حمیده قطب اسوه ی وفاداری و دیانت
حمیده قطب اسوه ی وفاداری و دیانت
پوهنمل شریف الله غفوری، استاد دانشکدۀ زبان وادبیات پوهنتون تخار
مقدمه
وفاداری وفداکاری از ویژگیهای اساسی بانوان مسلمان است که با آن اصل فطرتش تکامل مییابد ازین جهت شایسته نخواهد بود قشر زنان فداکار که نصف از پیکره جامعه انسانی است؛ را نادیده گرفت واز ایثارگریهای آنان سخن به میان نیاورد. درحالیکه بانوان مسلمان تجربههای پرعظمتی را در میدانهای خون وشهادت داشته اند؛ هم خود به صحنهی مبارزه وجهاد شتافته اند وهم شوهران و برادران و فرزندانشان را راهی میادین دعوت نموده اند.
بانوان قطب فرزانگانی اند که ارزش، قداست، اصالت جهاد، مبارزه شان فرسنگها از دیگر بانوان معاصر پیشی دارد. بانوان مسلمان تا آن جا پیش رفتند که محمد غزالی آنان را به صراحتِ تمام همکاران حرکت اسلامی و رهبران آن قلمداد نمود. برخی ازین بانوان شهکاریهای بی مثالی را که در امر گسترش اسلام وسر بلندی مسلمین مؤثر بوده، به انجام رسانیده اند وسرمشق خوبی برای تمام خواهران مؤمن ما در عصر کنونی وآینده را رقم زده اند.
درین مقاله کاوش مختصری در مورد حماسه آفرینیها و فداکاریهای بانوی مسلمان حمیده قطب بطور فشرده به ابعاد شخصیتی وی چون طریق دعوت، میدان مبارزه وزندگی مشترک وی پرداخته شده است. چون زندگی ایشان در ایّامی شکل میگیرد که هنوز آلام زندان در مخاطرش است وبا انواع از ابتلاء وآزمایشات مقابله کرده است تا اینکه لقب «بیوۀ زندان حربی» راگرفت، موصوفه اساس زندگی خویش را بر مبنای باورهای ایمانی خویش تهداب گذاری نموده بود وتا آخر هم بعهد خود وفادار ماند ازین وجه دوستی ایمانی ایشان را در زندگی به سوی ایثارگری های بزرگی رهنمون شد که سعادت دنیا وآخرت ایشان را در قبال خواهد داشت.
بانویی که قلم از وصف فداکاری ورشادتهای آن ناتوان است وبالاتر این که هیچ انسانی نمی تواند انگیزههای معنوی وآلهی آنان را در راستای ایثار وشجاعت به تصویر کشد. و اینها همه به برکت ارزشهای اصیل و متعالی اسلام به ویژه ارزشهای حماسی ومعنوی است که درین امت وجود دارد. تردیدی نیست که برای بانوان ما الگوهای جامعِ برای زندگی، حضور اجتماعی، سرمشقهای اسلامی وانسانی چون بانوانی پاک سرشتِ همانند امینه قطب وحمیده قطب هستند که در کانون خانوادۀ تربیت شده اند که سالیان درازی سنگر دار کلمه حق بوده اند وشخصیت انسانی آنان در چنین فضایی شکل گرفته است. چه بسا بانوان سلحشور، متعهد وانقلابی که در چارچوب اندیشههای تابناک سید قطب ونهضت اصیل اسلامی وپای بند دین وخوشه چین اوامر واندیشه ها شخصیتهای بزرگی صدر اسلام، یاران واصحاب پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وسلم؛ تشخیص شده اند، خود الگوی دیگر برای زنان جهان به ویژه بانوان مسلمان می باشند واین مایهی افتخار وبالندگی ماست.
معارف وارزشهای والایی که از پیامبر اکرم صلیالله علیه وسلم ویاران راستینش بر جای مانده ودستمایهی «حیات طیّب» وزندگی سراسر امید، نشاط، عزت ومعنویت برای همه کسانی است که به فضیلتهای انسانی وزندگی برتر در این دنیا وحیات جاودانه در آخرت اندیشه وباور دارند.
- شخصیت تاریخی حمیده قطب
پاکدامنی وعفت نفس حمیده قطب در سالیان حبس وزندان وتحت شدید ترین شکنجه وفشارهای سخت زندان به لطف پروردگار کمترین آوازۀ بد نامی نداشته واین بانوی شجاع در سخت ترین شرایط زندان توانست از حریم خویش دفاع نموده وعفت وپاکدامنی خویش را شهرۀ آفاق سازد، خوشا به شجاعت وشحامتیکه بانوان خانواده قطب وسازمان زنان مسلمان بدان آراسته اند وسر مشق خوبی برای زنان مسلمان ما در عصر حاضر والگوی جاودانی برای زنان مسلمان در آینده شده اند، شاید کسانی درین زمان وعصور آینده داستان حماسهی فداکاری آنان را باور نه کنند واین داستان را یک قصه افسانوی بشمارند. در حالیکه مقاله علمی بنا بریک تحقیق کتابخانهی بالای داستان به شکل مستند ومؤثق کار شده تا اعتماد خوانندگان را داشته باشد والگوی بهتری برای ایشان تقدیم شود. چون داستان زندگی حمیده قطب نور افگن مسیر همه بانوانی است که با اندیشه، عزت وتعالی معنوی خویشتن وجامعه فکر می پردازند چون خوش بختی خویش را تنها منحصر به خشنودی الله متعال وعمل به احکام آلهی در همچون شرایطی می دانند وهمه را به صبر وپایداری فرا می خوانند.
حمیده قطب دختر ابراهیم قطب در ماه نومبر سال ۱۹۳۷م در شهر قاهره پایتخت کشور مصر چشم به جهان هستی گشود. وی دوران کودکی را در در روستای صعید مصر سپری نمود چون خانواده ایشان بعد از چندی به وطن اصلی خویش ساکن شدند وازمحیط سرسبز، دلکش وطبیعت زیبای آن تأثیر پذیرفت وتصویرها ومنظرههای زیبای آن در مشاعر واحساسش خاطرههای زیادی را ترسیم نمود که باعث رشد زندگی ادبی ودعوتی وی شد.
حمیده قطب در یک خانواده متوسط از پدر ومادر دیندار که فرهنگ دینی ومیهنی اسیوط سالهای درازی در رگ، خون ومشاعر ایشان نقش بسته بود؛ در حالی به دنیا آمد که پدرش رحلت نموده بود وسه سال بعد از تولد مادرش را هم در سال ۱۹۴۰م از دست داد. دنیای کودکی ومرگ ناگهانی مادرش، او را یتیم وبرادرانش را شدیداً دچار غم و اندوه کرد، تا آنجا که خود را در زندگی تنها و غریب میدیدند.
سرپرستی وکفالت آنان بدوش برادر بزرگش سید قطب (صاحب تفسیر فی ظلال القرآن) سپرده شد، سید قطب در زندگی ادیبیش شخصیت بزرگی به شمار میرفت که در واقع دید ادبی وروشنفکری او عمیقاً در اثر برخورد با عباس محمود العقاد شکل گرفت، او در ابتدا از کسب روزنامهنگاری، مقالهنویسی وداستان سرایی امرار معاش خود وخانواده را تأمین میکرد که در نتیجه تمام افراد این خانواده هر کدام با تحمل زحمات در مسیر فراگیری علم ودانش به مدارج تحصیلی بالا وموفقیت های چشمگیری نایل شدند.
حمیده قطب درسهای ابتدایی وثانوی را در قاهره خواند ودانشکده را نیمه تمام رها کرد ودر سال ۱۹۶۵م که عمر وی ۲۹ سال بود با همراه برادران وخواهرش امینه قطب بندی شد ومورد شکنجه مأموران زندان قرار گرفت. این عمل بخاطر برادرش سید قطب بود ودیگر گناهی نداشت. او پس از سپری کردن شش سال وچند ماهی در سال ۱۹۷۲م از زندان رها وقویتر از گذشته در میدان دعوت وکسب اهداف والای انسانی تلاش میکرد ودرین راستا با مشکلات ورنج های که از طرف حکومت استبدادی نثار آن می شد وزمانی نه تنها زیادی را در زندان سپری وبا انواع از مصایب دست وپنجه نرم می کرد وجز صبر در برابر مصایب ومقاومت در برابر مقتضیات کلمۀ لا اله الا الله سر مشقی به ارمغان نداشته است وسپس به همراه شوهرش به فرانسه رفته ودر آنجا اقامت گزین شد. حمیده قطب با وجود مصروفیت های خانواده وتنظیم دعوت توانست تحصیلات خویش را ادامه دهد وبرای فرا گرفتن زبان در آموزشگاه زبان فرانسوی ثبت نام کرده ومتوازی به آن در دانشکدۀ زبان وادبیات پوهنتون پاریس شامل میشود ودر سال ۱۹۷۶م از رشته زبان وادبیات عربی فراغت حاصل نموده، سپس در رشته تاریخ تخصص ماستری خویش را هم دریافت میکند و تیزیس خویش را تحت نام «قضاوت در بین علی ومعاویه رضی الله عنهما «التحکیم بین علیّ ومعاویه» (پژوهش تاریخی-تحلیلی) تکمیل نموده ومؤفقانه زیر رهنمایی یک پروفیسور فرانسوی دفاع نمود.
اوکتاب هایی به نام «رحله فی أحراش اللیل» و«درس فی الصغر» راهم نویشت. باورمندی حمیده قطب به مسائل اسلامی در این کتابها کاملاً واضح است. وی در مقدمهی کتاب «رحله فی أحراش اللیل» می نویسد: «در حقیقت آنچه به آن حرص شدید به نویشتن داشتم، راستی ودرستی بود که در قدم اول حقایق تاریخی را درست انعکاس بدهم گرچه تاریخ آنست که از درستی، اشتباهات ومشکلات مسیر عمل اسلامی حکایت کند واین مسیری است که هیچ شکی در راه رسیدن به اهداف عالی از طریق آن نیست و این درستی اعلای کلمت الله در زمین است، با وجود آنکه خطر ها ومشکلاتی در مسیر آنست». وهمچنان به مناسبت وفات خواهرش أمینه قطب در سال ۲۰۰۷م یک مقالۀ پرسوزی نگاشت ودرآغاز آن چنین می نویسد: «مدیر مهربان مجله منبر الداعیات با مهربانی از من خواستند که فشردۀ از زندگینامه «امینه قطب» که خواهر نسبی وخواهر فکری من بود، وچند روز قبل از دنیا رخت بست پس از زندگی سخت وپر قساوت که از دنیای فانی را تجربه کرد؛ را بنویسم» (مجله منبر الداعیات)
یکی از اقدامات حمیده قطب آن بود، هنگامیکه از زندان بیرون آمد، خود را همچون سرباز امانتداری تسلیم رضای حق کرد تا از فداکاری های جدیدی خبردهد؛ او از شادی بال نیاورد تا همچون شخص آزاد شدهی به خانه بشتابد واز آزادی بهره گیرد؛ زیرا این کار، مناسب یک شخص وسرباز عقیده نیست ودنیا برای یک فرد مسلمان صحنه پیکار وگسترش دین آلهی است… درین وقت است که دکتور حمدی مسعود حامل فرمان حق میخواهد با وی ازدواج کند واین سنت آلهی را در روی زمین تطبیق نماید واین مورد را با محمد قطب مشوره می کند وبرادرش هم با حمیده قطب پیام مطالبه وی را در میان می گذارد که در نتیجه حمیده قطب به فرمان حق لبیک گفته به ازدواج آماده می شود، نمیگوید هنوز من آماده نیستم ومن سالیان را در زندان بودم، تحصیل من مانده است واکنون وقت ازدواج من نیست وباید صبر کرد چون معطلی فرمان حق تعالی را نمیخواهد که رکن اصیل در زندگی انسانی است وبا ازدواج موافقت نموده وتنها اینقدر بازجویی میکند که دکتور حمدی مسعود از تبار نیکو کاران وشیفتهی فداکاری ها وقربانی های خانواده قطب است.
حمیده قطب چهل سال از عمر خویش را با دکتور حمدی مسعود در شهر پاریس کشور فرانسه سپری نمود. تا اینکه داعی اجل برای ربودن حمیده قطب در روز جمعه ۲۳ شعبان ۱۴۳۳ هـ مصادف به ۱۳ یولیو۲۰۱۲م در ساعت دوبجه ظهر می آیدو او را فرا می خواند ودر منزلش در نواحی ماسی شهر پاریس به رحمت حق می پیوندد. ونماز جنازۀ موصوفه را در روز سه شنبه ۱۷ یولیو ۲۰۱۲ ساعت ۱۰:۳۰ در مقر اتحاد المنظّمات الاسلامیه اداء نمودند. اللهم ارحمها رحمه واسعه. همه انسانها خواهند مرد، اما مرگ ها در خود رنگ وبوی موفقیت ندارند بجز مرگی که برای هدف والای انسانی باشد.
- ازدواج با دکتور حمدی مسعود
داستان ازدواج حمیده قطب با برادر مجاهد دکتور حمدی مسعود که از داستان شگفت آور روزگار ماست وباید با آب طلا نوشته شود تا برای نسلهای از خواهران وبرادران مسلمان ما چراغ درخشنده وتابان بر فراز راه ایشان باشد.
طوری که تذکر رفت، دکتور حمدی مسعود پس از رهایی حمیده قطب از زندان او را خواستگاری وازدواج نمود. چون تجلی ارادۀ شخصیت بزرگ در گروِ خانواده بزرگ وارادۀ رهبری سترگ همچون سید قطب که جز به اسلام و مصالح مسلمانان نمی اندیشد؛ نهفته بود. وفداکاری آن توانست میلیونها زن شجاع، با شهامت، وآزادۀ که در عین حال پای بند به چارچوب شریعت وارزشهای اسلامی بودند را به صحنه مبارزه، جهاد وتلاش برای حفظ پیروزی کشاند ودر مقابل دشواریها ودر کورۀ آزمایشهای سخت ایشان را آگاهانه به استقامت سوق داد. ارادهی خلل ناپذیر سید قطب چون کیمیایی سحرانگیز، مس وجود آنان را به طلایی تمام عیار مبدّل ساخت که تاریخ، ظهور وحضور آنان را همواره مایۀ مباهات خویش خواهد شمرد و برای همیشه دستمایهی افتخار مسلمانان به ویژه نهضت اسلامی خواهند بود.
دکتور حمدی مسعود اهل مصر ومتولد سال ۱۹۴۰م در قاهره ودانش آموخته دانشکده طب بود وتخصص خویش را در طب جراحی از دانکشده طب قصر العینی- پوهنتون قاهره بدست آورده وچندین سالی را در شفاخانۀ قصر عینی قاهره وظیفه اجراء کرد وبالآخره تنگنای زندگی او را به فرانسه بُرد ودر آنجا در دانشکده طب بخش جراحی قلب وعروق «جراحه القلب والأوعیه الدمویه» پوهنتون باریس استاذ شد وهمچنان در شفاخانه مربوط به پوهنتون کار میکرد وازجمله دکتوران حاذق وماهری بود که شناخت کامل با جوانان مسلمان وخانواده قطب داشت. برخی نویسنده ها او را طبیب خانواده قطب ومشاور طبی ایشان می دانند، چون در سال ۱۹۶۴م در زندان وضعیت جسمی سید قطب ومریضی قلبی خیلی نگران کنندۀ داشت ماموران زندان او را به شفاخانه قصر العینی بردند که در آنجا تحت طبابت دکتور حمدی مسعود بوده است. به قول او در آن سال حمیده را هم از سید قطب خواستگاره نموده بوده است وارتباط خویش را بطور سرّی با خانواده قطب حفظ نموده بود تا این که نامزادش در اوایل سال ۱۹۷۲م از زندان رها شد ومحمد قطب هم یک سال قبل آزاده شده بود وآنان هردو درآخر سبتمر همین سال پس از نامزدی که هشت سال طول کشید؛ باهم عروسی کردند، درین وقت حمیده قطب بیشتر از ۳۶سال داشت. مردان بلند همت همسری بانوان بلند همت، نمونه، و وفادار را میخواهند تا با آنان پیوند زندگی مشترک خویش را گره بسته ومسیر زندگی را در طریق دعوت آلهی ادامه دهند، درین وقت حمیده قطب دوشیزه دردمند ومصیبت زدهی است که سالیان درازی را در زندان وتحت شدید ترین شکنجه سپری نموده ودرین مدت برادر بزرگش را از دست داده ودر سوگ آنان بسر می برد وخواهر بزرگش امینه قطب هنوز در زندان است وبرادر دیگرش محمد قطب در تبعید به سر می برد، خانوادهی که با لحظات تلخ زندگی دست وپنجه نرم کرده است وهنوز در مسیر مقابله ومبارزه است وبانوی حسرت کرده که جوانیش را با شکنجه های زندان از دست داده است ودلخوشی که با چنین دوشیزه مهجور ودرمند میسر نیست. راستی هدفش چیست؟
مردان بلند همت به دنبال پوره کردن خواهیشات وارضای هوی وهوس خویش نیستند بلکه دنبال گوهر زندگی ومونس با وفایی میگردند همدم زندگی دعوتی آنان شود. درین ازدواج چند هدف کلی وبزرگ نهفته است که میتوان در نکات زیر مهمترین آنرا ذکر کرد:
- دکتور حمدی مسعود مرد بلند همتی است که میخواهد نامش در ردیف شخصیت بلند همتی چون سید قطب قرار بگیرد.
- او از جملۀ برادران مخلصی است که میخواهد سر پرستی چنین دوشیزۀ با وفایی را بدوش بگیرد که سر بلندی دنیا وآخرت در آن نهفته است.
- میخواهد به یکی از دردمندترین بانوی خانواده قطب چون حمیده قطب -که به بیوۀ زندان حربی مشهور است- همدم ومونس شود واز آلام آن بکاهد.
- میخواهد جوان فداکاری باشد که از زمرۀ خانواده قطب به حساب آید در حالیکه این خانواده ای است که تنها نصیبش از دنیا قربانی های بزرگ وثبات وپایداری وحماسۀ وفاداری است وبس.
- میخواهد به تمام سکولاران بگوید که با دوشیزۀ پاکدامن وبا عفتی عروسی کرده است که در طول چندین سال زندان وسالیان زجر وشکنجه تسلیم انسانان پست همت نه شده واز حریم خویش پاسداری نموده است.
- میخواهد به جوانان پیام بدهد که فداکاری و وفاداری با دوشیزگانی صورت می گیرد که بجز در مقابل کلمۀ حق در مقابل هیچ انسانی سر تسلیم را نداشته وچون قلعه مستحکمی از نوامیس خویش دفاع نموده اند.
- رحله فی أحراش اللیلکتاب حمیده قطب
بخش نخست کتاب تحت عنوان «السلاسل» بوده والسلاسل قسمیکه در آیه ۷۱ سوره غافر آمده است ﴿وَالسَّلاسِلُ یُسْحَبُونَ﴾ وقتى که زنجیرها به گردن دارند، کشیده می شوند. بمعنی زنجبر بگردن میآید. ودر آن از حالت ناگوار وفضای قاسی وبیرحم مصر حکایت دارد که کسی به فریاد بی کسان نمی رسد وگویی فضای قبرستان است که آوازی مظلومی را کسی نمیتواند بشنود وزیادی ازخاطرات او به رویدادهای زندگی سیاسی و فرهنگی سال های ۱۹۶۵م وبازداشت جوانان و بانوان مسلمان بر می گردد و در بخش دوم به رویداد بازداشت، حبس وتحقیق وی در زندان، تحلیل وبررسی فضای اختناق وشکنجه در زندان بر می گردد از آن به بعد حالت ناگواری وبیخوابی فضای ناراحت زندان که پر از حشرات آزار دهند وموزی بود ودر تاریکی شب همانند حیوانات وحشی بر بالای انسان حمله کرده وبزرگترین عذاب را برای انسان به ارمغان می آورند؛ حکایت دارد.
کتاب حمیده قطب، به نام «رحله فی أحراش اللیل» در سال ۱۹۹۸م از طرف انتشارات دارالشروق در قاهره منتشر شد همان گونه که از نام آن (سفر شبهنگام درجنگلخار) پیداست تنها شامل بخشی از خاطرات زندگی سیاسی وی میشود، اما ویژگی عمده خاطره نویسی او روش گزارش تحلیلی است که کتاب را از چارچوب مجموعهی از خاطرات تاریخی وشخصی حمیده به طرح دیدگاهها و تحلیلهای وی از مسائل وجریانها وشخصیت های دخیل در قضایا کشانیده است، از این جهت است که «سفر شبهنگام درجنگل خار» آمیزهی از خاطره نگاری، اندیشه ها، تحلیلهای سیاسی، اجتماعی در باره گزارههای تاریخی وفعالیتهای سیاسی اوست که در خلال آن، به خوبی میتوان به شخصیت فکری، سیاسی واجتماعی نویسنده و نوع نگرش او به مسائل سیاسی، اجتماعی وفرهنگی مصر پی برد، طبعاً این گونه خاطره نگاری نمی تواند در طرح شخصیتها، جریانات ومسائل مورد نظر وداوری در بارهی آنان برکنار از دیدگاه های شخصی نویسنده باشد واگر در این تحلیلها و داوریها اصل انصاف وواقع بینی شرطی اساسی به شمار می رود طبعاً آن را باید از زاویه دید نویسنده –که وی تجربه کرده-تفسیر کرد. چنانچه یک بخش بزرگ از داستان را زینب الغزالی در کتابش «ایام من حیاتی» درج کرده است که بر صدق روایت حمیده قطب نقطۀ صحت می گذارد.
- صفات زنان شایستۀ خانواده قطب
ویژگی های منحصر به فردی در زنان خانواده قطب بوده است که آنان را نسبت به دیگر زنان مسلمان متمایز ساخته است در زیر به این ویژگیها می پردازیم:
- فروتنی وفرمانبرداری
زن شایسته زیر فرمان همسر خویش بوده ودر مقابل او متواضع ومطیع می باشد، اگر در مقابل همسرش نافرمانی وزبان درازی کند در حقیقت با نحوۀ وجود فطرت طبیعی خویش مخالفت کرده است. زن شایسته از نظر دین زنی است که فرمانبردار همسرش باشد چون مرد در خانه سرپرست واداره کننده است و فرمان می دهد بر مبنای سرشت انسانی برای مصلحت وادارۀ خانواده، زن مؤظف است گوش به فرمان باشد. وآنچه بر مبنای قلدری وزورگویی باشد وعصیان پروردگار در آن باشد مؤظف به اطاعت آن نیست.
- عفت وپاکدامنی
یکی دیگر از مناسب ترین صفات زن شایسته عفت است، عفت در آشکارا وخلوت یعنی در حضور وغیاب همسر باید عفیف باشد، عفتی که به مرد تعلق دارد، ولی در اختیار زن است. در حقیقت زنان امانتدار شوهران خویشند وباید در امانت داری کوشش کامل داشته باشند. اگر دل زن در گروِ عشق ومحبت همسرش باشد، هیچ عامل وسببی نمی تواند زن را از مسیر عفت وپاکی خارج سازد، زن صالح کسی است که روحیات همسر خود را ارزیابی کند ومطابق خواست او عمل کند پیش از آن که ازوی چیزی خواسته باشد. یعنی وضعیت روحی وفکری شوهرش را درک کند ومطابق به آن برخورد نماید.
- امانتداری
دیگر از صفات زنان شایسته آنست که در غیاب همسرش حافظ حقوق آن باشد وآنچه را خداوند به حفظ آن امر کرده است، نگهدارند. یعنی عفّت خود را پاس دارند ودر خانه وبیرون پاکدامن باشند، اکر زنی عفتش را حفظ نه کند خیانت کرده است، چون عفّت زن حق مرد است. زنانی که خود را به دیگران می نمایانند خیانت کارند. زیرا بی عفّتی زن تنها در انجام عمل منافی با عفت نیست. زنانی که در رعایت حجاب کوتاهی می کنند ونگاه نا محرمان را به خود جلب می نمایند بی عفتی می کنند. پس زن باید نگاهبان عفت خود باشد. عفتی که به مرد تعلق دارد، ولی در اختیار زن است. در حقیقت زنان امانتدار شوهران خویشند وباید در امانت داری کوشش کامل کنند.
- پیشتبانی از عملکرد شایستۀ شوهر نه از مود وفیشن
پیشتیبانی از شوهر از دیگر صفات بسیار نیکوی یک زن شایسته است که همسرش را در برابر تمامی دنیا عوض نه کند، این امر در چند حالت به اثبات می رسد؛ حالت نخست: در جایی که عدّه ای از خویشان وآشنایان نسبت به همسرش بدگویی میکنند، زن با کمال جسارت وجرئت قاطعانه ومؤدبانه به طرفداری از همسرش بر خواسته واز او پیشتیبانی می نماید. حالت دوم: رفتار وکردارش در وضعیت تنگ دستی وغنامندی یکسان باشد. بلکه فراتر از آن در هنگام فقر ومقابله با مشکلات مادّی مهر وعلاقه بیشتری به همسرش نشان دهد، هیچگاه کاسۀ صبرش لبریز نشده وتاب وتوانش را از دست ندهد. حالت سوم: اگر با موارد ازکوتاهی وتنبلی شوهرش بر خوردآنرا جزء راز های خانوادگی دانسته وآنرا به هیچ وجه با دیگران در میان نمی گذارد.
- ممیزات بارز زنان شایسته
دانشمندان سه صفت بارزی را برای زنان شایسته بر شمرده اند، از قبیل: تکبر، ترس وبخل. «تکبر» زن در مقابل مردان نامحرم می باشد. اگر زن متکبر باشد، هیچگاه تسلیم غیر همسر خود نمی شود، بر مقتضای فطرت زن درست نیست که در مقابل نا محرم متواضع باشد، چه بسا تبسم وتواضع در مقابل نا محرم باعث سوء استفاده وعواقب ناگواری برای زنان خواهد بود. صفت دوم زن شایسته «ترس» است، اگر زن ترسو باشد، از هر پیش آمدی بیمناک بوده وقهراً بدام نامردان وشیّادان نخواهد افتاد. نباید زنی وانمود کند که شجاع است ومثلاً شب هنگام به تنهایی از خانه خارج شود، چه بسا به دام شیّاد ونامردی بیفتد وبدبختی وآبروریزی را برای خود در پی آورد. صفت سوم «بخل» بوده واگر زن بخیل باشد در حفظ ونگهداری اموال خود وهمسرش کوشا بوده وبرای حفاظت از آن تلاش بیدریغ انجام خواهد داد.
- صبر وپایداری
از آنجا که زندگی مردم درین درین عصر با فراز ونشیب وصدها حوادث وقایع مرتبط بوده است، گزینه بهتر برای یک زن مسلمان صبر وپایداری در مقابل آنست وبرداشت مصایب ومشکلات درمسیر دعوت از ویژگیهای بارز یک دوشیزۀ مسلمان است تا از خود شجاعت نشان داده ودر مقابل حوادث ووقایع غیر مترقبه عصر وقضایای آلهی صبر وپایداری داشته وبار شریک زندگی خویش را کاهش داده مونس خوبی در روزگار تنگ باشد ودر میدان پیکار ومبارزه خسته نشود این از جمله صفات حمیده زن شایسته است.
- رأفت ومهربانی
رأفت ومهربانی از صفات مهم وبارز بانوان مسلمان بوده وشعله های پر فروغ رأفت ومهربانی را در دلهای یکدیگر روشن نگاه میدارد، فرزندان خانواده که از اختلافات، دوگانگی، بی نشاطی، نبودن معنویت، مهربانی وعطوفت، صفا وصمیمیت رنج می برند، از کمبود وفقر مادیّ رنج نمی برند، مهربانی ورأفت حتمًا جای فقر وکمبودهای مادّی را پر خواهند نمود.
نتیجه گیری
حمیده قطب از محدود زنانی است که در جنبش زنان مسلمان «أخوات المؤمنات» موقعیت ویژهی یافت و در گسترش اندیشه های دینی به ویژه اندیشۀ دست یابی به حکومت دینی و مبارزات اصلاح طلبانه مسلمانان مصر جهاد خستگی ناپذیر وتلاش قابل تحسین انجام داد. طوری که بصورت مختصر درین مقاله ذکر شد، وچنان که کانون خانواده قطب فشارهای بسیار دشواری را به ویژه در دورۀ جمال عبد الناصر متحمل شد وضربات سختی به آنان وارد شد، رهبر خانواده سیّد قطب محاکمه واعدام شد، دیگران سالهای زیادی در زندان وتحت آزار وشکنجه قرار گرفتند و امینه قطب وحمیده قطب که هر کدام در زندان های انفرادی ودور از هم بسر می بردند، آنان از محدود اشخاصی هستند که درسالهای زندان وزیر شکنجه نیز نشان دادند که در تلاش برای دعوت اسلامی وگسترش وتوسعه اندیشه های اصلاحی خود هیچگاهی خاموش نه نشستند واین استواری آنان ستودنی واُسوه است.
این داستانی واقعی بود از یک عشق و محبتی تاریخی در یک زندگی دیندارانه و اخلاص مندانه که طبیعی است کتاب خوانان اشتیاق خواندن قصه وداستان های حماسی را دارند ولی رویداد های تاریخی وتحلیل های مطرح شده در آن را باید از نگاه نویسندهی متعهد به عقیده اسلامی وگرایشهای ایدئولوژیکی خواند چون در مسیر پیکار ومبارزه علیه ظلم واستبداد ودر راستای پیروزی جوانان مسلمان به عنوان سازمانی که کاملاً بر مبنای تفکرات واعتقادات اسلامی شکل گرفته و عمل میکند، سختیها شکنجه های طاقت فرسایی را متحمل شده است وهنوز هم درین مسیر قربانی میدهد وتحت مظالم وشکنجه های تاریخی قرار دارند. وتا اکنون تسلیم خواستهای بلوک شرق وغرب نه شده اند وبر تعهدات اسلامی خود استوارمانده اند. شاید اشتباهاتی هم در لای سیاست های آنان متناسب با عصر وزمان صورت گرفته باشد ولی در کُل یگانه نهضتی است که استکبار جهانی از آن سخت در هراس است.
در آخر از الله متعال خواستارم که زندگی همهی ما مسلمانان را در محور اطاعت از قرآن و سنّت رسول الله صلى الله علیه وسلم قرار دهد تا بتوانیم در قیامت در محضر الله عَزَّ وَجَلَّ سربلند باشیم.
منابع:
۱- قطب، حمیده (۱۹۹۸م) رحله فی أحراش اللیل، القاهره: انتشارات دارالشروق.
۲- قطب، حمیده (۱۹۷۸م) التحکیم بین علیّ ومعاویه» (پژوهش تاریخی-تحلیلی)، رساله الماجستیر فی التاریخ، جامعه فرنسا.
۳- لجنه الداعیات (۲۰۱۴م) مجله منبر الداعیات، مصر: القاهره.