نواندیشان دینی در حال تخریب دین، امیر ترکاشوند و تعداد روزهای ماه رمضان
نواندیشان دینی در حال تخریب دین، امیر ترکاشوند و تعداد روزهای ماه رمضان
هر دم از این باغ بری میرسد
نویسنده: ناصر علییار
در فضای مجازی خواندیم که آقای امیر ترکاشوند روزه ماه رمضان را سه روز اعلام کرده است او از جمله کسانی است که چند سال پیش کتاب قطوری درباره عدم ضرورت «پوشش سر و گردن» برای خانمها نوشتند.
بدین مناسبت نامیمون بایسته است کارنامه این نحله تفرقه انداز را که از آغاز نهضت اصلاحگران دینی در زیرلوای این پرچمداران راستین دین مخفی شدهاند مرور نماییم.
از زمانی که نهضت جمالالدین ـ محمّد عبده در گوشه و کنار عالم اسلام سربرآوردند و بانگ بیداری اسلامیان سر دادند «مصلح نمایان» انگشتشماری پا به عرصۀ ظهور نهادند در خُم ملوّن و رنگآمیزی شده آنان رفته و طاوس نمایی کردند.
از جمله آنان مرحوم سیّد احمدخان هندی بودند که معجزات انبیا را یکسره انکار کرده و وجود جنّ و مَلَک را به قوای طبیعی تعبیر کردند.
سیدجمالالدین رسالۀ نیچیریه را در ردّ آنها نگاشته و آنان و بابیهای ایران را که معجزات انبیاء را انکار کردند کوچک ابدالهای اموات و ادامه دهنده جنبش تخریبی باطنه و شیعیان فاطمی و اسماعیلی خواندند.
البته سیّداحمدخان خدماتی نیز داشتند و دانشگاه علیگره را تأسیس کردند و نسلی از مسلمانان با فرهنگ و آشنا به فرهنگ اروپایی پرورده کرده و در هندوستان و پاکستان منشأ خدماتی بودند، سپس از شاگردان محمّد عبده در مصر کسانی چون علی عبدالرزاق و طه حسین و محمود ابوریّه سر برآوردند که به ترتیب دین اسلام را عاری از هر پیام اجتماعی و هرگونه سیستم سیاسی دانستند و وجود ابراهیم و بعضی دیگر از انبیاء را غیر تاریخی خواندند و سنّت و حدیث را غیر اصیل انگاشته و آلت دست شیعیان حیلهباز گردیدند.
بعضی از این «مصلح نمایان» چون مردوخ خودمان و طه حسین و علی عبدالرزاق نظراتشان را تعدیل کردند و برخی همچنان با این فرمان راندند تا نوبت به نصر حامدابوزید و دکتر سروش و نویسندگان پسا جمهوری اسلامی رسید که اکنون در میان طیفهای فکری به یک نحله مشخص تحت نامهای «نو اندیشان دینی» و «عقلانیین العرب» وابستگی پیدا کردهاند به ویژه که در ایران نخستین بار سروش این تخم لق را در دهان اینها گذاشتند و راه را برای نیمه ملحدان و خام اندیشان بسیاری هموار کرده است.
برای اینکه از دائره انصاف بیرون نرویم برخی از عناصر این طیف نامیمون و ناهمگون دغدغۀ آزادی و حرمت اسلام و حفظ کیان اسلام و فرهنگ اسلامی را نیز داشتهاند مانند دانشمند محبوب دکتر سروش که هراز گاهی بر سر اسلام ستیزان و شاگردان تندرو خود نهیب میزند و نیمی اعتراض و نیمی التماس که حد نگهدارید و نکنید، امّا آنان که پای در رکاب تازش بر اسلام و مسلمانی نهادهاند البته که گوششان به اندرزهای پدر معنوی خود که جسارت یورش به بنیادهای اسلام را به آنان آموخت بدهکار نیست.
براستی دلم به حالش سوخت که چندی پیش سلبریتیها و هنر پیشگان سینما به تاوان آنکه گفته بود شرمگاهتان را عریان نکنید و محمدرضا شاه و رضا شاه بالای چشمشان ابرو بود چه اهانتها به او روا داشتند به یادم آورد حسرت و پشیمانی ماموستا و روحانی خوشنام شیخ عزالدین خودمان را که بعد از چندین سال که اسلام و عزّت و احترام خویش را نثار راه «کوره باشهکان» یعنی عناصر مارکسیست لنینیست کرده بود و پیرانه سرو آخر عمری آنها را چپهای «کرچ و کال» خواند.
امّا چه سود هم او و هم دکتر سروش که عاقبتش نیکو باد نوش جانشان تازیانۀ ادب الهی که عزّت را از غیر خدا و خدمت به دین او جستجو کردهاند.
پیداست که دیانت اسلامی احتیاج به بازسازی و بازنگری دارد. دیدگاه سنّتی قرنهاست که از درخشش گوهر اسلام و هدایتگری آن بازمانده است. ولی به قول اقبال لاهوری اقتدا بر رفتگان از اجتهاد کم نظر بهتر است.
اصلاحگران دینی وقتی بدین منزلت والا میرسند که نوگرایی در دین را با دغدغه همگرایی بین مسلمانان درآمیزند و آخرت جویی و طلب اجر و پاداش را فدای آفرین و بهبههای دور و بریها نسازند.
«نواندیشان دینی» که امروزه ردای «نو اعتزالی» پوشیدهاند باشد که از سرنوشت معتزله درس عبرت بگیرند که علیرغم خوش درخشیدنهای اولیّه و زهد و دینمداری و قدرت گریزهای اولیّه میراثشان را شیعیان تصاحب کرده و عملاً در خدمت به امّت اسلامی کار نکردند.
بدیهی است که اینجانب راه نادرست هزار سالهی کوبیده را که خط و نشان کشیدن و داغ و درفش و تکفیر نثار کردن به اهل اهواء و بدعت را نه اخلاقاً و نه سیاستاً نمیپسندم ولی هر چه از دست برآید باید از پاره پاره کردن دین که پاره پاره کردن هر چه بیشتر امّت را بدنیال دارد پیشگیری و آن را افشا کرد و مشتشان را باز کرد.