مهارتهای زندگی

چگونه زمان را کنترل کنیم؟

چگونه زمان را کنترل کنیم؟
هری آلدر ، بریل هیتر/ترجمه:علی شاد روح
شماری از نویسندگان و مربیان ان. ال. پی،برای تشریح و روش ثبت ذخیره سازی تدریجی یک تجربه در ذهن ما، از نظریه ی خط زمانی بهره جسته اند. نحوه رفتار ما و شناختی که از خود داریم، به تجارب گذشته منحصر به فرد یا مجموعه ای از خاطراتمان بستگی دارند. این تجارب زمانی – مکانی ، از ما موجوداتی منحصر به فرد می سازند. تجارب یاد شده، چیزی به ما می دهند که آن را هشیاری و شخصیت می نامیم. البته هر تجربه ای ، به مرور زمان برای ما روی می دهد و ما در ذهن خود ، خاطراتی بسیار قدیمی را در کنار خاطرات جدید نگهداری می کنیم. در عین حال، گاهی نظری به آینده نیز می افکنیم. بنابر این، خط زمانی هر فرد، نشانگر این تاریخ منحصر به فرد از تجارب آن فرد است این خط زمانی، در عین حال که مغزمان خاطرات ما را در خود ذخیره می کند، به رمز گذاری این خاطرات از گذشته ، حال و آینده ، شکل می دهد.
رمز گذاری زمان
اطلاعاتمان از عصب شناسی حافظه بسی اندک است. اما، ایدۀ چنین مبتنی بر خط زمان تا ایدۀ پیوستاری زمانی از تجربیاتی که در زندگی کسب کرده ایم و می کنیم ، خالی از معنی نیست. مثلاً، باید به نحوی بدانیم که آیا یک واقعه، پنج دقیقه پیش رخ داده است یا ۵سال پیش، یا به همان ترتیب، باید بر این امر واقف باشیم که آنچه از آینده به تصور در آورده ایم، بدون تردید قبلاً رخ نداده است. در هر حال،این یک واقعیت است که چه در هنگام فکر کردن به گذشته و چه در زمان اندیشیدن به آینده، جملگی از اطلاعات ورودی حسی مشابهی ( اطلاعات دیداری، شنیداری و احساسی ) بهره می جوییم.
ظاهراً تصتویر ، اصوات و احساسات، به خودی خود، هیچ نوع رمز گذاری زمانی را شامل نمی شوند. مثلاً در مواردی خاطرات دور به شکلی بسیار زنده بر ما متجلی می شوند، تو گویی همین دیروز رخ داده اند. بر عکس ، شاید در یادآوری خاطره ای که مدتها پس از آن خاطرات یاد شده رخ داده اند ، با دشواری مواجه شویم. به نظر می رسد که این رمز گذاری، در یک سطح زی حسی(روز هفتم) اتفاق می افتد.
قرار دادن تمامی تجارب یاد شده در کنار یکدیگر، بر ساس یک نظم تاریخی،ظاهراً به بُعد دیگری از ادراک یا فرایند عصب شناختی که در حیطۀ زمان مفهوم پیدا می کند، نیاز دارد. ما در بارۀ این جنبه از اندیشه ی خود ، به عنوان یک فرایند مغزی، چندان اطلاعاتی نداریم، اما ایدۀ خط زمانی ( یا به جای آن ، ایده رودخانه ای که از منشأ خود به سمت دریا جاری شده یا جاده ای که از میان خط سیر زندگی ما می گذرد) استعاره ای بسیار مفید در اختیار مان قرار می دهد.
به بیانی ساده ،هویت منحصر به فرد فعلی شما، خط زمانی شخصی شما را منعکس می کند. مثلاً، این خط زمانی شامل تمامی تصمیماتی است که در گذشته اتخاذ کردهاید و بر اساس آن تصمیمات تا زمان حال عمل کرده اید، و همین اعمال و کردار هستند که تاریخ زندگیتان را به ساعت، روز و سال نگه داشته اند. این« پیشینۀ» زمانی شخصی یک خود شناسی بسیار مهم به ما می دهد که می تواند در زمینه دست یابی به ما ادراکی بهتر درباره خودمان، یاریمان دهد. اما این شناخت ، می تواند عامل تغییر هم بشود . میتوانید تصمیم بگیرید زمان را به شیوه ای متفاوت به کار گیرید.
برخی تکنیک های مبتنی بر ایدۀ خط زمانی یافت می شوند که به اعتبار آن ها توانایی می یابید. ساختمان عصب شناختی خاطرات گذشته تان را تغییر دهید. بهترین توصیفی که می توان کرد اتین است که می توانید این خاطرات را برای دست یابی به نتایج مطلوب خود در زمان حال، دستکاری کنید. می توانید از روی اختیار آن ها را تغییر دهید( درست همین طور که در روز هفتم ، از طریق تغییر عناصر زیر حسی با هدف تغییر نوع احساستان، خاطراتتان را هم تغییر داده اید).
 هر یک از ما، یک خط زمانی منحصر به خود داریم. مثلاً،این موضوع را که ما با وجود تشکیل شدن زمان از واحدهای استاندارد بر روی صفحه یک ساعت ، ایده های متفاوتی از زمان داریم، در نظر بگیرید. بعضی افراد ظاهراً « برای هر چیزی در جهان وقت دارند»، در حالی که دیگران حتی برای« چند ساعت در روز» هم وقت کافی در اختیار ندارند. معلوم می شود که این واقعیت ، الزاماً نوع کاری را که در اختیار دارید یا آنچه را عملاً از وقت خود کسب می کنید ، منعکس نمی کند. در عوض، واقعیت اشاره شده، باز تابگر شخصیت یا شیوه ی فکری، و به خصوص روشی است که شما از آن برای رمزگذاری زمان در ذهن خود سود می جویید. این ضرب المثل قدیمی « اگر می خواهید کارتان راه بیفتد، سراغ کسی بروید که سرش شلوغ است.»،این موضوع را به خوبی تصویر می سازد، نوع استنباط درونی شما از زمان، تأثیری را که این عامل بر شما دارد و نحوه استفاده شما از آن را، تعیین می کند.
 بر اساس نظریه خط زمانی، همه ی ما زمان را به یک شیوه ی خطی در ذهن خود ذخیره می کنیم. رویدادها در امتداد یک خط زمانی، به نحو پیوستاری ، یکی پس از دیگری اتفاق می افتند، آنچه یک سالا پیش رخ داده است قبل از رویدادی بوده که هفته پیش اتفاق افتاده است. اما شباهت خطوط زمانی افراد ، در همین جا خاتمه می یابد. ما به عنوان یک فرد، این تمایز زمانی را به شیوه های متفاوتی رمزگذاری ( یا آن را در مغزمان، ذخیره) می کنیم.
در این صورت ، چگونه در ذهن خود زمان را «مهار» می کنیم؟ می توانید با استفاده از کلماتی که آدم ها در روابط روز مرۀ خود به مکار می برند، در این زمینه به سر نخ هایی دست یابید، درست همان طور که در روز ششم، چگونه پی بردن به اولویت های حسی افراد از طریق گزاره های مورد استفاده ی آن ها را فرا گرفتید. گزاره هایی چون« اگر به گذشته ی برگردی، سپاسگزار خواهی بود.»یا « اگر به گذشته برگردی، به جنبه یمضحک قضیه پی خواهی برد.»، این معنا را می رساند که می توانیم به گونه ای خاطرات گذشته را در مغز خود خیره کنیم؛ گویی آن ها را در پشت سرمان قرار داده ایم.
به همین ترتیب، در باره نگریستن به آینده و حادثه ای که هنوز رخ نداده است، صحبت می کنیم. در این جا به غریزه از استعاره های مرتبط با مکان و جهت بهره می گیریم. اما حالا بیایید برخی تفاوت های فرهنگی مرتبط با زمان را بررسی کنیم.
زمان و فرهنگ های متفاوت
این گفته های متفاوت در ابره زمان، تا وقتی فرانگرفته ایم که هنچارهای متفاوت فرهنگی بر نحوه سخن گفتن یا تفکرمان درباره زمان اثر میگذارند، تقریباً بی اهمیت به نظر می رسند.
زمان آنگلو – اروپایی و عربی
زمان به اصطلاح «آنگلو – اروپایی» از مدل خطی پیروی میکند که در آن یک حادثه به صورتی خطی در پی حادثه دیگر روی می دهند. مثلا ًبعضی ها زمان را در حرکت از چپ به راست توصیف می کنند، به طوری که گذشته ِ دور در منتهی الیه راست، قرار می گیرد.
با بهره گیری از این ایده خطی زمان، دفترچه های خاطرات و تعیین وقت برای مراجعین،مفهوم خاصی پیدا می کنند. اگر ساعت چهار شده و شما هنوز جلسه ی خود را تمام نکرده اید، باید شتاب کنید، چون سرتان خیلی شلوغ است و « زمان منتظر شما نخواهد ماند» مجبورید همه رویدادهای زندگیتان را در داخل این فرایند خطی بگنجانید. زمان مانند یک تسمه نقاله درحال حرکت به نظر میر سد و هر کاری را که انجام می دهید،باید با حرکت این تسمه هماهنگ باشد. در غیر این صورت ، جهان شما را پشت سر می گذارد، کارها انجام نمی شوند، و برای همیشه زمان را از دست می دهید. زمان مثل رودخانه بی پایانی به نظر میرسد که از سر منشأ خود به سمت اقیانوس جریان دارد.
 از سوی دیگر ، زمان با اصطلاح « عربی»، ایده ی متفاوتی به ما ارائه میدهد. این ایده نه تنها در میان اعراب ، بلکه در میان ساکنان بسیاری از مناطق استوایی و گرم سیری نیز رواج دارد. در فرهنگ هایی با چنین خط زمانی، رویدادها، بیش تر در زمان حال رخ می دهند. بنابراین می توانید هر موقع که بخواهید، در سر قرارتان حاضر شوید، چون زمانی نگذشته است. زمان همیشه در این جا و آن جا و حالا مسکن گزیده است. چنین مردمانی ظاهراً « در حالا زندگی می کنند»
این ایده ای متفاوت در باره زمان، میتواند خشم کسی را که از فرهنگ یا خط زمانی دیگری پیروی می کند، به شدت برانگیزد. شاید آنگلو – اروپایی ها، حاضر نشدن سر قرار را بی توجهی و بی نزاکتی بدانند.
از سویی دیگر ،شاید کسی که بر طبق زمان عربی کار می کند، عدم توجه کافی به میهمانی را که حالا برای او رسیده است بی ادبی بداند، اگرچه این پذیرایی ممکن است زمانی طولانی را به خود اختصاص بدهد و باعث انتظار کشیدن شخص دیگری بشود. ایده ی فرهنگ های متفاوت در باره زمان نیز، مانند ارزشها، با یکدیگر تفاوت دارند.
این مفاهیم از زمان، در یک سطح فرهنگی عمیق، میلیون ها انسان را تحت تأثیر قرا می دهند، و هر یک از جنبه های حیات آن ها را به شدت متأثر میکنند. یعنی ، اگر زمان در حال روی می دهد، پس ما در باره ی آینده مفهوم ، یا مفهوم های متفاوتی نخواهیم داشت و شاید به همین دلیل است که آنگلو- اروپایی ها اعراب را تابع منشی تقدیر گرایانه یا فاقد دور اندیشی درباره چیزی می دانند که ممکن است در آینده روی دهد.
تفاوت های فردی
ما این کلیشه های فرهنگی را در افراد نیز، مستقل از پیشینۀ فرهنگیشان ، پیدا می کنیم . مثلاً به نظر می رسد که بسیاری از غربی ها همان خصوصیات رفتاری مختصِ ایده ی زمان را دارند، یعنی به آینده اهمیتی نمیدهند. گاهی یک زن و شوهر در قبال زمان، رفتار متفاوتی در پیش می گیرند، به طوریکه یکی بیش از اندازه وقت شناس و فوق العاده منظم میشود و دیگری یی خیال و سر به هوا. بنا بر این در حیطه های هنجارهای فرهنگی مشترک هم میتوان تفاوت های زیادی مشاهده کرد.
مثلاً، ایالت های جنوبی آمریکا با شهرهی شلوغ و پر رفت و آمد ایالت های شمال شرقی این قاره فرق دارند.در بسیاری از کشورها، در نوع نگرش به زمان، در بین ساکنان شهر ها و روستاها ،تفاوت وجود دارد.بنا بر این ، در داخل این هنجارهای مشترک جغرافیایی، ملی یا فرهنگی، استثناهای فردی بسیاری پیدا می شود. در مواردی، یک فرد از گونه ای « شخصیت دوگانه» برخوردار است، به طوریکه ، رفتار او در سر کار، با رفتارش در روزهای آخر هفته یا تعطیلات تفاوت دارد.ممکن هم هست کسی با افزایش سن و تجربه اش،منش متفاوتی در قبال زمان اختیار کند.این رویداد، میتواند در زمانی که از یک بیماری درمان ناپذیر آگاه می شویم، به شکل آشکار تری، اتفاق بیفتد. در هر موقعیتی، از شیوه ی متفاوتی برای رمز گذاری زمان استفاده میکنیم. بنابراین ، نه فرهنگ و نه شرایطی که در آن پرورش یافته ایم، هیچ کدام جواب کامل را به ما نمی دهند. این حادثه، به عنوان یک فرایند عصب شناسی منحصر به فرد، در مغز روی می دهد.
از گذشته به آینده و از آینده به گذشته
همان طور که گفتیم، کلمات و اصطلاحاتی که به کار میبریم سر نخ هایی در باره خط زمانی شخصی یا روشی که ما خاطراتمان را به کمک آن ذخیره میکنیم، ارائه می دهند. مام می توانیم تشبیه خط زمانی را به صورت فضایی نیز بیان کنیم . اگر از شما می پرسیدیم که اول به گذشته و بعد به آینده اشاره کنید، به کجا اشاره میکردید؟شاید این سؤال، احمقانه به نظر برسد. اما با فرض این که شما از احمقانه بودن این سؤال چشم بپوشید و برای موضوع اشاره به مکانی خاص که ما در سؤالمان مطرح کرده ایم، جنبه ای غریزی قائل باشید، این سؤال برای شما چه مفهومی پیدا میکند؟
معلوم شد که ما غالباً زمان را به کمک یک خط نشان میدهیم.این خط،نوعاً از چپ به راست( گذشته به آینده)یا گاهی راست به چپ،امتداد میکند. در این موارد، همه خاطرات شما،و نیز حال و آینده،در جایی واقع در برابر چشم شما، یا در محدودۀ قوس دیدتان قرار می گیرند.
بنابراین، می توانید گذشته را دی هیئت خاطرات« مشاهده کنید»، و در عین حال به آینده « نظری داشته باشید»؛ ما در هنگام صحبت درباره ی زمان نیز جملات مشابهی را به کار می بریم. ما این نگرش را « از گذشته به آینده»می نامیم که آن چه را قبلاً به عنوان زمان آنگلو – اروپایی توصیف کردیم، نشان می دهد.
هم چنین می توانیم زمان را با ایدۀ « از آینده به گذشته»که بیش تر خصوصیات زمان عربی را منعکس میکند، نشان دهیم. در این حالت، زمان از پیش رو( آینده) به پشت سر (گذشته) امتداد می یابد، درحالی که بخشی از آن در«درون» ما قرار می گیرد. در حالی که یک خط زمانی از گذشته به آینده کاملاًٌ در پیش روی شما قرار می گیرد. در این حالت بخشی از خط زمانی در پشت صفحۀ چشمان شما واقع می شود.
حالا بیایید این تفاوتهای مهم را بیش تر توضیح دهیم. قبلاً گفتیم که پیروان ایدۀ « از گذشته به آینده» نسبت به زمان از آگاهی ویژه ای برخوردارند،و از این که دیگران چنین آگاهی را ندارند، ناراحت می شوند. از نظر آنها، زمان مسیری پیوسته و بدون انقطاع را در پیش می گیرد. نباید در این مسیر، گسستگی های توضیح داده نشده ای وجود داشته باشد. زمان میتواند شتابان یا کُند سپری شود، اما پیروان ایدۀ « از گذشته به آینده»طول مدت را در نظر می گیرند. چنین افرادی معمولاً به خاطرات خود از دیدی ناهمگام ناگه می کنند، بنا براین خودشان را در خاطراتشان می بینند.
در این جا حتماً به یادتان می آید که خط زمانی این گونه اشخاص در محدودۀ میدان تخیل دیداری آن ها قرار می گیرد.آن ها درحالی که برای آینده دست به برنامه ریزی سازنده ای زده اند، اما نظر افکندن به آینده می تواند در آن ها نگرانی و اضطراب هم پیش آورد. در عین حال که پشیمانی و ندامت نیز به بار
آورد. بنابر این، کیش شخصیتی مشترک، می تواند از خط زمانی مشترک در بین افراد نیز مایه بگیرد.
نحوه استنباط و برداشت هر فرد از مسائل، جملۀ مطالب اشاره شده در بالا را منعکس میکند. مثلاً فرد پیرو ایدۀ «از گذشته به آینده» معمولاً بر مبنای زمان سپری شده، خدمات کارشناسی  (مثل خدمات مشاوره) را ارزش گذاری می کند.این زمان برای او، ارزش پولی دارد. آن ها نوعاً، خواستار برخورداری از زمان بیش تر برای ارائه خدمات با نرخ ثابتی اند، زیرا برای خود زمان نیز ارزش قائل اند. مام در مقام مقایسه، یک فرد تابع نظریۀ «از آینده به گذشته»برای خود خدمات، مثلاً برای خود مشاوره، به خاطر نتایجی که در بردارد، ارزش قائل است، حتی اگر این کار اصلاً زمان زیادی را هم به خود اختصاص ندهد.
پیروان کلیشه ای ایدۀ « از آینده به گذشته» کم تر خودشان را برای وقت شناسی آزار میدهند و غالباً دیر از راه می رسند. آن ها به « مزه مزه کردن لحظه ها» گرایش دارند. آنان همه چیز را فوراً در مقابل چشمان خود می بینند. آینده، در پشت حادثه ای قرار می گیرد که بلافاصله پس از حادثه قبلی رخ می دهد، پس نمی شود آن را دید. بنا بر این، چنین افرادی شاید، مثلاً، به برنامه ریزی برای آینده یا نگاه کردن به گذشته، علاقۀ چندانی نداشته باشند. آنان خود را در گذشته هم غرق نمی کنند.
اگر مشخصه هاو خصیصه هایی از هردو نوع دیدگاه را در خودتان مشاهده می کنید، احتمالاً زمان را به هر دو شیوه« از گذشته به آینده» وا« از آینده به گذشته»در مغزتان ذخیره میکنید.
اگر کم کم به این ایده های متفاوت درباره زمان و نحوه تأثیر آن ها بر افراد گوناگون توجه کنید، این کار به شما در زمینه رسیدن به درک متقابل با کسانی که از یک خط زمانی متفاوت با خط زمانی شما پیروی میکنند، کمک می کند. میتوانید در زمینه ی تغییر خط زمانی مختص به خودتان، در کوتاه مدت یا دراز مدت نیز دست به تجربیاتی بزنید. مثلاً شاید بخواهید با همکارتان( برای رسیدن به تفاهم) سازگار شوید،یا نوع برداشت خود را از زمان با هدف دست یابی مؤثرتر به نتایج مطلوبتان،تغییر دهید. هر یک از خطوط زمانی اشاره شده، می تواند به شکلی« کامل» در خدمت افراد قرار بگیرد. در این جا درست و غلط وجود ندارد. با همۀ این ها، خطوط زمانی میتوانند در زمینه برخورداری از انعطاف لازم برای تغییر اختیاری رفتارتان، به شما کمک کنند. در هر مورد،ابتدا باید بتوانیم یک خط زمانی خاص را در افراد تشخیص دهیم.
چگونه یک خط زمانی را بشناسیم؟
می توانید با استفاده از سؤالات سادۀ زیر، به خط زمانی مورد استفادۀ یک شخص، پی ببرید:
یک: آیا می توانی حادثه ای را که یک هفته پیش برایت رخ داده است، به یاد بیاوری؟
دو: درعین حال که این حادثه را به یاد می آوری، میتوانی منشأ آن را هم پیدا کنی؟
سه: پرسشهای ۱و۲را در مورد حوادثی که یک ماه ،یک سال، ۵سالو ده سال پیش رخ داده اند، تکرار کنید.
چهار: همین روند را درمورد حادثه ای که در آینده رخ خواهد داد، تکرار کنید و آن را برای یک ماه، یک سال، ۵سال و ده سال آینده به کار ببرید.
پنج: آیا مواضع مکانی این خاطرات گذشته و تصورات آینده،یک خط یا یک نظم خطی از خاطراتتان را تداعی میکنند؟
کلماتی که یک شخص برای پاسخ دادن به سؤالات بالا از آن ها استفاده میکند، می تواند بیانگر سرگردانی فکری یا تردید وی باشد. بنابراین ، به جهتی که شخص یاد شده نگاه میکند و زبان بدنی او به ویژه به اشاره کردن های او یا، دادن حرکتی به بدن در جهتی خاص توسط او، دقت داشته باشید. ضمیر هشیار و منطق گرا، شاید به سادگی، پاسخ های شفاهی در اختیار شما قرار ندهد. اما ضمیر ناهشیار میتواند به خوبی، نشانگان فیزیولوژیکی قابل اعتمادی به شما ارائه کند. اگر پاسخ های منفی دریافت کردید، این سؤال را امتحان کنید:« اگر قرار بود این خاطره مکانی داشته باشد، این مکان کجا می توانست باشد؟»
می توانید با استفاده از یک مکان واقعی، مثلاً خانه ای که فرد مورد نظرتان زمانی در آنجا زندگی می کرده است یا محل کار او، خاطرات آن فرد را زنده کنید. می توانید، درست همان طور که در روز یازدهم استعارات را به کار بردید، یک خط زمانی خطی به فرد مورد نظرتان پیشنهاد کنید. اما او را به سمت هیچ نوع خط زمانی به خصوصی هدایت نکنید. افراد همیشه از یک سیستم زمانی خاص، چه بتوان این سیستم را فوراً شناخت و چه نتوان شناخت پیروی می کنند. بنا بر این نیازی نیست که برای شخص مورد نظر سیستمی را بیافرینید. باید به سیستم زمانی مورد استفاده آن شخص احترام بگذارید، درست همان طور که به هر جنبه از « نقشه ذهنی »او از موقعیت احترام می گذارید.
به آسانی میتوانید از همین روند برای تعیین نوع خط زمانی مورد استفاده خودتان نیز بهره بگیرید.این کار را به زمانی وا گذارید که در آرامش روحی به سر می برید، به طوری که احساس کنید می توانید به شیوه ای غریزی، نه منطقی، بیندیشید. حساسیت خود را نسبت به آنچه ظاهراً ضمیر ناهشیارتان به شما می گوید، حفظ کنید. یا از دوستی بخواهید که در اجرای این روند شما را همراهی کند.
 دیری نمی پاید که از این آشنایی کوتاه با نظریه خط زمانی، منافع متعددی عایدتان می شود، این نظریه شما را قادر می سازد تا:
الف:به نحوی آگاهانه کم و بیش بر گذشته یا آینده تمرکز یابید. اختیار با شماست . مثلاً، کمتر فکر کردن در باره آینده، معمولاً به معنای نگرانی کم تر در باره آینده است، و تفکر کم تر در باره گذشته می تواند به معنای احساس تأسف و پشیمانی و کالبد شکافی های زیان بار کم تری باشد. با این ها همه، به خاطر داشته باشید که نیازی به تمرکز یافتن بر آن چه می خواهید فراموش کنید ندارید، بلکه باید تمام توجه خود را به افکار جدید یا آن چه میخواهید معطوف کنید.
ب:میتوانید به طرز فکر دیگران در باره زمان پی ببرید و با آن ها تفاهم بهتری برقرار کنید.
پ: فقط میتوانید با قرار دادن یک مشکل یا مسئله در بستر زمانی متفاوتی، به آن مشکل یا مسئله « ابعاد تازه ای» ببخشید. (مثلاً از خودتان بپرسید: در عرض ۵ سال آینده، جه احساسی خواهم داشت؟)
ت:خودتان را بهتر درک خواهید کرد و بر اساس این درک، احساسات و رفتار خود را تحت کنترل خواهید داشت.
میتوانید با تهیه کتابی تحت عنوان « نظریه خط زمانی» به قلم «تد جیمز و ویات ووداسمال» مطالب بیشتری درباره ی این نظریه بیاموزید. دراین کتاب، نه تنها درباره اصول و خود نظریه خط زمانی، بلکه راجع به بسیاری از کار برد های این نظریه، از جمله در زمینه دست یابی به هدف، تغییرات فردی و درمان، نیز توضیحات کاملی ارائه شده است.
پیش فرض امروز
برای هر مشکلی یک راه حل وجود دارد
براساس تحقیقاتی که انجام شده، وقتی به وجود راه حلی برای یک مشکل باور دارید، بختتان برای یافتن این راه حل بلند تر است. گاهی مشکل اولیه یا « مطرح شده»، مشکل اصلی یا ریشه ای را مشخص نمی کند. وقتی مشکل واقعی را شناختید. معمولاً موقعیت، ابعاد جدیدی پیدا میکند. به همین ترتیب است که غالباً مشکل اولیه ناپدید می شود.این گزاره، پیش فرض روز دهم را مبنی بر این که :« شکست معنی ندارد، فقط باید کاستی ها را برطرف کرد» تأیید میکند.
با وجود این ممکن است مشکل مطرح شده، بخشی از آگاهی را تشکیل دهد که سرانجام شما را به هدفتان می رساند. هرچند این مرحله می تواند مانعی بر سر راهتان به وجود آورد،اما می توانید برای ادامه تلاشتان بیابید. اگر از این دید به قضیه نگاه کنیم، هر مشکلی، به یک پله از نردبان صعود به مقصد نهایی، تبدیل می شود. به تأیید بسیاری از بازرگانان موفق، هر مشکلی یک موقعیت به شمار می آید. این، فقط به نوع نگرش شما نسبت به آن مشکل دارر.
 تمرین های امروز
یک:با استفاده از رهنمودهای یاد شده، خط زمانی خود را بشناسید. آیا از ایدۀ « از گذشته به آینده» پیروی می کنید یا از ایدِ « از آینده به گذشته»؟ با ترسیم یک تصویر نشان دهید که این خط زمانی نسبت به شما در چه موضع مکانی قرار می گیرد.
دو:به گفته های همکارانتان یا کسانی که غالباً با آن ها دیدار می کنید، گوش دهید و به مشی آن ها در قبال زمان توجه کنید. در کنار کلماتی که به کار می برند، رفتار این افراد چگونه میتواند خط زمانی آن ها را نشان داد؟
سه:پیش فرض امروز ر ا به خاطر بسپارید. تعداد کمی از مشکلاتتان را برشمرید. سپس با پذیرش این پیش فرض، تعدادی از راه حل های مشکلات اشاره شده را در ذهنتان مجسم کنید. بررسی کنید که این راه حل ها ممکن است چه جهتی پیدا کنند، کدام یک می توانند سر نخ هایی به شما بدهند و شما چگونه می توانید شخصاً بر اه حل های اشاره شده، تأثیر بگذارید.همچنین، با بهره گیری از تمامی حواس پنچ گانه، در خیالتان فرض کنید که همه مشکلاتتان حل شده اند.
چهار:این تمرین و هم چنین پیش فرض امروز، زمانی که به بحث تغییر چار چوب در روز پانزدهم و تغییر رفتار در روز بیست و یکم رسیدید، به شما کمک خواهند کرد. پیش فرض امروز، شما را در وضعیت ذهنی سازنده و امید بخشی قرار میدهد، و تکنیک هایی که فرا می گیرید به نحوی توانمند، چارچوب جدیدی برای مشکلات شما فراهم می آورند.
——————————————————————
منبع: ان.ال. پی در ۲۱ روز/نویسندگان: هری آلدر، بریل هیتر / مترجم:علی شاد روح / انتشارات ققنوس /چاپ پنجم ۱۳۸۶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا