عقیده

جهان دیگر در قرآن – صحنه هایی دیدنی از قیامت – ۲

جهان دیگر در قرآن – صحنه هایی دیدنی از قیامت – ۲

نویسنده : سید قطب / مترجم: زاهد ویسی

این صحنه ها به تصویرسازی نعیم و عذاب، پس از رستاخیز و حساب نیز می پردازند، گاهی آن ها را به صورت دو امر مادی نمایش می دهد که حس آن ها را لمس می نمایند، گاهی آن ها را به صورت دو امر معنوی عرضه می کند که نفس آن ها را درک می نماید، گاهی نیز بین این رنگ و آن(دیگری) جمع می کند.

عذاب مادی محسوس در چنین تصویری، تجسم می یابد:

(‏ وَأَصْحَابُ الْیَمِینِ مَا أَصْحَابُ الْیَمِینِ ‏ فِی سِدْرٍ مَّخْضُودٍ‏ وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ‏ وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ ‏ وَمَاء مَّسْکُوبٍ‏ وَفَاکِهَهٍ کَثِیرَهٍ‏ لَّا مَقْطُوعَهٍ وَلَا مَمْنُوعَهٍ‏ وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَهٍ‏ إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء ‏ فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْکَاراً‏ عُرُباً أَتْرَاباً‏ لِّأَصْحَابِ الْیَمِینِ ‏‏)واقعه/۲۷-۳۸

«‏ سمت راستیها ! چه سمت راستیهائی‌ ؟ !  ( اوصاف مواهب و نعمتهایشان در بیان نمی‌گنجد ) . ‏ در ( سایه درخت ) سدر بی‌خار آرمیده‌اند . ‏ و در سایه درختان موزی بسر می‌برند که میوه‌هایش رویهم ردیف و چین چین افتاده است . ‏ و در میان سایه‌های فراوان و گسترده و کشیده ( خوش و آسوده‌اند ) . ‏ و در کنار آبشارها و آبهای روان ( بسر می‌برند که زمزمه آن گوش جان را نوازش می‌دهد و منظره آن چشم انسان را فروغ می‌بخشد ) . ‏ و در میان میوه‌های فراوان هستند . ‏ که نه تمام می‌شود و نه منع می‌گردد .‏ و در بین همسران ارجمند و گرانقدر ( خوش می‌گذرانند ) . ‏ما آنان را ( در آغاز کار ، بدین شکل زیبا و شمائل دلربا ) پدیدار کرده‌ایم . ‏ ایشان را دوشیزگانی ساخته‌ایم ( که پس از آمیزش ، بکارت خود را باز می‌یابند ! ) . ‏ شیفتگان ( همسر خود ، و همه جوان و طناز و ) همسن و سال هستند . ‏ ( همه این نعمتهای ششگانه ) متعلق به سمت راستیها است .‏»

(‏ هَذَا ذِکْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآبٍ‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَهً لَّهُمُ الْأَبْوَابُ ‏ ‏‏ مُتَّکِئِینَ فِیهَا یَدْعُونَ فِیهَا بِفَاکِهَهٍ کَثِیرَهٍ وَشَرَابٍ‏ وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ‏ هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِیَوْمِ الْحِسَابِ)ص/۴۹-۵۳

«‏ این ( فرازهائی را که از خصال و مقامات انبیاء گذشته برشمردیم ، تنها ) یادی ( از ایشان ) است ، و مسلّماً پرهیزگاران دارای مرجع و مأوای آراسته و زیبائی هستند . ‏ ( منزل و مأوائی که ) باغهای جاویدان بهشت و محلّ ماندگاری همیشگی است و درها ( ی آنجا ) به روی ایشان باز است ( و پیوسته در انتظارشان است ) . ‏ در آنجا ( راحت و آسوده بر تختها ) تکیه می‌زنند و میوه‌های فراوان و نوشیدنیهای زیادی را می‌طلبند ( و خدمتکاران بهشتی فوراً خواستهایشان را برآورده می‌کنند ) . ‏ در کنار ایشان همسرانی هستند که ( با زیبائی و ملاحتی که دارند چشم شوهران خود را تنها متوجّه خود می‌کنند و از دیگران باز می‌دارند ، و به سبب زیبائی شوهرانشان ) تنها به شوهرانشان چشم می دوزند ، و جملگی هم‌سنّ و سال می‌باشند ( و در میانشان پیر وجود ندارد و گوئی همه در یک زمان متولّد گردیده‌اند ) . ‏ این ، چیزهائی است که برای روز حساب و کتاب ( قیامت ، به شما پرهیزگاران ) وعده داده می‌شود ( و تخلّف‌ناپذیر است ) .»

این هم نعیمی است که شکم ها و اجسام از آن بهره مند می گردند و اعضا و بدن آن ها از آن لذت می برند.(گاهی) نیز نعیم و عذاب،چنان ظریف و ژرف می گردند که به صورت سایه سار روانی نازکی در می آیند که تنها جان ها آن را در می یابند و نمایی از آن بر چهره ها پاشیده می شود. مانند این گونه تصاویر؛ برای نعیم:

(إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدّاً ‏)مریم/۹۶

«‏ بی‌گمان کسانی که ایمان می‌آورند و کارهای شایسته و پسندیده انجام می‌دهند ، خداوند مهربان آنان را دوست می‌دارد و حجّت ایشان را به دلها می‌افکند . ‏»

(‏ وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقاً ‏)نساء/۶۹

«‏ و کسی که از خدا و پیغمبر ( با تسلیم در برابر فرمان آنان و رضا به حکم ایشان ) اطاعت کند ، او ( در روز رستاخیز به بهشت رود و همراه و ) همنشین کسانی خواهد بود که ( مقرّبان درگاهند و ) خداوند بدیشان نعمت ( هدایت ) داده است ( و مشمول الطاف خود نموده است و بزرگواری خویش را بر آنان تمام کرده است . آن مقرّبانی که او همدمشان خواهد بود ، عبارتند ) از پیغمبران و راستروان ( و راستگویانی که پیغمبران را تصدیق کردند و بر راه آنان رفتند ) و شهیدان ( یعنی آنان که خود را در راه خدا فدا کردند ) و شایستگان ( یعنی سایر بندگانی که درون و بیرونشان به زیور طاعت و عبادت آراسته شد ) ، و آنان چه اندازه دوستان خوبی هستند ! ‏»

برای عذاب:

(‏ إِنَّا أَنذَرْنَاکُمْ عَذَاباً قَرِیباً یَوْمَ یَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَاباً ‏)نبأ/۴۰

«‏ ما شما را از عذاب نزدیکی بیم می‌دهیم ( که رخ می‌دهد در ) آن روزی که انسان همه کارهائی را که کرده است می‌بیند ، و انسان کافر فریاد برمی‌آورد : کاش من خاک می‌بودم ! ‏»

(وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُواْ عَلَى رَبِّهِمْ قَالَ أَلَیْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُواْ بَلَى وَرَبِّنَا)انعام/۳۰

« اگر آنان را ببینی بدان هنگام که در پیشگاه ( دادگاه عدل ) پروردگارشان نگاه داشته شده‌اند ( خواهی دید که چه حال بد و وضع تباهی دارند ، و خداوند بدیشان ) می‌گوید : آیا این ( چیزهائی را که می‌بینید و دامنگیرتان است ) حق نیست‌ ؟ ! می‌گویند : آری به پروردگارمان سوگند ! »

و سایر این گونه صحنه ها که در آن ها نعیم و عذاب، کاملا" در جان و اندرونند؛ چه شادی و آرامش و دوستی، یا پشیمانی و خواری، عذاب وجدان(تنبیه)

گاهی نیز مظاهر نعیم با مظاهر عذاب در هم می آمیزند و دوگانه می شوند. از این رو، نعیم یا عذاب، مادی به چشم می آید و با نعیم یا عذاب روحی درآمیخته اند.و این، در صحنه های نعیم و عذاب، غالب است. نمونه هایی از آن را بیان می کنیم:

برای نعیم:

(‏ إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ‏ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُّقْتَدِرٍ ‏ ‏)قمر/۵۴-۵۵

«‏ قطعاً پرهیزگاران در باغها و کنار جویباران بهشتی جای خواهند داشت . در مجلس راستینی ( که یاوه‌سرائی و بزهکاری در آن جائی ندارد . . . در ) پیشگاه پادشاه بزرگ و توانائی ( که آفریدگار و خداوندگار همه کائنات است ) . ‏‏»

(‏ إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّهِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فَاکِهُونَ‏ هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِکِ مُتَّکِؤُونَ‏ لَهُمْ فِیهَا فَاکِهَهٌ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ‏ سَلَامٌ قَوْلاً مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ ‏‏)یس/۵۵-۵۸

«‏ بهشتیان در چنین روزی ، سخت سرگرم خوشی ، و شادانند ( و بی‌خبر از غم و اندوه دیگران ، و خندان از نعمتهای یزدانند ) . ‏ آنان و همسرانشان در زیر سایه‌های پر و فراخ ، بر تختها تکیه زده‌اند . ‏ برای آنان در بهشت ، میوه‌های لذّت‌بخش و فراوانی است . و هر چه بخواهند در اختیار ایشان خواهد بود . ‏ از سوی پروردگاری مهربان ، بدیشان درود و تهنیّت گفته می‌شود .‏»

(یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَى نُورُهُم بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِم بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ)حدید/۱۲

«‏ روزی مردان مؤمن و زنان مؤمن را خواهی دید که ( به سوی بهشت حرکت می‌کنند و ) نور ( ایمان و اعمال خوب ) ایشان ، پیشاپیش آنان و در سمت راستشان در تلألؤ و درخشش است ( و فرشتگان بدیشان مبارک‌بادی می‌گویند و می‌فرمایند : ) مژده باد ! که امروز به بهشتی درمی‌آئید که در زیر ( کاخها و درختان ) آن ، رودبارها جاری است و جاودانه در آنجا بسر می‌برید و می‌مانید . پیروزی بزرگ و رستگاری سترگ ، این است ( خوش باشید ) . ‏»

(‏ إِنَّ شَجَرَهَ الزَّقُّومِ‏ طَعَامُ الْأَثِیمِ‏ کَالْمُهْلِ یَغْلِی فِی الْبُطُونِ ‏ کَغَلْیِ الْحَمِیمِ‏ خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاء الْجَحِیمِ‏ ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِیمِ‏ ‏ ذُقْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ ‏إِنَّ هَذَا مَا کُنتُم بِهِ تَمْتَرُونَ ‏ ‏ ‏ ‏‏ ‏ ‏)دخان/۴۳-۵۰

«‏ قطعاً درخت زقّوم ، خوراک گناهکاران است . ‏‏ قطعاً درخت زقّوم ، خوراک گناهکاران است . ‏ همچون فلز گداخته در شکمها می‌جوشد . ‏ جوششی همچون آب گرم و داغ . ‏ ( به مأموران دوزخ فرمان داده می‌شود : ) این کافر فاجر را بگیرید و به میان دوزخ پرتابش کنید . ‏ سپس بر سر او آب جوشان بریزید ( تا بر عذاب و دردش افزوده گردد ) . ‏ بچش که تو زوردار و بزرگواری ! ‏ این ( عذابی که هم‌اینک می‌بینید و لمسش می‌کنید ) همان چیزی است که پیوسته درباره آن شکّ و تردید می‌کردید .‏»

(‏ یَوْمَ یُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعّاً‏ هَذِهِ النَّارُ الَّتِی کُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ‏ أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنتُمْ لَا تُبْصِرُونَ ‏ ‏ ‏)طور/۱۳-۱۵

«‏ روزی آنان را با زور به میان آتش دوزخ می‌اندازند . ‏ ( در این وقت فرشتگان بدیشان می‌گویند : ) این همان آتشی است که آن را دروغ می‌پنداشتید . ‏ آیا این جادو است‌ ؟ یا این که شما نمی‌بینید ؟»

(‏ وَالَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا یُقْضَى عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا وَلَا یُخَفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا کَذَلِکَ نَجْزِی کُلَّ کَفُورٍ‏ وَهُمْ یَصْطَرِخُونَ فِیهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحاً غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْکُم مَّا یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَن تَذَکَّرَ وَجَاءکُمُ النَّذِیرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِینَ مِن نَّصِیرٍ ‏‏)فاطر/۳۶-۳۷

«‏ کسانی که کفر پیشه‌اند ، آتش دوزخ برای آنان است . هرگز فرمان مرگ ایشان صادر نمی‌شود تا بمیرند ( و راحت شوند ) . و هرگز عذاب دوزخ برای ایشان تخفیف داده نمی‌شود ( تا مدّتی بیارامند ) . ما هر کافر لجوج در کفر را این چنین کیفر و سزا می‌دهیم . ‏ آنان در دوزخ فریاد برمی‌آورند : پروردگارا ! بیرونمان بیاور تا کارهای شایسته‌ای انجام دهیم که جدای از کارهائی باشد که قبلاً می‌کردیم .  ( بدیشان خواهیم گفت : ) آیا بدان اندازه به شما عمر ندادیم که در آن هر کس بخواهد بیدار و هوشیار شود ، کافی و بسنده باشد ؟ و آیا بیم دهنده ( الهی ، اعم از پیغمبران و علماء ادیان ، برای ابلاغ آئین آسمانی ) به پیش شما نیامد ؟  ( ما که همه وسائل نجات را در اختیارتان گذاشتیم و راه رستگاری را به شما نمودیم ، ولی خودتان از آن بهره نگرفتید و فرصت را از دست دادید ) پس بچشید . اصلاً برای ستمگران یار و یاوری نیست .»

و به این صورت، گونه ای تکریم معنوی، نعمت های مادی را همراهی می کند و عذاب حسی نیز با آن نکوهش روانی همراه است. به این ترتیب، هر دو در حس و روان با هم التقا می یابند و نعیم مضاعف می گردد. همچنان که عذاب چند برابر می شود.

از این گذشته، همچنان که نعیم و عذاب به صورت تصویرمند(مصور) و شخصیت یافته توصیف کرده می شود، گاهی هم به شکل سایه ساری به چشم می خورد که تعبیرات آن را القا می نمایند و به این صورت، فراخی نعیم را نشان می دهند. همچنان که بر تنگی عذاب دلالت می نمایند؛ حتی اگر آن نعیم و این عذاب توصیف نشود.

می شنوی که مؤمنان می گویند:

(‏ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ‏ الَّذِی أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَهِ مِن فَضْلِهِ لَا یَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٌ وَلَا یَمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٌ ‏ ‏)فاطر/۳۴-۳۵

«‏ و خواهند گفت : سپاس خداوندی را سزا است که غم و اندوه را از ما زدود . بی‌گمان پروردگار ما آمرزنده ( گناهان بندگان و ) سپاسگزار ( کارهای نیک ایشان ) است . ‏ خداوندی که در پرتو فضل و لطف خویش ، ما را در سرای اقامت و ماندگاری جای داد . در آن هیچ گونه رنج و مشقّت جسمانی و هیچ گونه ناتوانی و واماندگی روحانی به ما دست نمی‌دهد .‏»

به این صورت، خوشی آرامش، لذتنعیم، نسیم اطمینان، و آسایش اندرون را حس می کنی. از کافران هم می شنوی که در جهنم از پشت دیوارهای بلند ندا برمی آورند:

(یَا مَالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّکَ)زخرف/۷۷

« ای مالک ! پروردگارت ما را بمیراند و نابودمان گرداند ( تا بیش از این رنج نبریم و از این عذاب دردناک آسوده شویم .»

و به این صورت تنگی سینه ها، درد عذاب، تاب و گرمای آتش، و سوز جهنم را حس می کنی؛ حتی اگر به تو نگوید که این جهنم چگونه است.

درباره ی کسانی که کفر ورزیدند و از فرمان رسول(الله)سرپیچی نمودند،می خوانی:

(یَوْمَئِذٍ یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَعَصَوُاْ الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الأَرْضُ)نساء/۴۲

« در آن روز ( که چنین کارهائی به وقوع پیوندد ) کسانی که کفر را برگزیده و از فرمان پیغمبر سر بر تافته‌اند ، دوست می‌دارند که کاش ( همان گونه که مردگان را در خاک دفن می‌کنند و خاک بر پیکرشان می‌ریزند ، ایشان را نیز در دل خاک دفن می‌کردند و ) زمین ( مزار ایشان ) را بر روی آنان صاف می‌کردند ( و همچون مردگان در خاک پنهان می‌شدند و چنین شرمندگی و درد و رنجی را نمی‌دیدند .»

به این ترتیب سایه سار روانی واضحی از خواری کشنده و شرمندگی مرگبار پیش چشم تو نمایان می گردد: در موقف رو در رو شدن؛ هنگامی که از هر امتی شهود فرا خوانده می شوند و رسول(الله) نیز به عنوان شهید[۱] بر کسانی که کفر ورزید و از فرمان رسول (الله) سرباز زدند، آورده می شود!

همچنین می خوانی:

(مَّن یُصْرَفْ عَنْهُ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ)انعام/۱۶

«کسی که ( چنین عذابی ) بدان هنگام از او به دور داشته شود ، به حقیقت خدا بدو رحم کرده است »

و برای تو هراس این عذاب را ترسیم می کند که صرف دور ساختن آن رحمتی به شمار می رود؛ حتی اگر درباره ی هول و هراس این عذاب، چیزی به تو نگوید.

و به این ترتیب، سایه سار سریع کوتاه، جای تصویر کامل خشن را می گیرد و آن را همانندتصویر، سرشار می سازد و جای آن را از لحاظ تعبیر می گیرد. برای خیال نیز مجالی می گذارد تا سایه سار را ترسیم نماید، نشانه ها را به تصویر بکشد، و اشکال را دور هم گردآوری نماید.

از طرفه ترین صحنه های قیامت، بگومگوی خشنی است که میان مشرکان و الهه های آنان، یا میان پیروان و پیروی شوندگان در می گیرد. و آن گفت و گوی لطیفی است که میان مؤمنان و فرشتگان، یا میان مؤمنان با یکدیگر صورت می گیرد و در این کتاب انواع مختلفی از آن ها به صورت مشروع آمده است. پس در این جا به نمایش برخی از این صحنه ها، بدون هیچ بررسی ای، اکتفا می نماییم:

(وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ‏ إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُواْ مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُواْ وَرَأَوُاْ الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الأَسْبَابُ ‏ وَقَالَ الَّذِینَ اتَّبَعُواْ لَوْ أَنَّ لَنَا کَرَّهً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَمَا تَبَرَّؤُواْ مِنَّا کَذَلِکَ یُرِیهِمُ اللّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَیْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِینَ مِنَ النَّارِ ‏‏)بقره۱۶۵-۱۶۷

«‏ برخی از مردم هستند که غیر از خدا ، خدا گونه‌هائی برمی‌گزینند و آنان را همچون خدا دوست می‌دارند ، و کسانی که ایمان آورده‌اند خدا را سخت دوست می‌دارند ( و بالاتر از هر چیز بدو عشق می‌ورزند ) . آنان که ستم می‌کنند اگر می‌شد عذابی را مشاهده نمایند که هنگام ( رستاخیز ) می‌بینند ،  ( می‌فهمند که ) قدرت و عظمت همه از آن خدا است و خدا دارای عذاب سختی است . ‏ در آن هنگام که ( رستاخیز فرا می‌رسد و پیروان سرگشته از رهبران گمراه‌کننده می‌خواهند که رستگارشان سازند و ) رهبران از پیروان خود بیزاری می‌جویند ( و نسبت به آنان اظهار ناشناسی و بیگانگی می‌کنند ) و عذاب را مشاهده می‌نمایند ، و روابط ( و پیوندهای مودّت و محبّتی که در دنیا میانشان بود ) گسیخته می‌گردد ( و دستشان از همه جا کوتاه می‌شود ) . ‏ و ( در این موقع ) پیروان می‌گویند : کاش بازگشتی ( به دنیا ) می‌داشتیم تا از آنان بیزاری جوئیم ، همان گونه که آنان ( امروزه ) از ما بیزاری جستند ( و ناآشنایمان نامیدند . آری ) این چنین خداوند کردارهایشان را به گونه حسرت‌زا و اندوهباری نشان ایشان می‌دهد ، و آنان هرگز از آتش ( دوزخ ) بیرون نخواهند آمد . ‏‏ ‏»

(‏ وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَن نُّؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لَوْلَا أَنتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ‏ قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاکُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءکُم بَلْ کُنتُم مُّجْرِمِینَ ‏ وَقَالَ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَن نَّکْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَندَاداً وَأَسَرُّوا النَّدَامَهَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِی أَعْنَاقِ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ یُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ‏‏ ‏)سبأ/۳۱-۳۳

«‏ کافران می‌گویند : ما هرگز به این قرآن و دیگر کتابهای پیش از آن ایمان نخواهیم آورد . اگر برایت ممکن بود که ببینی ( حال چنین ستمگرانی را ) در آن زمان که ستمگران در پیشگاه پروردگارشان ( برای حساب و کتاب ) نگاه داشته شده‌اند ( از کارشان در شگفت می‌ماندی . چرا که ) همه با یکدیگر در گفتگویند و هر یکی گناه را به گردن دیگری می‌اندازند . مستضعفان و زیردستان ، به مستکبران و بالادستان می‌گویند : اگر شما نبودید ( و ما را گمراه نمی‌کردید ) ما ایمان می‌آوردیم ( و اکنون رستگار می‌شدیم ) . ‏ مستکبران هم به مستضعفان می‌گویند : آیا ما شما را از هدایتی باز داشته‌ایم که برایتان آمده بوده است‌ ؟ !  ( هرگز ما چنین کاری را نکرده‌ایم و ) بلکه خود شما گناهکار بوده‌اید ( و به کفر و الحاد گرائیده‌اید ) . ‏ مستضعفان به مستکبران ( بار دیگر ) می‌گویند : بلکه توطئه‌ها و تبلیغات مکّارانه شما در شب و روز سبب شد که ما از هدایت بازمانیم ، در آن هنگامی که شما به ما دستور می‌دادید که خدا را به یگانگی نشناسیم و انبازها و همتاهائی برای او قرار دهیم .  ( سرانجام هر دو گروه از شدّت وحشت ، نفَسهایشان در سینه‌ها حبس می‌شود ) و پشیمانی خود را پنهان می‌دارند ، بدان گاه که عذاب را مشاهده می‌کنند و ما غل و زنجیرها را به گردن کافران می‌اندازیم ( و ایشان را روانه دوزخ می‌سازیم ) . آیا به آنان جزائی جز ( جزای ) کارهائی که می‌کرده‌اند داده می‌شود ؟‏»

(‏ قَالَ قَرِینُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَیْتُهُ وَلَکِن کَانَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ ‏ قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَیَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْکُم بِالْوَعِیدِ ‏‏)ق/۲۷-۲۸

«‏ ( شیطانی که در دنیا پیوسته ) همدم او ( بوده است ) می‌گوید : پروردگارا ! من او را به طغیان و سرکشی ( از فرمان یزدان ) وا نداشته‌ام ، بلکه او خود در گمراهی ژرف ( و دور از ساحل نجاتی ) بوده است . ‏ خدا می‌فرماید : در پیشگاه من ستیزه مکنید . من پیش از این شما را ( از این سرنوشت شوم ) بیم داده بودم .»

این نوعی از بگو مگوی سخت میان اهل جهنم، این هم نوعی از گفت و گوی لطیف میان اهل بهشت:

(‏ وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءلُونَ‏ قَالُوا إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنَا مُشْفِقِینَ‏ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ ‏ إِنَّا کُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِیمُ ‏)طور/۲۵-۲۸

«‏ پرسش‌کنان روی به همدیگر می‌کنند ( و هر یک از آنان از نعمتها و خوشیهای بهشت و الطاف بیکران یزدان با دیگری سخن می‌گوید ) . ‏ می‌گویند : ما پیش از این ( در دنیا ) در میان خانواده و فرزندانمان بیمناک ( از خشم خدا و حساب و کتاب و جزا و سزای قیامت ) بودیم . سرانجام خداوند در حق ما لطف و مرحمت فرمود ، و از عذاب سراپا شعله دوزخ ما را بدور داشت . ‏ ما پیش از این ( در جهان ، تنها ) او را به فریاد می‌خواندیم و فقط وی را پرستش می‌کردیم . واقعاً او نیکوکار و مهربان است . ‏‏»

(‏ فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءلُونَ‏ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ إِنِّی کَانَ لِی قَرِینٌ‏ یَقُولُ أَئِنَّکَ لَمِنْ الْمُصَدِّقِینَ‏ أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَاباً وَعِظَاماً أَئِنَّا لَمَدِینُونَ ‏ قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ‏‏ فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِی سَوَاء الْجَحِیمِ‏ قَالَ تَاللَّهِ إِنْ کِدتَّ لَتُرْدِینِ‏ وَلَوْلَا نِعْمَهُ رَبِّی لَکُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِینَ‏ أَفَمَا نَحْنُ بِمَیِّتِینَ‏ إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ )صافات/۵۰-۵۹

«‏ بعضی ( از این افراد مخلص ) رو به بعضی دیگرمی‌کنند و از یگدیگر می‌پرسند ( که حال چه احوالی دارند ، و در دنیا چه می‌کردند و چه می‌دیدند ؟ ! ) . ‏ یکی از آنان می‌گوید : من همنشینی ( در دنیا ) داشتم ( که با من درباره دین و قوانین آسمانی مجادله می‌کرد ) . ‏ می‌گفت : آیا تو از زمره کسانی هستی که باور می‌کنند ( به این که بعد از مرگ ، زندگی و رستاخیزی ، و حساب و کتابی ، و سزا و جزائی در میان است‌ ؟ ) . ‏ آیا زمانی که مُردیم و خاک و استخوان شدیم ، آیا ما مورد بازخواست ( از اعمال و اقوال خود ) قرار می‌گیریم و سزا و جزا می‌بینیم‌ ؟ ! . ‏ ( سپس آن بهشتی ، رو به دوستان بهشتی خود کرده ) می‌گوید : آیا شما می‌توانید نگاهی ( به دوزخ ) بیندازید و او را بنگرید ؟‏ پس آن گاه خودش دیده‌ور می‌شود ( و به دوزخ می‌نگرد ) و او را در وسط دوزخ می‌بیند . ‏ می‌گوید : به خدا سوگند ! نزدیک بود ( با نیرنگ خود ) مرا پرت کنی و هلاکم سازی . ‏ اگر نعمت ( هدایت و توفیق ) پروردگارم ( دستگیرم ) نبود ، من هم ( هم اینک ) از احضار شدگان ( در دوزخ ) بودم . ‏ آیا ما دیگر نمی‌میریم‌ ؟ ! ‏ مگر مرگ نخستینی که داشتیم ( و بعد از آن برانگیخته شدیم ) و ما هرگز عذاب داده نمی‌شویم .»

و به این میزان از این گونه صحنه های ظریف اشاره می کنیم. چون همه ی آن ها با شرح کامل و توضیح مفصل در کتاب آمده اند. همین بس که در این فصل مختصر از طبیعت این صحنه ها، الوان و روش های آن ها بدون طول و تفصیل پرده برداشتیم.

———————————————-

منبع: صحنه های قیامت در قرآن / مؤلف:سید قطب / مترجم: زاهد ویسی / انتشارات: آراس ۱۳۸۹



[۱] قدرت معنایی شهید، به مراتب، پیش از شاهد است. به صورت خلاصه می توان گفت: شهادت مرحله ای، پس از آگاهی است و تا آگاهی وجود نداشته باشد، شهادت معنایی ندارد.پس از آن که شهادت تحقق یابد، در اصل به معنای وجود آگاهی است و اگر این آگاهی و شهادت به چنان سطحی برسد که نحوه ی عمل و کنش را سامان دهد،(طوری که معمولا" تکرار شود) و به همه لوازم و لواحق آن مقید گردد، شهید خوانده می شود.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا