زن خانواده

معنای صحیح آزادی زن

معنای صحیح آزادی زن

ابوالاعلی مودودی

 این حقی است از حقوق زن، ولی انسان شکر نعمتی را
که خداوند به زن اعطا نموده را نمی تواند بجای آورد زیرا اگر به تاریخ جوامع بشری
نظر انداخته شود مشاهده می شود که وجود زن در این دنیا با ذلت، خواری،گناه و معصیت
عنوان می شود.ولادت دختر برای پدر عار و ننگ محسوب می شد، خویشاوندان عروس از جمله
نزدیکان،بی ارزش و اهمیت به حساب می آمدند و در زبان اردو هم اکنون نیز کلمه عروس
و پدر زن و مادر زن برای دشنام دادن و تحقیر کردن استعمال می شود. در بسیاری از
ملت ها زنده بگور کردن دختران رواج داشت تا از این ننگ وعار خود را نجات دهند،
چنانچه قرآن کریم این عادت و صفت جاهلی را چنین شرح می دهد:

(‏ وَإِذَا بُشِّرَ
أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ کَظِیمٌ ‏ یَتَوَارَى
مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ
یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ)نحل/۵۸-۵۹

«‏ ( دختران را مایه
ننگ و سرشکستگی و بدبختی می‌دانستند ) و هنگامی که به یکی از آنان مژده تولّد دختر
داده می‌شد ( آن چنان از فرط ناراحتی چهره‌اش تغییر می‌کرد که ) صورتش سیاه می‌گردید
و مملو از خشم و غضب و غم و اندوه می‌شد . ‏ از قوم و قبیله ( خود ) به خاطر این
مژده بدی که به او داده می‌شد خویشتن را پنهان می‌کرد ( و سرگشته و حیران به خود
می‌گفت : ) آیا این ننگ را بر خود بپذیرد و دختر را نگاه دارد و یا او را در زیر
خاک زنده بگور سازد ؟»

علما و رهبران دینی در
طی سالیان دراز مباحثه و مناقشه می کردند که آیا زن انسان است یا نه.پس وقتی که
علما چنین فکر می کردند از جاهلان چه انتظاری می توان داشت؟ آیا خداوند به زن روح
داده است؟ در مذهب هندو خواندن کتاب ودا بر زن حرام بود و مذهب بودا می گفت اگر
مردی با زنی تماس پیدا کند دیگر او را نجاتی نیست و در دین یهود و مسیح زن منبع
همه گناهان شمرده می شد. یونانی ها می گفتند که پرده نشین نه علم دارد نه تمدن نه
فرهنگ و نه حقوق مدنی، همین وضع در روم، ایران،چین،مصر و دیگر مراکز تمدن انسانی
وجود داشت. بردگی، محکومیت و بدبینی عمومی از جمله اوصاف جدا ناپذیر زن شمرده می
شد، حتی روی خود زن نیز تأثیر کرده بود که او هم در دنیا حقوق و منزلت اجتماعی
دارد که باید از آن استفاده کند بلکه مرد تا اندازه ای احساس بردگی و حقارت را بر
زن تحمیل کرده بود که زن را وادار می کرد تا افتخار کند که کنیز شوهرش باشد و این
چنین عقیده داشته باشد که شوهر معبود و خدای او است.

تنها دینی که در چنین
اوضاع و شرایط نه تنها از نظر قانونی و عملی بلکه از نظر فکری انقلاب بزرگی را به
راه انداخت اسلام بود، این اسلام بود که تفکر زن و مرد را اصلاح کرد و در ذهن
انسان عزت، کرامت و حقوق زن را زنده نمود لذا کلماتی از قبیل حقوق زن، تعلیم و
تربیت زن و نهضت زنان را که امروزه می شنوید انعکاس آن انقلاب عظیمی است که حضرت
رسول(ص) ایجاد کرد و طرز تفکر انسانی را تا روز قیامت عوض کرد و او تنها پیامبری
بود که به تمام جهانیان فهمانید که زن مانند مرد انسان است:

(خَلَقَکُم مِّن
نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا) نساء/۱

«. پروردگاری که شما
را از یک انسان بیافرید و ( سپس ) همسرش را از نوع او آفرید ، و از آن دو نفر
مردان و زنان فراوانی ( بر روی زمین ) منتشر ساخت .»

و نیز اعلام نمود که
نزد خدا زن و مرد هیچ فرقی ندارند:

(لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ
مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ)نساء/۳۲

«مردان نصیبی دارند از
آنچه فراچنگ می‌آورند و زنان ( هم ) نصیبی دارند از آنچه به دست می‌آورند»

آن مراتب روحی که مرد
توسط ایمان و عمل صالح به آن می رسد برای زنان نیز مسیر و مهیا است و در جایی که
مرد می تواند به مقام ابراهیم بن ادهم برسد هیچ مانعی وجود ندارد که زن در مرتبه
کمال روحی به مقام رابعه بصری ارتقا پیدا کند:

(فَاسْتَجَابَ لَهُمْ
رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى
بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ)آل عمران/۱۹۵

«پس پروردگارشان دعای
ایشان را پذیرفت و پاسخشان داد که من عمل هیچ کسی از شما را که به کار پرداخته
باشد – خواه زن باشد یا مرد – ضائع نخواهم کرد . پاره‌ای از شما از پاره دیگر
هستید»

(وَمَن یَعْمَلْ مِنَ
الصَّالِحَاتَ مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ یَدْخُلُونَ
الْجَنَّهَ وَلاَ یُظْلَمُونَ نَقِیراً)نساء/۱۲۴

« کسی که اعمال شایسته
انجام دهد و مؤمن باشد – خواه مرد و خواه زن‌ – چنان کسانی داخل بهشت شوند ، و
کمترین ستمی بدانان نشود .»

پس حضرت محمد(ص) به زن
و مرد فهمانید که حقی را که مرد به زن دارد،همان حق را زن به مرد دارد:

(وَلَهُنَّ مِثْلُ
الَّذِی عَلَیْهِنَّ)بقره/۲۲۸

«و همان حقوقی که بر
عهده مرداست، همان حقوق نیز برای زن وجود دارد.»

اوست که زن را از
گودال ذلت و خواری نجات داد و در مقام و عزت و کرامت نشاند و اوست که به پدر
فهماند که داشتن دختر نه تنها ننگ و عار نیست بلکه اگر پدر آن دختر را خوب تربیت
کند و حقوقش را ادا نماید مستحق بهشت می گردد، چنانچه پیامبر اکرم فرموده است:
«کسی که مسئول و سرپرست دو دختر تا وقت بلوغ آنها باشد،من و او در روز قیامت این
چنین هستیم و انگشتانش را به هم چسبانید. و کسی که بواسطه دختران به مشکلی گرفتار
شود و باز به آنها احسان و نیکی کند، آنها در روز قیامت برای او پرده ای در مقابل
آتش می شوند. و همچنین پیامبر اکرم کسی است که به شوهر فهمانید که بهترین چیزی که
خدا در دنیا به او عطا کرده است همسر صالح است:بهترین متاع دنیا زن صالح است.اوست
که به پسر امر می کند که مستحق ترین مخلوفات برای اکرام و عزت و خدمت و رفتار
پسندیده بعد از خدا و رسول، مادر است:شخصی از حضرت رسول پرسید که مستحق ترین فرد
برای رفتار خوب و پسندیده کیست؟گفت مادرت.باز پرسید بعد از آن؟ باز پیامبر فرمودند:مادرت.و
بار سوم پرسید که بعد از آن کیست؟در جواب فرمودند:مادرت. و شخصی پرسید بعد از
آن؟پیامبر اکرم پاسخ دادند:پدرت.و فرمودند: و خداوند نافرمانی از مادران را بر
اولاد حرام گردانیده است.

این پیامبر است که
برای انسان بیان کرد که عواطف و احساسات شدید تنها بخاطر فطرتی است که خداوند
ایشان را بر آن فطرت آفریده، این صفت برای زنان عار وننگ نبوده بلکه از خصوصیات و
جمال آنهاست و اگر بخواهید که از وی نفعی ببرید وقتی به این هدف می رسید که با او
مطابق فطرتش عمل کنید و اگر خواسته باشید او را مانند مرد مستقل و استوار سازید او
می شکند و از بین می رود پیامبر اکرم فرموده اند: زن مانند استخوان دنده است که
اگر بخواهید آن را راست کنید می شکند و اگر بخواهید از وی بهره و استفاده ای ببرید
باید در همین حالت کجی از آن استفاده کنید.

همچنین پیامبر
اسلام(ص) اولین مصلح و بلکه در حقیقت آخرین مصلحی است که ذهنیت مرد و حتی خود زن
را درباره زن تغییر داد و به جای تفکر جاهلی در آنها تفکر صحیح و معتدل ایجاد کرد،
که اینها براساس عواطف نیست بلکه براساس عقل محض استوار است، سپس آن حضرت تنها به
اصلاح داخلی کفایت نکرده بلکه اسباب پاسداری از حقوق زن را نیز تهیه نموده و با
قدرت قانون او را از تهدید تجاوز مردان حمایت کرد،به آنان چنان شعور داد که حقوق
مشروعه خود را بشناسند و برای حفاظت آن از قانون استمداد و یاری جویند.

زنان، شخص پیامبر
اکرم(ص) را بهترین یاری کننده ، دلسوز و پناهگاه می دانستند و جزئی ترین تجاوز و
ظلم مردان را بدون هیچ مشکلی به ایشان عرضه می داشتند، شوهران نیز احتیاط می کردند
که مبادا از ایشان عملی صادر شود که موجب شکایت به حضور پیامبر اکرم(ص) گردد،
چنانچه از ابن عمر رضی الله عنه روایت است که گفت:« در زمان حضرت رسول ما در سخن
گفتن و شوخی کردن با زنان خود احتیاط می کردیم، از ترس اینکه مبادا در رابطه با ما
چیزی نازل شود.وقتی که آن حضرت وفات یافت ما به راحتی سخن می گفتیم و شوخی می
کردیم».

برای زن مسلمان فرصت و
وسایل آماده است که از دید مادی و عقلی ترقی و رشد کند، از لحاظ معنوی و روحی به
مدارج عالی عزت و کرامتی برسد که مرد در امور دینی و دنیوی به آن می رسد و زن بودن
او مانع پیشرفت و ترقی وی به مدارج عالی شرافت و عزت نمی شود. در این مورد اسلام
از تمام دنیا، حتی در قرن بیستم نیز سبقت و پیشی گرفته و آنها را پشت سرگذاشته است
و ترقی و رشدی که اسلام دارد فکر انسانی هنوز به آن درجه نرسیده .تمام چیزهایی که
غرب به زن داده بخاطر زن بودن او نبوده است بلکه اول او را از طبیعت زن بودنش
بیرون آورده و او را مرد یا مثل مرد ساخته، سپس آنها را به او اعطا کرده است. ولی
زن به عنوان یک زن هنوز هم مانند جاهلیت قدیم در نظرشان مخلوق خوار، ذلیل و بی
ارزش است، لذا زنی که بعنوان مربی خانه، کدبانو و مادر باشد و یا بعبارت دیگر زنی که
به طبیعت و حقیقت زن بودنش باقی باشد، تا این زمان هم نزد آنها هیچ عزت و قدر و
شرف ندارد، شرافت و کرامت از آن زنی است که مانند مرد است، شخصی که از لحاظ جسمانی
زن ولی از لحاظ عقلانی و فکری مرد باشد و در اجتماع کار مردان را انجام دهد، پس
معلوم می شود که این احترام و عزت به خاطر زن بودن او نبوده بلکه به سبب مرد بودنش
است.

از واضح ترین دلایلی
که زنان خود را روحا” نافق و عقب افتاده می شمارند این است که آنها با کمال
افتخار و مباهات لباس مردان را می پوشند و این در حالی است که به فکر هیچ مردی
خطور نمی کند که از خانه اش با لباس زنانه بیرون آید.میلیون ها زن وجود دارند که
همسر شدن را عار وننگ می دانند، در حالیکه هیچ یک از مردان شوهر بودن را عار و ننگ
نمی دانند و زنان در اشتغال به اعمال مردان افتخار می کنند ولی هیچ یک از مردان به
اشتغال به کارهای زنانه از قبیل تدبیر منزل و تربیت فرزند افتخار نمی کنند.

بنابراین حقیقت
غیرقابل انکار این است که غربی ها زن را به عنوان اینکه زن است اکرام و احترام نمی
کنند، غیر از اسلام هیچ دین و قانونی وجود ندارد که او را در مقام طبیعی و اصلیش
گذاشته و اکرام و احترام نماید و مقام زن بودن را به معنی صحیح آن تا این حد بالا
ببرد. پس تمدن اسلامی زن و مرد را در جایگاه طبیعی هر یک قرار می دهد و آنها را در
جایی بکار می گیرد که فطرت برای آنها مهیا و آماده کرده است و فرصت ترقی، عزت،
کرامت و کامیابی را در آن محدوده برای هریک برابر قرار داده است. مرد بودن و زن
بودن از نظر اسلام از اجزای لازمه انسانیت می باشند، اهمیت هر دوی آنها در اجتماع
برابر است و هر کدام که در محدوده خود علمی را انجام می دهند بطور مساوی در اجتماع
ارزش دارد و قابل تقدیر و احترام می باشد و هیچ فضیلتی در مرد بودن و هیچ ذلتی در
زن بودن وجود ندارد و همانطور که عزت، ترقی و موفقیت مرد در مرد بودنش و اجرای
وظایف مربوطه است، عزت، ترقی و موفقیت زن در این است که یک زن بماند و وظایف مربوط
به یک زن را انجام دهد. از خصوصیت های یک جامعه سالم این است که زن را در دایره
اعمال فطریش موظف سازد و همه حقوقش را به او اعطا کند، او را مورد اکرام و احترام
قرار دهد، مواهب و استعدادش را در تعلیم و تربیت ترغیب و تشویق نماید و دروازه های
ترقی و موفقیت را در دایره عملکرد طبیعی و فطریش به روی او بگشاید.

____________________________

منبع : حجاب

مولف: ابوالاعلی
مودودی

مترجم : نعمت الله
شهرانی

انتشارات : نشر احسان

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا