عنصری را حساب کرده و با ترتیب تصاعدی آن را در جدولی به نام «جدول تناوبی عناصر» تفکیک کرده اند. برای مثال عدد اتمی کربن(۶)، اکسیژن(۸)، آلومینیوم(۱۳)، طلا(۷۹) می باشد. تا جایی که مقاری جیوه را در راکتور هسته ای قرار داده و با اشعه ی اتمی که می توانست یک پروتون از آن بکاهد، آن را حرارت دادند، که در نتیجه ذرات جیوه مرتب تبدیل به طلا می شدند تا این که همه ی جیوه به قطعه ای از طلا تبدیل شد. این قطعه در یکی از موزه های آمریکا به عنوان دلیلی بر اثبات نظریه ی اتمی در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دارد.
——————————————————–
منبع : صناعه الحیات / نشر احسان ۱۳۷۲