سياسي اجتماعي

شرقی‌ها و غربی‌ها چگونه فکر می‌کنند؟

فرهنگی که افراد در آن رشد می‌کنند، بر بسیاری از جوانب زندگی‌شانتأثیر می‌گذارد. یکی از این جوانب طرز تفکر است. شرقی‌ها معمولا نگاه "کلی‌تری" به مسائل دارند، در حالی که غربی‌ها بیشتر روی "مهم‌ترین" سوژه‌ها تمرکز می‌کنند.

 

 

بین فرهنگ‌های مختلف در سراسر جهان تفاوت‌های بارزی وجود دارد، به طور مثال موضوعاتی که صحرانشینان در مورد آن با هم صحبت می‌کنند از محتوای گفتگو‌های  روزمره اسکیموها متفاوت است و یا اینکه ژاپنی‌ها در مقایسه با آلمانی‌ها اوقات فراغت خود را بسیار متفاوت سپری می‌کنند.


اما با وجود تمام تفاوت‌های آشکار در زمینه آداب و رسوم و محتوای گفتگو‌های روزمره در جوامع مختلف، برای مدتی طولانی این تصور وجود داشت که سبک فکر کردن در انسان‌ها به اصطلاح "بین‌المللی" است و همه افراد جدا از فرهنگی که در آن رشد یافته‌اند به یک شیوه ‌اطلاعات دریافت شده را در مغز خود مورد پردازش قرار می‌دهند.

اما گویا فرهنگ‌های گونان روی سبک برداشت و تحلیل افراد از دنیای پیرامون خود آنچنان هم بی‌تأثیر نیستند. به طور مثال در بیشتر فرهنگ‌های شرقی کشش به برقراری هارمونی در جمع، از اهمیت خاصی برخوردار است، در صورتی که در جوامع پیشرفته مانند آمریکا و کشورهای اروپایی داشتن حس فردیت و به تبع آن تصمیم‌گیری آزادانه در زندگی شخصی نقش محوری ایفا می‌کند.

در جوامعی مانند چین مردم بیشتر تلاش می‌کنند رفتار و گفتار خود را کنترل کنند تا اصطکاک میان افراد کم‌تر رخ دهد و همه بتوانند راحتتر در کنار هم زندگی کنند.

پرهیز تفکر غربی‌ها از پذیرش تناقض‌ها

ریچارد نیسبت، جامعه‌شناس و روانشناس از دانشگاه میشیگان در جریان پژوهشی با شرکت‌کنندگانی از آمریکا، اروپا، ژاپن، کره و چین سبک تفکر آنها را با هم مقایسه کرده است. او پی برده بود که این تفاوت‌های فرهنگی در طرز تفکر افراد بازتاب دارد.

نیسبت معتقد است که آسیایی‌ها معمولا برداشتی کلی از مسائل موجود در پیرامون خود دارند، به این معنی که آنها به خوبی می‌توانند به مجموعه‌ی وسیعی از اطلاعات توجه کنند و روابط پیچیده موجود بین افراد یا اشیاء را در نظر بگیرند. آنها در عین حال در پردازش اطلاعات به تجربیات خود بیشتر از قواعد منطقی و انتزاعی تکیه می‌کنند.

در بیشتر فرهنگ‌های شرقی کشش به برقراری هارمونی در جمع از اهمیت خاصی برخوردار استآسیایی‌ها همچنین می‌توانند راحت‌تر از همنوعان خود در کشورهای غربی  تناقضات را بپذیرند و با شرایط نامعلوم کنار بیایند.

در عوض فرهنگ کشورهای غربی به افراد نگاهی تحلیلگر را آموزش می‌دهد. آنها معمولا روی یک سوژه تمرکز می‌کنند و آن را جدا از ارتباطش با دیگر مسائل مورد تحلیل قرار می‌دهند. تناقضات به سرعت با منطق "یا این حقیقت دارد یا آن" برطرف می‌شوند. در مجموع طرز تفکر غربی‌ها بر پایه‌ی ابهام‌زدائی و فرمول‌های منطقی قرار دارد.

نیسبت در بررسی خود به داوطلبان فیلمی از زندگی جانوران دریایی در یک آکواریوم نشان داد. هنگام توصیف تصویرها، غربی‌ها بیشتر روی سوژه‌ای تمرکز می‌کردند که بیشتر از چیزهای دیگر توجه‌ی آنها را به خود جلب می‌کرد.

برای مثال آنها بیشتر روی بزرگ‌ترین ماهی که نزدیک به دوربین شنا می‌کرد، تمرکز می‌کردند و در مورد آن نظر می‌دادند. اما داوطلبان ژاپنی هنگام مشاهده این فیلم، کل محیط  آکواریوم را توصیف می‌کردند و در مورد روابط بین اشیاء و موجودات صحبت می‌کردند.

تمایل بیشتر آسیایی‌ها به تفاهم

در پژوهش دیگری در این زمینه داوطلبان چینی هنگام بحث کردن به نقطه ‌نظرهای طرف مقابل توجه بیشتری می‌کردند و با توجه به استدلال‌های شرکت‌کنندگان دیگر، آمادگی بیشتری برای تغییر موضع خود و رسیدن به تفاهم نشان می‌دادند. اما داوطلبان آمریکایی محکم‌تر از موضع خود دفاع می‌کردند و در بحث کمتر به استدلال‌های طرف مقابل توجه می‌کردند.

ریچارد نیسبت می‌گوید: «هر دو طرز تفکر نکات مثبت و منفی دارد. در جریان این پژوهش‌ها مشاهده شد که آسیایی‌هایی که در اروپا یا آمریکا بزرگ شده‌اند کاملا متأثر از شیوه تفکر غربی هستند و این امر احتمالا حاکی از این است که این ویژگی‌ها نمی‌توانند تنها ژنتیکی باشند، بلکه به میزان بالایی وابسته به فرهنگی است که افراد در آن رشد می‌کنند.»

منبع : دویچوله

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا