مقالات

جزاء حق است .

شریعت اسلامی… اهداف و برنامه ها ۲

(جزاء حق است )

شیخ محمد غزالی (رح)

از
جمله اهداف اسلام تجسم بخشیدن به روز آخرت و بالاتر شمردن آن از هر گونه شک و
تردیدی است که آمادگی گرفتن برای آن نشانۀ رشد و هوشیاری بشمار رفته است.

همانگونه
که شخص ساکن در (( قاهره )) احساس می کند که سرزمینی بنام (( آمریکا )) وجود دارد
که در وقت مساعد شدن فرصت مشخص می تواند به آنجا سفر کند ، باید هم چنان احساس
نماید که جهان دیگری نیز وجود دارد که بزودی به آنجا منتقل خواهد شد و در آنجا
برای مدتی بسیار طولانی زندگی خواهد کرد.

مردم
را اوضاع روز مره شان از ماورای آن غافل می سازد و عالم شهادت چنان آنان را بخود
مشغول می سازد که نزدیک است عالم غیب را انکار کنند با آنکه آنان می بینند مرگ هر
لحظه بر زندگی می تازد و طراوتش را از آن می گیرد و حرمت آن را می درد ، باز هم از
غفلت آنان کاسته نمی شود . تا جائی که حسن بصری گفته است:

((
ما رأیت حقا اشبه بباطل من الموت . )) (( حقی را شبیه تر به باطل از مرگ نبافتیم
.))

لذا
عجیب نیست اگر اسلام تصویر های بهشت و دوزخ را در جها دیگر به کثرت عرضه داشته است
و نشانه های آن را فراوان توصیف نموده است ، همه به این جهت است تا هر زنده ای
احساس کند که آیندۀ جاویدانش بر روی زمین نخواهد بود.

سبک
عقلی است اگر کسی گمان کند این کار مثل مخدری است تا ظلم ستمگران به آرامی قابل
تحمل شود.

اسلام
ـ  همراه توصیف گسترده اش از شادمانی های
بهشت و ناراحتی های دوزخ ـ به وضوح بیان داشته است که مردن در مبارزه با طغیان
گران کوتاه ترین راه رسیدن به فردوس اعلی است .

و
صبر ذلت بار بر بیدادشان راه در افتادن در دوزخ است که جایگاهی زشت و ناگوار است.

مادی
بودن ثواب و عقاب نیز حق است نه خیال پردازی است و نه تمثیل . زیرا بشر در سرشتش
موجود ممتازی است که هم از شیاطین متفاوت است و هم از فرشتگان . در احساس نیک بختی
و بدبختی ارواح و اجساد آدمیان همزمان سهیم و شریک است ، در دنیا به همین گونه بوده
اند و در آخرت نیز این طبیعت شان دگرگون نخواهد شد.

انسان
در نظر اسلام موجودی است با ذات و مشخصات خاص خود و در میان عناصری که از آنها
آفریده شده است جدائی و گسستگی نیست و نمی توان طبیعتش را تقسیم کرد به ماده ای که
با روح بی ارتباط است و یا روحی که با ماده بی ارتباط باشد و تلاش های فلاسفه در
این زمینه برای ما مهم نیست و نمی توان در امور دین به سراغ فلسفه رفت.

جوانانی
را می یابیم که فریاد شهوات را هر گاه آنان را به سوی حرام فراخواند خاموش می کنند
و گوش های شان را به ندای ایمان می شپارند، ایمانی که آنان را به پاکی و پاکدامنی
فرا می خواند ف آیا عدالت آن نیست که در مقابل این محرومیت عوضی کامل و پاداشی
مناسب دریافت کنند ؟

چرا
عده ای ارزش پاداشی را که سبب عفت اینان می گردد پایین می آورندـ پاداشی که دربارۀ
آن آمده است :

(( و
حور عین کامثال الؤ لؤ المکنون جزاء بما کانوا بعملون لا یسمعون فیها لغوا و لا
تأثیما الا قیلاً سلاماً سلاما )) ( واقعه :۲۲ -۲۶ ).

(( و
حوریان چشم درشت که همانند مروارید نهفته اند ، به پاداش کاری که کرده اند . در
آنجا سخنان بیهوده و گزاف گناه آلوده ، نشنوند مگر سخنی که سلام )).

سرای
واپسین حق است و جزاهایی که در آن فراهم آمده است هم مادی است و هم روحی ، زیرا
انسان هم ماده است و هم روح .

زمانی
جامعه اسلامی بر پا می گردد که افراد آن آمادگی مستمری داشته باشند برای آن زندگی
و تلاش های شبانه روزی شان بر همان استوار باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا