محمّد رسول اللهمطالب جدید

آیا آیه‌ی ۵۰ سوره‌ی احزاب، به عنوان مجوزی برای ایجاد حرم‌سرا توسط پیامبر بود؟

آیا آیه‌ی ۵۰ سوره‌ی احزاب، به عنوان مجوزی برای ایجاد حرم‌سرا توسط پیامبر بود؟

آیا آیه‌ی ۵۰ سوره‌ی احزاب، به عنوان مجوزی برای ایجاد حرم‌سرا توسط پیامبر بود؟

نویسنده : محمد حامدی

? سوال:

آیا آیه‌ی ۵۰ سوره‌ی احزاب، به عنوان مجوزی برای ایجاد حرم‌سرا و عیاشی بدون مرز از این طریق، برای پیامبر محسوب نمی‌شود؟

? جواب:

ما در این گفتار در صدد پاسخ به شبهات صادره از جانب دو طیف خاص هستیم:

۱. روشنفکران درون دینی

که آنها نیز در دو طیف خاص قرار‌ می‌گیرند:

الف) روشنفکرانی که به همه‌ی مقدسات دینی باور دارند. و تنها خواهان روشنگری هستند نه اعتراض نسبت به دین.

ب) روشنفکرانی که مقدسات دینی را فراتر از نقد نمی‌دانند و آنها را نیز مورد نقد قرار می‌دهند.

۲. روشنفکران غیر دینی و سکولار

در این نوشته کوشیده‌ایم که بصورت خلاصه با هر دو طیف، مذکور سخن بگوییم. و دلایل خود را به گونه‌ای ترکیب نموده‌ایم که هر دو دسته را تا حدودی راضی نماید. لذا بیان مستندات قرآنی، تنها مخصوص روشنفکران دینی است و دلایل عقلی (که فاقد مستندات قرآنی است)، خطاب به روشنفکران غیر دینی است. که امید است سخنان ما هر دو طیف را تحت پوشش قرار دهد.

در این روزها از جانب تعدادی از روشنفکران شکست خورده در برابر تمدن غربی، داوری‌های غیرمنصفانه‌ای درباره‌ی پیامبر پاکی و رحمت می‌شنویم، که روح و روان مسلمین را به درد آورده است. در این نوشته‌ی کوتاه قصد داریم که با ارائه‌ی اصولی روشن، در حد امکان از شخصیت منحصربه‌فرد ایشان دفاع کنیم.

در ابتدا باید شخصیت پیامبر را از دیدگاه قرآن و صحابه بررسی نمود تا از این طریق بی‌انصافی مخالفانش ص شود:

۱. خداوند، با توجه به شناخت کامل از انسان‌ها این را می‌داند که رسالتش را در اختیار چه کسی بگذارد.

وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آیَهٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّىٰ نُؤْتَىٰ مِثْلَ مَا أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ ۘ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ ۗ سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا کَانُوا یَمْکُرُونَ [سوره الأنعام: آیه ۱۲۴] و چون آیتی برای (هدایت) آنها آمد گفتند: ما ایمان نیاوریم تا مانند آنچه به رسولان خدا داده شد به ما نیز داده شود. خدا بهتر می‌داند که در کجا رسالت خود را مقرر دارد. به زودی مجرمان را خدا خوار سازد و عذابی سخت به واسطه مکری که می‌اندیشیدند بر آنان فرو فرستد.

۲. خداوند، دینش را در سه قالب معرفی نموده که عبارتند از:

الف) خدا

ب) پیامبر

ج) اولی الامر(متخصصین علوم وحیانی و علوم تجربی و انسانی)

پس یک سوم دین خدا از طریق اطاعت از رسول، به انسانها ابلاغ می‌شود.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا [سوره النساء: آیه ۵۹] ای اهل ایمان، فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) که از خود شما هستند اطاعت کنید، پس اگر در چیزی کار به نزاع کشد آن را به حکم خدا و رسول بازگردانید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. این کار برای شما بهتر و خوش‌عاقبت‌تر خواهد بود.

۳. خداوند، پیامبر را در زمینه‌ی اتصاف به همه‌ی کمالات اخلاقی ستوده است.

وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ [سوره القلم: آیه ۴] و در حقیقت تو به نیکو خلقی عظیم آراسته‌ای.

۴. معیار صحت ادعای حب خدا از جانب مسلمین، اطاعت از رسول است.

قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ [سوره آل‌عمران: آیه ۳۱] بگو (ای پیغمبر): اگر خدا را دوست می‌دارید مرا پیروی کنید تا خدا شما را دوست دارد و گناه شما را ببخشد، و خدا آمرزنده و مهربان است.

۵. بعد از قرآن، یکی از مصادر شریعت خدا، اطاعت از پیامبر است.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا [سوره النساء: آیه ۵۹] ای اهل ایمان، فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) که از خود شما هستند اطاعت کنید، پس اگر در چیزی کار به نزاع کشد آن را به حکم خدا و رسول بازگردانید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. این کار برای شما بهتر و خوش‌عاقبت‌تر خواهد بود.

۶. هرکس از پیامبر اطاعت نماید، در حقیقت از خداوند اطاعت نموده است.

مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ۖ وَمَنْ تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا [سوره النساء: آیه ۸۰] هر که رسول را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده، و هر که مخالفت کند (کیفر مخالفتش با خداست و) ما تو را به نگهبانی آنها نفرستاده‌ایم.

۷. هرکس از خدا و رسول اطاعت نکند، اعمال صالحش باطل می‌شود.

۞ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ [سوره محمد: آیه ۳۳] ای اهل ایمان، خدا را اطاعت کنید و رسول او را اطاعت کنید و اعمال خود را ضایع و باطل نگردانید.

۸. مؤمن واقعی کسی است که در هنگام داوری خدا و رسول در مورد هر مسئله‌ای، از ته قلب بدان راضی باشد.

وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ ۗ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِینًا [سوره الأحزاب: آیه ۳۶] و هیچ مرد و زن مؤمنی را در کاری که خدا و رسول حکم کنند اراده و اختیاری نیست (که رأی خلافی اظهار نمایند) و هر کس نافرمانی خدا و رسول او کند دانسته به گمراهی سختی افتاده است (پیغمبر زینب دختر عمه‌اش را به زید، غلام آزاد کرده خود تزویج کرد و زینب گفت: من از اشراف قریشم غلامی را به شوهری نپذیرم. این آیه نازل شد و پذیرفت).

۹. پیامبر در زمینه‌ی تزکیه‌ی خویش، به حدی زیاده روی می‌کرد، که خداوند، او را سرزنش می‌کند.

طه.مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَىٰ [سوره طه: آیه ۲] طه.ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که (از کثرت عبادت خدا و جهد و کوشش در هدایت خلق) خویشتن را به رنج درافکنی.

۱۰. رسالت اساسی پیامبر، ایجاد دو امر مهم است:

الف) تکمیل پروژه‌ی اخلاق.

حدیث از پیامبر اسلام (ص): «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق» : من برای تکمیل پروژه‌ی اخلاق مبعوث شده‌ام.

ب) خدمت رسانی به جهانیان در راستای جلب منافع و دفع مضارشان.

وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ [سوره الأنبیاء: آیه ۱۰۷] و (ای رسول) ما تو را نفرستادیم مگر آنکه رحمت برای اهل عالم باشی.

۱۱. پیامبر در میان معاصرانش اعم از مؤمن و غیرمؤمن به عنوان صادق امین معرفی شده بود.

أُبَلِّغُکُمْ رِسَالَاتِ رَبِّی وَأَنَا لَکُمْ نَاصِحٌ أَمِینٌ [سوره الأعراف: آیه ۶۸] پیغام خدایم را به شما می‌رسانم و من برای شما ناصح و خیرخواهی امینم.

۱۲. خداوند، وعده داده که پیامبرش را از شر مردم در همه‌ی زمینه‌ها محفوظ نماید.

۞ یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ [سوره المائده: آیه ۶۷] ای پیغمبر، آنچه از خدا بر تو نازل شد (به خلق) برسان که اگر نرسانی تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده‌ای، و خدا تو را از (شر) مردمان محفوظ خواهد داشت، (و دل قوی دار که) خدا کافران را (به هیچ راه موفقیتی) راهنمایی نخواهد کرد.

۱۳. معاصران بی‌باور پیامبر، هرگز او را به فساد اخلاقی متهم ننمودند. بلکه ایشان را به عنوان ایجاد کننده ی اختلاف و دیوانه معرفی می‌نمودند.

وَإِنْ یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ [سوره القلم: آیه ۵۱] البته نزدیک است که کافران به چشمان (بد) خود (چشم زخمت زنند و) از پایت در آورند، آن گاه که آیات قرآن بشنوند و (چون در فصاحتش حیرت کنند از شدت حسد) گویند که این شخص عجب دیوانه است.

۱۴. پیامبر نسبت به هدایت انسان‌ها خصوصاً مؤمنین، رئوف و رحیم بود و تحمل آزار آنها برایش طاقت فرسا بود.

لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ [سوره التوبه: آیه ۱۲۸] همانا رسولی از جنس شما برای (هدایت) شما آمد که فقر و پریشانی و جهل و فلاکت شما بر او سخت می‌آید و بر (آسایش و نجات) شما بسیار حریص و به مؤمنان رئوف و مهربان است.

۱۵. در صورتی که پیامبر با زنان ، بصورت نامشروع و برخلاف روند قرآنی (که ازدواج مشروع است) تعامل می‌نمود، خداوند، ایشان را مجازات می‌کرد.

وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ ⭐️ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ⭐️ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ ⭐️فَمَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ [سوره الحاقه: آیات ۴۴ تا ۴۷] و اگر (محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) از دروغ به ما برخی سخنان را می‌بست، ⭐️ محققا ما او را (به قهر و انتقام) از یمینش می‌گرفتیم. ⭐️ و رگ و تینش را قطع می‌کردیم. ⭐️ و شما هیچ یک بر دفاع از او قادر نبودید.

۱۶. خداوند، در قرآن پیامبر را در همه ی زمینه ها به عنوان الگویی شایسته برای مؤمنین معرفی نموده است. و البته تنها الگوی صالح، شایسته‌ی معرفی و پیروی است نه الگوی ناصالح.

لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا [سوره الأحزاب: آیه ۲۱] البته شما را به رسول خدا (چه در صبر و مقاومت با دشمن و چه دیگر اوصاف و افعال نیکو) اقتدایی نیکوست، برای آن کس که به (ثواب) خدا و روز قیامت امیدوار باشد و یاد خدا بسیار کند.

نحوه‌ی تعامل پیامبر با زنان:

۱. ایشان در اوایل جوانی با حضرت خدیجه ازدواج نمود که ۱۵ سال از خودش بزرگ‌تر بود و ازدواج‌شان تا زمان مرگ حضرت خدیجه(که سن پیامبر در آن زمان حدود ۵۲ سال بود) ادامه یافت.

۲. پیامبر هرگز در دوران عمرش از طریق نامشروع با هیچ زنی رابطه برقرار ننمود. اما تنها از طریق ازدواج مشروع با آنها تعامل نمود. که این امر در وحی الهی سرزنش پذیر نیست.

۳. هر یک از زنان پیامبر به خاطر دلایل خاصی (غیر از جنبه‌ی هوا و هوس و غریزه ی جنسی) به عنوان همسر پیامبر انتخاب می‌شدند:

الف) بعضی از آنها برای تبیین احکام اسلامی خاص زنان انتخاب شدند. مانند حضرت عایشه.

ب) بعضی دیگر به خاطر دفع خصومت‌های میان مخالفان و مسلمانان انتخاب شدند.

ج) بعضی از آن‌ها بی‌سرپرست بودند. که به خاطر کهولت سن، رها شده و هیچ کس حاضر به ازدواج با ایشان نبود.

د) بعضی دیگر در زمره‌ی کسانی بودند که شخصاً به پیامبر پیشنهاد ازدواج دادند.

ه) بعضی دیگر از آن‌ها برای تألیف قلوب مسلمانان تازه‌کار و تحکیم روابط صلح آمیز انتخاب شدند.

و) به خاطر اینکه پیامبر نیز همانند ما بشر است، می‌تواند بطریق مشروع(ازدواج) از زنان زیبا رو خواستگاری کند و این کار به عنوان عیبی بر پیامبر محسوب نمی‌شود.

چارچوب آیات ۵۰ تا ۵۳ سوره‌ی احزاب به قرار زیر است:

یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَکَ أَزْوَاجَکَ اللَّاتِی آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَیْکَ وَبَنَاتِ عَمِّکَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِکَ وَبَنَاتِ خَالِکَ وَبَنَاتِ خَالَاتِکَ اللَّاتِی هَاجَرْنَ مَعَکَ وَامْرَأَهً مُؤْمِنَهً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَهَا خَالِصَهً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ ۗ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَیْهِمْ فِی أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ لِکَیْلَا یَکُونَ عَلَیْکَ حَرَجٌ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا ⭐️ ۞ تُرْجِی مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشَاءُ ۖ وَمَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْکَ ۚ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَلَا یَحْزَنَّ وَیَرْضَیْنَ بِمَا آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ ۚ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمْ ۚ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَلِیمًا ⭐️ لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ ۗ وَکَانَ اللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ رَقِیبًا ⭐️ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَىٰ طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَٰکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ ۚ إِنَّ ذَٰلِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنْکُمْ ۖ وَاللَّهُ لَا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ ۚ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ۚ ذَٰلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ ۚ وَمَا کَانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا ۚ إِنَّ ذَٰلِکُمْ کَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمًا [سوره الأحزاب: آیات ۵۰ تا ۵۳] ای پیغمبر (گرامی) ما زنانی را که مهرشان ادا کردی بر تو حلال کردیم و نیز کنیزانی را که به غنیمت خدا تو را نصیب کرد و ملک تو شد و نیز دختران عمو و دختران عمّه‌ها و دختران خالو و دختران خاله‌هایت را آنها که با تو از وطن خود هجرت کردند و نیز زن مؤمنه‌ای را که خود را به رسول (بی‌شرط و مهر) ببخشد و رسول هم به نکاحش مایل باشد، که این حکم (هبه و بخشیدن زن و حلال شدن او) مخصوص توست دون مؤمنان، که ما حکم زنان عقدی و کنیزان ملکی مؤمنان را (که پیشتر با شرایط و عدد و حقوق آنها بر شوهر همه را بیان کردیم) می‌دانیم که چه مقرر کرده‌ایم. (این زنان همه را که بر تو حلال کردیم و تو را مانند مؤمنان امّتت به احکام نکاح مقیّد نکردیم) بدین سبب است که بر وجود (عزیز) تو در امر نکاح هیچ حرج و زحمتی نباشد. و خدا را (بر بندگان، خصوص بر تو) مغفرت و رحمت بسیار است. ⭐️ تو (ای رسول) هر یک از زنانت را خواهی نوبتش مؤخّر دار و هر که را خواهی به خود بپذیر و هم آن را که (به قهر) از خود راندی اگرش (به مهر) خواندی باز بر تو باکی نیست، این (آزادی و مختار مطلق بودنت) بر زنان بهتر و شادمانی دل و روشنی دیده آنهاست و سبب آنکه محزون نباشند و به آنچه ایشان را عطا کردی همه خشنود باشند. و خدا به هر چه در دل شما مردم است آگاه است و خدا (بر نیک و بد خلق) دانا و (بر عفوشان کریم و بر انتقامشان) بردبار است. ⭐️ (ای رسول) بعد از این (زنان) دیگر نه عقد هیچ زن بر تو حلال است و نه مبدّل کردن این زنان به دیگر زن هر چند از حسنشان به شگفت آیی و بسیار در نظرت زیبا آیند مگر که کنیزی مالک شوی. و خدا بر هر چیز (و بر حدودش) مراقب و نگهبان است. ⭐️ ای کسانی که ایمان آوردید به خانه‌های پیغمبر داخل مشوید مگر آنکه اذنتان دهند و بر سفره طعام دعوت کنند در آن حال هم نباید زودتر از وقت آمده و به پختن و آماده شدن آن چشم انتظار گشایید بلکه موقعی که دعوت شده‌اید بیایید و چون غذا تناول کردید زود (از پی کار خود) متفرق شوید نه آنجا برای سرگرمی و انس به گفتگو پردازید، که این کار پیغمبر را آزار می‌دهد و او به شما از شرم اظهار نمی‌دارد ولی خدا را بر اظهار حق خجلتی نیست و هر گاه از زنان رسول متاعی می‌طلبید از پس پرده طلبید، که حجاب برای آنکه دلهای شما و آنها پاک و پاکیزه بماند بهتر است و نباید هرگز رسول خدا را (در حیات) بیازارید و نه پس از وفات هیچ گاه زنانش را به نکاح خود در آورید، که این کار نزد خدا (گناهی) بسیار بزرگ است.

۱. پیامبر مانند همه‌ی مسلمانان می‌تواند با کسانی که راضی به ازدواج با ایشان بوده و مهریه‌شان را نیز پرداخت نموده، ازدواج نمایند.

۲. پیامبر می‌تواند با کنیزانش از طریق مشروع ، ازدواج کند.

۳. پیامبر می‌تواند مانند سایر مسلمانان با دختر عمه و دختر خاله‌هایش ازدواج کند.

۴. پیامبر می‌تواند بدون پرداخت مهریه با زنانی که شخصاً پیشنهاد ازدواج به پیامبر می‌دهند، بر طبق قواعد شرعی ازدواج کند.

۵. پیامبر می‌تواند به خاطر مسائل متعلق به وظیفه‌ی رسالت، نوبت حضور در منزل همسرانش را تغییر دهد. یعنی اینکه بعضی را مقدم و بعضی دیگر را به تأخیر بیندازد. چون این امر، حکم خداوند بوده موجب شادی زنان پیامبر بوده نه ایجاد کننده‌ی نفرت برای ایشان و متهم نمودن پیامبر به بی‌عدالتی.

۶. بعد از بیان قواعد ازدواج از جانب خداوند، دیگر پیامبر نمی‌تواند هیچ زن دیگری را برای زندگی خانوادگی‌اش برگزیند.

۷. پیامبر نمی‌تواند از طریق طلاق و نکاح شرعی همسرانش را با همسران دیگران تعویض کند. حتی اگر آن ها دارای زیبایی و جمال زیاد نیز باشند.

۸. پیامبر در مورد کنیزان می‌تواند از طریق ازدواج شرعی، بنا به مصالحی خاص، یکی از آنها را طلاق داده و با دیگری ازدواج کند.

۹. بدون کسب اجازه نمی‌توان داخل خانه ی دیگران شد. که البته خانه‌ی پیامبر نیز مشمول این قاعده است. و البته به خاطر وجود مشغله‌های خاص نبوت، بایستی این امر را در درباره‌ی پیامبر بیشتر از دیگران رعایت نمود.

۱۰. به علت وظایف سنگین رسالت، شایسته نیست که بعد از صرف غذا در منزل پیامبر، برای شب نشینی اقامت گزید. بلکه باید بعد از صرف غذا از منزلش خارج شد.

۱۱. برای درخواست نیازمندی‌ها از زنان پیامبر، بایستی از پشت پرده با آنها ارتباط برقرار نمود. تا از این طریق از شیوع گناهان در خانه‌ی پیامبر جلوگیری شده و اهالی منزل ایشان پاک و مطهر باقی بمانند.

۱۲. مسلمانان هرگز به این امر مجاز نبوده که همسران پیامبر را بعد از ایشان به عنوان همسر برگزینند. چون آنها بر اساس قرآن، مادران مسلمانان هستند.

النَّبِیُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ۗ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَىٰ أَوْلِیَائِکُمْ مَعْرُوفًا ۚ کَانَ ذَٰلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا [سوره الأحزاب: آیه ۶] پیغمبر اولی و سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنها (یعنی مؤمنان باید حکم و اراده او را مقدم بر اراده خود بدارند و از جان و مال در اطاعتش مضایقه نکنند) و زنان او (در اطاعت و عطوفت و حرمت نکاح، به حکم) مادران مؤمنان هستند و خویشاوندان نسبی شخص (در حکم ارث) بعضی بر بعضی دیگر در کتاب خدا مقدمند از انصار و مهاجرین (که با هم عهد برادری بسته‌اند) مگر آنکه به نیکی و احسان بر دوستان خود (از مهاجر و انصار) وصیتی کنید که این (تقدم وصیت بر ارث خویشان) هم در کتاب حق مسطور گردیده است.

دیدگاه صحابه درباره‌ی پیامبر:

۱. صحابه به حدی پیامبر را دوست می‌داشتند که حاضر بودند، با رضایت قلبی جان و مالشان را به خاطر ایشان و دینش، فدا کنند. که البته این‌گونه تعامل را نمی‌توان برای رهبران فاسد و عیاشی که دارای حرم سرا هستند، انجام داد.

۲. سنگین‌ترین مجازات برای صحابه این بود که در جنگ احد، شایعه‌ی خبر فوت ایشان را شنیدند. که هرگز برای رهبران فاسد، چنین تعاملی صورت نخواهد گرفت.

۳. صحابه در هنگام تحمل سنگین‌ترین مصائب به این امر دلخوش بودند که پیامبر سالم است. در اینجا می‌توان به جریان «خنسا» که یکی از زنان بزرگ اسلام بود، اشاره نمود. در یکی از جنگ‌ها، چهار نفر از اعضای خانواده‌اش شهید شدند و به صورت همزمان آنها را در حضورش حاضر نمودند. اولین چیزی که ایشان در این‌حالت، درباره‌ی آن سوال نمودند موضوع صحت و سلامتی پیامبر (ص) بود. و وقتی که خبر صحت پیامبر به ایشان داده شد، این جمله‌ی تاریخی را بیان فرمودند،: که دیگر بعد از این خبر خوشایند، همه ی مصیبت‌ها قابل تحمل است. ضمناً در زمانی که حضرت ابوبکر صدیق از جانب مشرکین به شدت شکنجه شده و در اثر آن بیهوش گردیدند (و حتی تا مرز مرگ نیز رفتند)، بعد از هوشیاری مجدد، اولین جمله‌اش این بود که خبری از محبوبم (پیامبر) را به من بدهید. ایشان وقتی خبر سلامتی پیامبر را شنیدند، این جمله را فرمودند: که بعد از شنیدن این خبر خوشایند، دیگر می‌توان هر مصیبتی را در زندگی تحمل نمود.

۴. ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن خویش این را می‌گوید : در تاریخ عمر بشر، هنوز رهبری همانند محمد وجود نداشته که این‌گونه از شخصیت کاریزما برخوردار باشد و یارانش او را در این حد دوست داشته باشند.

دیدگاه مخالفان منصف پیامبر:

بسیاری از مخالفانش او را به عنوان مصلحی بزرگ و با اخلاق، معرفی نموده‌اند. گرچه او را پیامبر ندانسته‌اند.

دیدگاه مخالفان بی‌انصاف پیامبر:

این گروه ایشان را به عنوان فردی عیاش و غارتگر معرفی نموده‌اند. که خداوند، خطاب به آنها فرموده است: شما هرگز نمی‌توانید چراغ هدایت محمدی را با اتهامات واهی خاموش کنید. همچنان که نمی‌توانید نور خورشید را از طریق فوت کردن خاموش نمایید. زیرا خداوند، شخصاً نگهدارنده‌ی ایشان و دینش می‌باشد.

یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ [سوره الصف: آیه ۸] کافران می‌خواهند تا نور خدا را به گفتار باطل (و طعن و مسخره) خاموش کنند و البته خدا نور خود را هر چند کافران خوش ندارند کامل و محفوظ خواهد داشت.

در ضمن باید این را اظهار داشت که دین خدا به صورت قطعات مجزا از یکدیگر تنظیم نشده، بلکه به صورت سیستماتیک و دستگاه واحدی مطرح شده است. و آن یعنی اینکه همه‌ی قطعات آن با هم مرتبط بوده و تنها در ارتباط با یکدیگر معنای درستی پیدا‌ می‌کنند. پس برای فهم درست آن بایستی کل سیستم را در نظر گرفت. در غیر این صورت نمی‌توان با شناخت یک یا چند بخش از آن ، فهم درستی از آن دریافت نمود. بنابراین برای شناخت درست شخصیت پیامبر خدا نیز لازم است که همه‌ی قرآن را به صورت یک دستگاه و سیستم واحد، بررسی نمود، تا از این طریق فهم درستی از شخصیت ایشان دریافت کنیم. لذا برای تحقق این امر، بایستی در ابتدا جهان‌بینی و پروژه‌ی خوشبختی قرآنی را به صورت کامل شناخت و به دنبال آن نقش پیامبر را در این پروژه شناسایی نمود. تا با انضمام این‌ دو موضوع، از شخصیت والای ایشان شناخت درستی را کسب نماییم.

بر اساس مطالب فوق مشخص گردید که ایجاد حرم‌سرا مخصوص بی‌باوران است. و در مکتب اخلاقی اسلام، جایگاهی ندارد. و البته پیامبر پاکی و رحمت، از این نسبت ناروا بسیار دور است. زیرا ایشان به گواهی قرآن، بهترین شاگرد این مکتب است.

وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ [سوره القلم: آیه ۴] و در حقیقت تو به نیکو خلقی عظیم آراسته‌ای.

در مورد مسئله‌ی تاریخمندی قرآن، نیز باید به این امر مهم اشاره نمود که این واژه از خصوصیات ممکنات و مخلوقات بوده و در مورد خداوندی که واجب الوجود، ازلی، ابدی و دارای جمیع صفات کمال در حد بی‌نهایت است، منتفی است. زیرا تاریخمندی از جهل بشر نسبت به تحلیل وقایع علمی زمان گذشته، حال و آینده‌ی زندگیش و رویدادهای علمی حاکم بر او نشات می‌گیرد. بر این اساس، خداوندی که دارای علم، حکمت و رحمت بی‌نهایت است، دینش نیز مشمول مسئله‌ی تاریخمندی نمی‌شود.

مسئله‌ی مختار بودن پیامبر در مورد انتخاب هر زنی که خود را به او عرضه نماید، به این معنی نیست که ایشان در هر زمان و مکانی که با زنی زیبا رو مواجه شد، بدون رعایت موازین شرعی با او رابطه‌ی زناشویی را برقرار کند. بلکه وجود این امر بر اساس تأمین مصالح رسالت و با رعایت موازین شرعی (ازدواج مشروع) مشروعیت دارد. گرچه ایشان به جز موارد استثنائی از این رخصت خدایی استفاده نکردند.

ضمناً واژه‌ی نکاح برای عقد و پیوند زناشویی بکار می‌رود. سپس به صورت استعاره برای همبستری (جماع) بکار رفته است. عکس چنین امری محال است، زیرا همه‌ی اسم‌هایی که برای جماع بکار می‌روند به صورت کنایه هستند. چون ذکر آن به صورت مستقیم امری ناپسند است.

وَأَنْکِحُوا الْأَیَامَىٰ مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ ۚ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ [سوره النور: آیه ۳۲] و البته باید مردان بی‌زن و زنان بی‌شوهر و کنیزان و بندگان شایسته خود را به نکاح یکدیگر درآورید، اگر آن مردان و زنان فقیرند خدا به لطف و فضل خود آنان را بی‌نیاز و مستغنی خواهد فرمود و خدا رحمتش وسیع و نامتناهی و (به احوال بندگان) آگاه است.

وَمَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا أَنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ مِنْ فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ۚ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُمْ ۚ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ ۚ فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَهٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ۚ ذَٰلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ ۚ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ [سوره النساء: آیه ۲۵] و هر که را توانایی آن نباشد که زنان پارسای با ایمان (و آزاد) گیرد پس، از کنیزان مؤمنه که مالک آن شدید به زنی اختیار کند. خدا آگاه‌تر است به (مراتب) ایمان شما که شما اهل ایمان بعضی از جنس بعضی دیگرید (و همه مؤمن و در رتبه یکسانید)، پس با کنیزان مؤمنه با اذن مالکشان ازدواج کنید و مهر آنها را به طرز پسندیده بدهید، کنیزانی که عفیف باشند نه زناکار و رفیق و دوست‌باز، پس چون شوهر کردند چنانچه عمل زشتی از آنها سر زند بر آنها نصف عذاب (یعنی حدّ) زنان پارسای آزاد است. این حکم درباره کسی است که بترسد مبادا به رنج افتد، و صبر کردن برای شما بهتر است، و خدا بخشنده و مهربان است.

مفردات قرآن – راغب اصفهانی – صفحه‌ی ۵۸۰

البته همبستری مردان و زنان نیز در دو قالب مشروع و نامشروع انجام می‌شود. که قطعاً پیامبر پاکی و اخلاق، به گواهی قرآن و تاریخ ، هرگز به دنبال امور نامشروع نرفته است.

در مورد روشنفکران شکست خورده‌ی به اصطلاح دینی نیز باید این را گفت که آنها به خاطر وجود دو درد کشنده، خود را مطرح و در معرض دید همگان قرار می‌دهند:

۱. به علت معرفی ناقص و ناتوان دین خدا از جانب مبلغین ناآگاه دینی، و غلبه‌ی تمدن غربی ، دچار شکست روحی شده که با ارائه‌ی نظریات ضد دینی در صدد بیان این امر هستند که خود را جزو تمدن غربی نشان دهند و از این طریق شکست روحی خویش را جبران نمایند. در حالی که چاره‌ی کار در این است که باید مجدداً دین خدا را بر اساس قرآن بازشناسی نمود و با پالایش و پیرایش میراث اسلامی، توانایی منحصربه‌فرد دین خدا را به صورت مقایسه‌ای اثبات نمود. چنان‌که بسیاری از دین شناسان آگاه و منصف این‌گونه عمل نموده و در انجام این کار مبارک ، موفق بوده‌اند.

۲. این‌گونه افراد به قول قرآن خواهان عیاشی و زندگی غیر اخلاقی هستند. گرچه همانند افراد عادی به این کار نمی‌پردازند، زیرا جرأت چنین صراحت گویی را ندارند. بلکه خود را در قالب توجیهات به اصطلاح علمی پنهان می‌کنند.
بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ [سوره القیامه: آیه ۵] بلکه انسان می‌خواهد آنچه (از عمرش) در پیش است همه را به فجور و هوای نفس گذراند.

به قول استاد ناصر سبحانی این‌ها جزو هواپرستان به اصطلاح عالمانه هستند.
ای کاش در میان افراد بشر راستگویی و درستکاری شایع می‌شد. و خبری از پنهان‌کاری و نفاق وجود نمی‌داشت. زیرا همه‌ی ما این را می‌دانیم که پدیده‌ی نامشروع دورویی و دو شخصیتی از بزرگ‌ترین علائم وجود نفاق در وجود آدمی است (اشاره به نوشته‌ی «چگونه پدیده‌ی نفاق را در میان افراد بشر حذف نمود» نوشته‌ی محمد حامدی موجود در کانال انسان قرآن خوشبختی).

این‌ها واعظانی هستند که به قول حافظ ظاهرشان با باطن‌شان متفاوت است:

واعظان کین جلوه بر محراب و منبر می‌کنند
چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

در مورد اصطلاح پیامبرتر شدن رسول گرامی اسلام (ص) نیز باید این را گفت که این اصطلاح دارای دو وجهه است:

۱. کسانی که چنین می‌پندارند، قرآن ناشی از تجربه‌ی نبوی است که در قالب رویای رسولانه، خود را نمایان نموده و از جانب خداوند، بر ایشان وحی نشده است. این‌گونه افراد چون قرآن را از تولیدات پیامبر می‌دانند نه خداوند ، این را می‌گویند که پیامبر از طریق تجربه‌ی نبوی هر روز در زمینه‌ی توسعه‌ی قرآن، تولید بیشتری را انجام می‌داد و از این طریق پیامبرتر می شد. که بکارگیری این واژه در اینجا نادرست است. زیرا قرآن، ساخته‌ی تجربه و اندیشه ی پیامبر نبوده ، بلکه وحی الهی است.

۲. کسانی که معتقدند قرآن وحی الهی است: ایشان چنین می‌اندیشند که پیامبر (ص) در سایه‌ی وحی الهی هر روز در زمینه‌ی تسبیح، حمد و تزکیه رشد یافته‌تر می‌شد. و به قول معروف، پیامبرتر می‌شد. که بکارگیری این واژه در اینجا فاقد اشکال است.

بر این اساس قضیه‌ی انتصاب پیامبر از جانب خداوند در یک مرحله انجام شد. اما به تدریج رشد پیامبر شروع گردید و تا ابد ادامه خواهد یافت. چون کمال دینی نامتناهی است.

برادر کوچک شما محمد حامدی

@mohamadhamedy

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا