زن خانواده

زنان ما امروز کجا هستند؟!

زن مسلمانزنان ما امروز کجا هستند؟!

نویسنده: محمد غزالی / مترجم: مجید احمدی

خانواده ی اصیل و ریشه داری به علت بی وفایی روزگار پایگاه اجتماعی اش متزلزل شد. در این هنگام خانواده هایی که از لحاظ اجتماعی در سطح پایین تری از آنان قرار داشتند به طمع افتادند تا به خواستگاری دخترانشان مبادرت کنند، کاری که پیش از آن هرگز جرأت انجامش را نداشتند.

از این رو پدر خانواده که می دید کرامتش خدشه دار شده سخت متأثر شد و به خشم آمد و غمگینانه از خود پرسید: آیا اگر خانواده ای دچار سختی و تنگی زورگذر زمانه شود مردمان ناچیز باید چنین گستاخ شوند و آنکه همتای دخترشان نیست به خواستگاری اش آید؟

به همین علت به کسی که به خواستگاری دخترش آمده بود به شدت پاسخ منفی داد و به او گفت: می خواهی با گرفتن شاهزاده ای که هرگز همتایش نمی شوی به شاهی برسی؟ نخیر! از ما بگذر و برو که دختران پس از اینکه اسلام دخترکشی را منع کرد، بسیارند و بدان، هیچ مصیبتی هر چند دشوار آید چیزی از بلندمرتبگی دخترمان نمی کاهد، که به دست او بسپاریمش. او همچنان در بلندمرتبگی اش باقی خواهد ماند.

در زیر ابیاتی اشاره می رود که شدت خشم پدر زخم خورده را می نمایاند.

تبغی ابن کوز – و السفاهه کاسمها-                        لیستاد منّا أن شتونا لیالیا

فما أکبر الأشیاء عندی حزازه                                   بأن أبت مزریاً علیک وزاریا

و أنّا – علی عض الزمان الذی بنا-                             نعالج من کره المخازی الدواهیا

فلا تطلبنها یا ابن کوز فإنّه                                     غذا الناس مذ قام النبیّ الجواریا

و أنّ التی حدثتها فی أنوفنا                                    و أعناقنا من الأباء کما هیا

کوزه گرزاده ای که بی خردی از نامش پیداست، خواست که از سختی ما به آقایی رسد.

و چقدر مایه اندوه دلی است که چون به مصیبتی گرفتار باشی، مصیبت دیگری نیز از پس آن آید.

هر چند ما به خاطر جور و جفای روزگار خوار شده ایم اما از آن برخواهیم آمد.

پس ای کوزه گر چشم از دخترمان بپوش و برو که دختران پس از بعثت پیامبر بسیارند.

آنکه تو می خواهی در مرتبه ای بلند قرار دارد و هرگز بدان دست نمی یابی.

 

از همه ی این داستان فقط دو چیز برایم حائز اهمیت است. نخست اینکه مردی که فقر دامنگیرش شده بود، درد جانکاهی متحمل می شد تا تن به کار پستی ندهد. و مرتکب کاری نشود که درخور او نیست. دوم اینکه او دخترش را ارج گذاشت و ارزش بالایی برایش قایل شد که هرگز تا مادامی که زنده است، خوار نخواهد شد و این دو مورد از اخلاق بزرگانی است که آبروی خود و خانواده شان را نگه می دارند.

 

در گذشته آداب و رسوم سختی بر جامعه ی ما حاکم بود که امروزه نیز چنین است که برخی از آن ها قابل اغماضند و برخی دیگر قابل اعتنا. از دسته اخیر اینکه عرب ها به اصل و نسب و شهرت خود طوری اهمیت می دهند که خالی از کبر و غرور نیست، لیکن استاد احمد موسی سالم می گوید: قبلاً در زندگی عرب ها قانونی به نام «حمد» حاکم بود که نام محمد برگرفته از آن بود تا بر این نکته تأکید نماید که او از همان آغاز طفولیت از میان خوبان عرب برگزیده شده است نه از بین بدانشان. و طبق همین قانون او محمد نام گرفت که در واقع نیز چنین بود. همچنانکه خود نیز درباره خویشتن می گوید:

«خیار من خیار من خیار». «بهترین از بهترین از بهترین.»

خنسائ شاعره عرب نیز این قانون نیک را با این بیتش تشریح کرده است.

نعفّ و نعرف حقّ القری                  و نتّخذ الحمد کنزاً و ذخراً

پاکدامنیم و مهمانوازی را نیک می دانیم. و «حمد» را به عنوان گنج و ذخیره ای برگرفته ایم. ما در حاتم طایی که در بذل و بخشش دستی داشت و هر آنچه که داشت در اختیار نیازمندان می گذاشت چنین می گوید:

سوگند به جانم، در گذشته یک بار به سختی درد گرسنگی چشیدم/از آن پس با خود عهد کردم که هرگز گرسنه ای را فراموش نکنم.

و آنچه امروز تو از بخششم می بینی جزو خوی و عادتم گشته/ و تو ای برادر خود دانی که ترک عادت مشکل است.

آری این زنی است که چون یک بار گرسنه می شود سوگند یاد می کند که از این پس هرگاه گرسنه ای بیابد هر آنچه دارد در اختیارش گذارد، و این عمل حق طبیعی اش بود و کسی نمی توانست او را از آن باز دارد.

یکی از زنان فرزانه ی پیش از اسلام به نام «جمعه بنت الخس» راستگویی را چنین می ستاید و آن را سرآمد ارزش ها و خوبی ها می داند، و می گوید:

بهترین خصلت یک شخص راستگویی اوست/ راستگویی فضیلتی دارد که به روشنی می نماید.

راه بی نیازی خوش قولی توست/ پس خوش قول باش تا بی نیاز شوی.

قانون «حمد»ی که ادیب بزرگ بدان اشاره کرد، زیبد که مورد تأیید قرار گیرد، هر چند لازم است تا درباره ی آن توضیح مختصری بدهیم.

اسلام از ما می خواهد که فقط برای خوشنودی خداوند و انتظار پاداشش در آخرت کار کنیم، ما نیز هرگاه چنین کردیم و در کارمان اخلاص داشتیم خداوند متعال هم با ذکر و یاد نیک در دنیا و آخرت به ما پاداش می دهد، لذا شایسته نیست به امید اینکه مردم از ما تعریف و تمجید کنند کار نیک انجام دهیم و آوازه ی خود را در معرض حرف مردم قرار دهیم.

عرب ها به فخرفروشی، شهرت و مباهات علاقه وافری دارند. صفاتی که هر که دارا باشد از ارزش کارش می کاهد و چه بسا به کلی بی ارزش شود.

به راستی زنان عرب در جاهلیت نخست قابلیت ها و توانمندی های نیک خود را در زمینه های مختلف چه در زمان جنگ و چه صلح نشان دادند و از موانع و مشکلاتی که طی عصرهای انحطاط امت اسلامی بر سر راه زنان بود، آسوده بودند.

در صدر اسلام زنی از خوارج فرمانده لشکری به عهده داشت که با آن توانست به کاخ حجاج حمله آورد و آن را به محاصره ی خود درآورد حجاج که تاب مقاومت نیاورد از ترس پا به فرار گذاشت و بدینسان آن زن توانست، شکستی تلخ بر او وارد کند. در اینجا بود که یکی از شاعران او را به خاطر تن دادن به این شکست ننگ آور با ابیات زیر مورد نکوهش قرار داد.

در برابر ما خود را شیر می نمایاند ولی در جنگ هم چون شتر مرغ است/ عقابی است که با شنیدن کمترین صدایی به خود می لرزد.

هان در جنگ، با غزاله روبه رو نشدی/ بلکه دلت همانند دل پرنده بود.

زنان صدر اسلام چنین بودند ولی در دوره اسلامی اخیر زن حتی از پشت دیوار خانه اش هم چیزی نمی دانست و آن گاه که فرهنگ غالب غرب بر ما فایق آمد تمام هم و غم زن مسلمان این بود که در آرایش و پوشیدن لباس شیک از غرب تقلید کند، اما از این که از آنان در فضانوردی و کشف اتم و سایر تحقیقات پیروی کنند، برایشان مهم نبود، چرا که چنین به او فهمانده شده بود که این کارها به او نیامده و خارج از وظیفه اوست.

اسلام در کسب فضایل بین زن و مرد هیچ فرقی نمی گذارد، بلکههم را در عقاید، عبادات و اخلاق برابر می داند، کما اینکه همگی در زمینه علم، عمل و کوشش یکسانند.

نه خشونت رد به او تقوایی می بخشد و نه هم نرم خویی زن چیزی از خوبی هایش می کاهد. در قرآن کریم آمده است.

«‏ لَّیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلا أَمَانِیِّ أَهْلِ الْکِتَابِ مَن یَعْمَلْ سُوءاً یُجْزَ بِهِ وَلاَ یَجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللّهِ وَلِیّاً وَلاَ نَصِیراً‏ وَمَن یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ وَلاَ یُظْلَمُونَ نَقِیراً ‏ ‏»نساء/۱۲۳-۱۲۴

(‏ ( جزا و پاداش ، و فضیلت و برتری ) نه به آرزوهای شما و نه به آرزوهای اهل کتاب است . هرکس که کار بدی بکند در برابر آن کیفر داده می‌شود ، و کسی را جز خدا یار و یاور خود نخواهد یافت ( تا او را کمک کند و از عذاب خدا محفوظ گرداند ) . ‏ کسی که اعمال شایسته انجام دهد و مؤمن باشد – خواه مرد و خواه زن‌ – چنان کسانی داخل بهشت شوند ، و کمترین ستمی بدانان نشود . ‏ ‏)

امروزه در دنیای ورزش بین مسابقات مردان و زنان فرث می گذارند و مسافات و ارقامی جداگانه برایشان در نظر می گیرند. چه بسا این فرق گذاشتن در زمبنه ورزش درست باشد، ولی در انجام کارهای شایسته و کسب آخرت امکان پذیر نیست.

چه بسا زنی در کارهای نیک به راحتی از مردی پیشی گیرد همان طوری که اماکن دارد مردی از زنی جلو افتد هرچند که او در فضیلت همتای یکی از پیامبران هم باشد.

به همین علت می گوییم: زن فرعون از او بهتر است. و حضرت مریم از مردان بی شماری ارجمند تر است. و حضرت نوح و لوط از زنانشان بهتر.

به یاد می آورم که شخصی به من گفت: قرآن مرد را بر زن ترجیح می دهد و به گمان خویش سخنش را مستدل به این آیه می دانست.

(وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالأُنثَى)آل عمران/۳۶

«و مرد همچون زن نیست.»

که این خود کج فهمی محض است آیه مذکوربر زبان زن عمران به هنگام حاملگی اش نازل شد و گمان می کرد پسر می زاید تا کلیددار مسجدالاقصی باشد و مدیریت پرستش کنندگان و پژوهندگان در آن را به عهده گیرد. و چون حدسش درست نیامد و دختر بزاد، این آیه را بر زبان آورد. چرا که زن به حکم طبیعتش مناسب چنین کاری نیست. ولی او واقعیت را پذیرفت و به اراده خداوند گردن نهاد و از خداوند خواست تا دخترش و نسل او را در پناه خود نگه دارد.

خداوند نیز خواسته اش را پذیرفت و نوزاد را مرتبه ای بلند بخشید و او را سرور زنان جهان برگزید. و پسرش را در زمره ی پیامبران اولی العزم قرار داد.

 

_________________________

منبع: مسایل زنان بین سنت های کهن و جدید / نویسنده: محمد غزالی / مترجم: مجید احمدی /انتشارات: احسان/۱۳۷۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا