آیا حقیقت دست یافتنی است یا حقیقت سیال است؟ دین چگونه ضامن حقیقت می شود؟
آیا حقیقت دست یافتنی است یا حقیقت سیال است؟ دین چگونه ضامن حقیقت می شود؟
نویسنده: محمد حامدی
? سوال یکی از مخاطبین کانال:
با سلام
سیر پیشرفت فلسفه در غرب به این مرحله رسیده است که هیچ گونه حقیقتی دست یافتنی نیست و وجود ندارد؛ با توجه به این مسئله، دین چگونه ضامن حقیقت میشود؟ همچنین دین چگونه افسردگی ناشی از شک و تردید نسبت به حقیقت را درمان میکند؟ و چگونه حقیقت را به زندگی انسان که قربانی این تفکر است، هدیه میدهد؟
? جواب :
با سلام
در ابتدا لازم است اشارهای گذرا به منابع معرفتی موجود در میان بشر نمود تا به جواب سوال فوق نزدیک شویم.
منابع معرفتی بشر عبارتند از:
۱. معارف حسی و تجربی و قابل مشاهده که معیار پذیرش در آن آزمایش و مشاهده است.
۲. معارف عقلی و فلسفی که معیار سنجش در آن دلایل عقلی است.
۳. معارف تاریخی که معیار حقانیت در آن وجود مخبر صادق است.
۴. معارف عرفانی که معیار پذیرش در آن تجربهی عملیات شخصی است.
۵. معارف اعتباری و اخلاقی که معیار سنجش در آن وجود تناسب با منافع زندگی انسان است.
۶. معارف هنری که معیار سنجش در آن وجود زیبایی قابل لمس از طریق حواس و قوای درونی است.
۷. معارف وحیانی که معیار پذیرش در آن مستندات صادره از وحی است.
معارف فوق در عین اینکه کار خاصی را بر عهده دارند، میتوانند با هم در راستای کشف حقایق همکاری نمایند. برای کشف حقیقت، لازم است هم معارف ساختهی دست بشر، نسبت به سوالات و ابهامات انسان، پاسخگو باشند و هم معارف وحیانی به صورتی استدلالی و قابل تجربه طرح شوند و در میدان عمل نیز قابلیت تطبیق را داشته باشند و در هر دو حوزه جایگاهی برای استبداد فکری و حاکمیت خرافات وجود نداشته باشد. اما با کمال تأسف باید گفت آنچه در جهان غرب، خصوصاً در انقلاب صنعتی و رنسانس اتفاق افتاد، هم ناتوانی معارف بشری بود و هم حوزهی علوم وحیانی خرافه آلود و استبدادی بود؛ خصوصاً استبداد دینی کلیسای مسیحی در قرون متمادی حضوری آشکار داشت. و البته این امر طبیعی است که در چنین جوی هرگز حقیقت نمایان نشود.
همهی ما این را میدانیم که تمدن غربی در زمینهی علمی، صنعتی، برنامهریزی و حاکمیت نسبی دموکراسی پیشرفتهای چشمگیری داشته است که این خود موجب تأمین آسایش برای انسان غربی شد؛ اما با تأسف در زمینهی معنوی دچار بحران عمیق و ویرانگری گشت که جز سرگردانی و افسردگی ارمغان دیگری برای بشر نداشت که این امر، آرامش معنوی انسان را ویران و مخدوش نمود.
موضوع درخواستی در سوال مربوطه متعلق به حوزه های عقلانی، وحیانی، عرفانی و اخلاقی میباشد و تا حدودی به حوزههای علوم تجربی، هنری و تاریخی نیز مرتبط است؛ که موضوع بحث ما قرار نمیگیرد.
واژهی حقیقت به دو معنی است:
۱. درست و قابل تطبیق
۲. آنچه که باید در حالت شایسته وجود داشته باشد.
مشکل اساسی نارسایی حقیقت در جهان غرب از آنجا آغاز شد که محصولات فلسفی بشر نتوانست پاسخگوی سوالات اساسی انسان شود و فاقد آرامش روانی بود؛ در ضمن آنچه به نام محصولات وحیانی معرفی میشد، تفکرات خرافی و استبدادی کلیسای مسیحی بود که هم در حوزهی پاسخگویی به سوالات اساسی بشر ناتوان بود و هم آزادیهای فکری بشر را نیز از طریق استبداد، سلب نموده بود.
ضمناً از زمانی که تمدن غربی کاملاً سکولار گشت و معیار حقیقت بر اساس تفکرات دانشمندان غیر دینی غربی از جمله فرانسس بیکن کاملاً حسی و تجربی شد، بی اعتمادی به معارف فلسفی و وحیانی شایع شد و حتی این کار به عنوان ارزش و کلاس قلمداد گردید؛ همچنین از تمدن اسلامی نیز تنها چیزی که در آن دوران در میان غربیان بر اساس منابع موجود، وجود داشت جنگ افروزی و خرافه گرایی بود. بنابراین در چنین جو مسمومی هرگز حقیقت نمایان نمیشود.
در اینجا لازم است به این امر مهم اشاره نمود که راه حل دوبارهی کشف حقیقت این است که هر کدام از معارف موجود در میان افراد بشر را در جایگاه شایستهی خود قرار داد و هرگز به آنها اجازه نداد که با معیارهای خاص خود، معارف دیگر را نفی نمایند. اشکال اساسی تمدن غربی در این زمینه این بود که با معیارهای تجربی حسی به داوری در مورد همهی معارف دیگر بشر از جمله معارف وحیانی پرداخت و دچار مغالطهی عقلی ویرانگری شد. زیرا با معیارهای معارف تجربی نمیتوان معارف وحیانی را اثبات یا رد نمود.
راه حل دیگر کشف حقیقت این است که به اندیشههای وحیانی فرصتی دوباره داده شود تا بر اساس کارکردگرایی، در متن زندگی انسان امروزی امتحان شود؛ تا توانایی آن بر همگان آشکار شود.
آنچه انسان از زندگی میخواهد در دو امر خلاصه می شود:
۱. فراهم نمودن امکانات مادی زندگی که به آسایش تعبیر می شود.
۲. رها شدن از شک و تردید ویرانگر و غم و ترس منفی و رسیدن به آرامش روانی.
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ [سوره النحل : آیه ۹۷]
هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد.
در اینجا اگر چکیدهی محصولات فکری و فلسفی غرب سکولار را عرضه کنیم به این نتیجه میرسیم که برای خلق بشر و جهان آفرینش، مبدئی وجود ندارد و انسان، بیخداست و برای زندگی فعلیش نیز فاقد اهداف از پیش تعیین شده و ماندگار ابدی است و زندگی انسان با مرگ خاتمه مییابد و چیزی به نام زندگی اخروی وجود ندارد. با تأملی هرچند گذرا میتوان فهمید که زندگی در سایهی چنین بینشی چه جهنم روانی ویرانگری را به ارمغان میآورد و بر این اساس، نه تنها حقیقت کشف نمیشود بلکه آرامش روانی بشر نیز قابل دست یابی نیست؛ و همین امر باعث ایجاد افسردگی عام در زندگی غربی است و بحران معنا در این جا متولد میشود.
اما بر اساس اندیشهی اسلامی، جهان هستی از جانب خداوندی بینهایت علیم، حکیم، رحیم و توانا خلق شده است که نیازی به خلق آنها نداشته و ندارد و تنها برای رشد آنها به این کار پرداخت. و در زندگی دنیا انسانها را به زندگی برادرانه فرا میخواند و هم در حد امکان به نیازهای مادی و معنوی انسان طبق مکانیسمی خاص پاسخ میدهد؛ و هدف از زندگیش را در این مرحله امتحان و آزمایش میداند و در چرخهای بسیار منطقی نسبت به تأمین آرزوهای مادی و معنویش اقدام میکند. به این صورت که از طریق حاکمیت دین خود در دو حوزهی علوم تجربی و انسانی و علوم وحیانی به ادارهی زندگی انسان میپردازد. و در سه مقطع زمانی مشخص به تأمین آرزوهای بشر میپردازد. قسمتی اندک را که قابل دست یابی و مفید است در زندگی دنیا از طریق تلاش انسان و حاکمیت دو سنت قضا و قدر و امتحان الهی به انسان میدهد و قسمتی دیگر را در عالم برزخ در قالب حیات برزخی تأمین میکند و قسمت نهایی را در بهشت جاویدان در اختیارش میگذارد.
لَّهُمْ فِیهَا مَا یَشَاءُونَ خَالِدِینَ کَانَ عَلَىٰ رَبِّکَ وَعْدًا مَّسْئُولًا[سوره الفرقان : آیه ۱۶]
هر چه بخواهند در آنجا برایشان فراهم است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ این وعدهای است مسلّم که پروردگارت بر عهده گرفته است!
همه ی ما این را می دانیم که خواسته های بشر نامحدود است و برای نیل به آنها باید به وجود دو فاکتور اساسی اشاره نمود:
۱.وجود زمان بی نهایت
۲. وجود امکانات بی نهایت
البته محصولات فکری سکولار بشر فاقد این اصول راهگشا است. زیرا در تفکر آنها همهی زندگی انسان در این مرحله از حیات خلاصه میشود و قطعاً این مرحله گنجایش تأمین آرزوهای بینهایت بشر را ندارد. که نتیجهی حتمی این اندیشه این است که حقیقت یافت نشود و در زمینهی روانی نیز به افسردگی حاد دچار شود.
نهایتاً ما همهی افراد بشر را به این امر فرا میخوانیم که چنانکه محصولات فکری بشر را در واقعیت زندگی امتحان نموده، محصولات تفکر اسلامی را نیز امتحان نماید؛ تا در نتیجهی آن هم آرامش روانی کسب شود و مرض افسردگی در میان بشر بر چیده شود و هم با مطالعه بر روی آثار ارزشمند و استدلالی دانشمندان تحصیل کردهی اسلامی در زمینهی معرفی حقیقت، به این امر مهم پی برند که حقیقت دست یافتنی است و ضمانت حقیقت نیز بر مبنای زندگی بر اساس تفکرات دینی ایجاد میشود.
قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعًا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلا یَضِلُّ وَلا یَشْقَى ⭐️ ومَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَى [سوره طه : آیه ۱۲۳ و ۱۲۴]
آن گاه خدا (به آدم و حوا) فرمود: اکنون از عالی رتبهی بهشت فرود آیید که برخی از شما با برخی دیگر دشمنید، پس اگر از جانب من برای شما راهنمایی بیاید آن هنگام هر که از راه من پیروی کند نه هرگز گمراه شود و نه شقی و بدبخت گردد. ⭐️ و هر کس از یاد من اعراض کند همانا (در دنیا) معیشتش تنگ شود و روز قیامتش نابینا محشور کنیم.
بنابراین آتئیسم یا بیخدایی، انسان را در آشفته بازاری غیر قابل اطمینان رها میکند و با مرگ انسان همه چیز پایان مییابد و کمال انسان متوقف میشود. در حالی در تفکر اسلامی، جهان آفرینش و زندگی انسان به حال خود رها نشده و تحت مدیریت علیمانه، حکیمانه و رحیمانهی خداوند بی نیاز اداره میشود و در این چرخه کار انسان این است که در چهار زمینه کار خود را انجام دهد و نتیجهی کارها را به خداوند حکیم بسپارد.
امور چهارگانهی مورد نظر که آخرین توان انسان را در بر میگیرد عبارتند از:
۱. شناخت حقایق و امور باطل و مکاتب اخلاقی خیر و شر
۲. اتخاذ تصمیم قاطع بر انتخاب حق و خیر و ترک باطل و شر
۳. شناسایی و بکارگیری اسباب بر طبق فرمان خداوند که از طریق متخصصین دو حوزهی دینداری ( علوم تجربی و انسانی و علوم وحیانی) به انسان عرضه می شود.
۴. دعا کردن بعد از بکارگیری اسباب کارها؛ زیرا در تفکر اسلامی تأثیر اسباب ذاتی نیست و در اختیار خداوند و خالق آنها است.
انسان بعد از تلاش در این چهار زمینه، کار خود را خاتمه یافته میداند و نتیجهی کارها را به خداوندی بینهایت علیم، حکیم و رحیم میسپارد و در این جریان هیچ گونه امر نابجایی یافت نمیشود تا موجب نگرانی، افسردگی و شکاکیت شود. و در زمینه ی تداوم زندگی انسان بعد از مرگ نیز به انسان مومن وعدهی حقیقی داده شده که دوران رنج و تکلیف پایان یافته و دورهی زندگی در سایهی رحمت خداوند در راستای تامین همهی آرزوهای ممکن و مفید بشر آغاز شده و برای همیشه ادامه مییابد. و بدین ترتیب انسان، به آنچه میخواهد به صورت کامل خواهد رسید و دیگر نه جایی برای محرومیت و افسردگی باقی میماند و نه زندگی در سایهی این بینش، باطل و غیر قابل اعتماد است.
توصیه ی پایانی:
در خاتمه به همهی صاحبان اندیشهی غربی توصیه میشود زمانی از زندگیشان را در سایهی ایمان دینی قرآنی سپری کنند تا هم به صورت واضح حقیقت را لمس کنند و هم با شادکامی زندگی را در هر دو جهان ادامه دهند و هم ضمانت اجرایی کافی برای دریافت مجدد حقیقت میسر شود. البته برای رسیدن به یقین حقیقت یاب وجود دو امر لازم است:
۱. دلایل عقلی و علمی کافی
۲. تزکیه نفس
انسان امروزی میخواهد تنها با فاکتور دلایل علمی به حقیقت برسد اما این امر ممکن نیست بلکه باید فاکتور دوم یعنی تزکیهی نفس را نیز بدان افزود تا حقیقت ملموس و قابل درک شود.
نمونهی عملی این راهکار، همهی انسانهای مؤمن آگاه تاریخ عمر بشر است که هم حقیقت را لمس نموده و هم در سایهی آن زندگی مورد رضایتی را سپری کردهاند و هم در زندگی آنها جز آرامش چیز دیگری از جمله افسردگی وجود نداشته و ندارد.
البته مجریان این نوع از دینداری هم در میان افراد عادی یافت میشوند و هم در میان تحصیل کردگان و دانشمندان دینی به صورت فراوان وجود داشته و دارد. از جملهی آنها میتوان به دانشمند فرانسوی بنام روژه گارودی اشاره نمود.
ضمناً اثبات حقانیت دین و راهکار آرامبخش آن به صورت مفصل در این مجال کوتاه و در حد یک کانال تلگرامی ممکن نیست و خوانندگان محترم را به مطالعهی کتابهای ذیل ارجاع میدهیم:
۱. انسان در جستجوی خوشبختی اثر محمد حامدی
۲. چرا معامله با خداوند اثر محمد حامدی
۳. نگاهی بر انسان شناسی قرآنی اثر محمد حامدی
امید است به صورت منصفانه مطالعه شوند و به دنبال آن در زندگی روزمره بکار گرفته شوند تا از این طریق مطالب فوق اثبات شوند.
و من الله التوفیق
لینک ارسال پرسش، انتقادات و پیشنهادات:
@Msma4
@mohamadhamedy