چند سخن گهربار از سخنان امیر المؤمنین عمر بن الخطاب رضی الله عنهُ (۲)
چند سخن گهربار از سخنان امیر المؤمنین عمر بن الخطاب رضی الله عنهُ (۲)
شیخ یونس سامرائی/ترجمه:محی الدین شیخ طه قریشی
۱٫ اِحذَرُوااَن یُدالَ عَلَیکُم لِغَدرٍ مِنکُم اَو بَغی.
برحذر باشید از این که بر اثر خیانتی یا ارتکاب جنایتی به سوی شما انگشت بکشند و بر علیه شما اتمام حجت کنند.
یعنی طوری عمل کنید که مردم شما را خائن نپندارند به طوری که حرمت و موقعیت اجتماعی شما مخدوش گردد.
۲٫ اُحضُرُوا مَوتاکُم وَ ذَکَّرُوهُم فَاِنَۀهُم یَروَنَ ما لا تَروَنَ وَ لَقَّنُوهُم لا اِلهَ ألا اَلله.
در مجلس کسانی از قوم و خویشان خود یا مسلمانان که در حال احتضار هستند حضور پیدا کنید و به نزد آنان بنشینید و آنها را به توبه و استغفار و به حال و اوضاع آخرت و عنایت و لطف خداوندی تذکر دهید . زیرا آنان چیزهایی را می بینند که شما نمی بینید و کلمه ی شهادتین را نیز به آنها تلقین نمایید.
۳٫ اِحفَظ مَحاسِنَ الشَّعرِ یَحسُن اَدَبُکَ.
محاسن و نکات مهم و دقیق اشعار شعرا و قصائد و نکته سنجیهای ادبا را محفوظ بدار که احتفاظ به آن در حُسن ادب واخلاق وطرز تفکر شما اثری نیکو خواهد گذاشت.
۴٫ آخِ الإخوانَ عَلیَ التَّقوی.
بر اساس تقوی و پرهیزکاری با مسلمانان و با برادران دینی خود بنیاد دوستی را برقرار کن، که تنها از این طریق رضایت خداوند متعال تحقق می یابد.
یعنی از بنیاد دوستی با مردمان جانب تقوا و ترس از خدا را رعایت کن و هم دوستان خود را بر این اساس بگذار.
۵٫ اَخَذَ عُمَرُ بِیَدِ صَبِیٍ وَ قالَ لَهُاُدعُ لِی فَأنَّکَ لَم تَذنِب.
روزی امیر المؤمنین عمر رضی الله عنهُ بچه ی خردسالی را به آغوش گرفت و دستانش را فشرد و از او دعای خیر خواست . فرمود: مرا به دعای خیر بخوان . زیرا تو هنوز به گناه آلوده نشده ای.ما دعای تو را مستجاب می دانیم. یعنی اگر دعایی از قلب پاک برخیزد، حتماً مورد اجابت درگاه احدیت قرار خواهد گرفت.
۶٫ اِذا اَعطَیتُم فَاغنوُا۰اَی اِذا تَصَدَّقتُم)
در بذل و بخشش کردن و یا در اخراج زکات از مال خود سعی نمایید مستحقین را غنی و بی نیاز سازید. یعنی تا بموجب به کسب و کار روی آورده و مشغول شوند.
۷٫ اَخوُکَ اَعبَدُ مِنکَ قالَها لِرَجُلٍ تَعَبَّدَفِی المَسجِدِوَ لَم یَشتَغعِل مَعَ اَخیِهِ لِجَلبِ الرِزقِ.
برادری که به کسب روزی مشغول است عبادتش مقبول تر از دیگری است که فقط به عبادت مشغول است.
این موضوع در مورد دو برادر آمده است که یکی در مسجد به عبادت خدا پرداخته بود و دیگری به کسب معیشت دنیا مشغول بود. نکوهش در آن به این منظور است که روی برتافتن از کسب و کار، سرانجام آن تنبلی و سستی است ودر نتیجه روی آوردن به تکّدی مذموم است که این امر عاقبت شومی را در بر دارد. وانگهی کسب روزی وسیله ی توفیق بر طاعت است و پشتوانه ی آن است.
۸٫ اَخِیفُوا الهَوامَ قَبلَ اَن تُخِیفَکُم.
جهندگان زهردار و سمی را بترسانید و بر آنها مسلط شوید، قبل از این که آنها شما را بترسانند.
یعنی مار و عقرب و جهندگانی که در خانه ی شما ظاهر می شوند،آنها را بکشید تا به شما آزار نرساند. شما قبل از آنها وارد عمل شوید.
آلت دفع خصم ساخته دار تا ترا ناگهان نرنجاند
تو بترسان جهنده را از آن پیش که جهنده تو را بترساند
دراین زمینه سعئی شیرین سخن می گوید:
سنگ در دست و مار بر سنگ نکند مرد هوشیار درنگ
۹٫ اَخِیفُوا الفُسَّاقَ وَ اجعَلوُهُم یَداَ یَداً وَ رِجلاً رِجلاً (اَی طَبَّقوُا القِصاصَ عَلَی الفُساقِ)
بدکاران وستمکاران را بترسانید .آنها را دسته دسته متفرق گردانید و بر آنها احکام خدا را تطبیق کنید.
۱۰٫ اِذا اَذنَّتَ فَتَرَسَّل وَ اِذا اَقَمتَ فَاَحزِم.
به هنگام گفتن اذان کلمات آن را با صدای بلند و با طول کلمات ادا کُن و در قامت گفتن به آرامی وبا حزم و تأنی بخوانی.
چون در اذان گفتن منظور اصلی تجمع مردم و حضور در نماز جماعت است. ولی در اقامت گفتن آمادگی برای داخل شدن درصف جماعت و مشغول بودن به راز ونیاز با خدای عالمیان است.
ای که بانگ نماز خواهی گفت بکش آواز وقت بانگ اذان
در اقامت مکش که نکو نیست در اقامت کشیدن آواز
۱۱٫ اِذا اَرادَ اللهُ بِقَومٍ سوُءًمَنَحَهُمُ الجِدالَ وَ مَنَعَهُمَ العَمَمَلَ.
هر گاه خداوند بخواهد و اراده کند ملتی را بر اساس اسباب و مسببات در بلا و مصیبتی قرار دهد بدون شک آنها ار به جنگ و جدال و قیل و قال و بیعاری و بیکاری مبتلا میکند.
۱۲٫ اِذا اَسأَتَ فَاَحسِن فَإنَّی لَم اَرشَیَئاً طَلَباً وَ لا اَسرَعَ دَرَکاً مِن حَسَنَه حَدِیثَهٍ لِذَنبِ القَدیمِ
هرعمل زشتی را انجام دادی در پی آن کار نیکی را نیز انجام ده، زیرا من هیچ چیزی را نیافته ام به مانند نیکی و احسان که به طور سریع تر بدیها و زشتی ها را از بین ببرد و آن را محو کند.
۱۳٫ اِذا تَوَجَهَّ اَحَدُکُم فِی الو}هِ ثَلاتَ مَراّهٍ فَلَم یَرَ خَیراً فَلیَدَعهُ.
هرگاه یکی از شما سه مرتبه به کاری روی آورد و آن را آزمایش کرد و از آن خیر و بهر ه ای نیافت پس آن را ترک کند و به کاردیگری مشغول شود.
هر که بارها به کاری رفت جست و زانکار هیچ نفعی نیافت
دست آن مطلبش بباید داشت روی از آن مقصدش بباید یافت
۱۴٫ اِذا جِلِستَ فَکُن کَسائِرِ الناسِ وَ لا تَکَنّی
وقتی که نشستی مانند دیگر مردمان بنشین
۱۵٫ اِذا حِدَّثَکَ سَعدٌ عَن رَسو ِل اللهِ فَلا تَسأل عَنهُ غَیرَه (قآ لَها فِی سَعدِ ابنِ وَقَاصٍ لِصِدقِهِ وَدِقَّتِهَ فِی الرَّوایَهِ
وقتی که سعدبن وقاص در هر زمینه ای حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر شما بازگو کند پس در آن زمینه از کس دیگری سؤال نکن . زیرا او مردی صادق و درستکار و مورد اطمینان پیامبر بزرگوار بوده است و او در روایت احادیث و اخبار نیز دارای دقت و تفحص بیشتری است و سخن او حجتی قاطع است.
۱۶٫ اِذا دُعِی َ اَحَدُکُم اِلیطَعامٍ فَلیَقُل اِنّی صائِم ٌ ولا یَقُل لا آکُلُ.
هرگاه کسی از شما به مجلس مهمانی دعوت شود، اگر مایل به تناول غذا نباشد، به جهت حفظ حرمت مجلس و رعایت شخصیت اجتماعی دعوت کننده بهتر آن است بگویید من روزه هستم نه این که بگویید من این غذا را تناول نمیکنم.
۱۷٫ اِذا اِشتَهی مَریضُکُم الشَیئَ فَلا تَحمُوهُ فَلَعَلَّ اللهُ اِنَما شَهّادهُ ذالِکَ لِیَجعَلَ شِفائَهُ فِیهِ
هرگاه بیماران شما در بستر بیماری خود به چیزی از غذاها یا میوه جات آؤزو کند او را ازآن منع نکنید . شاید که شفای بیماری او در آتن نهفته باشد.
۱۸٫ اُذَکَّرُکُمُ اللهَ الحائِلَ بَینَکُم وَ بَینَ قُلُبِکُم
۱۹٫ من شما را به یاد خدا متذکر می سازم که در تمایل شدید به مال و ثروت دنیوی و غور در آن که موجب غفلت و باعث ارتکاب گناهان است پرده و حجابی آن چنانی را در بین شما و قلب شما قرار دهد که جز
آنچه که موجب معرفت خدا و وسیله عبادت و طاعت اوست توجه نکرده و در آن به غور فرو نروید.
———————————-
منبع: هزار سخن از سخنان امیر المؤمنین عمر بن الخطاب رضی الله عنهُ / تآلیف:شیخ یونس سامرائی
مترجم: محی الدین شیخ طه قریشی / انتشارات کمال(سلیمانیه)/چاپ :اول ۱۳۸۸