شکست های دردناک و مصیبت های زندگی را چگونه بگذرانیم؟
شکست های دردناک و مصیبت های زندگی را چگونه بگذرانیم؟
نویسنده: مایک رابینز/ ترجمه: رضا محمودی فقیهی
در طول هفت یا هشت سال گذشته، چند شکست دردناک را تجربه کردم، که از مهمتر مرگ پدرم در سال ۲۰۰۰، و مرگ دوست و آموزگارم، ریچارد کارلسون، در سال ۲۰۰۶، بود. آنها از جمله مهمترین افراد در زندگی من بودند. فقدان آنها برای من غیرمنتظره، تکاندهنده، و به طوری باورنکردنی، دردناک بود. من قبلاً مرگ نزدیکانم را تجربه کرده بودم، اما میزان اندوهی که با از دست دادن هر کدام از این دو نفر احساس میکردم، از هر چیزی که تا آن زمان تجربه کرده بودم، بیشتر بود. در هر دو مورد، تا مغز استخوانم به لرزه درآمد و مطمئن نبودم که آیا خواهم توانست بدون این دو انسان مهم و خاص زندگیام را ادامه دهم یا نه. در عین حال، این تجربهها خاصیت دگرگون کنندگی نیز داشتند.
مرگ میتواند واقعاً معجزه باشد. نکته عجیب آن است که مرگ میتواند زندگی را به ما هدیه کرده و بیدارمان کند، و این همانی بود که مرگ ریچارد و پدرم به روشهای مختلف برای من انجام داد. همچنین مرگ آنها موجب ترس من شد و خیلی غمگینم کرد و مجبور شدم به چیزهایی ـ چه بد و چه خوب ـ فکر کنم که قبلاً به آنها فکر نکرده بودم.
در روزها و هفتههای بعد از مرگ آنها، به شدت احساس هوشیاری، حضور، سرزندگی، و اصالت میکردم و از این حالت بسیار خوشحال بودم.
معمولاً برای ما اتفاقاتی میافتد که از یک حادثهی غمانگیز، درست از دل درد و اندوه، ناگهان نعمت و برکتی باورنکردنی ظهور میکند. کمی به عقب برگردید و مصائبی را که در زندگی خود تجربه کردهاید، مانند مرگ یک عزیز، از دست دادن کار، طلاق، بیماری خطرناک، مشکل شدید اقتصادی، یا چیزی شبیه اینها، که شما را کاملاً به خود مشغول کردهاند و خواب را از چشمانتان گرفتند، به یاد آورید. آیا تا حالا پیش نیامده که برای مدتی فکر کنید و عمیقاً سپاسگزار زندگی باشید و با خود و دیگران به شیوهای کاملاً واقعی و اصیل ارتباط برقرار کنید؟ همین مسئله درباره تجربههای مثبت و خلسهآوری که برای هر یک از ما اتفاق میافتد، مانند ازدواج، موفقیت چشمگیر، تولد فرزند، رخدادی مهم، و غیره، صدق میکند. متأسفانه، اندکی بعد از تجربۀ این اتفاقات، غالباً این آگاهی و بینش گسترده را از دست میدهیم و دوباره به «زندگی معمولی» برمیگردیم. درست مانند آن است که پنجرۀ زیبای حساسیت و آگاهی برای مدت کوتاهی به روی ما باز و بعد خیلی سریع بسته میشود و ما به همان حالت بدون اصالت برمیگردیم و اجازه میدهیم مشغلههای زندگی روزمره دوباره ما را احاطه کنند. حتی با وجود اینکه من کاملاً نسبت به وجود این پدیده آگاهی دارم، میبینم که در زندگی خود و در اطرافم نیز همین اتفاقات تکرار میشوند و به همین علت همیشه ناراحت میشوم.
———————-
منبع: خودتان باشید (زندگی خود را با نیروی اصالت تغییر دهید)/ مؤلف: مایک رابینز/ ترجمه: رضا محمودی فقیهی