حرکت اخوان المسلمین ( ۲ )
با صدای بلند اعلان میدارم ، میخواهم بازتاب آن در همه جا بپیچد ، از من بشنوید و به خوبی به آن توجه کنید ! راهی را که شما در پیش گرفتهاید هریک از گامهایش ترسیم گردیده و حدود آن معلوم شده است . من با این حدود و چهارچوبی که به تمامی معنی آن را سالمترین راه رسیدن به هدف میدانم ، مخالفت نمیکنم . صحیح است که گاهی راهی طولانی است ، اما راه دیگری جز این پیش روی خود نمیبینیم . شجاعت و اراده و مردانگی انسان به وسیله شکیبایی و ادامهی راه و تلاش و فعالیت مستمر معلوم میشود . هر یک از شما که میخواهید میوه درخت دعوت را پیش از رسیدن بچینید یا زود هنگام گلی از بوتهی آن برکند به هیچ وجه انتظار تأیید و حمایت من را در این کار نداشته باشد . برای او بهتر آن است که از این نهضت و دعوت جدا شود و به دیگر گروهها و جماعتها بپیوندد . اما هرکس که تا زمان روئیدن بذری که پاشیده شده و رشد نهالی که در زمین کاشته شده است و فصل برداشت محصول همراه با ما صبر و شکیبایی را در پیش بگیرد ، اجر و پاداش او بر خداوند خواهد بود . انشاءالله ما و ایشان از اجر محسنین محروم نخواهیم شد . در نهایت به پیروزی یا رهبری و قیادت امت با شهادت و سعادت دست پیدا خواهیم کرد.»
و میفرمود : «هرگاه از میان شما برادران اخوانی سیصد «کتیبه» خود را از نظر روحی و معنوی به ایمان و عقیده و از جهت فکری به علم و فرهنگ و از نظر جسمی به وسیله ورزش و آموزش رزمی مجهز نمودند . در چنین شرایطی از من بخواهید که همراه با شما دریاها را درنوردم و قلههای بلند را به بلندای آسمان فتح کنم و همهی خودکامگان و ستمکاران را مورد تهاجم قرار دهم . این کار را به امید خداوند خواهم کرد.»
***
برخی از ویژگیهای نهضت اخوان المسلمین :
بارزترین و مهمترین ویژگیهای آن سه موضوع است که بر حول محور آنها سخن خواهیم گفت ، عبارتند از :
۱) نگریستن به اسلام به عنوان دین فراگیر و همهجانبه … (جامعیّت)
اخوان ، اسلام را همچون بسیاری – به ویژه در عصر عقبماندگی و جمود فکری- نمیفهمند و آن را در محدودهی مجموعهای از عقاید و عبادات و شعایری که با مسائل مهم و حیاتی جامعه و قضایای مربوط به حکومت و میادین سیاست و اقتصاد و گرایشهای فرهنگی و فکری هیچگونه ارتباطی نداشته باشد ، زندانی نمیکنند و بر این باورند که یکی از ویژگیهای اسلام فراگیری و عمومیت زمانی مکانی و انسانی آن است . که امام شهید حسنالبنا در این رابطه در مقالهای فرمودهاند :
«اسلام پیام و رسالتی است که از جهت طولی گسترهی آن به گستردگی همهی زمانهاست و از جهت عرضی همهی افقهای زندگی مردم را در بر میگیرد و از جهت عمقی همهی عرصههای مربوط به دنیا و آخرت را شامل میشود.»
مسلمانان عصر کنونی برای حذف مسائل حیاتی و ضروری دین از خود اشتیاق بسیاری نشان میدهند . آنان در پی عقیدهای بدون شریعت ، ایمانی بدون عمل ، عبادتی بدون اخلاق ، یا اخلاقی بدون جهاد ، دینی بدون دولت ، حقیقتی منهای قدرت و قرآنی بدون شمشیر و اسلحه هستند .
در این اوضاع و احوال بحرانی دعوت و نهضت اخوان المسلمین این موضوع را به بسیاری از مردم آموخت که اسلام دارای پنج بخش و شعبه است :
- قسمتی که متوجه نفس و شخصیت انسان است و میخواهد آن را به وسیلهی عقیده و عبادت و اخلاق اصلاح نماید .
- بخش دوم متوجه جامعه است که از طریق پیشرفت و عمران و عدالت و تعاون همهجانبه میخواهد آن را اصلام و سازماندهی کند .
- قسمتی دیگر از آن متوجه نظام حکومتی است که میخواهند آن را از طریق اصل شورا و عدالت و گسترش اندرز و انتقاد در مسیر صحیح خویش قرار دهند .
- بخشی هم به امت بزرگ اسلامی روی میآورد و با بهرهگیری از اصل وحدت و تعاون آن را اصلاح مینماید.
- بخش دیگر آن در جهت صلاح جهان هستی از طریق عمران و سازندگی و قیام به مسئولیت جانشینی خداوند ، تلاش مینمایند .
اخوانالمسلمین و سیاست :
امام حسن البنا با تنگناها و سختیها و چالشهایی که در مسیر آگاه نمودن مردم به این که اسلام هم چنان که به عبادات اهمیت میدهد ، به اداره امور جامعه و امت و حکومت نیز اهمیت میدهد ، مواجه گردیده بود که تنها خداوند از آن آگاهی داشت … او میخواست مردم را متوجه سازد که نباید اقدام به نماز و قیام به روزه ، همه دلمشغولیهای دینی ایشان بشود و مسایل مهم و سرنوشتساز امت اسلامی در شرق و غرب توجه نداشته باشند ؛ زیرا مؤمنان همه با هم برادرند و مسلمانان امت واحدی به شمار میآیند و «مسلمان برادر مسلمان است و هیچگاه به او ستم نمیکند و خوارش نمیسازد» و هرکس به امور مسلمانان اهمیت ندهد ، جزو آنان به شمار نمیآید . اما دشمنان اخوان المسلمین همه تلاش خود را برای ایجاد شک و تردید در دل مردم به کار میگرفته و میگیرند که : «اخوان دین را با سیاست در هم آمیخته است» انگار اسلامهای متعددی مانند اسلام معنوی ، اسلام اخلاقی ، اسلام اجتماعی و اسلام سیاسی هم وجود دارند ؟!
استاد حسن البنا با اظهار مخالفت با به کارگیری اصطلاح «اسلام سیاسی» میفرماید : چنانچه اسلام چیزی به غیر از سیاست و اجتماع و اقتصاد و فرهنگ باشد پس اسلام چیست ؟! آیا همین چند رکعت نماز تهی از خشوع و حضور قلب است ؟ آیا قرآن با این ساختار استوار و طول و تفصیل برای همین امور نازل گردیده است؟! یا این که :
«ما قرآنی بیانگر همه چیز و وسیله هدایت و مایهی رحمت (برای همه جهانیان) و مژدهای به مسلمانان است.» نحل/۸۹ .
دلایل برگزیدن اندیشهی اسلام فراگیر از سوی «اخوان المسلیمن» :
۱- شمول و فراگیری تعالیم اسلام ،
اسلامی که خداوند آن را در قرآن بیان فرموده ، هیچ یک از جوانب زندگی بشر را مورد بیتوجهی قرار نداده است . و همهی عرصههای زندگی ، مادی و معنوی ، فردی و اجتماعی را شامل میشود .و اسلام رسالتی است برای سر و سامان دادن به همهی امور زندگی انسان همچنان که پیامی است برای همهی بشریت و در همهی تاریخ
۲- اسلام از همگسستن خود را نمیپذیرد :
خداوند متعال در سوره بقره /۸۵ : «آیا به بخشی از احکام و تعالیم کتاب آسمانی ایمان میآورید و به بخش دیگر کفر میورزید ؟ برای کسی از شما که چنین کند جز خواری و رسوایی در این جهان سرانجام دیگری نیست و در روز قیامت چنین کسانی به سختترین عذاب گرفتار میشوند و خداوند از آن چه که میکنید غافل نیست»
آری تعالیم و برنامههای اسلامی زمانی سودمند واقع میشوند که تمام آنها در کنار هم اجرا شود زیرا برخی از آنها لازم و ملزوم همدیگرند .
۳- زندگی وحدتی تجزیه ناپذیر :
قابل قبول نیست که تنها مساجد در اختیار اسلام باشد و مدارس و دانشگاهها ، محاکم ، دادگاهها ، رسانهها ، بازار ، خیابان ، پارلمان ، وزارتخانهها ، ارتش ، و به عبارت دیگر همه امور زندگی در اختیار سکولارها و پیروان اندیشه استعماری جدایی دین از حکومت قرار داشته باشد !
این یک حقیقت است که این دوگانگی نه در انسان و نه در زندگی ، وجود ندارد زیرا انسانیت انسان به ایجاد هماهنگی و تقویت روح ماده و عقل و وجدان و جسم او بستگی دارد . زندگی و حیات انسان هم به همین صورت است .
آری میتوان ادعا کرد که حرکت اخوان : دعوتی است فلسفی ، مسلکی سنتگراست ، حقیقتی است عرفانی ، هیئتی است سیاسی ، هیئتی است ورزشی ، رابطهای است علمی و فرهنگی ، شرکتی است اقتصادی ، اندیشهای اجتماعی است چون در تمام زمینهها و عرصههای زندگی فعال و تلاش میکنند .
۲) ویژگی دوم – روی آوردن به تفاهم و پرهیز از تفرق :
نهضت اخوان از همان آغاز کار تلاش خود را برای کم کردن فاصلهها و ایجاد وحدت و تفاهم میان گروههای خدمتگذار به اسلام ، افراد و مؤسسات پراکنده و یا متخاصم به کار گرفته است . و بر همین اساس اخوان از همان آغاز فعالیت به چهار موضوع ضروری و محوری اهمیت داده و میدهد .
۱- استفاده از روش اعتدال در نگرش به امور و پیش گرفتن راهکار میانهروانه به هنگام حکم قضاوت در مورد اشیاء و موضعگیری در مورد مسائل مختلف و اشخاص و هیئتها و فعالیتهای آنان و پرهیز از افراط و تفریط و تندرویی و کوتاهی .
۲- روش تسامح در رفتار با مخالفان و به عبارت دیگر کنار آمدن با ایشان در پیش گرفتهاند .
۳- برخورد آرام و محبتآمیز با مخالفان
۴- پیشگرفتن روش و سنت رسول خدا در ارتباط با مراعات آسانگیری و پرهیز از سختگیری .
در پرتو این قضیه مهم ، یعنی روش ایجاد الفت و هماهنگی و پرهیز از تفرقه و پراکندگی بود که امام بناء «اصول عشرین» مشهور را در رسالهی «تعالیم» نوشت و آنها را پایهی ایجاد وحدت ، معرفت و موضعگیری برادران اخوانی فعال و صادق قرار داد .
۳) ویژگی سوم – توجه به تربیت کامل و همهجانبه :
یکی از ویژگیهایی که دعوت اخوانالمسلمین را از دیگر دعوتها و حرکهای اصلاحی پیشین و معاصر متمایز میسازد ، توجه به تربیت و تکوین است ، تربیت پیشگامانی که به اهداف مورد نظر واقعیت ببخشند . و تربیت و تکوین همه جانبه در مورد آنان بیش از دیگران ضرورت دارد مهمترین عناصر این تکوین و تربیت سه مورد هستند که عبارتند از :
۱- تغذیه فکری و علمی ۲- بیداری روحی ۳- ارتباط برادری
امام حسن البنا یک بار از آن موارد این گونه تعبیر فرموده و با عبارات زیر از آنها اسم برده :
۱- فهم دقیق ۲- ایمان استوار ۳- محبت پایدار
الف – تغذیه فکری و علمی :
عنصر اول در تربیت و ساختن انسانها مسائلی است که به تغذیهی فکری و روشن نمودن چراغ اندیشهی آنها مربوط میشود . اسلام دینی است که به ساختن و سازماندهی «اندیشه» اهمیت میدهد و اندیشه خرافهگری و ناپختگی عقل را مردود میشمارد . و این مساله در قرآن به کرات آمده : بر همین اساس امام شهید حسن البنا بسیار تلاش مینمود که فرهنگ و دانش و معرفت یکی از ارکان شخصیت انسان مسلمان باشد . و در رساله «دعوتنا فی طور جدید» در مورد فرد مسلمان مطلوب سخن گفته و یادآور میشود که اسلام از او میخواهد از ادراک و معرفت صحیحی برخوردار باشد تا بتواند درست و نادرست را از هم تشخیص بدهد . دارای شعور و وجدانی باشد که زشتی و زیبایی را به درستی احساس نماید و دارای ارادهای استوار باشد که در دفاع از حق خود ضعف و سستی نشان ندهند . همچنین ایشان راجع به «اندیشهی غیبی» و «اندیشهی مادی و حسی» و عقلانیتی که در جای خود به غیب و در محل خود به حس ایمان دارد ، سخن میگوید و این توازن را در عقلانیت متوازن مسلمان ممکن میداند .
همچنین امام شهید در مورد ارکان «بیعت» که مظهر التزام و تعهد عملی صادقانه و مخلصانه در راستای تحقق اهداف حرکت بیداری اسلامی و جهاد و فداکاری و استقامت در راه آن است . سخن گفته و اولین پایهی بیعت را «فهم و معرفت» قرار داده که اصطلاحی دقیقتر از مجرد کلمهی علم است .
امام بنا در مورد مذهب و مذهبگرایی میفرماید : «هر مسلمانی که به درجهی تحقیق در ادله احکام شرعی نرسیده ، میتواند از یکی از ائمه دین تبعیت نماید ، در حد توان کسب معلومات کند و هرگونه ارشاد و توجیه همراه با دلیل را از کسی که به شایستگی علمی و ایمانی او اطمینان دارد ، بپذیرد . چنانچه اهل علم است تا رسیدن به منزلت اجتهاد ، کمبودهای علمی خود را جبران نماید .»
همچنین امام بنا در اصول بیستگانهاش میفرماید :
«اسلام به تعقل و اندیشیدن آزادی میدهد و انسان را به تفکر و تأمل در پدیدههای نظام هستی ترغیب مینماید و منزلت و حرمت دانش و دانشمندان را گرامی میدارد و با آغوش باز از همهی امور مفید و مطلوب استقبال مینماید ، زیرا حکمت و دانش گمشدهی اهل ایمان است و هر کجا که آن را بیابند ، بیش از دیگران شایستگی آن را دارند .»
استاد حسن البنا به تقویت بار علمی پیروان دعوت خویش از طریق نوشتن رسائل و مقالات و سخنرانی بسیار اهمیت میداد به همین خاطر همه روزهای سهشنبه دارای کلاس و درس و بحث بود ، که در آنها سلسه مباحثی را با عناوین «نگاهی به کتاب خداوند» ، «نگاهی به سنت و سیره رسول الله» ، «تزکیه و اصلاح قلوب» و… بیان میفرمود .
در کنار آن مجله هفتگی اخوان المسلمین و پس از آن روزنامهی اخوان المسلمین بار علمی و فرهنگی بسیاری را برای تقویت آگاهیهای مختلف به همراه داشت . در برنامه و راهکار تربیتی اخوان حداقلی وجود دارد که باید آموخته شود و هر یک از برادران مؤظفند که در حد نیاز خود به تقویت تواناییهای علمی و معارف دینی اقدام نمایند .
میراث و فرهنگی امروزی که اندیشه و نهضت اخوانی و پیروان آن در ایجادش نقش داشتهاند ، در همه عرصههای فرهنگ اسلامی بسیار غنی و مفید و برآورده کننده نیازهاست و همهی آنها به کسانی تعلق دارند که میخواهند فهم و معرفتشان از دین و رسالت و تمدن و امتشان بیشتر و عمیقتر گردد .
ب – بیداری معنوی :
رکن و عنصر دوم از «تربیت و تکوین اخوانی» عبارت است از : بیدارگری و هوشیار نمودن روجی به معنای بازسازی و تجدید ایمان به خداوند و یقین به دنیای پس از مرگ و تقویت مفاهیم ربانی در قلب ، مانند توکل به خداوند ، و اخلاص و رویآوری به او ، امید به رحمت خدا ، شکر بر نعمت ، و صبر بر مصائب و مراعات حسن ادب و محافظت از تقوا در همهی احوال و دیگر مسائلی که پیشگامان و مخلصان اهل عرفان به آن اهمیت میدهند .
امام حسن البنا در مورد این بخش بسیار مهم در زندگی جماعت به سخن و تشویق قناعت نمینمود ، بلکه کلاسهای درس منظم تربیتی را برای کمک به این تکوین و ساختن انسان مسلمان مطلوب تشکیل میداد . برای مثال میتوان به کلاس «الأسره» اشاره نمود که مجلسی کوچک بود و مسئولیت ادارهی آن را برادری در مقام «نقیب» بر عهده داشت که در آن هرکدام از برادران اخوان نقشی را از طریق درس و تفاهم و تعاون و اندرز در رشد و تربیت یکدیگر ایفا میکردند .
میتوان به حلقه و مجلس «کتیه» اشاره کرد ، کتبه عبارت بود از این که برادران اخوانی به صورت دسته جمعی شبی را به اقامهی نماز شب و تلاوت قرآن و ذکر خداوند و درس بحث در شب و بامداد آن و خواندن دعا و مأثورات و فعالیتهای ورزشی صبحگاهی اقدام میکردند .
نمونه دیگر اقدامات عملی برپایی «اردو» بود که علاوه بر آن چه در کتیبه انجام میگرفت در آن سخنرانی و سرود و مباحثه و مناقشه انجام میگرفت .
امام حسن البنا از طریق مطالعه و تحقیق با تاریخ ملتها و نهضتها و احزاب و رسالهها آشنایی داشت و میدانست که پیروزی آنها مشروط به وجود پیشگامان و رجالی مؤمن و تواناست که نقش پایهگذاری و پاسداری را بر عهده داشت و به خوبی میدانست که تربیت و ساختن آن گونه پیشگامان مهمترین مساله است .
توانایی روحی و معنوی که در پارهای از امور تبلور پیدا مینماید :
– ارادهای استوار که با چیزی به نام سستی آشنا نباشد .
– وفاداری خالصانه که به چند رنگی و خیانت آلوده نشود .
– فداکاری صادقانه که طمع و بخلورزی بر سر راه آن مانعی ایجاد نکند
– آشنایی و ایمان و یقین به اصول و ارزشها به گونهای که خطا و فریبکاری در مورد آنها مصون بماند
هر ملتی که این صفات روحی و معنوی را از دست بدهد یا دست کم در رهبران و پیشگامان آن وجود نداشته باشد ، در واقع ملتی درمانده و بیچارهاند و هیچگاه به خیر و سعادت نخواهند رسید و به آرزویی دست نخواهند یافت .
امام بنا در رابطه با بیداری روح میفرماید : «مردم بیشتر به مظاهر عملی و رنگ و روی شکلی دعوتها نگاه میکنند و غالباً به انگیزههای روانی و عوامل روحی – که در واقع منبع انرژی و مایهی تقویت و شرط رشد و پیروزی دعوتهاست – کمتر توجه مینمایند و بدون این بیداری حقیقی درونی و معنوی و شعوری محال است که ملتی برای کسب عزت و مصلحت خود قیام کند .
ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا مابانفسهم
«براستی خداوند وضع و حال موجود در ملتی را دگرگون نخواهد نمود مگر آن که خود برای تغییر وضع و حال خویش اقدام نمایند .»
و در ادامه میفرماید : اولین چیزی که مورد توجه دعوت ما است و اولین و مهمترین عاملی که آن را در رشد و گسترش آن مؤثر میشماریم همین بیداری روحی و معنوی میباشد . ما خواستار تربیت انسانهای بیدار و هوشیار با دلهای پاک و زنگار زدوده و احساسات افزون و غیرتمند و روحهای بلند و پیشگام و منسجم هستیم ، که الگوهایی برتر شوند و به سوی اهدافی بلند روی بیاورند و پس از آن با عزت و افتخار زندگی کنند.»
این بیداری روح پایه اصلاح افراد میباشد و تمام عرصههای زندگی را در بر میگیرد به دنبال این اصلاح فردی خانواده و در پی آن جامعه و امت اسلامی اصلاح میشوند .
ج- پیوند برادری :
اصل سوم از اصول تکوین و تربیت استوار از دیدگاه اخوان ، ارتباط مبتنی بر برادری است .
امام حسنالبنا از همان آغاز تاسیس جماعت اخوان المسلمین به این موضوع اهمیت میداد حتی در ضمن اسمی که برای این جماعت انتخاب شده این مفهوم و موضوع وجود دارد زیرا اخوان المسلمین شامل دو معنی مهم و اساسی «اسلام» و «اخوت» است .
امام حسن البنا بر مفهوم اخوت و ارتباط آن به جنبهی الهی و ربانی بودن تأکید مینمود برادری خاصی که در راستای عبودیت و محبت خداوند باشد . و به ایجاد ارتباط میان اعضای جماعت بر پایهی اصولی استوار و ناگسستنی بسیار علاقمند بود و تلاش میکرد و هیچ عاملی را بهتر از عامل «برادری اسلامی» نمیدانست و برای حمایت و نصرت دعوت بیداری اسلامی و آزادسازی سرزمینهای مسلمان و ایجاد وحدت در میان مردم مسلمان و تحقق آرزوهای بزرگ آنان در عرصه نهضت و سازندگی و ترقی و ادای نقش الهی خویش در تلاش برای هدایت بشری به بهرهگیری از نور خداوند ، کار و اقدام جمعی و سازمان یافته را ضرورتی حیاتی به شمار میآورد .
امام حسن البنا ارتباط ایمانی را پس از نیروی عقیده دومین مظهر قوت مورد نظر به شمار میآورد و قدرت اسلحه و امکانات را پس از قوت اخوت و برادری قرار میداد چیزی که او را در مورد آن راجع به اخوان دچار نگرانی میکرد ، پیدایش پدیدهی پراکندگی و از هم گسستن پیمان برادری بود . یک بار خطاب به ایشان فرمود : من در مورد شما از انگلیس و روس و آمریکا و دیگر حکومتهای دیکتاتوری و خودکامهی غرب و شرق احساس نگرانی نمیکنم ، اما براستی تنها در دو مورد است که برای شما احساس خوف میکنم :
۱- این که خداوند را نافرمانی کنید و در مورد قیام به مسئولیتهای ایمانی خویش کوتاهی نمایید و به همین دلیل خداوند از شما حمایت نفرماید و شما را به حال خود واگذارد . !
۲- دچار تفرقه و پراکندگی بشوید و تنها پس از دست رفتن فرصت به خود بیایید و راه تفاهم و وحدت را در پیش بگیرید . همچنانکه خداوند میفرماید :«با یکدیگر به نزاع نپردازید تا دچار شکست نشوید و توانتان از دست نرود»
امام بنا یکی از ارکان بیعت را «اخوت» قرار داده و در این زمینه میفرماید : ارتباط پیدا کردن دلها به وسیله ارتباط عقیده است و استوارترین و ارزشمندترین رابطهها ، رابطهی عقیدتی است . اخوت هم ردیف ایمان و تفرقه هم ردیف کفر است . و بدون محبت وحدتی تحقق پیدا نخواهد کرد و حداقل سالم بودن دل از حقد و حسادت و کینه است و اوج آن در ایثار است . برادری اسلامی ایجاب مینماید که دیگر برادرانش را بر نفس خود ترجیح بدهد ، و اهل ایمان برای یکدیگر همچون ساختمانی هستند که هر قسمت از آن دیگر قسمتها را نگاه میدارد .
امام شهید به همین تبیین و تأکید اکتفا ننموده است ، زیرا یکی از خصوصیات آن مرد بزرگوار ایجاد ارتباط میان علم و عمل ، اندیشه و حرکت و نظریه و اجرا بود .
به همین خاطر نهاد «اسره» را که نظامی منحصر به فرد بود و از ابتکارات استاد به شمار میآمد ، با استفاده از تجارب عرفانی و مطالعات علمی و تجارب عملی ، تاسیس نمود و هدف او از آن اقدام به بالا بردن سطح برادری ایمانی در میان اخوان از کلام و نظریه به عمل و اجرا بود .
امام بنا سه پایه را برای آن نهاد و نظام در نظر گرفته بود :
۱- تعارف : منظور از آن گسترش روح برادری در میان پیروان اخوان (از طریق آشنایی با مشکلات و مسائل و مصائب اعضای اسره) میباشد .
۲- تفاهم : منظور ایشان از تفاهم استقامت بر راه حق و پرهیز از منهیات و بازبینی نفس (از طریق نصیحت اعضای اسره به همدیگر در کمال عشق و محبت) میباشد .
۳- تکافل : بدین معناست که برادران اخوانی بار مسئولیت یکدیگر را بر دوش بگیرند و انتظار همکاری و مساعدت از همدیگر را داشته باشند .
در واقع این روح و مفاهیم و این نظامها و برنامهها دارای اثرات زیادی بر روی پیروان اخوان بودند . تا آنجا که یکی از روزنامهنگاران مصر به نام «احسان عبدالقدوس» در مقالهای تحقیقی که مجلهی «اخرالساعه» مصر آن را منتشر نموده بود میگوید :
«هرگاه یکی از افراد جماعت اخوان در اسکندریه ، عطسه کند ، دیگری که در اسوان است میگوید : عافیت باشد و برای او دعای رحمت و مغفرت مینماید .»