استاد دکتر محمد مصطفى الأعظمی علامه در سنت نبوی را بیشتر بشناسید
استاد دکتر محمد مصطفى الأعظمی علامه در سنت نبوی را بیشتر بشناسید
نویسنده : دکتر یوسف قرضاوی / ترجمه از عربی : یوسف ساجدی
إنا لله وإنا إلیه راجعون؛ صبح روز(چهارشنبه ۲۹ آذر/ ۱ ربیعالثانی) استاد دکتر مصطفی اعظمی که یکی از علمای نامی شبه قاره هند بود در عربستان دار فانی را وداع گفت.
دکتر یوسف قرضاوی رئیس اتحاد جهانی علمای مسلمان یادداشتی را بر سایت شخصی خود و همچنین سایت اتحادیه جهانی منتشر نمود و در آن، درگذشت استاد دکتر محمد مصطفی اعظمی که در بیستم دیسمبر گذشته وفات نمود، را تسلیت گفت و در این یادداشت تسلیت گفت: برادر بزرگوارم، دوست ادیبم، علامه و محقق حدیث، فهمیده و تیزبین در زمینه فرهنگ اسلامی ، فارغ التحصیل مدارس اسلامی و دانشگاه های هند، شاگرد اساتید بزرگوار هند ، ابو عقیل، استاد دکتر محمد مصطفی اعظمی را برای نخستین بار در مصر ازهر ملاقات نمودم ؛ آن گاه که او در پی طلب تحصیلات عالی و به منظور محقق نمودن آیه قرآنی {وَقُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا} به این کشور آمده بود !
دکتر قرضاوی در سوگ علامه محدث دکتر اعظمی گفت : او بوسیله رایانه به سنت نبوی بزرگترین خدمت ارائه نمود.
لقب «اعظمی» در هند لقب مشهوری است و « اعظم کره» آن لقبی است که بیشتر علمای هند بدان منتسب هستند؛ البته این لقب با اعظمیه بغداد که برخی از علما و ادیبان نامی بدان شناخته می شوند متفاوت است؛ اعظمیه بغداد منتسب است به محله سنی نشین اعظمیه که در آن مسجد و قبر امام اعظم ابوحنیفه، قرار دارد؛ این منطقه که در آن مسجد جامع امام ابوحنیفه که شاگردان و دوستانش او را امام اعظم ، صدا می کردند، قرار دارد ، دلیل نامیدن این منطقه به اعظمیه این بود که امام اعظم ابوحنیفه در آن سکونت داشت و البته شاعر مشهور ولید الاعظمی هم به این منطقه منتسب است و در مقابل آن منطقه کاظمیه وجود دارد که در آن قبر امام موسی کاظم واقع است و یک محله شیعه نشین می باشد..
دوست گرامی دکتر – مرحوم – محمد مصطفی اعظمی که یکی از علمای هند بود، در دانشگاه جهانی ازهر درس می خواند و تدریس می کرد… او را در دانشگاه ازهر شناختم، از اینکه نیروهای امنیتی او را به بهانه دوستی با دانشجویان اخوانی از جمله عسال و صفطاوی و غیره بازداشت نمودند، غافلگیر شدیم ؛ آری سگان شکارچی همین که احساس نمودند استاد اعظمی دارای اندیشه اسلامی است ، او را روانه زندان نظامی نمودند..
او لباس ویژه برادران هندی مان را که عبارت بود از بالتوی مشکی و کلاه و محاسن سیاه به تن می کرد … از قضا زمستان بود، وقتی نیروهای امنیتی برای نخستین بار او را با این لباس دیدند گمان نمودند که او کشیش مسیحی است و به همین خاطر ، نظامیان بی سواد ! خطاب به دانشجویان اخوانی می گفتند: ای فرزندان …. (شتم و ناسزا)؛ به مسلمانان قناعت نمی کنید و به سراغ مسیحی ها می روید تا آنان را هم با خودتان اخوانی کنید!
استاد اعظمی دارای مواضع خاصی بود نسبت به نیروهای امنیتی مصری؛ البته نمی دانم ایشان چقدر در زندان به سر برد؛ ولی می دانم با وساطت مقامات و سفارت هند در قاهره قبل از ما از زندان آزاد شد .
سپس و پس از چند سال، تقدیر خدا بر این بود که در یکی از کشورهای حاشیه خلیج ، قطر، با هم باشیم، او به عنوان دبیرکل کتابخانه های حاکم قطر شیخ علی بن عبدالله آل ثانی منصوب شد و پس از اینکه «دارالکتب» قطر ساخته شد و همه کتابخانه ها در آن ادغام و متمرکز شدند ، استاد اعظمی به عنوان دبیرکل و استاد عبدالبدیع صقر نیز به عنوان مدیرکل آن منصوب شدند..
وقتی برای اولین بار به قطر رفتیم، استاد اعظمی یکی از استقبال کنندگان ما بود… در قطر دیدارهای ویژه و تقریبا منظمی داشتیم و ما مجموعه ای بودیم شامل عبد الحلیم أبو شقه، وأحمد العسال، وحسن المعایرجی و اینجانب، وجه مشترکمان مصری بودنمان بود و برادر پژوهشگر محمد مصطفی اعظمی هم که هندی تبار بود در جمع ما حضور پیدا می کرد و وجه مشترک ایشان با ما در این بود که در مصر تحصیل نموده بود و مدتی را هم با علمای اخوانی در زندان به سر برده بود..
ما و دکتر اعظمی دیدارهای خانوادگی داشتیم؛ گاهی او و فرزندانش را به منزلمان دعوت می نمودیم و همواره می گفت: غذایتان خوشمزه است ولی بی جان! از او می پرسیدیم: چه چیزی می تواند آن را زنده کند؟ در پاسخ می گفت: آن ، چیزی است که غذا بدون آن معنی ندارد، فلفل تند!
به او می گفتیم: ما غذا را درست می کنیم و شما هم فلفل را با خود بیاورید! خندیدیم و از آن به بعد معمولا اینگونه رفتار می کردیم؛ ما او را به خانه امان دعوت می نمودیم و ایشان هم فلفل را با خود می آورد!
برادران مان در شبه قاره ی هند، فلفل را با همه نوع غذا ها حتی شیرینی! هم مصرف می کنند!
در یکی از خانه های دوستان، گردهم می آمدیم و در همانجا به مدارسه و مناقشه می پرداختیم و خاطراتمان را برای همدیگر بازگو می کردیم ؛ اغلب در منزل استاد عبدالحلیم ابوشقه ، مدیر مدرسه متوسطه قطر و همچنین در منزل دکتر عزالدین ابراهیم که تازگی از لندن برگشته و مدرک دکترای ادبیات عربی را گرفته بود و به عنوان معاون مدیر معارف هم خدمت می کرد دور هم جمع می شدیم و البته در منزل استاد کمال ناجی و برادر بزرگوارم، استاد احمد عسال هم تشکیل جلسه می دادیم و استاد حسن معایرجی که به فرزندان شیخ احمد، حاکم قطر، درس می گفت نیز به جمع ما می پیوست و البته برادر هندی و مسلمان مان که به یکی از اعضای ما مبدل شده بود نیز به جمع ما اضافه شد..
دکتر عزالدین ، این نشست ها را جلسات« تسلیک» می نامید ؛ مانند برادران صوفی که بزرگان و مشایخ به صوفیان تازه وارد کمک می کنند که اهل سلوک شوند؛ در ابتدا یک سال به آنان فرصت می دهند تا اهل سلوک شوند ؛ اگر موفق بودند سال دوم را هم – طبق برنامه ای که شیخ برایش تعیین نموده – پشت سر می گذارند و همین طور زیر نظر خواهد بود تا به مرحله پایانی و برتر راه می یابد..
خواست خدا بر این بود که جلسات مذکور بنا به دستور برادر عبدالحلیم که تصمیم گرفته بود اوقاتش را به دانش اندوزی و تالیف اختصاص دهد و به اندوخته های چند ساله اش از این جلسات بسنده نماید، پایان یابد؛ آری او تصمیم گرفت انتشاراتی را راه اندازی نموده و از درآمد حاصل از آن برای زندگیش استفاده نماید..
عامل دوم برای تعطیل شدن جلسات، چیزی نبود جز رفتن استاد اعظمی به عربستان سعودی ؛ چرا که ایشان تصمیم گرفته بود جهت تحصیل، به دانشگاه های آنجا برود و از قضا موفق شد مدرک دکترا را همانجا بگیرد و پس از آنکه موفق به دریافت جایزه ملک فیصل در حدیث نبوی شد ، دولت عربستان او را به عنوانی تبعه آن پذیرفت..
زمانی که «مرکز پژوهش های سنت و سیره نبوی» را تاسیس نمودیم و اینجانب – قرضاوی- از طرف امیر قطر به عنوان مدیر آن منصوب شدم ؛ در بسیاری از امور متعلق به آن با استاد دکتر اعظمی به مشورت پرداختم و ایشان هم در این باب مضایقه ننمودند… از او خواستم تعدادی از منابع تصویری که در دارالکتب موجود است را در اختیار مرکز پژوهش قرار دهد که با طیب خاطر موافقت نمود.. ایشان همواره و حتی پس از منتقل شدنش به عربستان هم یار و یاور ما بود..
در مناسبت های متعددی با دکتر اعظمی دیدار داشته ام از جمله در جشنواره «ندوه العلما» که در اواخر اکتوبر ۱۹۷۵ میلادی در لکهنوی هند و با فراخوان و ریاست دعوتگر نامی مسلمان هندی تبار علامه استاد ابوالحسن علی الحسنی الندوی و به مناسبت هشتادمین سالکرد تاسیس «ندوه العلما» برگزار شد..
زمانی که برادر بزرگوارم دکتر عبدالعظیم الدیب یادداشتی را تحت عنوان« رایانه حافظ عصر ما » به رشته تحریر در آورد و در توضیح آن نوشت: اگر در گذشته طلبه های ما نزد اساتیدشان درس می خواندند و آنان را با لقب حافظ صدا می کردند ؛ مانند حافظ ابن حجر و حافظ سیوطی ؛ امروزه – شرایط کاملا تغییر کرده و – حافظ عصر ما عبارت است از رایانه؛ و شایسته است به حافظ عصرمان توجه نموده و هرگز نسبت به آن بی تفاوت نباشیم …
زمانی که شرکت ها و موسسه های مختلف شروع کردند به گذاشتن کتاب های حدیث و فقه و غیره بر رایانه ، برادر بزرگوار ما دکتر محمد مصطفی اعظمی در این عرصه ، پیشگام بود؛ او در این عرصه به مدت بیش از سی سال فعالیت نمود… و آن گاه که در قطر کنفرانسی را تحت عنوان« پروژه ای جامع برای محافظت از حدیث نبوی» برگزار نمودیم – و یکی از مهمانان ویژه آن، استاد اعظمی بود – ایشان خاطرنشان نمودند: تاکنون ۱۷ کتاب حدیث را در فضایی کم تر از یک سوم قرص رایانه ذخیره نموده اسم و در حافظه آن، بیش از سیصد هزار حدیث نگهداری نموده ام! و همچنان مشغول این کار هستم!
-لازم به ذکر است که – کلیه پژوهش های استاد اعظمی و مطالعاتش در باره حدیث و سنت نبوی می باشد ؛ البته در زمینه قرآن کریم و بیشتر در دفاع از کلام الله؛ که در این عرصه هم متفاوت درخشیده است، تحقیقاتی را انجام داده است..
استاد اعظمی از رایانه استفاده می نمود و بسان یک مهندس کامپیوتر، از آن بهره می برد ، آن را در خانه اش نگه داری می نمود و فرزندانش را هم بر استفاده از رایانه آموزش می داد و تعداد زیادی از کتب اصلی و منابع دست اول حدیث را در آن ذخیره نمود و به نتایجی دست یافت که قبل از او کسی بدان نرسیده بود…
استاد مرحوم اعظمی مباحث ارزشمندی را که در آن ها از مهارت خاصی برخوردار بود با زبان انگلیسی برشته نگارش درآورد و دوستانی که در این زمینه آگاهی داشتند، یادداشت های استاد را ارج نهادند…
استاد اعظمی بر این روش، در خدمت به اسلام و علوم دینی و فرهنگ اسلامی ، ماندگار شد؛ هرچند عده ای بخاطر اینکه استاد اعظمی به تنهایی در این عرصه قلم فرسایی نموده بر او خُرده گرفته اند؛ ولی چه کسی بهتر از فرزندانش که به عنوان یار و یاور در کنارش باشند!
در باره برخی احادیث، بارها با ایشان مباحثه نموده ام و نتایج ممتازی عایدم شد..
استاد اعظمی أحادیث سنن ابن ماجه را بر کامپیوترش تخریج نمود و اشتباهات موجود در آن را اصلاح نمود و به نتایجی دست یافت که آن را بر علما و پژوهشگران عرضه نمود …
سنن ابن ماجه را در چهار جلد به چاپ رساند و تفاوت هایی که این نسخه با نسخه های قبلی دارد را تبیین نموده علاوه بر ویراستاری هایی که انجام داده است!
استاد اعظمی در خدماتش نسبت به سنت نبوی ادامه داد ؛ هر چند از آخرین مرحله کاری آن مرحوم فرهیخته اطلاع دقیقی ندارم ولی با اطمینان می گویم کار او به مرحله اتقان رسیده است ؛ آن درجه ای که در حدیث نبوی زیر بدان اشاره شده است “إن الله یحب إذا عمل عبده عملا أن یتقنه”.
استاد اعظمی به کشف احادیثی پرداخت که قرن ها بود علمای حدیث آن را گُم نموده بودند؛ و آن ، چیزی نبود جز « احادیث صحیح ابن خُزیمه»، کتابی که به عنوان یکی از صحاح مشهور و ارزشمند حدیث محسوب می شوند؛ کتاب صحیح ابن خزیمه ، به اعتراف علما ، از لحاظ سند و روش نگارش از کتاب « صحیح ابن حبان» صحیح تر و معتبرتر می باشد ؛ کتابی که توسط استاد علامه محمد اعظمی کشف شد؛ البته تحقیقات در باره کتاب مذکور کامل نیست و امیدوارم خداوند برخی پژوهشگران را برای تکمیل نمودن بقیه آن پژوهش مسخر بفرماید و آن کتاب به طور کامل در اختیار همگان قرار گیرد و این ، چیزی است که انجام آن بر خدا سنگینی نمی کند..
در سال های اخیر، استاد اعظمی به دیدار ما در قطر آمد و دوستی های قدیمی را احیا نمود و روابط قبلی را شدت بخشید؛ دیدار استاد از قطر مورد استقبال مردم قطر و انجمن های فرهنگی و بویژه فقهی قرار گرفت و بدین وسیله همایش های متعددی را به افتخار ایشان برگزار نمودند ..
سپس به ریاض برگشت و از نشاط و حرکتش کاسته شد و آن گونه که من اطلاع یافتم کمتر با مردم محشور می شد! البته از فعالیت ها و آمد و رفت های اینجانب هم به ریاض کاسته شد؛ و به مدت چندسال ، ارتباط بنده و استاد اعظمی قطع شد و سخنی بین ما رد و بدل نشد ؛ نه در باره مسایل علمی و نه دینی و نه دنیایی.. تا اینکه خبر وفاتش را شنیدم که از دوستان خواستم در دفتر اینجانب نماز غایب بر آن استاد مرحوم اقامه نماییم و از خداوند بخواهیم که گناهانش را ببخشاید و از بدی هایش چشمپوشی بنماید و بر اجرش بیفزاید و حسناتش را به نیکی پاسخ دهد و اعمال صالحش بویژه علوم سودمندی که اندوخته بود را بپذیرد …
از فرزندمان جناب آقای دکتر عقیل اعظمی، پسر استاد مرحوم،انتظار داریم تمام تلاشش را نسبت به میراث – گران بهای – پدرش معطوف بدارد و بخش های مفید آن را منتشر نماید تا مردم از آن سود ببرند و برای نشر آن از همه کسانی که می توانند خدمت کنند، در همه کشورهای اسلامی ، کمک بگیرد و ما آمادگی کافی خود را اعلام می داریم که در این کار خداپسندانه سهمی داشته باشیم ؛ چرا که بزرگ ترین چیزی که پس از مرگ هر انسانی باقی می ماند عبارت است از علم سودمند .
{رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ} [الحشر: ۱۰].
{رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ} [التحریم:۸].
چکیده ای از زندگی استاد فقید
در شهر منو هندوستان و در سال ۱۹۳۲ میلادی چشم به دنیا گشود و بخاطر نفرتی که پدرش از انگلیس داشت او را از رفتن به مدرسه متوسطه انگلیسی بازداشت و در مدرسه متوسطه عربی ثبت نام نمود..
سپس تحصیلاتش را ادامه داد تا اینکه بالاخره در سال ۱۹۵۲ از دانشکده شهر دیوبند فارغ التحصیل شد و در همان سال راهی مصر شد تا به تقویت عربیش بپردازد ؛ همانگونه که به بخش تخصصی مدرسی دانشکده زبان عربی نیز پیوست و موفق شد گواهی بین المللی را دریافت نموده و همچنین به موجب همان گواهی مجاز شد که به تدریس زبان عربی بپردازد …
در سال ۱۹۵۶ به عنوان مدرس زبان عربی برای غیر عرب های ساکن قطر منصوب شد و در سال بعد به عنوان دبیرکل « دارالکتب قطری» که بدان کتابخانه عمومی هم می گفتند شروع بکار نمود…
در سال۱۹۶۶ موفق به دریافت مدرک دکتری از دانشگاه کمبردج انگلیس در رشته «جستجویی در باره ادبیات جدید علوم حدیث»شد سپس راهی عربستان سعودی شد و در دانشکده شریعت در مکه مکرمه و سپس در دانشکده تربیت ریاض به عنوان استاد ماده درسی « اصطلاخات حدیث در بخش فرهنگ اسلامی» به تدریس مشغول شد..
نام چند تا از کتاب ها و پژوهش های پروفسور اعظمی
@ دراسات فی الأدبیات المُبکِّـره للحدیث
@منهج النقد عند المحدِّثین
@ دراسات فی الحدیث النبوی وتاریخ تدوینه
@ کُتّاب النبی صلَّى الله علیه وسـلَّم
@ دراسه نقدیه لکتاب أصول الشریعه المحمّدیه للمستشرق شاخت
@تاریخ النّص القرآنی من الوحی إلى التدوین
@ التحدِّى القرآنی
@ تحقیق صحیح ابن خزیمـه
@ تحقیق موطأ بن مالک(ثمانیه أجزاء)
@ تحقیق سنن بن ماجه(خمسه أجزاء)
@ تحقیق کتاب التمییـز لمسلم
@ تحقیق کتاب العلل لابن المدینی
@ تحقیق کتاب مغازی رسول الله لعروه بن الزبیر.
بسیاری از کتاب های پروفسور اعظمی به چمد تا از زبان های جهان ترجمه شده اند ….
کما اینکه پس از سال ها تلاش پیگیر موفق شد مرکز اینترنتی خدمت به سنت نبوی را تاسیس نموده و کتاب های زیادی در زمینه سنت نبوی را ذخیره نماید..
به دلیل پیشرفت های علمی اش ، به عنوان شهروند عربستان سعودی شناخته شد و جایزه جهانی ملک فیصل را هم نصیب خود نمود..