عقیدهمطالب جدیدمقالات

شناخت عقیده، چگونه درست ایمان بیاوریم؟ بدون تقلید کورکورانه

شناخت عقیده، انسان عاقل، فصل سوم
نویسنده: عبدالله فارسی

شناخت عقیده، چگونه درست ایمان بیاوریم؟ بدون تقلید کورکورانه

 

اگر فردی در یک کشور مسلمان متولد شود، خواسته یا ناخواسته مسلمان می‌شود، چون جامعه، پدر و مادر و نظام حاکم همه مسلمان هستند. حال اگر همین فرد در یک کشور مسیحی متولد شود، حتماً مسیحی می‌شود، چون جامعه و خانواده‌ وی را اینگونه تربیت می‌کنند. ولی آیا حقیقت همان گونه است که جامعه‌ برایمان مشخص می‌کند یا اینکه حقیقت را باید از طریق تفکر شناخت؟ با یک مثال موضوع را بیان می‌کنیم: فرض کنید

که در روز قیامت یک مسیحی، یک یهودی و یک مسلمان برای پاسخگوی نسبت به خرافات در عقاید خود، در پیشگاه خداوند حاضر می‌شوند. فرد یهودی بیان می‌کند که من در یک خانواده یهودی به دنیا آمدم و عقیده خود را با نگاه کردن به پدر و مادرم و جامعه یاد گرفتم. فرد مسیحی بیان می‌کند که من در یک خانواده مسیحی به دنیا آمدم و عقیده خود را با نگاه کردن به پدر و مادرم و جامعه یاد گرفتم. فرد مسلمان بیان می‌کند که من در یک خانواده مسلمان به دنیا آمدم و عقیده خود را با نگاه کردن به پدر و مادرم و جامعه یاد گرفتم.

آیا به مسلمان گفته می‌شود که وارد بهشت شود؟

مسلما خیر، زیرا اولا راه حجت و دلیل برای افراد دیگر باز شده و ثانیا ایمان و عقیده قرآنی فقط بوسیله تفکر خود فرد در آیات قرآن، آیات آفاقی (طبیعت و جهان) و آیات انفسی (خلقت بشر) حاصل می‌شود. به همین دلیل در قرآن صدها بار از انسان دعوت شده که در آیات خداوند تفکر کند و مقلد خانواده، اجداد، علما و جامعه خود نباشد:

 

﴿بَلۡ قَالُوٓاْ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّهٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ٢٢ وَکَذَٰلِکَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ فِی قَرۡیَهٖ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّهٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ٢٣ ۞قَٰلَ أَوَلَوۡ جِئۡتُکُم بِأَهۡدَىٰ مِمَّا وَجَدتُّمۡ عَلَیۡهِ ءَابَآءَکُمۡۖ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ٢۴[الزخرف: ۲۲-۲۴].

«بلکه مى‏گویند «ما نیاکان خود را بر آئینى یافتیم و ما نیز با پیروى آنان هدایت یافته‏ایم.» (۲۲) و این‏گونه در هیچ دیارى پیش از تو پیامبر انذارکننده‏اى نفرستادیم مگر اینکه مرفهین آن گفتند «ما پدران خود را بر آئینى یافتیم و به آثار آنان اقتدا مى‏کنیم.» (۲۳) [پیامبرشان] گفت «آیا اگر من آیینى هدایت ‏بخش‏تر از آنچه پدرانتان را بر آن یافتید آورده باشم؟» گفتند «اصلاً نسبت به آنچه به آن فرستاده شده‏اید کافریم!» (۲۴)».

کسی که واقعاً جویای حقیقت باشد، حتما به آن خواهد رسید. همه ما قبول داریم که بالاتر از حرف خداوند هیچ حرفی وجود ندارد و قرآن کریم آنقدر با ارزش است که حتی یک آیه آن نیز باعث هدایت می‌شود. کسی که در قرآن تفکر کند، خداوند به وی قول حتمی هدایت را داده است:

﴿وَٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ فِینَا لَنَهۡدِیَنَّهُمۡ سُبُلَنَاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ۶٩[العنکبوت: ۶۹].

«و آنها که در راه ما تلاش کنند، قطعاً به راه‏هاى خود هدایتشان می‌کنیم و خداوند با نیکوکاران است. (۶۹)».

 

به کلمه ﴿لَنَهۡدِیَنَّهُمۡ دقت کنید. این کلمه به معنی هدایت قطعی است، به شرطی که فرد نیز خود خواهان این هدایت باشد. هدایت در ایمان به یک مجاهده بسیار کوچک نیاز دارد. بحث ایمان مانند حل یک معادله ریاضی نیست و به فرمولهای پیچیده و معادلات مبهم نیازی ندارد.

ایمان چیز بسیار سختی نیست، زیرا فقط به یک استنتاج کلی نیاز دارد که آنهم با تفکر در نشانه‌های خدا حاصل می‌شود. عقیده تقلیدی نیست و معیار شناسایی عقیده و ایمان، وحی (قرآن) می‌باشد. به طور کلی اینکه معیار عقیده کلام انسانها نیست و تنها کلام خداوند است.

 

در بحث ایمان چند نکته مهم وجود دارد که عبارتند از:

مسلما کسی که جویای حقیقت ایمان باشد، نباید منتظر باشد که راه درست عقیده خود به خود و بدون تلاش نمایان شود و یا اینکه با تقلید از افراد دیگر فکر کند که در مسیر درست قرار دارد.

مورد مهم دیگر اینکه مساله ایمان و عقیده درست، مساله‌ای نیست که بتوان بر آن سرپوش گذاشت. این حوزه اساسی‌ترین تصمیم در طول حیات یک انسان است، زیرا انتخاب آگاهانه بین بهشت و جهنم می‌باشد، بنابر این هر انسانی باید در طول عمر خود حداقل مدت کوتاهی را برای مشخص کردن عقیده‌اش اختصاص دهد، که در طول این کتاب سعی شده قدم اول این مسیر به خوبی برای شما مشخص شود تا در مورد آن تفکر کنید.

مسلما سرکشی انسان از اوامر خداوند و کفر پیشگی وی، هیچ لطمه‌ای به قدرت و عظمت الله تعالی وارد نمی‌آورد و همچنین هیچ صدمه‌ای نیز به نظام هستی وارد نمی‌شود. مسلما با کفرورزی ما باران و برف قطع نمی‌شود، نظم روز و شب تغییر نمی‌کند و خللی نیز در کائنات بوجود نمی‌آید، بلکه ضرر این کار تنها به خود ما می‌رسد. همچون کسی که مریض باشد و از رفتن پیش پزشک خودداری کند و ضرر اینکار وی فقط متوجه خود مریض خواهد بود و به پزشک گزندی نمی‌رسد.

 

دقت کنید که انتخاب در حوزه ایمان، همیشه توسط خود انسان انجام می‌پذیرد و در روز قیامت هم فقط خود ما هستیم که باید جوابگوی عقیده خود باشیم و انسانهای دیگر به خاطر ایمان و عقیده ما پاسخگو نیستند.

بنابر این عقیده هر انسانی باید به محکمترین چیز متصل باشد. ایمان ما باید بر مبنای کتاب آسمانی خود (قرآن) باشد و سخنان، نقل قولها، گفتار انسانها و بزرگان دینی، علمی و فلسفی در روز قیامت قابل استناد نیستند و در روز قیامت فقط به قرآن می‌توان استناد کرد. اکثر ما هنگامی که می‌خواهیم یک ماشین جدید بخریم، روزها و هفته‌ها از آشنایان در مورد مزایا و معایب ماشینهایشان سوال می‌پرسیم، به بنگاههای مختلف سر زده و از افزایش و کاهش قیمت خودرو مطلع می‌شویم و از افراد بسیاری در مورد خرید ماشین خود مشورت می‌گیریم. آیا برای ایمان و عقیده خود به اندازه یک دهم خرید یک ماشین ارزش قائل هستیم؟ آیا همانگونه که برای خرید ماشین وقت اختصاص دادیم، حاضریم برای تبیین اصول عقیدتی خود وقت بگذاریم؟ ایمان و عقیده که زندگی ابدی ما بر مبنای آنهاست.

نکته مهم دیگر اینکه هر انسان برای یافتن هدایت واقعی، باید طوری قرآن بخواند که اجازه دهد قرآن مسیر درست را برای وی مشخص کند، نه اینکه با پیش فرضهای قبلی و غرض ورزی به سراغ قرآن برود. مسلما به جای اینکه قرآن چنین فردی را هدایت کند، وی قرآن را هدایت کرده و به دنبال خود می‌کشد. یک انسان هدفمند، مسیر زندگی و عقیده خود را با قرآن مقایسه می‌کند. سپس هر قسمت از دیدگاه‌هایش که غیر قرآنی بوده را با شجاعت حذف کرده و در هر قسمتی هم که کمبود داشته باشد، از قرآن استفاده کرده و آن را ترمیم می‌کند و در نهایت یک عقیده متوازن قرآنی بدست می‌آورد. باید به گونه ای از قرآن کمک گرفت که در روز قیامت، به ازای هر بخش از ایمان و عقیده خود بتوانیم از قرآن آیاتی برای استناد را داشته باشیم.

 

علاوه بر این مشکل بزرگ دیگر در مطالعه قرآن تاویل شخصی است، یعنی اینکه افراد سعی می‌کنند که حوادث تاریخی و دیدگاه‌های افراد را به زور با قرآن منطبق کنند. در مساله ایمان باید حوادث تاریخی را فراموش کرد و با استفاده از قرآن که محکم‌ترین مرجع ایمان است به تفکر پرداخت.

متاسفانه در جامعه ما اینگونه فکر می‌شود که فقط افراد خاصی هستند که در مورد دین، آگاهی و دانش دارند، بنابر این بهتر است که این افراد به جای بقیه جامعه فکر کرده و سپس به مردم بگویند چون به غیر از ما کسی قرآن را نمی‌فهمد و ما در مورد ایمان تحقیق کرده و درس خوانده‌ایم، پس همه از ما تقلید کنید و راجع به دین دیگر لازم نیست کسی فکر کند. اگر قرار بود که فقط انسانهای خاصی قرآن را فهمیده و در مورد ارکان ایمان، دانش و آگاهی داشته باشند، قرآن فقط بر همین عده خاص نازل می‌شد، حال اینکه قرآن برای کل بشر نازل شده و کوچک و بزرگ بهره خود را از آن دارند:

﴿وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ۴٠[القمر: ۴۰].

«ما قرآن را براى یادآورى آسان ساختیم، آیا کسى هست که متذکّر شود؟ (۴۰)».

 

به یقین آموزش و یادگیری توحید کار ساده‌ای است، ولی موحّدبودن و باتقوابودن کار بندگان واقعی خداست. قرآن کتابی است که خود خداوند، وعده عدم تحریف آن را تا قیامت به ما داده است. قرآن معجزه‌ایست که همیشه از تحریف در امان بوده و تنها مرجع برای عقاید بشریت می‌باشد:

﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩[الحجر: ۹].

«همانا ما قرآن را نازل کردیم و ما بطور قطع نگهدار آنیم! (۹)».

همچنین:

﴿وَٱتۡلُ مَآ أُوحِیَ إِلَیۡکَ مِن کِتَابِ رَبِّکَۖ لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَٰتِهِۦ وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدٗا٢٧[الکهف: ۲۷].

«آنچه را از کتاب پروردگارت به تو وحى شده تلاوت کن! هیچ چیز سخنان او را دگرگون نمى‏سازد و هرگز پناهگاهى جز او نمى‏یابى! (۲۷)».

در قیامت، پیامبر گرامی اسلام از قوم خود به دلیل مهجور ساختن کتاب خدا، گله و شکوه می‌کند. محمد نبی ج به مدت ۲۳ سال رنج و مشقت، شب زنده داری، جنگ‌ها و تبعیدها، گرسنگی و خطرهای مالی و جانی را تحمل کرد تا پیغام الله را به انسان‌ها برساند. امروزه مردمان ساعت‌ها و ساعت‌ها برای کسب درآمد، تفریح و درس خواندن اختصاص می‌دهند، ولی در روز حتی به مدت چند دقیقه قرآن را با تفکر مطالعه نمی‌کنند:

﴿وَقَالَ ٱلرَّسُولُ یَٰرَبِّ إِنَّ قَوۡمِی ٱتَّخَذُواْ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ مَهۡجُورٗا٣٠[الفرقان: ۳۰].

«و پیامبر عرضه داشت «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند» (۳۰)».

 

مساله ایمان چیزی است که هر انسان به طور فردی باید از وقت گرانبهایش برای آن گذاشته و خود در مورد آن تفکر کند. دقت کنید که مساله مهمی که ما در اینجا قصد بیان آن را داریم، این است که در جامعه ما افراد بسیاری فکر می‌کنند که عقل و فکر آنها در سر انسانهای دیگر قرار دارد و به جای استنباط فردی در مورد عقیده خود، به افراد خاصی مراجعه می‌کنند و مشکل اصلی هم دقیقا همینجاست.

خداوند در قرآن گفته که در مورد آفرینش و آسمانها و زمین، آیات قرآن و خلقت خودتان فکر کنید، ولی نه اینکه به افراد دیگر بگویید به جای شما فکر کنند. پس از اینکه پیامبر اسلام برای افراد تازه مسلمان قرآن قرائت کرده و ایمان و عقیده این افراد را تصحیح می‌کرد، به آنها نمی‌گفت که هم اکنون پس از شنیدن این آیات در مورد ایمان، شما به سراغ ابوجهل یا ابولهب رفته و در مورد این آیات عقیدتی با آنها نیز صلاح و مشورت کنید.

مسلما وقتی که حقیقت به گوش آنها می‌رسید، آن را می‌پذیرفتند. بسیاری از مردم ما ایمان را با فقه جا به جا گرفته و آن را چیز مبهم و گنگی تصور می‌کنند. عقیده هر انسان بر مبنای تفکر و استنتاج خود وی حاصل می‌شود و در این مورد نمی‌توان از افکار دیگران (پدر و مادر، علما و جامعه) کپی برداری کرد. اگر شخصی بخواهد راجع به ارث تحقیق کند سروکار وی با فقه است ولی اگر کسی بخواهد توحید را به طور کامل درک کند باید خود با استفاده از قرآن به تفکر بپردازد.

مسلما در حال حاضر افراد بسیاری وجود دارند که نماز آنها قطع نمی‌شود، افرادی که کارهای عام المنفعه انجام می‌دهند و … ولی اگر ایمان این افراد به اندازه سر سوزنی به شرک آلوده باشد، هیچ کدام از اعمال این افراد مورد قبول خداوند واقع نمی‌شود. پس حداقل اینکه تفکر راجع به مفاهیم گفته شده، هیچ ضرری ندارد.

 

یک مثال دیگر:

فرض کنید در یک کلاس درس حضور دارید. از قبل به شما اعلام شده که امتحان پایان‌ترم این درس نهایی بوده، سوالات امتحانی در دایره مرکزی امتحانات از کتاب درسی طراحی شده و برگه‌های امتحانی نیز در همانجا تصحیح خواهند شد. با این اوصاف در کلاس درس معلم به شما می‌گوید که به جای تدریس کتاب درسی، من خودم برای شما جزوه خواهم گفت، جزوه‌ای که مطالب غیردرسی فراوانی دارد.

افراد باهوش با توجه به اخطار قبلی دایره امتحانات، علاوه بر جزوه معلم کتاب درسی را خودشان مطالعه می‌کنند، ولی افراد نادان حرفهای معلم را یگانه حجت تامه خود تلقی کرده و فقط به جزوه بسنده می‌کنند. روز امتحان همه می‌بینند که کلیه سوالات از کتاب درسی طراحی شده و از جزوه معلم هیچ سوالی نیامده است. برنده واقعی در روز امتحان کیست؟ قرآن در حوزه ایمان برای ما حکم کتاب درسی بالا را دارد.

پس از بیان همه مطالب بالا، باز هم افراد بسیاری وجود دارند که به دلیل اینکه تاکنون خود را قابل ندانسته‌اند و راجع به ایمانشان فکر نکرده‌اند، قبول موارد بالا برایشان مشکل است. پیشنهاد ما به این افراد این است که حتی اگر هضم مطالب بیان شده برای شما سخت است، خالصانه و با دید حقیقت طلب به تفکر خود در این زمینه ادامه دهید و وعده الله تعالی برای هدایت را فراموش نکنید. مانند کسی که پس از یک سانحه دلخراش به زور سعی می‌کند تا آن را فراموش کند نباشید، بلکه پیوسته به این مسائل این بخش و بخشهای دیگر فکر کنید. فردی که بترسد با تفکر و مطالعه عقیده‌اش از دستش فرار کند و نتواند از عقیده‌اش دفاع کند، این عقیده، یک عقیده راستین نبوده و تنها یک توهم می‌باشد.

آیه منتخب

﴿ ۞إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ عِندَ ٱللَّهِ ٱلصُّمُّ ٱلۡبُکۡمُ ٱلَّذِینَ لَا یَعۡقِلُونَ٢٢ [الأنفال: ۲۲].

«بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالى هستند که اندیشه نمى‏کنند».

————————-

منبع: کتاب انسان عاقل/ تالیف: عبدالله فارسی

مطالب مرتبط:

نمایش بیشتر

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا