اسماءالله، درس هفتم،سمع/سمیع
اسماءالله، درس هفتم،سمع/سمیع
برسی صفت سمیع
أَنشَأَکُمْ، خدا داستان آدم رو انشاء کرد، وَجَعَلَ لَکُمُ، و قرار داد واستون: السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ. سه ابزار ضروری زندگی، که اولینش ابزار سمعه (۶۷:۲۳).
سمع، هر اطلاعاتیه که برای ذهن ما قابل دریافت باشه. گوش، ابزار اصلی سمعه، اما سمیع بودن، حاصل گوش دادن به تنهایی نیست. إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِیعُ، قطعا خدا اونه که سمیعه. خدا که گوش نداره، چطور پس میشنوه؟ آیا امواج صوتی صحبتای ما، از زمین به آسمون میره؟
نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَسْتَمِعُونَ بِهِ، ما عالم تریم به اینکه مردم چی میشنون، إِذْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ، وقتی دارن به تو گوش میدن، وَإِذْ هُمْ نَجْوَىٰ و وقتی دارن در گوشی با هم نجوا میکنن. (۱۷:۴۷)
پس اولا، شنیدن خدا بر مبنای علمشه، نه گوشش. دوما، چیزی که مغز مردم دریافت میکنه رو ثبت میکنه، نه اینکه صدای اونها رو ضبط کنه. و از همه مهمتر، نجوا یا حرفای در گوشیشون رو هم میشنوه، که شاید برای یه نفر دیگه از یه متری هم به سختی شنیده بشه، چه برسه به اینکه به آسمون رفته باشه!
وَلَهُمْ آذَانٌ، خیلی آدما گوشایی دارن، ولی لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا، باهاش اصلا نمیشنون، أُولَٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ ، اونا مثل حیوونان. یعنی خیلی از آدما، مثل سایر حیوانات گوش دارن، صدا ها رو میشنون، ولی متوجهش نمیشن. اون شنیدن براشون بی حاصله، سمیع نیستن.
وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ قَالُوا سَمِعْنَا، و مثل اونایی نباشین که گفتن شنیدیم، وَهُمْ لَا یَسْمَعُونَ، ولی نمیشنون (۸:۲۱) مشابه اونایی که باهاشون حرف میزنی، چشمشون به توه، سرشون رو تکون میدن، صدامون رو میشنون، ولی ذهنشون یه جا دیگست.
چقدر در طول روز، صداهای مختلف وارد گوشمون میشه؟ از صحبت اطرافیا گرفته، تا تلویزیون و آهنگ و صدای ماشینا و پرنده ها و غیره. همش رو میشنویم، ولی سوال اینجاست آیا به همش دقت میکنیم؟ به کدومش توجه میکنیم؟
برای فهم بهتر، یه تمرین عملی لازمه.
چند دقیقه توی یک مکان شلوغ تنها بشینین. نیمکت پارک، ایستگاه اتوبوس، کنار پنجره. یه نفس عمیق بکشین، چشماتون رو ببندین. تلاش کنین هر صدایی که از اطراف به گوش میرسه رو بشنوین. از ریز و درشت، آدم و پرنده، ماشین و صدای باد و هر صدایی.
در خلال این مراقبه یا تمرین، متوجه میشیم وقتی به هر صدایی متمرکز بشیم، انگار بلندتر و واضح تر به گوشمون میرسه، پر رنگ تر از سایر صداها میشه. با اینکه گوش ما و عامل تولید اون صدا هر دو ثابت بودن، ولی انگار شدت صدا رو ذهن ما تعیین میکنه، و اون صدا رو تفکیک میکنه. چون ما چیزایی رو میشنویم، که میخوایم بشنویم. پس این ذهن و مغز ماست که سمیع صداها میشه، چیزهایی رو که توسط گوش ما قابل سمع هست دریافت میکنه.
پس در خلال این تمرین ساده، سمیع بودن رو تجربه کردیم.
خدا سمیعه، یعنی هر چیزی که براش مهم باشه، شنود و ثبت و ضبط میکنه. چیا برای خدا مهمه؟ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ کِتَابًا، همه چیز! و کل چیزها رو به حساب میاریم، شمارش میکنیم، در کتابی (۷۸:۲۹)
پس سیستم بایگانی عالم، برای عملکرد خودش، به گوش خدا یا امواج صوتی ما نیاز نداره. هر چیزی که در ذهن و مغزمون شکل بگیره، برای خدا مشهود میشه، قابل مشاهده و قابل ثبت و ضبط میشه. حتی اگر به آهستگی نجوا باشه، حتی اگه به زبون آورده نشه.
اگه ما سمیع باشیم، مثل بقیه آدما که گوش دارن، ما هم میشنویم. ولی از بین همون چیزایی که بقیه میشنون، ما چیزایی متوجه میشیم که اونا دقت نمیکنن.
اگه ما سمیع باشیم، میتونیم در هر لحظه ذهنمون رو جدا کنیم از صداهای پراکنده اطراف، و جمع کنیم روی یک صحبت یا یک موضوع خاص. چیزی که برامون مهمه، یا نکته ای درش هست که برامون مهم میشه.
برای یک شنونده خوب شدن، نیاز به تمرین مستمر داریم. چون سمیع بودن، اولین و مهمترین توانایی ما آدماست. باعث میشه حضور عمیق تری در تک تک لحظات زندگیمون داشته باشیم، و نیاز نباشه همۀ چیزایی که دیگران قبلا تجربه کردن رو، بدلیل سمیع نبودن، از اول تجربه کنیم.
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
(حافظ غزل ۲۸۶)
مطالب مرتبط: اسماء الحسنی