رمضان

ماه رمضان و زنان حائضه

ماه رمضان و زنان حائضه

نویسنده‌ : جمعی از مفتیها

مترجم : سردار شمامی – بانه‌

زن _ ( هنگامی که در ماه مبارک رمضان با دوره‌ی ماهانه ‹ حیض › مواجه‌ می شود ) غمگین و تأسفناک برای از دست دادن آن فضل و امتیاز و آن خیر و برکتی که امید کسب آنرا در ماه مبارک رمضان داشت ، می نشیند و دوست دارد تمام سیاهرگهای بدنش خشک شود، به شرطی که خون حیض را نبیند و از قافله ی صالحین جا نماند ، صالحینی که قدم بر راه زده و استراحت و استقامت را جز در بهشت خداوند متعال را قبول نمی کند . و ما به هر زنی که در ماه مبارک رمضان با خون حیض روبرو می شود می گوئیم : مأیوس مباش ! مأیوس مباش ! این چیزی است که خداوند برای دختران آدم مقرر کرده است و این همان است که پیامبر در موسم حج به عائشه که با حیض روبرو شده بود – گفت : (دخل علیَّ رسول الله صلى الله علیه وسلم بِسَرِفَ وأنا أبکی، فقال: (ما لک أنَفِسْتِ). قلت: نعم، قال: (هذا أمر کتبه الله على بنات آدم) رواه البخاری وغیره . در‹ سرف › در حالی که گریه می کردم پیامبر پیشم آمد و گفت : چیه ( به بی نمازی رسیدی ؟ عرض کردم : آری . فرمودند : ناراحت مباش ! این چیزی است که خداوند برای دختران آدم مقرر کرده است .

 

مأیوس مباش ! در صحیح بخاری از ابو موسی روایت شده که پیامبر فرمود : (إذا مرض العبد أو سافر کتب الله تعالى له من الأجر مثل ما کان یعمل صحیحا مقیما). انسان در هنگام بیماری و در هنگام مسافرت اجر و پاداش آن اعمالی که در هنگام سلامتی و اقامت انجام می داد ، را دارد . حیض هم بیماریی است که زن را از انجام دادن واجبات باز می دارد پس اگر در حالی که به عبادت خو گرفته به عادت ماهانه رسید همان اجر و پاداش قبلی را بدون کم و کاستی می گیرد . حافظ ابن حجر در شرح آن حدیث می گوید : این در حق کسی است که عبادتی را انجام می دهد و لی با مانعی روبرو می شود و در نیت او چنین است که اگر مانع نمی بود به عبادت خویش ادامه می داد . چنانکه از ابو داود روایت شده " کأصلح ما کان یعمل وهو صحیح مقیم " پاداش بهترین اعمال زمان سلامتی و اقامت را می گیرد . و در حدیث مرفوعی که از عبد ا… عمرو بن عاص آمده " إن العبد إذا کان على طریقه حسنه من العباده ثم مرض قیل للملک الموکل به اکتب له مثل عمله إذا کان طلیقا حتى أطلقه أو أکفته إلى – أی حتى یشفى أو یموت-" أخرجه عبد الرزاق وأحمد وصححه الحاکم. اگر انسان بر عبادتی خو گرفت و سپس بیمار شد به ملائکه موکل او گفته می شود مانند گذشته‌ اعمال حسنه‌ی او را بنویس تا آنوقت که شفا می یابد و یا اینکه فوت می کند . و از امام احمد در حدیث مرفوعی که از انس روایت می کند ، آمده که " إذا ابتلى الله العبد المسلم ببلاء فی جسده قال الله: اکتب له صالح عمله الذی کان یعمله، فإن شفاه غسله وطهره، وإن قبضه غفر له ورحمه " هنگامی که خداوند بنده خود را با بیماری آزمایش و امتحان می کند . خداوند می فرماید : اعمال حسنه او را کما کان بنویسید ، سپس اگر شفا یافت خداوند او را از گناهان پاک می گرداند و اگر فوت کرد گناهان او را می پوشاند و رحم خود را شامل حال او می گرداند .

 

مأیوس مباش ! پیامبر در حضور اصحاب و در میدان جهاد اعلام داشت که مجاهدین صادقی که برای بیرون آمدن به جهاد معذور بودند اجر و پاداش شمامجاهدین بدون عذر و حاضر در میدان نبرد را دارند . بخاری از حدیث انس روایت می کند که پیامبر فرمودند : : ( إن بالمدینه رجالا ما قطعتم وادیا، ولا سلکتم طریقا إلا شرکوکم فی الأجر، حبسهم العذر). مردانی در مدینه هستند که شما هیچ دره ای را نپیموده اید و هیچ راهی را نگرفته اید جز اینکه با شما در پاداش شریک اند ، زیرا از بیرون آمدن با ما معذور بودند .

 

آنگاه که می خورید و می نوشید و اطرافیان شما روزه هستند مأیوس مباش ! زیرا خداوند به شما دستور داده که روزه نگیری چنانکه به دیگران دستور داده روزه باشند . و بدان که خداوند انجام دادن رخصتها را مانند انجام دادن عزیمتها دوست دارد ؛ خداوند بنده را به خاطر امتثال اوامر – رخصت یا عزیمت – پاداش می دهد ، پس صحیح است که خداوند بر سحری کنان – با وجود اینکه می خورند و می نوشند – رحمت می ریزد .

 

نا امید مباش ! زیرا راههای خیر فراوانند ، از جمله ذکر خداوند ؛ در صحیح ترغیب و ترهیب آمده که پیامبر فرمودند : (من هاله اللیل أن یکابده، أو بخل بالمال أن ینفقه، أو جبن عن العدو أن یقاتله، فلیکثر من (سبحان الله وبحمده) ؛ فإنها أحب إلى الله من جبل ذهب ینفقه فی سبیل الله عز وجل .) اگر کسی ترسید که تاریکی شب او را رنجور کند ، و یا از انفاق مال بخل ورزید ، و یا از مجاهدت با دشمن ترسید ، پس ذکر ( سبحان ا… و بحمده ) را زیاد تکرار کند زیرا این تسبیح از انفاق کوهی طلایی در راه خدا نزد وی محبوبتر است . و بدان که ذکر و تسبیح به اتفاق تمامی دانشمندان برای زن حائضه جائز می باشد ؛ امام نووی می گوید : اجماع علما بر این است که تسبیح و تهلیل و ذکر های دیگر برای زنی که در عادت ماهانه و یا … است درست می باشد .

 

نا امید مباش ! به اتفاق تمامی علما می توانی از روی قرآن بشرطی که به آن دست نزنی و یا آنچه از قرآن که در حفظ داری در دل و بدون تلفظ مرور کنی ؛ امام نووی می گوید : اختلافی در این نیست که نگریستن در قرآن و مرور آن در دل جائز است . بلکه حتی بعضی از علما – چنانکه شیخ محمد صالح المنجد – از علماء مملکت عربی سعودی می گوید – : – قرائت قرآن را با زبان نیز جائز دانسته اند .ایشان می فرمایند : بیشتر فقها اعلام داشته‌اند که قرائت قرآن – مانند بسم الله الرحمن الرحیم ، إنا لله وإنا إلیه راجعون ، ربنا آتنا فی الدنیا حسنه … و … – به قصد ذکر و دعا برای زن حائضه جائز است .

 

و در مذهب امام مالک و در روایتی از امام احمد که شیخ الاسلام ابن تیمیه نیز آنرا انتخاب کرده و شوکانی هم آنرا ترجیح داده آمده که قرآن خواندن را برای زن حائضه جائز می داند .

 

نا امید مباش ! راههای خیر فراوانند ، از جمله اینکه به عنوان معلم و یا متعلم به مسجد بروی ، زیرا چنانکه پیامبر می فرماید : فضل فراوانی در این اعمال نهفته‌ است ؛ (من غدا إلى مسجد لا یرید إلا أن یتعلم خیرا أو یعلمه، کان له کأجر حاج، تاما حجته) حسنه الشیخ الألبانی فی صحیح الترغیب والترهیب. کسی که برای تعلیم و یا تعلم به مسجد می رود ، پاداش همان حاجی را دارد که حجش را کاملا به جا آورده .

 

شاید بپرسید آیا زن حائضه می تواند به مسجدبرود ؟ برای جواب به دکتر یوسف قرضاوی گوش فرا می دهیم که می گوید : حنبلیها ماندن در مسجد را برای کسی که جنابت دارد به شرطی که وضو داشته باشد جائز می دانند و به روایت سعید بن منصور و اثرم از عطاء بن یسار استدلال می کنند که می گوید : اصحاب پیامبر را می دیدم که بعد از وضو در مسجد می ماندند با وجود اینکه جنابت داشتند . وبعضی از فقها ، ماندن در مسجد را با وضو و بدون وضو برای جنابت دار و زن حائضه و نفساء جائز دانسته اند و می گویند : حدیث صحیحی درمورد تحریم وجود ندارد و این حدیث ("إنی لا أحل المسجد لحائض ولا جنب" ) را تضعیف کرده اند پس اصل در هر چیزی مباح بودن آن است . و امام احمد و مزنی و ابوداود و ابن منذر و ابن حزم این نظریه را قبول کرده اند و به حدیث ابو هریره ( المسلم لا ینجس ) که در صحیحین و غیر آن نیز می باشد استدلال می کنند ؛ و همچنین با استفاده از قیاس جنابت دار بر مشرک استدلال کرده‌اند ، اگر رفتن مشرک و غیر مسلمان به مسجد جائز می باشد ، چرا مسلمانی که جنابت دارد نمی تواند به مسجد برود ؟در حالی که مسلمان جنابت دار بر مشرک امتیاز بیشتری دارد .

 

دکتر یوسف قرضاوی می گوید : دو چیز مرا بر پذیرش نظریه اخیر وا می دارد : یکی پیروی از ادله و دیگری همطراز بودن با منهج ما در تیسیر و تخفیف ، خصوصا بر زن حائضه چون ایشان از جنب بیشتر به تخفیف نیاز دارد ، زیرا انسان خود جنابت را به وجود می آورد و خود نیز می تواند آنرا با غسل دفع کند ، اما حیض چیزی است که خداوند بر دختران آدم مقدر کرده است و نمی تواند جلو آنرا بگیرد و یا قبل از رسیدن آنرا دفع کند ، پس عذر موجهتری از جنب دارد و بعضی از زنان برای شرکت در درس و یا سخنرانی به مسجد نیاز دارند ،پس نباید به حجت وجود حیض مسجد را بر روی آنها بست .

 

بلکه اصلا شیخ ناصر الدین البانی دست زدن به قرآن را نیز برای زن حائضه جائز دانسته و ایشان در تفسیر حدیث ( لا یمس القران الا طاهر ) که تنها دلیل در این موضوع می باشد – می گوید : طاهر همان مؤمن است ، خواه‌ فرق نمی کند بی وضو و یا جنب باشد و مؤمن هیچ وقت پلید نمی باشد و پیامبر ابو هریره را سرزنش می کند آنگاه که از دست دادن به پیامبر – به دلیل وجود جنابت – می ترسد و به ایشان می فرماید : ای ابو هریره انسان مؤمن پلید نخواهد شد ؛ و بیا به ابوهریره گوش فرا بده چنانکه بخاری و مسلم آنرا روایت می کنند . ابوهریره می گوید : در حالی که جنابت داشتم به حضور پیامبر رسیدم دستم را گرفت و با اومی رفتم تا اینکه پیامبر نشست ، و من هم مخفیانه به سوی اقامتگاه رفتم ، و غسل کردم وقتی که به نزد پیامبر برگشتم دیدم که هنوز نشسته است ، فرمود : کجا بودی ، ای ابو هریره ؟ موضوع را برای پیامبر (ص) تعریف کردم ، پیامبر (ص) با تعجب فرمود : سبحان ا… ای ابو هریره ! انسان مؤمن هرگز پلید و نجس نخواهد شد .

 

و شیخ البانی در توضیح رأی خویش می فرماید :

 

به احتمال زیاد – و خدا آگاه تر است – مراد از طاهر در آن حدیث مؤمن است و فرقی میان بی وضو و جنب و زن حائضه و یا بدن پلید نیست ، زیرا پیامبر در حدیث صحیحین می فرماید : ( انسان مؤمن پلید و نجس نخواهد شد ) پس مراد از حدیث لا یمس القران الا طاهر " این است که قرآن را نباید در دسترس مشرک قرار بدهیم و این مانند حدیث " نهی عن السفر بالقرآن الی ارض العدو " متفق علیه پیامبر از بردن قرآن به سرزمین دشمن نهی فرمودند ، می باشد و امام شوکانی این مسأله را درکتاب { نیل الاوطار}خوب بررسی کرده اند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا