قرآن

ما و قرآن !

ما و قرآن !

نویسنده:امام شهید حسن البناء / مترجم:مصطفی اربابی

 پدیده ای مانند قرآن کریم ندیده ام، که از یک سو، میان امت سخت بدان عنایت شود و از سوی دیگر، کاملاً اهمال و زیر پا نهاده شود. خداوند قرآن کریم را کتاب محکم، نظام فراگیر، قوام کار دین و دنیا قرار داده است:

(‏ لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ ‏)    فصلت: ۴۲

«‏ هیچ گونه باطلی ، از هیچ جهتی و نظری ، متوجّه قرآن نمی‌گردد .  ( نه غلطی و تناقضی در الفاظ و مفاهیم آن است ، و نه علوم راستین و اکتشافات درست پیشینیان و پسینیان مخالف با آن ، و نه دست تحریف به دامان بلندش می‌رسد . چرا که ) قرآن فرو فرستاده یزدان است که با حکمت و ستوده است ( و افعالش از روی حکمت است ، و شایسته حمد و ستایش بسیار است ) . ‏»

معتقدم که مهم ترین مسئولیت امت اسلام در قبال قرآن کریم سه مورد است:

نخست،بسیار تلاوت کردن آن، تعبد با قرائت آن و تقرب به پیشگاه خداوند متعال به وسیله ی آن.

دوم، قرار دادن آن در جایگاه منبع و احکام دین؛ باید همه چیز از قرآن برگرفته؛ و از آن استنباط شود. از چشمه ی زلال آن سیراب و آموختنی ها از آن فرا گرفته شوند.

سوم، قرار دادن آن در جایگاه بنیان و پایه ی احکام دنیا؛ باید در همه چیز از قرآن و مواد حکیمانه اش کمک گرفته و در زندگی به اجرا گذاشته شود.

این ها مهم ترین مقاصد و اهداف کتابی است که خداوند آن را فرو فرستاده و پیامبرش را مأمور به ابلاغ آن کرده است. آن را پس از پیامبر واعظ، پند دهنده، داور عادل و میزان سنجش میان ما قرار داده است. سلف صالح (رض) آن مقاصد را دریافتند و در پی تحقق آن ها برآمدند و در پی آن به وظیفه ی خویش عمل کردند. گروهی قرآن را سه روزه ختم می کردند؛ گروهی هفت روزه و عده ای کمتر یا بیشتر. اگر یکی از آنان به علت گرفتاری نمی توانست ورد قرآن خویش را بخواند، به قرآن نگاه می کرد و بعضی از آیات را می خواند و می گفت: تا از جمله کسانی نباشم که قرآن را رها کرده اند. قرآن بهار دل ها و ورد عبادت شان بود و در طول شبانه روز آن را تلاوت می کردند. خداوند از خلیفه ی سوم خشنود باد! که هنگام محاصره ی خانه اش، در حالی که شمشیر را بر گردن اش نهاده بودند، از قرآن جدا نشد:

تمنی کتاب الله أول لیله                  و آخره لاقی حمام المقادر

سر شب کتاب خدا را آرزو کرد و در آخر شب با کبوتر تقدیر دیدار کرد.

ضحوا بأشمط عنوان السجود به         یقطع اللیل تسبیحاً و قرآناً

نمودگار فروتنی و سجود که شب را با تسبیح و قرآن سپری می کرد، با موهای سپید و سیاه اش قربانی کردند.

چون به سیره و سرگذشت آنان بنگریم، یکی را هم نمی بینید که کتاب خدا را فرو نهاده یا تلاوت آن را به مدت یک هفته به فراموشی سپرده باشد؛ چه برسد به یک ماه کامل یا سالیان سال. نمی خواهم بحث را به درازا بکشانم؛ به کتاب های شرح حال مراجعه کنم و از نور صفحات کتاب های تاریخ و سیره پرتوی برگیرم.

سلف صالح در استنباط احکام، قرآن را نخستین منبع می دانستند. به راستی اگر کتاب خدا منبع نخست نباشد، پس چه چیزی می تواند منبع نخست باشد؟ شما می بینید که پیامبر برگزیده (ص) هنگام فرستادن معاذ به یمن از وی پرسید: بر پایه ی چه چیزی داوری می کنی؟ گفت: بر اساس کتاب خدا، سپس سنت مطهر رسول خدا.

می دانید که عمر (رض) به بسیاری از اصحاب بزرگوار هشدار می داد، مبادا با مسلمانان از حکایات، احادیث و وقایع سخن بگویند؛ در حالی که آنان هنوز دانش قرآن را حاصل نکرده اند. به آنان توصیه می کرد که حلال و حرام قرآن را به مردم بیاموزند.

هم چنین می دانید که امامان نخستین تابعان و تبع تابعان، مثل سعید بن مسیب اجازه نمی دادند فتاوای آنان به صورت نوشته مدون گردد تا مبادا مردم از کتاب خدا برگردند و به این نوشته ها روی آورند. سعید بن مسیب نوشته ای از فتواهایش را که در دست کسی بود، برگرفت و آن را پاره کرد  گفت: سخن مرا می گیری و کلام خدا را رها می کنی؟ سپس می روی و می گویی: سعید چنین گفت، یا سعید چنان گفت! خود را به کتاب خدا و سنت رسول خدا ملزم کنید.

آیا نمی بینید که ایشان و دیگر سلف صالح کتاب خدا را اصل قرار می دادند و دین و احکام را از آن استنباط می کردند؟

آنان در امور دنیا جز مطابق قرآن عمل نمی کردند و تسلیم بی چون و چرای آن بودند. حقوق را از آن می آموختند؛ حدود را بر پایه ی آن برپا می کردند؛ احکام را طبق آن به اجرا در می آوردند و اوامر را برپایه ی آن صادر می کردند. هرگز به الغا، تعطیل، تعلیل و تأویل قرآن راضی نمی شدند. آن روز که اسلام باطراوت بود، میوه ی دین چیده می شد و مردم از آن بهره می بردند – آن روزگار – مسلمانان حکمت وجود قرآن را در میان خویش می دانستند و چنان که صاحب و پیام آور، قرآن را به آنان آموزش داده بود عمل می کردند:

(‏ کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ‏)      ص: ۲۹

« ‏ ( ای محمّد ! این قرآن ) کتاب پرخیر و برکتی است و آن را برای تو فرو فرستاده‌ایم تا درباره آیه‌هایش بیندیشند ، و خردمندان پند گیرند . ‏»

سپس آن دولت و صولت جایگاه قرآن در اندیشه و خرد مردم کم رنگ شد و در زبان و عقل مردم گنگی و کج فهمی شایع شد، تا جایی که این کتاب در سمت و سویی و مردم در جهت دیگر قرار گرفتند و فاصله ی آن دو به اندازه ی فاصله ی مشرق و مغرب شد:

سارت مشرقاً و سرت مغرباً                    شتان میان مشرق و مغرب

او به شرق و من به غرب. چقدر فاصله است میان شرق و غرب.

تعبد به تلاوت قرآن در طول شبانه روز: تعداد اندکی از ما به آن عنایت می ورزند و بدان عمل می کنند اما بقیه ی پرهیزگاران، هر کس روشی را برای خود پدید آورد و پیرانشان برای آنان اوراد، احزاب، وظایف و دعاهایی را مقرر کردند که به ترک کتاب خدا منجر شد. آن اوراد جای کتاب خدا را گرفت و در عبادت بارها به تکرار آن ها پرداختند. بدیهی است ما اوراد صحیح را رد نمی کنیم و حرام نمی دانیم و مانع اوراد و دعاهایی که مخالف شریعت نباشد، نمی شویم. اما می گوییم کتاب خدا مقدم است. اول برای خودتان بخشی از کتاب خدا را به عنوان ورد برگزینید که دل هایتان را پیوند دهد و ارواحتان را با فیض و نور آن استحکام بخشد. سپس هر چه می خواهید خدا را با زبان های مختلف ذکر کنید. البته به شرطی که مخالف احکام دین نباشد؛ اما این که قرآن را فرو گذارید و عبادت تان در دعاهایی که خود ساخته اید یا دیگران برساخته اند خلاصه کنید، این خود کنار گذاشتن کتاب خدا و بی توجهی به حقوق آن است.

استنباط احکام از قرآن: در این روزگار مردم نسبت به کتاب خدا آگاهی ندارند. میان آنان و کتاب خدا پرده ای ضخیم و سدی استوار کشیده شده است که آنان را واداشته که به نکاتی خلاصه و بعضی تذکرات از قرآن دل خوش کنند؛ همت شان از آن بالاتر نرود و به مقاصد اصلی نرسد.

عملی کردن احکام دنیوی قرآن: مردم چیز دیگری را جایگزین آن کرده اند. اکنون قوانین ساخته ی بیگانگان از جمله: فرانسویان و رومیان، بنیان قوانین مسلمانان شده است؛ بدین سان به احکام کتاب خدا توجهی نمی شود و در میان مسلمانان به فراموشی سپرده شده است. در صورتی که اگر گوش شنوا می داشتند، خداوند همه ی خوبی ها را برایشان مقرر کرده. اکنون مسلمانان به این بسنده کرده اند که از قرآن – تنها – برای شفای بیماری هایشان تعویذ بنویسند. قرآن را زینت محافل خود کنند و در غم و شادی از آن همانند جنسی دکوری و لوکس استفاده برند. ای کاش، فقط همین گونه حق قرآن را ادا می کردند اما در همان مجالسی که قرآن خوانده می شود نیز مردم سرگرم بازی ها، سرگرمی ها و بیهوده گویی ها هستند. در صورتی که خداوند متعال فرموده:

(‏ وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ‏)    اعراف: ۲۰۴

«‏ هنگامی که قرآن خوانده می‌شود ، گوش فرا دهید و خاموش باشید تا مشمول رحمت خدا شوید . ‏»

قرآن روزگاری زیور نمازها بود، اما امروز زیور مجالس تعزیه است. روزگاری میزان عدالت بود اما امروز سرگرمی بیهوده گویان مراسم گوناگون است. روزگاری نگین خطبه ها و پندها بود اما امروز برای زیور و تعویذ به کار می رود. آیا حق ندارم بگویم: چیزی را مانند قرآن ندیدم که در حقیقت ضایع شده است اما به نظر می رسد که از آن پاسداری و محافظت می گردد؟!

تضاد شگرفی است که ما در مقابل قرآن داریم. بی شک قرآن را گرامی می داریم و از آن توشه برمی گیریم و با آن به پیشگاه خدا تقرب می جوییم. در این ها شکی نیست اما ای قوم! روش تعظیم را اشتباه کرده اید و راه توشه گرفتن را اشتباه رفته اید و از جاده تقرب به پیشگاه خدا دور افتاده اید.

مراکزی که شمار زیادی به احترام قرآن از سربازی در آن ها معاف می شدند، امروز خالی است. آیا این پایمال شدن کتاب خدا نیست که کسی در آن قرآن حفظ نمی کند و برای استفاده از معافیت به این مراکز نمی رود؟

آیا این پایمال شدن قرآن نیست که دانشجو قرآن را حفظ می کند تا به الازهر شریف داخل شود – که شرط ورود به آن، حفظ قرآن است – و هنگام فارغ التحصیل شدن، قرآن را فراموش کرده است زیرا در پایان کار حفظ قرآن شرط نیست؟ هنگامی که از دانشگاه بیرون می آید، می بیند که در امامت نماز، قرائت را کوتاه می خواند و اگر واعظ است به همان گفته های رایج در منطقه اش بسنده می کند و اگر وکیل یا قاضی است، تنها برای تصحیح آیات مورد نیاز به قرآن مراجعه می کند.

ما بیگمان قرآن را پایمال کرده ایم. گویا میان ما کتابی باستانی است که نباید در زندگی ما نقشی داشته باشد و نباید احکام آن اجرا شود. در حقیقت این مصیبت و بلایی است که ما بدان دچار شده ایم.

خواننده ی گرامی! چون این حقیقت را دانستید، پس بدانید که اخوان المسلمین با جدیت در پی آنند که پیش از هر چیز به کتاب خدا باز گردند. با تلاوت اش عبادت کنند؛ از آن در فهم گفتار پیشوایان دینی بهره برند؛ از مردم اجرای احکام قرآن را مطالبه کنند و مردم را فرا خوانند تا با آن در تحقق این مقصود همراه شوند. هدف و مقصدی که والاترین و ارزشمندترین مقصد مسلمان در زندگی است. در آغاز و فرجام، فرمان از آن خداست.

————————————————————–

منبع:پیام بیداری / مؤلف:حسن البناء / مترجم:مصطفی اربابی / انتشارات: نشر احسان ۱۳۸۸

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا